قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز برنمی گردد و آینده شاید نیاید.(گالیله)
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

فرهنگ و هنر

محسن یگانه: موهایم را خودم کوتاه می کنم!

عکس محسن یگانه,بیوگرافی محسن یگانه

مجله موسیقی آرمانی در شماره جدید خود مصاحبه جالبی با محسن یگانه داشته که در آن نکات تازه ای به چشم می خورد. بعضی از بخش های این مصاحبه را با هم می خوانیم:

– محسن در بخشی از این مصاحبه راجع به رابطه اش با تلویزیون می گوید: «ای کاش آقایی که از درک پایینی برخوردار است و آهنگی که برای پدرم خوانده ام را روی فیلمی گذاشته اند که موضوعش به آهنگ من هیچ ربطی ندارد،سواد، شعور و شخصیت یک انسان کامل را می داشت و بدون اجازه از آهنگ من استفاده نمی کرد. بنده اگر دوست داشتم خودماین کار را در اختیار تلویزیون می گذاشتم تا پخش کند اما این کار را انجام ندادم! نکته بعدی این است که تلویزیون کجا دست ما را گرفته که بخواهیم دست تلویزیون را بگیریم یا دستش را پس نزنیم؟»

– تیتراژ «ماه عسل» یک بازی برد – برد برای من و طرف مقابلم بود. تنها برد آن آهنگ هم برای من این بود که به هر حال آن زمان من یک خواننده غیرمجاز بودم و حضور در تلویزیون امتیاز خوبی برایم محسوب می شد. البته که همین موضوع هم بعدها برایم دردسر شد. بعد از خواندن این آهنگ مشکلاتم برای مجوز گرفتن، به مراتب بیشتر از گذشته شد.

این حس به وجود آمده بود که من دارم سیستم را دور می زنم. فکر می کنم اگر همه جوانب را در نظر بگیریم، در نهایت این تلویزیون است که به من بدهکار است نه من به تلویزیون ولی صادقانه می گویم که هیچ کلاس گذاشتنی در کار نیست. با وجود اینکه با توجه به ژانر موسیقی و شخصیتی که دارم خیلی راحت می توانستم خواننده تلویزیونی شوم. این کار را نکردمو تلویزیونی نشدم. من هیچ کلاسی نمی گذارم اما حضورم در تلویزیون به طور کلی منتفی است.

– موهایم را خودم کوتاه می کنم و حالت می دهم. حتما یک وابستگی به موهایم دارم که نمی توانم به کس دیگری اعتماد کنم! اینقدر می ترسم موهایم را به دست آرایشگر دیگر بسپارم که طی ۳ سال گذشته پایم را در هیچ آرایشگاهی نگذاشته ام. آخرین بار قبل از رگ خواب به آرایشگاه رفتیم و از آن موقع تا االان خودم موهایم را کوتاه می کنم. این یک مورد در اختیار من است و اجازه انتخاب هم به کسی نمی دهم. (خنده)

اسم عجیب فرزند کیم کارداشین سوژه رسانه های جهان شد!!

عکس کیم کارداشین

اسمی که کیم کارداشیان و کانیه وست برای دخترشان انتخاب کردند، از روز پنج شنبه تا امروز موضوع بحث های داغ و جوک های بسیاری شده است. حتی خود کارداشیان هم در برنامه تلویزیونی جی لنو در ماه مارس، اسم “نورث وِست” (شمال غرب) را خنده دار دانسته بود و گفته بود که این اسم اصلاً در لیست آنها نیست.


 

ولی حالا این زوج همان اسم را برای دخترشان انتخاب کرده اند و او را “نوری” صدا می زنند.

 

شایعه شده بود که کیم می خواهد اسمی برای دخترش انتخاب کند که با حرف “ک” شروع بشود، ولی خودش اعلام کرد که در لیست او نام هایی که با “ک” شروع بشود زیاد است، ولی قطعاً نام های دیگری هم هست.

 

او روز شنبه ۱۵ ژوئن فرزندش را ۵ هفته قبل از موعد مقرر، در مرکز پزشکی سدارز-سینای به دنیا آورد. این بیمارستان در میان ستاره ها محبوب است و چهره هایی همچون بریتنی اسپیرز، ویکتوریا بکهام و جسیکا سیمپسون در همین بیمارستان فرزندانشان را به دنیا آوردند.

منبع: برترینها

رضا رشیدپور مجری شبکه ماهواره ای پرسپولیس TV شد !

رضا رشیدپور مجری شبکه تلویزیون پرسپولیس TV شد ,

تی وی پرسپولیس به زودی روی هاتبرد می رود و مجری این شبکه رضا رشیدپور خواهد بود. باشگاه پرسپولیس دیروز خبر راه اندازی تلویزیون خصوصی این باشگاه را منتشر کرد. تلویزیونی که قرار است روی ماهواره هاتبرد به نمایش دربیاید و رضا رشیدپور، مجری آن خواهد بود.


 

طرح تلویزیون خصوصی پرسپولیس از مدت ها قبل کلید خورد و پس از تلاش ناکام برای راه اندازی آن روی شبکه های داخلی، ماجرا با یک برنامه نه چندان با کیفیت به نام «باشگاه» از شبکه دو تمام شد.

 

پس از آن، مسئولان پرسپولیس تلاششان را برای راه اندازی شبکه این باشگاه روی ماهواره های اروپایی آغاز کردند و به نظر می رسد این بار شبکه ای به نام «پرسپولیس» به زودی برنامه هایش را آغاز می کند.

 

رضا رشیدپور مجری این شبکه، یکی از مجریانی است که بارها بحث پرسپولیسی بودنش را روی آنتن علنی کرده بود. رشیدپور بعد از ممنوع التصویری در صدا و سیما مدتی در سکوت خبری بود اما در دوران انتخابات و در سفرهای انتخاباتی حسن روحانی به عنوان مجری همایش کنار او دیده می شد.

 

شبکه پرسپولیس در فرکانس ۱۱۱۳۷، سیمبل ریت ۲۷۵۰۰

منبع: جام نیوز

گلاره عباسی بازیگر مهرآباد: با عمل زیبایی بازیگران مخالفم

عکس گلاره عباسی بازیگر مهرآباد: با عمل زیبایی بازیگران مخالفم

خبرآنلاین: گلاره عباسی بازیگر پرکار این روزهای تلویزیون است که در مجموعه‌های موفق و پرمخاطبی مثل «شیدایین به گراگردانی محمدمهدی عسگرپور و «نان و ریحان» به کراگردانی فرزاد موتمن بازی‌های متفاوتی داشته.

 

کارنامه او در سینما هم قابل تأمل است و در فیلم‌هایی مثل «یک گزارش واقعی» به کارگردانی داریوش فرهنگ و فیلم «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند» ساخته نرگس آبیار بازی کرده است که این آخری فیلمی شخصیت‌محور درباره زندگی یک زن جوان سنتی و خانه‌دار است.

این روزها مجموعه «مهرآباد» با بازی گلاره عباسی در حال پخش از شبکه تهران است و به همین بهانه با این بازیگر جوان درباره حضورش در این مجموعه و راه‌های دستیابی‌اش به سلامت جسم و روان گفت‌وگو کرده‌ایم.

آیا مجموعه «مهرآباد» فضایی متفاوت و به اصطلاح آبزورد درباره زندگی آدم‌هایی عجیب و غریب و نیمه عاقل است؟

می‌توان گفت موقعیت‌های آدم‌های این مجموعه، خاص است و این کار یک طنز اجتماعی محسوب می‌شود.

یعنی به‌نظر شما فضای «مهرآباد» تلخ و گزنده نیست؟

درسریال هم فضای تلخ و هم فضای طنز وجود دارد. معتقدم شخصیت‌های این کار واقعی هستند و مابه ازا دارند. دور و برمان از این آدم‌ها کم نیست. خیلی از مردم جامعه گرفتاری مشابه با گرفتاری شخصیت این مجموعه دارند و مشکلات‌شان جدای جامعه نیست. اگر آدم‌های مهرآباد به نظر شما عجیب و غریب به نظر می‌رسند، نشان دهنده عجیب و غریب بودن آدم‌های جامعه است و چیزی سوای آن نیست.

علاقه نداشتید نقشی که در «مهرآباد» بازی می‌کردید طنز بیشتری داشت؟

بازی همه بازیگران منطبق بر متن فیلمنامه بود و بداهه کاری انجام نمی‌شد. از سوی دیگر، از همه شخصیت‌های مهرآباد ویژگی‌های طنز پیدا می‌کردند، فضای کار به سمت دیگری می‌رفت. تنوع شخصیتی و رفتاری آدم‌های این مجموعه باعث جذابیت بیشتر آن شده است.

خیلی‌ها اعتقاد دارند شما و برخی از بازیگران دیگر مثل ترانه علیدوستی چهره جوانی دارید و به اصطلاح بیبی‌فیس هستید. آیا به این مسئله اعتقاد دارید؟

خب، به هر حال چهره برخی افراد به گونه‌ای است که سال‌ها حالت چهره‌شان ثابت می‌ماند. اگر این افراد بازیگر باشند. سال‌های طولانی می‌توانند نقش جوان‌ها را بازی کنند بنابراین برایشان مزیت محسوب می‌شود. این خیلی خوب است که بتوانیم ۱۰ سال نقش دختران جوان را بازی کنیم! نیست؟ البته نکته مهم‌تر این است که بازیگر نقش را خوب و بدون توجه به سن و سال بازی کند.

خیلی از بازیگران هم در سنین جوانی نقش مادر چند فرزند و باتجربه را بازی می‌کنند.

بله، در سینما و تلویزیون از این نمونه بازیگران داریم که در بیست‌و چند سالگی نقش‌های خانم باتجربه را بازی کرده‌اند. اگر بازیگر یک نقش ماندگار در کارنامه‌اش داشته باشد، مساوی است با بازی کردن هزار نقش. در حال حاضر برای من تعداد کارهایم دیگر مهم نیست و هر پیشنهادی را قبول نمی‌کنم و منتظر نقش‌های خوب می‌مانم.

برای آماده بودن بدن‌تان چه کارهایی انجام می‌دهید؟

یک سالی است که با چندتا از بازیگران به باشگاه برای ورزش می‌روم. این ورزش کردن مدام و با برنامه باعث می‌شود با طراوت و شادابی سرکار بروم. این کنار هم بودن ضمن به وجود آوردن سلامت، باعث می‌شود از حال یکدیگر هم باخبر شویم.

برای ورزش مربی اختصاصی دارید؟

بله، تحت‌‌مربی بدن‌سار ورزش می‌کنم ورزش کردن بدون برنامه نه تنها سود و فایده‌ای ندارد، بلکه باعث بروز آسیب‌های جدی به بدن می‌شود و تبعات منفی خواهد داشت.

برای تغذیه چه برنامه‌هایی دارید؟

به سالم خواری اعتقاد دارم و غذا به اندازه می‌خورم و در خوردن غذاها با دقت و احتیاط عمل می‌کنم و هر غذایی نمی‌خورم. مواقعی هم که سرصحنه هستم. ترجیح می‌دهم غذاهای سبک‌تر و رژیمی مصرف کنم.

به انجام عمل‌های زیبایی اعتقاد دارید؟

نه، اصلاً به عمل زیبایی اعتقادی ندارم و آن را درست نمی‌دانم. به طبیعی بودن جهره اعتقاد دارم. عمل زیبایی چهره‌ را ساختگی و مصنوعی می‌کند و باعث می‌شود بازیگر در حین بازی نتواند حس‌هایش را به درستی منتقل کند. اگر بازیگری به کارش تسلط داشته باشد هرچقدر چهره‌اش پیر شود بازهم پیشنهاد کاری خواهد داشت. خیلی از بازیگران مطرح سرشناس آمریکایی مثل مریل استریپ فقط با اتکا به توان بازیگری‌شان سال‌هاست که در سطح اول بازیگری فعالیت می‌کنند.

آیا در چهل سالگی هم چنین عقیده‌ای خواهید داشت؟

نمی‌دانم، در جوانی هم خیلی از بازیگران را می‌بینیم که عمل زیبایی بینی و گونه‌ انجام می‌دهند اما من دوست ندارم چنین کاری را حتی در سنین پیری انجام بدهم.

اگر یک کارگردان یک پیشنهاد خوب بازیگری را با شرط تغییر در چهره‌تان به شما بدهد، چه واکنشی نشان می‌دهید؟

قبول نمی‌کنم و خدا را شکر تا به حال با چنین افرادی برخورد نکرده‌ام.

 

خبر آنلاین

نیوشا ضیغمی: خوش‌چهره‌تر از من در خیابان زیاد است! + تصاویر

عکس نیوشا ضیغمی,گفتگو با نیوشا ضیغمی

نیوشا ضیغمی می‌گوید که مخاطبان او دو بعدی هستند یا از او بسیار خوششان می‌آید و یا نسبت به او خیلی بی علاقه هستند. او معتقد است که تنها چهره او باعث باقی ماندن در فضای سینما نیست.

 

«نیوشا ضیغمی» فعالیت در عرصه هنر را با فیلم‌های موفق آغاز کرد و توانست دو بار کاندیدای دریافت جایزه سیمرغ بلورین  بازیگری از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برای دو فیلم باشد اما پروسه نمایش فیلم‌هایش او را مجبور به انتخاب فیلم‌هایی تجاری کرد که بتواند در زمان خود اکران شده و موفق عمل کند.

او در کارنامه بازیگری خود بیش از چهار فیلم را به ثبت رسانده است که به فروش میلیاردی دست یافته و مخاطبان به خوبی با آنها ارتباط برقرار کردند. در بخش نخست مصاحبه درباره چگونگی انتخاب فیلم‌ها و روند بازیگری و برنامه‌اش برای انتخاب فیلم‌ها صحبت کردیم که از نظرتان می‌گذرد:

*در شروع فعالیت بازیگری با انتخاب‌های درست توانستید دوبار برای فیلم های «شوریده» و بعدها در «حس پنهان» کاندیدای دریافت سیمرغ شوید چرا این روند موفقیت ادامه نداشت و هیچ گاه نتوانستید سیمرغ را از آن خود کنید؟
دو سال بعد از زمانی که کارم را در سینما آغاز کردم، شرایط سینما کاملاً متفاوت شد. از طرف دیگر مسیر اکران فیلم هایم، در انتخاب های بعدی ام تاثیر زیادی داشت. من هشت فیلم بازی کرده بودم در حالی که هیچ کدام از آن ها اکران نشده بود. با این تفاسیر از یک سو از قضاوت مخاطب درباره بازی هایم هیچ اطلاعی نداشتم و نمی توانستم خودم را محک بزنم و از سوی دیگر سینماگران کارهایم را در جشنواره ها دیده بودند و مرا به عنوان یک بازیگر پذیرفته بودند و پیشنهادات متعددی به من می شد. در نهایت باید بگویم هر هنرمندی علاقمند است به ایده‌آل‌ترین شکل ممکن به سینما نگاه کند اما شرایط و مسایل مختلف دست به دست هم می دهد تا یک بازیگر یا فیلمساز به جایگاهی که برای خود در نظر دارد برسد یا از آن دور شود.

*با توجه به عدم اکران فیلم‌هایتان مجبور به آزمون و خطا در انتخاب شدید؟
عدم نمایش فیلم هایم در زمان معین مرا مجبور به انتخاب فیلم های به اصطلاح تجاری کرد تا اکران و دیده شوند. فیلم هایی که بازی کردم متاسفانه به دلیل فضای هنری آن ها موفق به دریافت نوبت نمایش نمی شدند یا در زمان خودشان مانند «تردست» دچار توقیف شدند یا مانند «شوریده» با مشکل عدم اکران از سوی پخش کنندگان و سینماداران مواجه شد. من درآن‌زمان بازیگر چهره ای نبودم آقای صفاخو هم که نقش مقابل من بودند بازیگر چهره ای نبودند و متاسفانه سینمادارها به دنبال اکران فیلم هایی بوده و هستند که چهره های شناخته شده باشند که البته از یک جنبه هایی حق با آنهاست.

این مسیر که در بالا عنوان کردم باعث شد تا کارهایی را انتخاب کنم که موفق به اکران شوند و من توسط مخاطب دیده شوم و مورد قضاوت قرار بگیرم. البته در این راستا حدسم کاملا درست بود و اکران فیلم های من تقریبا از انتها به سمت ابتدا آمد و هشتمین فیلم کارنامه سینمایی من یعنی «اخراجی ها» اولین اکران فیلم سینمایی من بود. در واقع این چرخه نامناسب اکران باعث شد تا من در انتخاب هایم به گونه ای دیگر رفتار کنم. شاید اگر اکران فیلم هایم به موقع صورت می گرفت بازیگر فیلم هایی در ژانری دیگر می بودم .

از سوی دیگر سینماگران معمولا آخرین نقشی که بازیگر ایفا کرده است را قضاوت می کنند. اگر بازیگر نقشی را در یک ژانر خوب بازی کرد پیشنهادات درهمان ژانر سینمایی تکرار می شوند و این امر یکی از عواملی است که بازیگر را به ورطه تکرار سوق می‌دهد.

عکس نیوشا ضیغمی,گفتگو با نیوشا ضیغمی

یک سال و نیم فعالیتی نداشتم

*در این شرایط بازیگر باید مراقبت کند تا به ورطه تکرار نیافتد.
بله من هم موافقم که بازیگر باید مراقب باشد تا به تکرار دچار نشود. من در یک دوره تقریبا یک سال و نیم فعالیت بازیگری نداشتم (سالهای ۸۷ تا ۸۹) و تلاش کردم با امتناع از پذیرفتن نقش های تکراری به دنبال فیلمنامه ای باشم که موجه تر باشد و بیشتر به آن علاقه داشته باشم اما می دیدم فیلمنامه مناسبی وجود ندارد. اگر به فیلم های هنری نگاه کنید به این مسئله خواهید رسید که یک تعداد بازیگر مشخص از یک فیلم به فیلم دیگری می روند و یک موج رسانه ای هم اطراف این بازیگران به وجود می آید و به عنوان بازیگران هنری مطرح می شوند. بخشی از این اتفاق به نگاه کارگردان ها بازمی‌گردد و بخش دیگر موجی رسانه ای است که دست به دست هم میدهد و بازیگر را از جایی  به جای دیگر می رساند.

سینما در شرایط بسیار بدی به سرمی‌برد/ بازیگر حق انتخاب ندارد

*در این شرایط کارگردانان را برای انتخاب بازیگران و احتمال تکرار نقش‌ها مقصر می‌دانید.
نه، در شرایط فعلی هیچ کس مقصر نیست. سینمای ما در شرایط بسیار بدی به سر می برد و می توان گفت بازیگر حق انتخاب ندارد زیرا گزینه مناسب وجود ندارد که بخواهید انتخاب کنید. این شرایط در ۷ یا ۸ ماه اخیر تشدید شده است. بسیاری از بازیگران به بازی در تله فیلم ها روی آوردند. فیلم هایی که شاید درحد‌و‌اندازه آنها نبوده است. خودم از سال گذشته تا امسال پیشنهادات متعددی داشتم که آن ها را نمی پسندیدم و کاری را قبول نکردم. تنها کار  سینمایی در سال گذشته من «اینجا ایران است» بود که فیلمنامه اش در دفتر خودمان شکل گرفت و فیلمنامه را دوست داشتم و کار کردم.

سالی یک فیلم بازی می‌کنم

*در شرایط فعلی سینما پیشنهاد بازی قبول می کنید.
هیچ وقت نمی توان در مورد اینگونه موارد با قطعیت صحبت کرد.باتوجه به تجربیاتم در طول این سالها و تجربه ای که در عرصه تولید کسب کرده ام، فکر می کنم اگر سالی یک کار بازی کنم اما آن را دوست داشته باشم خیلی بهتر از آن است که نقش هایی را بپذیریم که علاقه ای به آنها ندارم.

اعتقادی به مرز‌بندی در سینما ندارم

*در فیلم های تجاری و گیشه پسند ایفای نقش نمی کنید.
سینمایی که تجارت و گیشه نداشته باشد به عقیده من سینما نیست. باید به این نکته توجه داشت که هر فیلم تجاری الزاماً بد نیست. به عقیده من سینما باید مخاطب داشته باشد. من به مرزبندی سینما به تجاری و هنری معتقد نیستم و به فیلم خوب و بد را می شناسم. فیلم پرفروش الزاما فیلم بدی نیست. اگر آن فیلم نباشد چرخه سینما به گردش در نمی آید و سینما تعطیل می شود.

عکس نیوشا ضیغمی,گفتگو با نیوشا ضیغمی

نیوشا ضیغمی , بیوگرافی نیوشا ضیغمی , اینستاگرام نیوشا ضیغمی

نیوشا ضیغمی و همسرش در فستیوال مسکو

با همراه همیشگیم همسر جان مهربان ؛

در حاشیه فستیوال مسکو ؛

برخی فیلم‌های تجاری آبرومند نبود

*فیلم تجاری باید خوش ساخت باشد که متاسفانه این نوع آثار کمتر در سینما دیده می شود.
به نظر من باید بین سینمای تجاری و سینمای هجو تفاوت قائل باشیم. موجی در سینما به راه افتاد و فیلم هایی که اصلا ویژگی های یک سینمای استاندارد را نداشت و به قول معروف بی سرو ته بود ساخته شد. به عقیده من این دسته آثار، فیلم های آبرومندی نبودند. من چند وقت پیش فیلم «پیتزا مخلوط» را دیدم که به جرات می توانم بگویم این فیلم مبتذل نبود بلکه شنیع بود. مواردی در فیلم نمایش داده شده که حال مخاطب را بد می کند. امروز خدا را شکر می کنم که فیلم های سینمای تجاری را انتخاب کردم فیلم های بی آبرویی نبودند.

*پیشنهاد فیلمنامه های در این دست سینما که فیلم های هجو بودند داشتید؟
بله فراوان.

*چقدر از فیلم هایی که بازی کردید و در کارنامه‌تان به ثبت رساندید، دفاع می کنید.
نمی توانم از همه آنها دفاع کنم ولی در شرایط زمانی ساخت فیلم ها بهترین انتخابی بود که در آن زمان انجام دادم . شاید من تنها بازیگری بودم که وقتی وارد سینما شدم تعداد زیادی فیلم بازی کردم که هیچ یک موفق به نمایش در سینماها نشد و دو بار کاندید سیمرغ بلورین بودم اما هیچ کس در میان جامعه و مخاطب عام مرا نمی شناخت. این حس خیلی بدی بود زیرا من هنوز از سوی مخاطب قضاوت نشده بودم.

برچسب چهره‌بودن برای بازیگر نگران کننده است

*شما در کارنامه هنری‌تان چهار فیلم پرفروش و میلیاردی سینما را به ثبت رساندید نگران حضور در این دست فیلم ها و حرکت به سمت کلیشه شدن در این گونه سینما نبودید.
نگران این مطلب هم بودم.وقتی در سینمای ما به بازیگری برچسب چهره بودن زده می شود، ایجاد نگرانی برای بازیگر فراهم می‌شود. وقتی مردم برای حضور آن بازیگری، به سینما می آیند و برای حضور او حاضر به خرید بلیت می شوند کار بازیگر سخت می شود. این اتفاق خوبی برای بازیگر در ایران نیست. در تمام دنیا تلاش می شود بازیگر به چهره ای تبدیل شود که مخاطب را به سینما می کشاند اما مشاورهای متعددی در کنار او حضور دارند تا با برنامه ریزی قوی او برای سینمای کشورش مفید باشد و مسیر حرفه ای اش را درست طی کند.

این مشاوران زمانی که فعالیت بازیگر در سینما کم می شود،برای او برنامه ریزی های متعدد از جمله فعالیت های اجتماعی، خیریه و… انجام می دهند تا او دوباره دیده شود. حتی حاشیه های ساختگی برای او به وجود می آورند تا از ذهن مخاطب فراموش نشود. اگر نگاه دقیقی به فیلم های پرفروش هالیوود داشته باشیم خواهیم دید قبل از اکران آن برنامه ریزی منظم و منسجمی صورت گرفته تا فیلم به درستی دیده شود.

در سینمای ما متاسفانه کارشناسی که بازیگر را در انتخاب هایش راهنمایی کند و او را به یک مسیر مناسب سوق دهد نداریم.در هر صورت باید قبول کنیم که بازیگر عالم کل نیست و به دلیل توانمندی هایش توانسته مخاطب را به سمت خود جلب کند اما چون مشاوران خوبی در کنار وی حضور ندارند ممکن است به ورطه تکرار بیفتد. از طرف دیگر فیلمساز هم حاضر نیست در شرایط فعلی سینما ریسک کند. ما امروز ستاره هایی داریم که در برخی از نقش ها جا افتاده اند و  فیلمسازان ما حاضر نیستند حتی مدل موی آن ها را تغییر دهند زیرا در فیلم قبلی بازیگر با این فرم در گیشه جواب داده است. پس بخشی از ماجرای تکرار و کلیشه شدن هم دست بازیگر نیست و به فیلمسازان مربوط می شود.

*اکثرا در فیلم های تجاری و گیشه پسند این اتفاق برای بازیگران رخ میدهد.
بله. اکثر بازیگران فیلم های تجاری در فیلم های هنری به خوبی از عهده نقش برآمدند. همانطور که گفتم مرزبندی فیلم تجاری و هنری به نظر من کار اشتباهی است.

*با این اوصاف به دلیل عدم حضور برنامه ریز و کارشناس تمام مشکلات انتخاب نقش برعهده بازیگر است.
بله این باری است که بر دوش بازیگر سنگینی می کند و نمی داند که چه اتفاقی رخ خواهد داد. به طور نمونه وقتی فیلم «زمهریر» را انتخاب کردم فکر نمی کردم نتیجه فیلم به این شکل خواهد شد. تهیه کننده  فیلم آقای هاشمی بود که جزو بهترین تهیه کنندگان سینما هستند. بازیگران و عوامل پشت دوربین بسیار حرفه ای بودند. اما در انتها چه اتفاقی افتاد؟ بازیگر دیگر باید چگونه انتخاب کند؟

عکس نیوشا ضیغمی,گفتگو با نیوشا ضیغمی

فیلمنامه  «زمهریر» شعر گونه بود

*فیلمنامه در انتخاب شما در فیلم «زمهریر» نقشی نداشت
فیلمنامه مثل یک شعر، زیبا بود و به گونه ای نوشته شده بود که نمی توانستی چنین نتیجه ای را برایش تصور کنی! حالا به هر دلیلی خروجی کار یک چیز دیگری درآمده است. آیا مقصر بازیگر است؟

*چقدر فیلمنامه‌ها تغییر می کند؟
در بسیاری از اوقات فیلمنامه‌ها دستخوش تغییرات زیادی می شوند. متاسفانه شرایط در سینمای ایران فاقد ثبات لازم است.  فیلمنامه عوض می شود، ممیزی باعث حذف بخش هایی می شود و.. اتفاقات زیادی ممکن است رخ دهد که فیلمساز و بازیگر به آنچه مد نظرشان بود نرسند.

*با گذشت زمان طولانی از تولید «زمهریر» چطور شد که این فیلم از متنی شعر گونه اینگونه ساخته شد که تمام کارشناسان و اهالی رسانه را فارغ از هرگونه دسته و گروهی به واکنش تند در قبال فیلم رساند.
من در جایگاهی نیستم که در مورد فیلم نظر بدهم اما به عقیده من هر هنرمندی ممکن است اشتباه کند. به نظرم یک موجی قبل از اکران فیلم برعلیه آن آغاز شد که افکار را متشنج کرد. توقع مخاطب هم توسط کارگردان و تهیه کننده قبل از اکران فیلم بالا رفت. و در نهایت وقتی فیلم اکران شد نتوانست سطح توقع مخاطبین را برآورده کند و همه چیز به ضرر فیلم تمام شد.

مخاطبان من کاملا دو بعدی هستند /چهره به تنهایی نمی تواند ملاک باشد

*با توجه به انتخاب هایی که از سوی شما صورت گرفته مخاطب به سمتی سوق داده شده که در آثار تنها برای دیدن فیزیک و چهره «نیوشا ضیغمی» به سینما می رود و بازی شما کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
من خدا را شاکرم که یک عده مخاطبین به من علاقمند هستند و از آنها سپاسگزارم. مخاطبان من کاملا دو بعدی هستند یا از من بدشان می آید و یا خیلی به من علاقمند هستند. افراد بسیار خوش چهره تر از من و امثال من در سطح شهر دیده می شوند اما به عقیده من چهره به تنهایی نمی تواند ملاک باشد. نمی توان پذیرفت که یک بازیگر فقط برای داشتن چهره و فیزیک مناسب در سینما فعال باشد.ماندگاری در سینما این نظر را رد می کند. ۱۰ سال است که در حدود ۳۰ فیلم و سریال حضور داشته ام. اگر تنها برای فیزیک و چهره در سینما باقی ماندم شاید بتوانم بگویم که بسیار خوش شانسم.(خنده)

بخشی از انتخاب‌های فیلم گیشه پسند به بی‌تجربگی‌های من بازمی‌گردد

*شاید این نگاه از زمانی قوت گرفت که شما در فیلم های گیشه پسند حاضر به همکاری شدید.
بله منکر این نیستم که بخشی از این موضوع به انتخاب‌ها و بی تجربگی من باز می گردد.من در حالی که ۲۱ ساله بودم،با تجربه بسیار محدود وارد سینما شدم. مسیر حرفه ای مسیری پیچیده و عجیب بود . هشت فیلم بازی کردم که می تواند کارنامه بازیگری ۱۰ سال یک بازیگر با تجربه باشد. فیلم هایی که برخی از آنها هنوز اکران نشده مانند «مواجهه» ، «پارک وی»، «شوریده»، «تردست»، «حس پنهان»، «گناه من»، «تردست» و… بعد از بازی در این هشت فیلم به نقطه ای رسیدم که چهار سال از ورودم به سینما می گذشت اما هنوز هیچ یک از فیلم هایم به اکران عمومی درنیامده بود و نمی دانستم مردم با فیلم هایم ارتباط برقرار می کنند یا خیر. پیشنهاد فیلم های صرفا تجاری هم داشتم مانند فیلم «تلافی» که هنوز در رسانه خانگی جزء پرفروش ترین فیلم ها است.

«توفیق اجباری» را کارکردم که فروش بالایی در گیشه از آن خود کرد . ناخودآگاه به موقع اکران نشدن فیلم هایم مسیر کاری من را پیچیده کرد.در نهایت باید بگویم شرایط اکران، بی تجربگی من و پبچیدگی های سینما مسائلی بود که در مسیر حرفه ای من وجود داشت و همین موضوع یک مقدار کار من را سخت کرد.

*با توجه به این مطلب که گفتید نگاه تان در انتخاب فیلم ها تغییر می کند چقدر به سمت فیلم هایی که بار هنری بیشتر دارد حرکت می کنید و در انتخاب هایتان دقت می کنید؟
من علاقمند به فیلم هایی هستم که علاوه بر بار هنری بتواند مخاطب را هم با خود همراه کند مانند فیلم «جدایی نادر از سیمین». فیلم هایی که به لحاظ ساختار و مضمون مورد قبول است و از سوی دیگر پتانسیل جذب مخاطب را هم داشته باشند، سینمای مورد علاقه من است.

برای حضور در فیلم‌های موفق باید صبر کنم

*چگونه می توانید در این مسیر قدم بردارید تا پیشنهاداتی از این دست به شما برای بازی ارایه شود.
من در حال حاضر باید صبر کنم و تلاش کنم. در شرایطی که فیلم خوب زیاد ساخته نمی شود و سینما به یک رکود ناخواسته رسیده چاره ای جز صبر وجود ندارد. آرزویم این است که بحرانی که امروز سینمای ایران را فراگرفته، به پایان برسد. سینما فقط بازیگر و کارگردان نیست. سینما مجموعه بزرگی است که از این طریق ارتزاق می کنند. متاسفانه آمار به شدت رو به کاهش تولید، باعث بیکاری غالب سینماگران شده که واقعیت تلخی است .

منبع: farsnews.com

الناز شاکردوست : به‌ خاطر نبودن گلزار به سینما تسلیت می‌ گویم!

 الناز شاکردوست, بیوگرافی الناز شاکردوست, عکس جدید الناز شاکردوست, مصاحبه با الناز شاکردوست,

خانواده سبز نوشت: خیابان دروس، دوربین پیام ایرایی و عقربه های ساعتی که از ۲۳ شب گذشته بودند همه انتظار ورودشان را می کشیدند تا بعد از مدت ها قفل سکوت ستاره پر فروش سینمای ایران شکسته شود که دست بر قضا انتظارها به سر آمد…


می گویند واژه مخالفت در خانواده شما کاملا بی معناست! درست است؟
بله، همینطور است. برای چه این سوال را می پرسی؟

راست است که وقتی می خواستی به عنوان بازیگر وارد سینما شوی هیچ مخالفتی از سوی پدر و مادرت با تو صورت نگرفته؟
بله، برای اینکه ما قبل از اینکه یک خانواده باشیم، دوست هستیم. یعنی پیش از آن که در قالب خانواده باشیم و جبری حاکم باشد که مثلا من فرزندم، تو پدری، تو مادری و… بهترین دوست برای همدیگر هستیم.

آخر شنیده بودم برای ورود به سینما یک نفر را واسطه کردی تا رضایت پدرت را بگیرد.
نه، من خودم با پدرم صحبت کردم و پدرم گفت مهم نیست که تو چه کاره شوی، مهم این است که در هر کاری که انتخاب می کنی بهترین باشی. حتی اگر رفتگر هم باشی باید در آن بهترین باشی، اگر می خواهی نقاش باشی سعی کن بهترین شوی و… . از همه چیز مهم تر علایق فرد است که به چه سمتی گرایش دارد، چون اگر کاری که انجام می دهی را واقعا دوست داشته باشی حتما می توانی در آن به بهترین بودن هم برسی، در غیر این صورت هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.

چقدر احساس خوشبختی می کنی؟
از چه نظر؟

از نظر داشتن یک چنین پدر و مادری. بگذار بهتر بگویم؛ ببین خیلی ها شاید چهره و استعداد تو را داشته باشند اما خانواده هایشان به آنها اجازه ورود به دنیای بازیگری و رفتن به سمت علاقه اصلی شان را نمی دهند. واقعا این تفکر که محیط سینما چندان جالب و سالم نیست را تصدیق می کنی؟
مطمئنا به خاطر داشتن چنین خانواده و پدر و مادری خیلی زیاد احساس خوشبختی می کنم. اما در جواب سوال بعدی ات باید بگویم نه، واقعا محیط سینما اینطوری که می گویی نیست، به نظر من همه چیز به خود آدم برمی گردد؛ ما در همه اقشار و اصناف کشور خوب و بد داریم. در یک شرکت می توانی یک منشی کاملا موفق، پاک و خوب باشی اما برعکس اش هم می توانی باشی. این خود آدم است که تعیین می کند خوب باشد یا بد. ضمن اینکه تربیت صحیح بچه در خانواده نیز کمک می کند در هر شغل و جمعی که وارد شود بتواند خودش را خوب حفظ کند. پدر م همیشه می گوید آنقدر از تربیت دخترم مطمئنم که هر جا باشد خودش می تواند گلیم اش را از آب بیرون بکشد.

خب شاید پدرت تصورش را هم نمی کرد روزی تا این جایگاه بالا بیایی و تا این حد در بازیگری موفق بشی که یکدفعه خانواده ات با یک حجم زیاد طرفدارها، منتقدان و حتی شایعه هایی که برای هر بازیگری هست مواجه شوند. به نظرم فکر می کرده علاقه ای هست که وقتی خودت دنبالش بروی از رسیدن بهش خسته می شوی و مسیرت را عوض می کنی!
نه، اتفاقا خانواده ام همیشه به من می گفتند تو می توانی و بهترینی. در واقع اعتماد به نفس امروزم ریشه در خانواده ام دارد. اگر خانواده ای باشی که فرزندت را مدام سرکوب کنی و اعتماد به نفسش را از بین ببری و پر و بالش ندهی مطمئنا آن فرزند در آینده فرد موفقی نخواهد شد. من از همان کودکی در هر کاری مثل نقاشی دست می گذاشتم مادرم می گفت تو بهترینی و خلاصه اعتماد به نفسم را بیشتر می کردند. به نظر من خانواده در موفقیت فرزندانشان تاثیر انکارناپذیری دارند.

اصلا به چهره ات نمی آید اینقدر درس خوان و منظم بوده باشی که معدل دیپلمت بالای ۱۹ و رتبه دانشگاهی ات اینقدر خوب باشد! 
چرا من خیلی درس خوان بودم. اتفاقا امروز در همین باشگاهی که ورزش می کنم استادم می گفت اولین روزی که تو را دیدم گفتم خب حالا الناز شاکردوست آمده و می خواهد یک ورزش رزمی هم بکند که باید هوایش را داشته باشم و کلاسم با تاخیر شروع شود و…، ولی دیدم برعکس تو همیشه ۵ دقیقه هم زودتر خودت را می رسانی و فکر نمی کردم تو با این موقعیتت اینقدر زمان، آن تایم بودن و نظم و ترتیب برایت اهمیت داشته باشد، به نظرم این موفقیت و جایگاه امروزت هم مدیون همین است که اینقدر برای همه چیز ارزش قائل می شوی.

تا حالا کسی بهت گفته که خصوصیات اخلاقی ات شبیه پسرهاست؟!
واژه «برادر شاکردوست» هم از همین حرف ها نشات می گیرد! آره، خیلی ها به من می گویند! (خنده) ولی خودم هم نمی دانم چرا؟ به نظرم یک زن کامل می تواند محکم باشد و اجازه ندهد کسی پایش را از حریمش درازتر کند. اینکه آدم این نکات را رعایت کند به مرد بودن ربطی ندارد. من یک زن کامل هستم. خیلی از مردها را می بینیم که فقط لقب مرد بودن را یدک می کشند در حالی که نامردند، خیلی از زن ها هم هستند که به اصطلاح خیلی مردند، حتی مردتر از هر مردی. اینها یکسری اصطلاحات عامیانه و کلی است اما ربطی ندارد که حتما مردها باید این خصوصیات را داشته باشند.

یعنی تو می گویی الناز شاکردوست نمونه ای شاخص از یک زن کامل است؟
شاید. ریشه اصلی وابستگی زن ها به مردها به مسائل مالی برمی گردد. اگر هر زنی بتواند روی پای خودش بایستد و از لحاظ مالی مستقل باشد همه زن های مملکت مان به اصطلاح مرد خواهند بود. این که آدم صادق و با معرفت باشد فقط خصوصیت یک مرد نیست. خیلی از اهالی سینما می گویند الناز مثل مردهاست، با معرفت است و…؛ با معرفت بودن مختص مردها نیست.

شاید چون روابط عمومی ات خیلی خوب است اینگونه می گویند.
روابط عمومی؟ واقعیت این است که من با همه خیلی صادق و روراست هستم. همین. شاید بشود اسمش را به قول تو روابط عمومی خوب گذاشت. اتفاقا اصلا عادت ندارم نه از کسی تعریف و تمجید کنم، نه به اسم شان لقب خاله و عمو و دایی بچسبانم! شاید خیلی جاها هم اخلاق های تندی داشته باشم اما در کل انسانیت همیشه از هر چیزی با اهمیت تر بوده است و همواره به همه احترام گذاشته ام و در قبالش احترام دیده ام. حالا اگر می گویی اسم این نوع رفتار کردن روابط عمومی قوی است از این بابت خوشحالم.

برگردیم به خواسته پدرت که همیشه می گفتند الناز باید بهترین باشد. الان خودت فکر می کنی بهترین هستی؟
خودم که نمی توانم این جمله را درباره خودم بگویم اما همیشه سعی بر بهترین بودن کرده ام و باز هم سعی خواهم کرد. دوست دارم در درسم، کارم و هر چیزی که انجام دادم و قرار است انجام دهم بهترین باشم.

سینمای ایران بابت کشف تو باید از کیومرث پوراحمد متشکر باشد یا معترض؟
این را مردم باید تصمیم بگیرند. من خودم را مدیون آقای پوراحمد می دانم.
الان هر چند وقت یک بار با ایشان تماس می گیری؟
من همیشه به فکرشان هستم و یادشان می کنم. سر فیلم «اتوبوس شب» هم وقتی از من به عنوان بازیگر دعوت کردند حتی فیلم نامه شان را نخواستم بخوانم و نخواندم. سر بستن قرارداد هم هیچ قراردادی نخواستم ببندم، گفتم من تا آخر عمر هر فیلمی که آقای پور احمد بگویند بدون اینکه فیلم نامه اش را بخوانم چشم بسته بهشان اعتماد می کنم و کار می کنم چون همیشه خودم را مدیون ایشان می دانم و معتقدم دین بزرگی به ایشان دارم.

کلا علاقه زیادی به قیصر داری، درست است؟
خب قیصر یکی از اسطوره ها و بزرگان تاریخ سینمای ایران به حساب می آید، اما چرا این سوال را می پرسی؟ به یاد ندارم از ایشان حرفی زده باشم!
چرا در یکی از گفتگوهای قبلی ات دیدم که گفته بودی دوست دارم قیصر سینمای ایران در قالب زن باشم، اینطور نیست؟ 
نه .من نگفته بودم،آاقای کامران تفتی این جمله را گفته بودند: «زمانی که قیصر در قالب یک زن به سینما می آید.» این جمله تعریف ایشان از نقش افسانه در فیلم «رسوایی» بود.
فکر نمی کنی در یکی از مصاحبه هایت خیلی تند رفته باشی؟
مثلا؟!

مثلا آنجا که گفته بودی خیلی از آقایان بازیگر سینما دوست داشتند نقش روحانی رسوایی را بازی کنند اما بهترین انتخاب آقای اکبرعبدی بود. فکر نکردی شاید به یکی از بازیگرانی که قبل از اکبر عبدی برای این نقش تست داده بود بربخورد؟
نه، چون من قصد مقایسه هیچ بازیگری را با آن یکی نداشته ام که بخواهد به کسی بربخورد! صرفا نظر شخصی ام را مطرح کردم در رابطه با نقش روحانی در رسوایی که باید کسی بازی می کرد در «رسوایی» را باید کسی بازی می کرد که بین مردم محبوب باشد و اکبر عبدی با حضورش در این نقش این مسئله را حل کرد. ببین… با توجه به شرایط امروز جامعه مان که یکسری از مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و گرانی دچار سیاست زدگی شده اند و سیاست زدگی هم برای بعضی از آنها دین زدگی را منجر شده باید انتخاب درستی برای این نقش صورت می گرفت. همین مسئله فاصله ای بین مردم و روحانیت ایجاد کرده است. برای همین به نظر من این نقش را باید یک آدم محبوب بازی می کرد که از نظر شخص من، بهترین گزینه هم آقای اکبر عبدی بودند.
چقدر تا حالا پیش داوری باعث ضررت شده؟
ببین خب این یک امر طبیعی است که مردم در مورد هنرمندهایشان قضاوت و پیش داوری کنند، آن هم بدون آن که آنها را خوب بشناسند، البته این حق مُسلم شان است و بخشی از حرفه ما به حساب می آید و باید پذیرایش باشیم. این بر عهده خود بازیگر است که قضاوت نادرست مردم را با انتخاب کارها و بازی های خوب، رفتار صحیح در جامعه و… به نفع خود تغییر دهد، همانطور که ممکن است تنها با یک خطا بر قضاوت نادرست شان مهر تایید بزند.
خودت هم از آن دسته آدم هایی هستی که از روی ظاهر آدم ها دست به قضاوت می زنی؟
آنهایی که با من ارتباط بیشتری دارند می دانند که به هیچ عنوان اهل قضاوت درباره آدم ها نیستم.


حتی مسعود ده نمکی؟!
حتی مسعود ده نمکی!
همه در جریان سروصداهایی که بعد از حضور تو در «رسوایی» مسعود ده نمکی بلند شد هستیم. حالا این همکاری چطور بود؟
من بازیگرم و سعی کردم نقشی که بهم محول شده بود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنم. فکر می کنم با توجه به بازخوردی که در جامعه دیدم کارم را درست انجام داده باشم. آقای ده نمکی هم کارگردانی هستند مثل همه کارگردان هایی که تا امروز با آنها همکاری کردم. هیچ وقت و در هیچ یک از کارهای دیگرم هم به خودم اجازه ندادم وارد مسائل و اعتقادات شخصی آدم ها شوم چون اعتقادات هر کسی به خودش مربوط است. «رسوایی» فیلم نامه ای بود که با توجه به فقدان فیلم نامه ها و نقش های خوب (به ویژه برای خانم ها، چون فیلم نامه های ما اصولا برای آقایان نوشته می شود) و از آنجا که تنها مسعود ده نمکی قادر به اخذ مجوز ساخت چنین فیلم نامه ای بود پذیرفتم.

مثل این که خیلی دوست داری انجمن حمایت از بانوان سینمای ایران را تاسیس کنی؟ 
آره، اتفاقا پیشنهاد بدی هم نیست! سوالش می تواند جرقه ای برای یک فکر بزرگ و بکر باشد، چرا که نه!

پس چرا بقیه اینقدر پشت همدیگر در نمی آیند؟
من که نمی توانم درباره بقیه اظهار نظر کنم، اما فکر می کنم ما انسانها باید همدیگر را حمایت کنیم چون هر اتفاق خوبی که بیفتد کارمایش در درجه اول به خودمان برمی گردد.

حرف هایت را که می خواندم به نظرم رسید احساس می کنی به خانم های سینمای ایران حسابی ظلم شده و این مردها هستند که تعیین می کنند کی و کجا قرار بگیرد؟
نه؛ این استنباط شخصی شماست. در رابطه با قسمت دوم سوال تان هم باید بگویم شاید تعیین و تکلیف اصلی دست آقایان باشد اما خانم ها می توانند با انتخاب مقتدرانه و درست شان تاثیرگذار و تغییر دهنده شرایط باشند.
اتفاق افتاده مثل شخصیت افسانه در رسوایی خودت هم با خدا قهرکنی؟
من اعتقاد دارم هر اتفاقی حکمتی دارد؛ بدترین اتفاق ها هم که در زندگی ام بیفتد، اول از همه خدا را شکر می کنم چون مطمئنم حکمتی بوده است.
شنیدم تو اجازه نمی دهی علی (برادرت) وارد سینما شود؟!
من نمی گذارم؟ (خنده) چرا آن وقت؟ اول صحبت مان به دوستی خانواده مان اشاره کردم و گفتم تا حالا در کار هیچ آدمی دخالت نکردم. شاید خواسته باشد مشورت کند و نظرم را گفته باشم ولی واقعیت این است که علی خودش دوست نداشت وارد این حرفه شود. حتی خودت هم دیدی وقتی برای عکاسی جلد مجله تان خواستید از علی عکاسی کنید حاضر نبود بیاید چون این حاشیه و دیده شدن برایش جذابیتی ندارد. همانطور که من خودم همیشه سعی کرده ام از حواشی دوری کنم، چون ما زندگی آرام را بیشتر دوست داریم.

البته تو اگر خودت هم نخواهی حاشیه ها دنبالت می آیند! 
بله ولی خود ما هم تاثیرگذاریم که به این حاشیه ها دامن بزنیم یا طوری رفتارکنیم که کمتر حواشی دورمان باشد.

دلیلت چیست که می گویی برنامه هفت تلویزیون زیرکانه در حال به تعطیلی کشاندن سینماست؟
به این دلیل که برنامه هفت، برنامه ایست کاملا سفارشی و با اهداف از پیش تعیین شده که بزرگ ترینش به تعطیلی کشاندن سینماست! یکسری آدم ها در برنامه هفت سینما را با بازکردن صحبت ها و عقده های شخصی شان زشت کرده اند و من این برنامه را دوست ندارم. این نظر من است و خیلی از بزرگان هم به این حرف من اعتقاد دارند. تا به حال هم حرف بدی علیه من در این برنامه زده نشده و خدا را شکر همیشه هم به خوبی یاد شده و اگر نقدی بوده به خوبی بوده است. این حرفی که می زنم یک حرف شخصی نیست، بلکه یک حرف و نگرانی کلی است. آدم های سینما با رفتن و حمایت کردن از این برنامه دارند به بدنه اصلی سینما ضربه وارد می کنند! «هفت» برای تخریب سینمای ایران اهداف از پیش تعیین شده دارد. باور کنید این حرف من شخصی نیست، همیشه هم برای حضور در این برنامه از من دعوت کرده اند اما هیچ وقت تنها به منافع شخصی خودم فکر نمی کنم. همیشه می گویم منافع همه ما و همه سینما منافع اصلی من است، وگرنه من هم می توانم یک روز بروم بنشینم حرف بزنم و کمک کنم به ساختن برنامه ای که هدفش می دانم چقدر زشت است! آن تله های کوتاه سینمایی هم که می سازند در راستای همین تخریب است.

حیف زوج رضا گلزار و الناز شاکردوست نبود که اینقدر راحت نابودش کردند؟

در این سینما چیزهای مهم تر از این مسائل حیف شده است! آقای گلزار بالاخره یکی از مهره های سینما بودند، قصد نقد و بررسی ندارم اما یکسری آدم ها خوب یا بد چرخه سینما را به گردش انداختند که یکی شان همین آقای گلزار بود.
مثلا همین خانم عسل بدیعی که فوت کرد، مردم ایران چه کردند؟ قبل از این کسی می پرسید کجاست؟ نسرین مقانلو می گفت این آدم حالش بد بود برای اینکه ۹ ماه سرکار نرفته بود، در حالی که به کار کردن احتیاج داشت؛ زنی که فرزندش را نگه داری می کرد و ستون اصلی خانواده بر دوشش بود. کسی می پرسید کجاست؟ چه می کند؟ چرا باید بگذاریم هنرمندان عزیزمان تازه وقتی از دست رفتند یادشان کنیم یا به فکر قدردانی از آنها بیفتیم؟ چرا تا وقتی هستیم قدر همدیگر را ندانیم؟ چرا وقتی کسی هست که می تواند چرخه سینما را به حرکت بیندازد باید سرکوبش کنیم؟ این ها همه درد است که آدم ها خودشان هم شاید بدانند اما باز هم ادامه می دهند! امیدوارم روزی برسد که قدر هنرمندانی که هستند را بیشتر بدانیم. در مورد خانم بدیعی این صرفا مرگ طبیعی بود ولی آقای گلزار نبودش شاید از نظر جسمی باشد اما مرگ هنرپیشه است در سینما و من بابت نداشتنش در سینما تسلیت می گویم!
اگر یک روز این اتفاق برای خودت هم بیفتد و اجازه ندهند دیگر در سینما باشی چه رفتاری خواهی داشت؟
شاید فکر کنی حرفی که می زنم خودخواهی است اما اگر این اتفاق برای من هم بیفتد این من نیستم که سینما را از دست می دهم بلکه سینماست که من را از دست می دهد. من اینگونه فکر می کنم چون این سینما چیزی نبود که فکر می کردم قرار است به دست بیاورم. در این سینما هر چقدر هم بال های بزرگی داشته باشی و بخواهی بلند بپری آنقدر سقفش کوتاه است که جایی برای پرواز نیست.

چرا اینقدر با خبرنگارها بدی و مصاحبه نمی کنی؟
نه اینطور نیست اگر زمان زیادی است که مصاحبه نکردم برای این است که خب، حرفم را آن طور که هست به مردم منتقل نمی کنند! اگر مردم بخواهند از من حرفی را بخوانند نباید حرف های یک ذهن فیلتر شده و با اهداف خودش باشد. من می خواهم حرف من با همه خلوصش به مخاطبم به کسی که وقت می گذارد و ارزش قائل است و فیلم های من را دنبال می کند منتقل شود. این حق من است و وقتی می بینم اینگونه نیست این ارتباط را قطع می کنم تا به مخاطبم احترام بگذارم.
با این حساب طرفدارانت که دوست دارند حرف هایت را بشنوند یا در برنامه ای تو را ببینند چه کار باید بکنند؟
خب، من برای گفت و گو با آدم ها قبل از هر چیز تحقیق و تفحص می کنم، درباره خود تو هم همین اتفاق افتاد و دیدم دوستان آقای فراهانی راد را تایید می کنند، بنابراین این بار برای انجام این مصاحبه اعتماد کردم و امیدوارم اعتمادم درست از آب دربیاید (خنده)، وگرنه… آن موقع تصمیم می گیرم!
قصد نداری دیگر به نوشتن ادامه دهی؟
چرا، همیشه گفته ام یک دفترچه خاطرات دارم به نام «رازهای فاش نشده یک نابازیگر»، ولی فکر می کنم این هم مثل برنامه هفت خواهد شد! در نتیجه دوست ندارم پخش شود. سینما باید زیبا بماند؛ همانطور که از نظر من همیشه بوده و هست.

راست است که می گویند تو پر فروش ترین زن سینمای ایران هستی؟

چاکریم! (خنده)
تا آنجا که می دانم خیلی از بازیگرهای خانم این موضوع را که کدام بازیگر بیشتر می فروشد و دستمزد می گیرد را دنبال می کنند، تو هم این کار را انجام می دهی؟
نه، این کار بعضی مجله هاست که دست به جمع و تفریق دستمزد و فروش بازیگرها می زنند و ارقامی را در می آورند. چند سالی پشت سر هم این اتفاق افتاد که من پرفروش ترین زن سینما بودم.
یادم است در یک دوره اکران سینماها تو ۶ فیلم همزمان روی پرده داشتی. اما الان تو را سالی یا دو سالی یک بار در یک فیلم می بینیم. چه اتفاقی افتاده؟ پیشنهادهایت کم شده یا رقم دستمزدت آنقدر بالا رفته که در توان هر کسی نیست؟
پیشنهادها که خدا را شکر هیچ وقت کم نشده، از نظر مبلغ قرارداد هم همیشه چیزی که حقم بوده را گرفته ام و رقمم، رقم معقولی است، به لحاظ اینکه همه ما در فروش یک فیلم سهیم هستیم، در نتیجه همه چیز باید عادلانه تقسیم شود. شاید از نظر بعضی تهیه کننده ها رقم دستمزد من ناعادلانه باشد اما در حقیقت این نیست و باز با همه این او.صاف هیچ وقت روی پیشنهاد من تاثیر نگذاشته است، چون آن تهیه کننده محترم می داند که حتی برای نفع خودش هم که شده به صرفه تر است که پیشنهاد من را بپذیرد تا اینکه انتخابش را عوض کند! ولی واقعا فیلم نامه های خوب تعدادشان کم است ، یعنی تعدادشان کم است. بعد هم اصولا من فیلم نامه ای کار نمی کنم که نقشم مثل نقش نگاه مهتاب زنها باشد! یک دختر زیبای آرایش کرده که «بله و چشم آقا» بگوید! من هرگز این نقش ها را بازی نمی کنم، چون دوست ندارم نقشم یک نقش توسری خور و ابزاری باشد. نمی خواهم ابزار ساخت فیلم باشم، دوست دارم خودم در فیلم تاثیرگذار باشم.

چه نقشی همیشه ایده آلت بوده که بازی اش کنی؟
دلم می خواهد بروم سراغ نقش های منفی؛ پیچیدگی های یک چنین شخصیت هایی به عنوان یک بازیگر برایم جذابیت دارد. نقش یک انسان روانی هم از ایده آل هایم در انتخاب های بعدیست.
کدام یک از کارهایی که تا حالا بازی کردی را دوست نداری یا دلت می خواهد مثلا سی دی اش را بشکانی؟
فیلم های آدم مثل بچه های آدم می مانند، بنابراین دلم نمی آید حتی فیلم هایی را هم که قلبا دوست شان ندارم را بشکنم، چون باید می بوده که من الان اینجا بایستم؛ مثل یکسری پله می ماند که تو را به قله می رسانند، شاید چند تا از این پله ها لق بوده باشد و پایت را گذاشته باشی روی سنگ شکسته سر هم خورده باشی اما باید می بوده که تو الان اینجا باشی. آدم از کارهای بدش درسهای بیشتری می گیرد، ولی در کل همه کارهایم را دوست دارم، چون یک تایمی از زندگی یک زمانی از عمرت را در آن فیلم می بینی. اصل این است که از فیلم های بد درس های خوب بگیریم و دیگر تکرارش نکنیم. من از درجا زدن بدم می آید؛ این به نظرم مهم تر از این است که بخواهم روی کاری غیظ داشته باشم.
بالاخره خستگی ات در رفت؟ 
من هیچ وقت خسته نیستم!
خودت در آن یادداشتی که در جشنواره فجر برای حاضر نشدنت در کنفرانس خبری رسوایی نوشته بودی اشاره کرده بودی آقای ده نمکی خسته ام! اصلا دلیل نوشتن آن یادداشت چه بود؟
آن نوشته را خیلی دوستش داشتم. نمی دانم… اصولا زیاد براساس دلیل کار نمی کنم. وقتی حسم بگوید، کاری را انجام می دهم و فکر هم می کنم کار درستی کرده باشم. من که در آن جمع نمی آمدم اما دلم نمی خواست فکرکنند اگر نیامدم یعنی بی تفاوتم. می خواستم ثابت کنم اگر نیامدم دلیل بر بی تفاوتی نیست.

چرا نرفتی؟ حالت خوب نبود یا دعوا و بحثی پیش آمده بود؟
نه حالم که خوب بود اما می دانستم همه آدم هایی که در آن جمع حضور دارند یا بهتر بگویم اکثرشان نیامده اند صرفا یک فیلم ببینند و کاری را از لحاظ فیلمنامه، هنری و بازی بررسی کنند! شاید آنها بیشتر برای حواشی پیرامون آقای ده نمکی و حاشیه سازی آمده بودند و آن مجلس جایی نبود که جنبه هنری داشته باشد.

خانواده و اهالی فامیل چقدر خوشحال اند که به واسطه حضور تو در سینما نام خانوادگی شان امروز تبدیل به یک برند شده است؟ 
اتفاقا چند روز پیش داشتم به یکی از دوستانم می گفتم که یک روز آن اوایل وقتی اسمم را گفتم یکی از تهیه کننده های خوب سینما چند بار فامیلی ام را پرسید و گفت حتما اسم و فامیلت را عوض کن و یک اسم و فامیلی بگذار که راحت در دهان بچرخد! ولی من گفتم من همین هستم و اگر کسی بخواهد من را بشناسد باید با همین اسم و فامیلی که دارم بشناسد. گفت با توجه به اینکه چهره و صدایت استانداردهای سینما را دارد اسم و فامیلت راحت نیست و تاثیر منفی می گذارد چون کسی نمی تواند اسم و فامیلت را به راحتی به یاد بیاورد اما قبول نکردم.
از تلویزیون چه خبر؟
سلامتی!

در این سال ها خیلی از ستاره های سینما وارد تلویزیون هم شدند، احیانا تو چنین تصمیمی نداری؟
در سینما مخاطب را خودت انتخاب می کنی و مخاطب هم همین طور اما در تلویزیون تو مخاطبت را انتخاب نمی کنی و مخاطب هم. بنابراین باید سلیقه و خواسته ۷۰ میلیون نفر آدم را برآورده کنی. اگر روزی نقش ماندگاری بهم پیشنهاد شود که ارزشش را داشته باشد و بدانم شرمنده مردم نمی شوم قطعا بازی اش خواهم کرد.

قبل از اینکه فیلمنامه رسوایی به دستت برسد و بخواهی در این فیلم بازی کنی، تصوراتت درباره زندگی یک دختر پایین شهری چه بود؟ فکر می کردی زندگی آنها چه شکلی است؟
البته من قبل از این هم در «بی وفا» تجربه چنین نقشی را داشتم ولی این موضوع همیشه برایم جذاب بوده و نگاه ویژه ای به این دختر ها دارم. همیشه به این قشر احترام گذاشته ام چراکه درد و غمی که یک دختر جنوب شهری (جنوب شهری که می گویم به واسطه کم بضاعتی ای است که در آن منطقه ساکن شده اند) برایم تامل برانگیز بوده. دخترها خیلی بیشتر از پسرها رویاپردازی می کنند، خیال بافی می کنند، در رویاهای خودشان به خیلی از ظرافت های زندگی توجه می کنند که شاید دغدغه پسرها نباشد. دخترها برای رسیدن به آرزوها و رویاهایشان هر تلاشی می کنند شاید به همین دلیل است که بعضی هایشان به قول امروزی ها «خراب» می شوند. همه مان وقتی در جامعه یک زن فاحشه می بینیم می گوییم «وای فاحشه است» اما هیچ وقت نمی گوییم چرا چی شد که این اتفاق افتاد؟ همه ما وقتی به این دنیا می آییم پاک هستیم، چه می شود که بعضی ها خراب و فاسد می شوند؟ زن به نوبه خودش و مرد هم به نوبه خودش.باید ریشه یابی کنیم. دیدن این چیزها برای مسئولین جذاب نیست هیچ وقت به این مسائل پرداخته نشده و ریشه یابی درستی نشده، یعنی نخواسته اند که ریشه های این معضل را مطرح کنند. فیلم رسوایی دقیقا همین موضوع را به چالش کشیده است این وظیفه سینماست که بیاید و این را به شکل خودش زیبا نشان دهد تا در عین اینکه مخاطب کار را دوست داشته باشد به فکر فرو رود. خوشحالم بابت حضورم در این نقش چراکه شاید توانسته باشم دِینی را به یک قشر از جامعه ادا کرده باشم.
خیلی از خانم ها خودشان را می کُشند تا زیبا شوند و بعد بروند جلوی دوربین اما تو خیلی وقت ها در فیلم هایت خودت را می کُشی زشت شوی! دلیل خاصی داری برای این تصمیم هایت داری؟
من بازیگرم، قضیه قیافه نیست. در فیلم «مجردها» پیشنهاد خودم بود عینک ته استکانی بزنم و دندان مصنوعی بگذارم و… یا در «چراغ قرمز» هیچ کس حاضر نشد آن نقش را کار کند و من آمدم و آن تغییر و تحولات را دادم چون می خواستم ثابت کنم که من به خاطر چهره ام نیامده ام و می خواهم بازیگر باشم. واقعیت هم همین است. چهره یک بازیگر بعد از یک مدت عادی می شود و از آن به بعد چیزهای دیگری است که بیننده را نگه می دارد. بخش عمده اش به کاریزمای آدم برمی گردد. ماندگاری در سینما چیزهای دیگری غیر از ظاهر می خواهد، وگرنه در این سال ها خیلی ها آمدند و بعد از یکی دوبار بازی بدون اینکه اتفاق خاصی برایشان بیفتد خداحافظی کردند! من با بازی در این کارها می خواستم هم به دیگران و هم در درجه اول به خودم ثابت کنم که اگر این ادعا را داری بازیگری پس بیا و برادری ات را ثابت کن.

گفتی ورزش می کنی؟!
زمانی که سر فیلم برداری نباشم دوست دارم ورزش کنم چون فکر می کنم بدن و بیان ابزار اصلی یک بازیگر هستند چون وظیفه منِ بازیگر است که در جواب محبت و حمایت های مردم روز به روز بهتر شوم.

وقتی داشتیم برای جلد عکاسی می کردیم، به نظرم رسید رابطه تو و علی برادرت خیلی گرم و صمیمی است. واقعا در خانه هم همین شکلی هستید یا بیرون که می روید با هم خوب می شوید؟ فکر نمی کنی داشتن خواهری مثل الناز شاکردوست با همه حرف و حدیث ها و شایعاتی که برای یک ستاره می سازند کمی دردسرساز باشد و آیا تا حالا باعث کدورتی بین تان شده؟
اگر آدم ها همینطوری که هستند همدیگر را بپذیرند چیزی به نام مشکل به وجود نخواهد آمد. در همه روابط؛ زن و شوهری، خواهر و برادری یا دوستی، باید همدیگر را همان طور که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم. خوشبختانه من و علی هم رابطه خیلی خوبی با هم داریم. علی هم از آن ابتدا نسبت به ورود من به سینما نارضایتی خاصی نداشت و همیشه حمایتم کرده است. خدا را شکر هم تا حالا کارم برای خانواده ام اذیت و آزاری نداشته، خودم هم همیشه مراقب بودم و سعی کردم از حواشی دور باشم.

فکر می کنی دلیل اصلی حرف و حدیث و شایعه درآوردن آدم ها برای ستاره ها چیست؟
همیشه به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید چون اینها همان هایی هستند که از صمیم قلب ایمان دارند که شما بهتر از آنهایید.

در دنیای مجازی هم فعالیتی داری؟ 
بله، اخیرا با برنامه instagram آشنا شدم و تا حدودی در آن فعالیت می کنم.
یعنی اگر آنهایی که دوستت دارند می توانند با تو ارتباط برقرار کنند؟ آن وقت به چه آدرسی باید مراجعه کنند؟
بله، آدرس من elnazshakerdoost است

منبع : خانواده سبز

عاقبت فیروزه بازیگر سریال حریم سلطان!؟!

 فیروزه بازیگر سریال حریم سلطان

جانسو دره بازیگر نقش فیروزه, دختر ایرانی که در مدت کوتاهی سلطان سلیمان عاشق و شیفته زیبایی او می شود و سال ها کنار سلیمان می ماند و بزرگترین عشق سلیمان پادشاه عثمانی میشود…

 

جانسو دره بازیگر نقش فیروزه, دختر ایرانی که در مدت کوتاهی سلطان سلیمان عاشق و شیفته زیبایی او می شود و سال ها کنار سلیمان می ماند و بزرگترین عشق سلیمان پادشاه عثمانی میشود پس از گذشت سال ها با نشان دادن خالکوبی او به سلطان عثمانی رازش برملا شده بود.
فیروزه هنگام اسب سواری به زمین می خورد و رستم پاشا خالکوبی او را میبیند و سریعا به خرم سلطان خبر می رساند . خرم که میفهمد این خالکوبی سمبول سلسله صفوی ایرانی است بالاخره مشخص می شود که فیروزه مامور مخفی ایرانی بوده است!
خرم سلطان کنار سلیمان رفته و خالکوبی فیروزه را به او نشان می دهد! سلیمان که سال ها شیفته فیروزه بوده در این مدت خالکوبی او را ندیده و با فاش شدن این راز فیروزه  از سریال جدا می شود!
اما آنطور که پیش بینی شده بود نقش فیروزه تا ماه اول ۲۰۱۳ ادامه داشته اما به دلیل  بالاتر بودن دستمزد جانسو از پروژه ی دیگر، از سریال زودتر جدا خواهد شد! با رفتن جانسو از سریال سوگلی جدیدی وارد داستان خواهد شد!


منبع: khoshbaian.com

سریال‌ های تلویزیون در ماه رمضان ۹۲

سریالهای ماه مبارک رمضان 1392,زمان پخش برنامه ها

در نشست صبح امروز مهدی فرجی، مدیر شبکه اول سیما با خبرنگاران که با هدف معرفی ویژه‌برنامه‌های تابستان و ماه رمضان تلویزیون برگزار شد، چهار سریال به عنوان گزینه‌های پخش در ماه رمضان امسال معرفی شدند.

 

«خروس»، «مادرانه» و «دودکش» سریال‌هایی هستند که پخش آنها در ماه رمضان قطعی شده و همچنین پخش سریال «بچه‌های نسبتا بد» نیز در ماه رمضان احتمال می‌رود.

سریال «دودکش» که برای پخش از شبکه اول آماده می‌شود، درباره‌ی دو خانواده است که یک قالیشویی را اداره می‌کنند و زندگی ساده‌ای دارند اما هر بار ماجراها و مسایلی برای آنها اتفاق می افتد.

بازیگران این سریال که به کارگردانی محمد حسین لطیفی برای شبکه یک ساخته می شود، هومن برق نورد درنقش فیروز، بهنام تشکر در نقش نصرت، امیرحسین رستمی در نقش بهروز، سیما تیراندازدر نقش عفت، نگار عابدی در نقش افروز، النازحبیبی در نقش عالیه، و محمدرضا شیرخانلو،یاس نوروزی، رونیکا محمدی، پوریا و پریا در نقش کودکان خردسال هستند.

«مادرانه» سریال ماه رمضان شبکه سه سیماست که به کارگردانی جواد افشار و تهیه‌کنندگی مهدی هاشمی ساخته می‌شود.

نویسنده فیلمنامه «مادرانه»‌ سعید نعمت‌الله است و در خلاصه داستان آن آمده است: اردلان تمجید (مهدی سلطانی) ۲۰ سال پیش، پس از رها کردن نامزد سابقش مریم (شقایق فراهانی)، با زنی متمول به نام رعنا (زنگنه) ازدواج می‌کند. حالا این ازدواج به جدایی رسیده و زن، بچه‌هایش را می‌خواهد اما مرد امتناع می‌کند.

آتیلا پسیانی، مهدی سلطانی، لعیا زنگنه، شقایق فراهانی، مهرداد ضیایی، عباس غزالی و هستی مهدوی‌فر بازیگران اصلی این سریال هستند.

خروس هم با بازی جواد رضویان سریال شبکه دو سیماست که در ۲۶ قسمت ۳۰ دقیقه‌ای برای پخش در ماه مبارک رمضان تدارک دیده شده است. این مجموعه تلویزیونی به تهیه‌کنندگی علیرضا ابراهیمی دلیجانی و کارگردانی سعید آقاخانی روی آنتن می‌رود.

«خروس» روایتی از زندگی پدری است که دچار مشکل غیرمنتظره‌یی می‌شود، این مشکل خانواده را به تکاپو می‌اندازد و پسر خانواده با همفکری دوستانش تلاش می‌کند تا چاره‌ای برای رفع این مشکل بیاندیشند. در نقشه بچه‌ها مغز متفکر یک خروس است.

اما «بچه‌های نسبتا بد» که از گزینه‌های احتمالی پخش در ماه رمضان است را سیروس مقدم کارگردانی می‌کند.

در این سریال تلویزیونی حمید گودرزی، اشکان خطیبی، یوسف تیموری، میلاد کی‌مرام و سیدعلی طباطبایی بازی می‌کنند. داستان سریال درباره چهار جوان است که خودروی حامل یک گاوصندوق را به سرقت می‌برند. داخل این صندوق ۲۰۰۰ سکه بهار آزادی وجود دارد که به همت یک موسسه خیریه و برای اهدا به زوج‌های نیازمند فراهم شده است اما با سرقت سکه‌ها که قرار است در مراسم ازدواج گروهی این زوج‌ها در روز عید فطر به آنها اهدا شود، موسسه خیریه دچار بحران می‌شود.

 

منبع : خبرگزاری ایسنا

دلایل حذف فرزاد جمشیدی از تلویزیون در ماه رمضان

دلایل حذف فرزاد جمشیدی از تلویزیون در ماه رمضان

 

مدیر شبکه‌ اول سیما علت حضور نداشتن فرزاد جمشیدی در برنامه «ماه خدا» امسال را آمادگی نداشتن وی عنوان کرد.

 

 

مهدی فرجی، مدیر شبکه اول سیما در نشست صبح دیروز- ۲۸ خرداد ماه – با خبرنگاران، بیان کرد: با وجود اینکه قبلا هم اعلام کرده بودیم که مجری سابق ‌«ماه خدا» برای اجرا در تلویزیون هیچ منعی ندارد، اما امسال به دلیل آمادگی نداشتن، وی «ماه خدا» را اجرا نخواهد کرد.

وی افزود: «ماه خدا» امسال با اجرای حسن سلطانی به روی آنتن می‌رود.

ماه خدا» برنامه سحرگاه ماه مبارک رمضان شبکه اول است که هر سال با اجرای فرزاد جمشیدی به روی آنتن می‌رفت. او سال گذشته برنامه‌ی زنده «یاد خدا» را به روی آنتن داشت که برنامه‌اش در دی ماه سال گذشته به طور ناگهانی قطع شد و دیگر به روی آنتن نرفت.

علت توقف ناگهانی این برنامه عارضه قلبی و بستری شدن وی در بیمارستان عنوان شد.

حسن سلطانی به تازگی در اجرای مناظره‌های انتخاباتی با تلویزیون همکاری داشت.

منبع: isna.ir