قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز برنمی گردد و آینده شاید نیاید.(گالیله)
خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

علمي،فرهنگي و هنري

فرهنگی ترین آبشار دنیا +عکس

ابشارها همیشه دستمایه خلاقیت های مختلف بوده اند و این باعث شده است تا هرکدام با استفاده از وسایل مختلف آبشارهایی را ایجاد کنند.

“آلیشا مارتین” از جمله افرادی است که با به تازگی دست به ابتکاری جالب زده است و با استفاده از کتاب های دور ریخته شده آبشارهای هنری ایجاد کرده است تا لقب خلاقیت فرهنگی را بگیرد.

این ابشارها به گونه ای ساخته شده اند که انگار آبشاری از آن ها در حال بیرون ریخته شدن از خانه ها هستند و به نظر در زمان متوقف شده اند. 

ایده اصلی این ابشارها به این گونه است که سازه آبشار مانندی برای هر کدام از مجسمه ها ساخته شده است و سپس روی آن با کتاب های مختلف پوشیده شده است.

ناسا اعلام کرد:خیالتان راحت،دنیا پس از شب یلدا به پایان نمی‌رسد!

 

مگر اینکه چند وقت اخبر را در غار زندگی کرده باشید در غیر این صورت شما هم شایعه اینکه حیات در کمتر از سه هفته دیگر به پایان می‌رسد را شنیده‌اید. این چیزی است که کسانی که نسبت به نظریه پیش‌بینی مایان‌ها اعتقاد دارند هم می‌گویند، نظریه‌ای که می‌گوید رویدادهای عظیمی در ۲۱ دسامبر سال جاری میلادی یعنی درست آخر همین آذر ماه خودمان اتفاق می‌افتند

 

ناسا این موضوع را کاملا رد کرده و حتی ضمن انتشار بیانیه‌ای در این خصوص یک بخش کامل در وب‌سایت خود به نام “ماورای ۲۰۱۲: چرا جهان به پایان نمی‌رسد” را راه‌اندازی کرده است. بر طبق اعلام ناسا، اصل این شایعه زمانی به وجود آمد که گفته شد سیاره‌ای به نام نیبیرا به سمت سیاره آبی ما در حال حرکت است. همه اینها به حدسی که در مورد پایان جهان در تقویم مایان‌ها گفته شده وابسته است که البته  این اتفاق به وقوع نخواهد پیوست. حتی اگر سیاره‌ها در یک مسیر قرار بگیرند مشکلی به وجود نخواهد آمد.


 

دیوید موریسون یکی از دانشمندان ناسا در این خصوص می‌گوید: من نامه‌هایی از کودکان دریافت می‌کنم که ترسیده‌اند. به نظر من این بدترین قسمت این شوخی است.

ناسا همچنین اعلام کرده است که مردم باید بیشتر نگران تغییرات آب و هوایی و اثرات آن بر زمین باشند تا قرار گرفتن سیارات در یک مسیر و تاریک شدن کامل جهان به خاطر این موضوع.

حالا به نظر می‌رسد که با این اظهارنظر ناسا به عنوان مهم‌ترین و قویترین سازمان فضایی جهان که زمین اصلا در خطر نیست، هر اظهارنظر دیگری در این مورد کاملا باطل خواهد بود. چیزی که مهم است این است که نیبیرا وجود خارجی ندارد و حتی بد نیست بدانید که این فاجعه ابتدا برای سال ۲۰۰۳ پیش‌بینی شده بود و صبح روز ۲۲ دسامبر هیچ فرقی با روزهای قبل نخواهد داشت و ما اینجا خواهیم بود تا آخرین و بهترین اخبار تکنولوژی را به شما اعلام کنیم.

دوقلوی زمین + تصویر

آیا روزی می رسد تا بتوانیم از روی سیاره ای دیگر طلوع و غروب خورشید یا حتی چند خورشید را ببینیم؟ دانشمندان بدنبال پاسخ این سوال اند. آنها به تازگی همتایی برای زمین یافته اند.

دانش های روز باشگاهخبرنگاران؛ ابر زمین کشف شده در فاصله ۴۴ سال نوری از زمین قرار دارد و متعلق به ستارهکوتوله HD 40307 که میزبان ۶ سیاره است.نکته مهم درباره این سیاره دارا بودن یک مدار با فاصله ای مناسب از ستاره مادر است.این فاصله می تواند امکان پیدایش حیات را برای سیاره فراهم کند. این سیاره در آیندهتوسط ماموریتهای فضایی بیشتر بررسی خواهد شد.

سیاره مذکور ششمین سیاره سیستم منظومه فراخورشیدی است و در فاصله ۹۰میلیون کیلومتری ستاره مادر قرار گرفته است.

حمام گرم در زمستان منجر به سکته می‌شود

محققان ژاپنی دریافتند که استحمام به مدت زمان طولانی با آب گرم در فصل سرما ممکن است به حوادث خطرناک و غیر منظره ای بیانجامد.

تیم پزشکی دانشکده پرستاری دانشگاه ژاپنی “کیوتو” در این تحقیقات علمی خود اشاره کردند که احتمال سکته قلبی هنگام دوش گرفتن با آب گرم در فصل زمستان بیشتر از فصل گرما است.

“چیکا نیشیاما” مسئول این گروه پزشکی گفت: این نتایج برای ژاپنی ها بسیار حائز اهمیت است، چراکه استحمام به مدت طولانی جزء کار روزمره ی آنها، در خانه و چشمه های آب گرم موجود در کشور است.


بنا به این گزارش، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ حدود ۱۱ هزار نفر از ژاپنی ها در “اوساکا” واقع در غرب ژاپن دچار سکته قلبی شدند.

این تحقیقات نشان می دهد که از این میان حدود ۲۲ درصد از آنها به هنگام خواب دچار سکته قلبی شدند، این در حالی است که ۹ درصد آنها به هنگام استحمام، ۳ درصد در حین کار و ۵ درصد نیز به هنگام ورزش در اثر سکته قلبی جان خود را از دست دادند.

نامه ای از “یک زن ایرانی به مرد هموطنش”

 پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: “قیمتت چنده خوشگله؟سواره از کنارت گذشتم، گفتی: “برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!”در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود
در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود
زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی
در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من
در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی
در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: “زهر مار!”در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود
در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم

 

 


نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است

من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد

من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است

نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت
من با تو برابرم، مرد
احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم
احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی
احتیاجی ندارم که تو حامی باشی
خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم
با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!
من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم
من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم
به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار و همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی
گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودند
امروز تو برای هم گامی با من (و نه تصاحب من – که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی
حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد
خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت
روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی – و نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود
هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد
ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد

و این هم جوابیه ای از “یک مرد ایرانی به زن هموطنش” :

پیاده از کنارم گذشتی و اخمت سهم نگاه مشتاق من بود و لبخندت نصیب آنکه سواره بود

سواره از کنارم گذشتی و مرا اصلاً ندیدی و کرشمه ات را
به آنی ارزانی دادی که قیمت ماشینش از خونبهای من بیشتر بود

در صف نان صدای لطیفت نانوای خسته را به وجد آورد و نوبتم را گرفتی
و بروی خودت هم نیاوردی

زیر باران خیلی قبل تر از تو منتظر تاکسی بودم اما ماشین که آمد
آب گل آلود را بر من پاشید و جلوی تو ایستاد

در تاکسی که نشستم آرزو کردم کنارم ننشینی تا اگر ماشین تکانی خورد
و به تو خوردم، حیوان خطابم نکنی در جواب عذرخواهیم

در اتوبوس بین ما نرده آهنی بود، جایم را اگر به تو تعارف میکردم
میگفتی یا دیوانه است یا مرض دارد

در سینما، دیدم که تهمینه میلانی تمام مردان را شیطان تصویر کرده،
کفرم درآمد، نیکی کریمی جیغ زد و گفتم زهرمار

دعوا که کردم، او که میدانست مادر و خواهرم را بیشتر از خودم دوست دارم
به آنها ناسزا گفت تا بیشتر بسوزم

آزادی ات را صاحبان قدرت گرفتند، همانان که از قدرت ثروت اندوختند
و تو که مدل ماشین پسرانشان را میدیدی دست و پایت شل میشد

من ازدواج نکردم چون تو چشم و همچشمی داشتی و به انگشتر
سه میلیونی نظر داشتی، تازه این فقط یک حلقه بود از زنجیر خواسته هایت

صفت ترشیده را اولین بار از خودت شنیدم، کوچکتر بودی
یادت هست میگفتی معلم ریاضیتان شوهر نکرده، گفتی ترشیده!

عاشق که شدم تلفنم را قطع میکردی و بهانه ات حضور میهمانهایتان بود

عاشق که شدی، فردا که مادر میشوی را ندیدی؟
دلت نمیخواهد همسر پسرت را بپسندی؟ تو و مادرم یکی هستید!

من باید اضافه کاری کنم تا تو در هر میهمانی لباسی جدید بپوشی تا به تو بگویند خوش تیپ

من باید شبها هم کار بکنم تا تو سفره ات رنگین باشد و به تو بگویند کدبانو

خسته از اضافه کاری برگشتم و گفتی پوشک بچه را عوض کن
چون من ناخنهایم را تازه لاک زده ام

وقتی خواستی طلاق بگیری، “گفتند” بچه مال پدر است! من نگفتم، همان دینی گفت که تو برایش از پس اندازمان سفره ابوالفضل می انداختی و یکهو خواب میدی که باید به حج بروی، آنهم در اوج گرفتاریمان

آری، اینچنین است خواهر من! رفتارهای زشت ما از پس هم می آیند
تو چنان کردی که خشم در دل من ها کاشتی و من ها شکستند و بسته به صبرشان دو فوج شدند
آنان که ضعیفتر بودند خرد شدند و خشمشان کینه شد و کینه شان عقده و در هر کوی و برزن و بازار از هر اندک قدرت خود نهایت سوء استفاده را کردند و بر تو تاختند
اما آنان که یا قویتر بودند یا از تو ها کمتر زخم خوردند، خشمشان هم کمتر بود و کینه هاشان نیز
اینان هنوز چشم امید دارند به وطن که بتواند و برآنند که نیک بمانند
خوشحالم حالا که میخواهی تغییر کنی
من هم برآنم که بهتر باشم و شادتر باشیم
در کنار هم، من و تو ای هموطن،
بدون هر نوع بغض و کینه و تبعیض جنسی
مایی بهتر برای فردا و آینده ای بهتر