آرشیو ماهانه : ژانویه 2013
چندی است که برنامه «آکادمی موسیقی» در شبکه انگلیسی من و تو آغاز شده است، اگرچه روند انتخاب شرکت کنندگان در برنامه مذکور حتی در سری قبل مورد اشکال بینندگان بود اما در سری جدید مسئولان شبکه با انتخاب دختر محجبه ای که گمان نمی رفت او را برای شرکت در آکادمی برگزینند تعجب همگان را برانگیخت.
قدم های آرام شبکه من و تو برای تغییر ذائقه و سبک زندگی با انتخاب دختر محجبه شنیده می شود، این شبکه با وجود آنکه بر نحوه پوشش و … سایر شرکت کنندگان تاکید دارد اما در مورد دختر محجبه هیچ واکنشی نشان نداده و طوری وانمود می کند که شرکت یک زن با پوشش اسلامی در برنامه های موسیقی اشکالی ندارد، از سوی دیگر علیه حکومت دینی (نظام ج.ا.ا) اقدام به پخش برنامه و مستند کرده و حتی در بخش خبری خود اخباری را واگویه می کند که از سایر شبکه های ضدانقلاب پخش می شود.
تقابل آشکار من وتو با دین اسلام در برنامه های گوناگون آن بر کسی پوشیده نیست اما اینکه چرا شبکه من وتو و دست اندرکاران آن دختر مسلمان را برای خوانندگی انتخاب کرده و مخارج ناشی از انتخاب این فرد را متقبل می شوند سوالی است که نه مسئولان انگلیسی من وتو بلکه مخاطبان باید از خود پرسش کنند.
منبع: کافه سینما
البته اگر بخواهیم از فتوشاپ و ویرایشهای عکس صرفنظر کنیم که آنقدر روی عکسها ویرایش انجام میدهد که اصلا نمیتوانید تصورش را بکنید. از این شماره میخواهیم این رازهای گریم را با شما درمیان بگذاریم، اینکه عیبهای هر چهره را چطور میتوان محو کرد و زیباییها را چندین برابر کرد تا در نهایت چهرهای بسازید که هیچ ایرادی نتوانید در آن پیدا کنید و اصلا هم آرایش آن به چشم نیاید، زیرا وقتی آرایش زیاد باشد چهره مصنوعی و زننده میشود.
اول از همه باید فون پوست را زد، یعنی صورت را کامل با کرمپودر همیشگی پوشاند و رنگ را کاملا پخش و هماهنگ کرد
۱) اگر بخواهید گونهها بیشتر خودشان را نشان دهند باید این قسمت رنگ روشنتری داشتهباشد تا تضاد رنگها خط گونه را برجستهتر نشان دهد، یعنی زیر چشم تا روی برجستگی گونه را روشنتر کنید. البته رنگ این قسمت نباید بیش از اندازه روشن باشد زیرا چهره حالت مصنوعی پیدا میکند. حواستان باشد برای محو کردن روشنی این قسمت باید سعی کنید رنگ به سمت گوشه خارجی صورت محو شود نه به سمت بینی.
۲) این قسمت به عنوان خط گونه شما در نظر گرفته میشود که باید رنگ تیرهتری برای آن در نظر گرفته شود، یعنی از یک رژگونه یا پودر تیرهتر برای این قسمت استفاده کنید، بهتر است با یک برس آرایش باریک خط زیر گونه را رنگ تیرهتر و بعد روی همین تیرگیها رژگونه بزنید.
۳) با همان رنگ تیرهای که برای مرحله ۲ یعنی خط گونه استفاده کردید باید این منطقه یعنی کنارههای بینی را رنگ بزنید تا بینی را کوچکتر نشان دهید.
۴) برای خوشفرم به نظر رسیدن بینی باید روی آن را رنگ روشن بزنید.
۵)بینی بلند است بنابراین باید از رنگ تیره استفاده کنیم تا کوتاهتر a نظر برسد، یعنی برای نوک بینی از کرم تیرهتر استفاده کنید.
۶) روی پره بینی باید یک نوار خیلی باریک رنگ روشن بزنید. زیر پره بینی را هم باید رنگ تیره بزنید.
۷) برای این منطقه بهتر است از رنگ روشن استفاده کنید تا چشمها نیز خود را بهتر نشان دهد و فرم ابروها جلوه دیگری داشته باشد.
۸) برای این مدل چشم توصیه میکنیم خط چشم بلند بکشید و این گوشه چشم را با سایه کاملا رنگ تیره بزنید تا حالت چشمها خود را بهتر نشان دهد.
خط چشم برای مدل این چشمها باید سراسر پلک بالا و پایین را بپوشاند و چون فاصله چشمها زیاد است بهتر است گوشه داخلی خط چشم کمی به بینی نزدیک شود.
نکته:اگر بخواهید گونهها بیشتر خودشان را نشان دهند بایدزیر چشم تا روی برجستگی گونه رنگ روشنتری داشتهباشد تا تضاد رنگها خط گونه را برجستهتر نشان دهد
برای حجمسازی چه کنید؟
به طور کلی اگر قصد دارید روی صورتتان حجم به وجود بیاورید باید جاهایی را که میخواهید فرورفتهتر به نظر برسد رنگ تیره بزنید و جاهایی را که میخواهید برجستهتر جلوه کند رنگ روشن بزنید. وقتی ۲ رنگ تیره و روشن در کنار هم استفاده شود، حجم بیشتری از خود را نشان میدهد.
برای داشتن موهایی زیبا با رموز زیر آشنا شوید
الکتریسیته ساکن در آب و هوای خشک بیشتر میشود و این منجر به وز شدن موها در فصول سرد و خشک سال میشود. در این موارد استفاده از نرمکننده مفید است . استفاده از شامپوهای با PHمتعادل نیز به بهبودی این وضعیت کمک میکند.
نوشته های تیکه دار و طعنه دار جدید بهمن ماه ۹۱
عزیزم ، وقتی یکی رو “تیک” می زنی ، رو بقیه “ضربدر” بزن لطفا !
.
.
من تصوراتم از تو با ” کاش” گره خورده …
تو توقعاتت از من با “باید” !
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
اشتباه من املایی بود ، من فقط او را همدرد نوشتم ، گویا او هم ، درد بود …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
آدمایی که رفتن ، یه روزی برمیگردن ولی درست وقتی که دیگه منتظرشون نیستی !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
دوره ای شده که اگه کسی اشتباه کرد باید بگی : من معذرت میخوام که شما اشتباه کردی …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
زندگی به من آموخت ؛ بعضی ها رو باید قد لیاقتشون تحویل گرفت ؛ نه بیشتر و نه کمتر …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
کسی رو که دوست داری این قدر نبر بالا که دست خودتم دیگه بهش نرسه …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
تقصیر از ما نیست …
بعضیا خودشون دلشون میخواد “یادگاری” باشن پشت در مستراح عمومی !
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
همه چیز عوض شده جز تو
جانم ، تو از اول هم عوضی بودی …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
به هر آدمی پیله نکنین ، توهم پروانه شدن می گیرتشون !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
تا دروغ نباشی ، به حقیقی بودنِ دیگری شک نمیکنی …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
طرفت کور نیست ، فقط چشماشو رو خیلی از بدیهات بسته ، همین !
پس آدم باش …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
فکر نمی کردم روزی چوب صداقت این همه درد داشته باشه …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
میدونستید چرا خیلی از ما ها تنهاییم ؟
چون حوصله اسباب بازى شدن نداریم …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
با تو از یک جایی به بعد ، دیگر دست و پا نمیزنم ، دل دل نمیکنم ، داد و بیداد نمیکنم !
از یک جایی به بعد فقط سکوت میکنم و فکر میکنم به روزهایی که گران بودم که دلم را در انبار وجودم احتکار کرده بودم ، که کم پیدا بودم …
فراوانی هیچ وقت خوب نیست …
فراوان که باشی ، می مانی و گند میزنی !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
یادتون باشه “فقط” تا یه جایی صبور دیده میشین …
و از اونجا به بعد ، احمق !
..
علاقتو جایی باس خرج کنی که یه شعوری پشتش باشه !
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
به بعضیا باس گفت عزیزم زندگی ما بازار نیست که بری یه دور بزنی و اگه از کسی خوشت نیومد برگردی ، اگه رفتی دیگه برو تا یه لگد نخوابوندم زیر گوشِت …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
چه زیبا حرف میزنی ! تو می گویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن !
از زاویه تو ؟!؟! آها دیدم ، از زاویه ی تو چه تنگ است کنار هم نشستن دو ضلع من و تو !
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
عزیزکم حالا که داری میروی تا روزهایت را بدون من سر کنی ؛ بر سر دو راهی که رسیدی بپیچ بهچپ ، به جهنم ختم میشود !!!
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
بعضی حرفا ، بعضی کارها ، بعضی آدم ها را عجیب از چشم می اندازد !
فقط یک چشم به هم زدن کافیست برای از چشم افتادن …
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
آن روزها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختند ، این روزها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند …
آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
اتوبان ۸بانده ترددش از دله یه سری پسرا/دخترا کمتره …
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
یه سری از آدم هارو نباید بالا برد ، باید بالا آورد !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
باید به بعضی ها گفت :
ظرفیت پشت تکمیل است لطفا از جلو خنجر بزن …
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
به بعضیا باید گفت دم از مردونگى نزن …
سنگینه ، سُرفت مى گیره !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
بعضیا هم مثه این دیوارای تازه رنگ شده میمونن ؛ فقط هستن ولی نمیشه بهشون تکیه کرد ، اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو کثیف کردی …
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
کاش بعضی ها بدونن “مخاطب خاص” شدنشون نتیجه احساسات “خاص” طرف مقابلشونه نه ویژگی های فردیشون !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
بیزار باش از آن کسی که اسم هرزگی هایش را آزادی
اسم نگرانی هایت را گیر
و برای بی تفاوتی هایش ، اعتماد را بهانه کند …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
خیانت تلخ ترین قسمت یک زندگی عاشقانه است ، جایی که با قلبی شکسته و وحشتناکترین دردها متوجه میشی با تمام وجودت زیباترین داشته ات “عشق” رو به بی لیاقت ترین شخص دادی !!!
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
به بعضیا باید گفت :
شما سیرابی گاوم نیستی چه برسه به جیگر ما !
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
محبت هایت را شمردم !
درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد …
***** ***** ***** *****
***** ***** ***** *****
مهم این نیست که رفتی ، مهم اینه که دیگه برنگردی …
***** ***** ***** *****
www.campfa.ir
ب. رژلب براق
د. همه موارد
ب. مشکی
ج. سبز
۱ – دارندگان پوستهای چرب نباید از رنگهای براق و اکلیلی در آرایش استفاده کند چون چربی پوستشان را تشدید میکند. پس هر لوازم آرایش براق یا چربی مناسب این گروه نیست.
.
.
.
اطلاعیه جدید راهنمایی رانندگی :
پیرو مشکل آلودگی هوا
امروز تنها خودروهایی که سه رقم سمت راست پلاک آنها بر ۱۷ بخش پذیر است اجازهی تردد دارند !
مرد: راهی برای بیشتر زندگی کردن هست؟
دکتر: ازدواج کن..
مرد: کمکی هم میکنه؟
دکتر: نه ، ولی فکر زندگی بیشتر دیگه به ذهنت نمیاد!.
.
.
میدونید سگ ها چرا ازدواج نمیکنن؟؟
چون همینجوریشم یه زندگی سگی دارن…!!!
.
www.campfa.ir
.
اس ام اس حیف نون به همسرش
ترجیح می دهم بمیرم و با تو نباشم، تا این که با تو باشم و در فکر مردن باشم!
.
.
.
آیا با یکی از بهترین مزیت های پراید آشنایی دارین !؟
این که بعد از تصادف زجر نمیکشی،درجا میری اون دنیا!
.
www.campfa.ir
.
دانشمندان هنوز نتونستن بفهمن
که چرا ایرانیان وقتی یکی از جای دور بهشون زنگ میزنه با داد حرف میزنن !
.
.
.
حیف نون می ره مرغ مینا می خره، بعد که می فهمه نره، “سینا” صداش می کنه!
.
www.campfa.ir
.
غضنفر میره مهمونی سر سفره یکی از بچه هاش میگه بابا یه لیوان آب میدی ؟
غضنفر داد میزنه میگه آب تو خونه داریم ، مرغ بخور بدبخت !
گفتوگو با «بهرام رادان» نیازی به بهانهتراشی ندارد، چون خودش به خودی خود ستاره قابلی هست که هر وقت تصویرش روی جلد رسانهای منتشر شود، چشمان آدمهای زیادی را به دنبال خود بکشد، اما برای پرونده این شماره تا دلتان بخواهد بهانه داشتیم؛ اول از همه اینکه خودش در دانشگاه مدیریت بازرگانی خوانده است.
دوم یک تیم اقتصادی قوی دارد که به بازرگانان مختلف مشاوره میدهند. سوم اینکه خودش جزو آدمهایی است که بهشدت به کارهای اقتصادی علاقهمند است و متخصص و چهارم هم ستاره گزیده کار سینمای ایران دستی بر آتش دارد و یک جورهایی سرش در حساب و کتاب است.
بنابراین گفتوگوی ویژه این پرونده ذائقه دو طیف مخاطبان را در نظر گرفته است: اول آنهایی که دنبال آن هستند بفهمند ستاره محبوب سینمای ایران کجاست، چه میکند، مشغول چه کاری است و آیا به سینما برمیگردد یا نه و دوم آنهایی که دوست دارند متوجه شوند آیا یک ستاره سینما در تجارت هم میتواند موفق باشد یا نه؟
همه اینها را بگذارید کنار اینکه بهرام رادان چند ماه است در کشور کانادا روزگار میگذراند و گفت و گویمان با او چندان آسان هم اتفاق نیفتاد.
همه میدانند که در دانشگاه در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کردهای. آیا دلیل انتخاب این رشته علاقهمندی ات به بحث تجارت و سرمایهگذاری بود یا ناخواسته این رشته را برگزیدی؟ تعریف بهرام رادان از دنیای تجارت، تاجر و معامله چیست؟
نه اینطور نبود؛ یعنی از اول فکر نمیکردم قرار است در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کنم. چون رشته من در دبیرستان ریاضی فیزیک بود. آن موقعها زیاد مُد نبود کسی برود علوم انسانی! کسانى که همسن و سال من هستند، حتما یادشان هست. برای همین بهرغم میل باطنیام ریاضی خواندم. سال سوم دبیرستان مهندسی کشاورزی کرمان قبول شدم، سال چهارم ریاضی محض لاهیجان! هیچکدام را نرفتم و سربازی را انتخاب کردم! در دوران خدمتم دروس رشته علوم انسانی را خوندم و در کنکور علوم انسانی قبول شدم؛ در رشته مدیریت بازرگانی تهران جنوب. این رشته را خیلی دوست داشتم و همیشه جزو علاقهمندیهایم بوده و هنوز هم از گوشه و کنار دنبالش میکنم. در کل خودم را نه یک تاجر میدانم، نه یک هنرمند به طور خاص. فکر میکنم همیشه علاقه اصلیام این بوده که هنر و تجارت را تلفیق کنم، چون تاجر خوب هم به نوعی هنرمند است.
از نظر بهرام رادان یک بازرگان در دنیای امروز که مشکلات اقتصادی گریبانگیر اکثر کشورها شده است، چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا در بین همکارانش بهترین شود؟
فکر نمیکنم مشکلات اقتصادی «به صورتى که میگویید» گریبانگیر اکثر کشورهای دنیا باشد! چون دیگر از دوره رکود اقتصادی گذشته و کشورهای بزرگ صنعتی جهان با حداقل ضرر از آن بیرون آمدهاند. الان مشکلات اقتصادی به غیر از جهان سوم (که خب همیشه دچار این مشکلات بوده)، ناحیه جنوب اروپاست، به خصوص یونان که آنها هم به نظر از ابتدا پذیرفتن شان در اتحادیه اروپا اشتباه بود؛ چون یونانیها و اصولا ساکنان جنوب اروپا مردمانی هستند که کمتر کار میکنند، بهخصوص نسبت به شمال اروپا و کشورهاى اسکاندیناوى و آلمانیها، جنوبیها مردمان راحتطلبتری هستند!
آب و هوا هم در این مطلب بىتاثیر نیست. حتی در مقایسه یونان با ترکیه به نظر من ترکیه با این شکوه اقتصادی که در حال حاضر دارد خیلی شایستهتر بوده، برای اینکه جزو اتحادیه اروپا باشد تا یونان!
جواب قسمت دوم سوالت این است که یک بازرگان نباید همیشه همه تخم مرغهایش را در یک سبد بگذارد، چون همیشه باید این احتمال را بدهد که ممکن است در امن ترین و بهترین اقتصاد دنیا هم یک شبه بیزینس اش به یک دلیل خاص دچار رکود شود. البته این مهم در کشورها و اقتصادهاى مختلف، شکلهای گوناگونى دارد.
آیا اهل پیشبینی در بیزینس هستی؟ مثلا اینکه پیشبینی کنی قیمت دلار و طلا بالا میرود یا پایین میآید! آیا تا به حال پیشبینیهایت درست از آب درآمده یا اشتباه هم داشتهای؟ اصلا یکی از تضمینهای موفقیت یک تاجر را میتوان قدرت پیشبینیاش دانست؟
بله، اهل پیشگویی در بیزینس هستم، مثل همه مردم. اصلا جزوی از کار روزانهمان است، ولی امروز در شرایطی زندگی میکنیم که ۹۰ درصد پیشبینیها اتفاق نمیافتد، چون اتفاقات بر اساس معیارهای معقول و سنجیدهای که در همه جای دنیاست به وجود نمیآید؛ به این دلیل که اقتصاد در کشور ما تکیه زیادی بر سیاست دارد. برای همین فردا صبح یک تحریم جدید میتواند قیمت دلار را هزار تومان بالا ببرد و حداقل ۲۵ درصد مردم یا تجار ضرر بکنند یا برعکس؛ دوتا تحریم برداشته شود و ورود و خروج کالا و ارز تسهیل شود و مردم و کلا جامعه پولدارتر شوند! بنابراین در این جامعه سیاستزده، کارِ کارشناسى جواب نمیدهد، همهاش قضا و قدر و تقدیر و مسائل پشت پرده است!
اصولا در فرهنگ ایرانی، در کتابها و اشعار بسیاری از هنر و ثروت به عنوان دو مقوله جدا از هم یاد شده است؛ دو مقولهای که با هم در تعارض هستند، اما جدا نیستند. به نظر بهرام رادان امروز چه اتفاقی افتاده است که هنر و ثروت تا این حد به یکدیگر نزدیک شدهاند؟
اینکه هنر و ثروت دو مقوله جدا از یکدیگر هستند، یک جورهایى استنباط از همان ضربالمثلهای قدیمیمان است! از بچگی توی گوش ما خواندهاند که علم و ثروت از هم جدا هستند! ولی تجربه به من یاد داده بعضى از این ضربالمثلها یک جور گول زدن آدمهاست! اینها سندیت ندارند. اینکه صدها سال پیش عدهای به این نتیجه رسیدهاند و آن را قبول داشتهاند، دلیل نمیشود برای نسل ما هم سندیت داشته باشد! هر کسی باید از تجربیاتی استفاده کند که حداقل تفاوت را از نظر زمانی و موقعیتی به موقعیت و زمان حاضر خودش داشته باشد، پس بعضى ضربالمثلها فریب تاریخی هستند یا برای این استفاده میشوند که بچهها از رویش انشاء بنویسند که آن هم با بچههای «عصر انفجار اطلاعات» زیاد عقلانى به نظر نمیآید!
جواب قسمت دوم سوالت هم این است که فکر میکنم هنرمند خوب، هنرمندی است که بتواند از هنرش بهره ببرد. هیچ هنرمندی در دنیا نیست که اثری را تنها برای خودش خلق کند و آن را در کمد بگذارد و شبها سر سفره اش نون و نمک بخورد! خیلیها ادای درویشها را درمیآورند! اما آن هنرمندی که از هنرش استفاده میکند و بیننده زیادی را جذب میکند، شایسته تقدیر است. به نظرم تلفیق این دوتاست که یک اثر را ماندنى میکند. خلق یک اثر به علاوه استقبال مردم، مکمل یکدیگر هستند تا طرف مجبور نشود برای امرار معاش هنر را در برابر قرص نانی که شب میخواهد بخورد معامله کند!
خیلی از پیشکسوتان انتقاد میکنند که جوانترها کاسباند! حالا به دلایل مختلف. شاید اینکه خیلیهایشان از فرصتهایشان استفاده بهینه را نبردهاند اینگونه اعتراض میکنند. آیا به آنها حق میدهی؟ اصلا چه اتفاقی افتاده که امروز بسیاری از چهرهها برای خود شغل دوم و یا سوم هم دست و پا کردهاند؟
باید بروید از خود آن پیشکسوتهایی که انتقاد میکند بپرسید که چرا انتقاد میکنند؟! بعدش هم «کاسب» زیاد کلمه زیبایی نیست! اتفاقا من به هنرمندان جوان توصیه میکنم از هنرشان پول دربیاورند. حتما بهشان میگویم خودشان را از نظر اقتصادی قوی و قویتر کنند تا هیچوقت مجبور نشوند هنرشان را بفروشند برای اینکه شکمشان را سیر کنند!
اینقدر معیارهای مالی را در زندگی جدی بگیرند که بتوانند خیلی کارها را که دوست ندارند انجام بدهند رد کنند. آن پیشکسوتهای محترمى هم که آن حرفها را میزنند، یا با کمترین رفاه ممکن زندگی کردهاند یا ارث خانوادگى داشتهاند و نفسشان از جاى گرم بلند میشود یا اینکه مجبور شدهاند بروند هزارتا کار ضعیف بکنند و سرشان را بیندازند پایین و به طرفدارانشان بگویند «ببخشید ما آن موقع پول نداشتیم، مجبور شدیم این کارها را بکنیم!»
ستارههای مشهور دنیا برای چاپ تصویرشان روی جلد مجلات کشورشان درخواست پول میکنند. چرا در ایران اینگونه نیست؟ آیا اصلا در ایران بازیگری را میشناسی که بابت چاپ تصویرش روی جلد مجلهای درخواست پول کند؟ آیا خودت هم تا به حال این درخواست را از نشریهای داشتهای؟ اصلا چرا چنین چیزی میان بازیگران ایرانی رایج نیست؟
به این شکل نیست که ستارههای مشهور دنیا برای چاپ تصویرشان روی جلد مجلات کشورشان پول میگیرند. مساله به حق تالیف آن عکس بستگی دارد؛ بهعنوان مثال کسی که به یک مهمانی یا مراسم افتتاحیه اکران یک فیلم میرود، آن عکاسهای مراسم هستند که عکسهایشان را به مجلات میفروشند؛ درست مثل ایران. ولی یک زمان هست مثلا زن و شوهر هنرمندی که بچهدار شدهاند از یک عکاس درخواست میکنند عکسشان را بگیرد و حق امتیاز چاپش برای دفعه اول را به یک نشریه میفروشند و آن عکسها اختصاصى متعلق به مجله خریدار است.
در ایران هم چنین چیزی وجود دارد، منتها موضوع این است که در ایران اتفاقات کمی است که بیفتد و نیاز به چنین خبرسازىای داشته باشد. حالا درست است که رقمها هم رقمهای کمی است، ولی بُعدش گستره مطبوعات ایران است با مجلات و روزنامههایی با تیراژ زیر صدهزارتا برای یک جمعیت هفتاد میلیونی! این مقدار تیراژ اینقدر ناچیز است که اگر هنرمندها سعی کنند این پول را از مجلات نگیرند، بهتر است! مجلات همین که بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و سلامت طى مسیر کنند، خیال ما راحتتر است تا اینکه بخواهند به هنرمندها برای خرید حق عکس و تصویرشان پولی بدهند!
در تمام دنیا هنرمندان مجبورند به اندازه درآمدشان مانند همه مردم عادی کشورشان مالیات بپردازند. حتی در ایران ورزشکاران و اصناف دیگر مجبور به پرداخت مالیات هستند، اما هنرمندان از این مقوله معاف هستند. آیا موافق معافیت مالی هنرمندان هستی؟
صد درصد موافق معافیت مالی هنرمندان هستم. به یک شرط لغوش کنند که به جای سینمای ورشکسته فعلى، سینمای پر رونق داشته باشیم و به جای ۲۸۰-۹۰ تا سالن عمدتا فرسوده، حداقل دو هزار تا سالن خوب داشته باشیم و همه دستمزدها بیشتر شود و درآمد فیلمها بالاتر برود، ما هم مثل مردم مالیات بدهیم، ولی در شرایطی که اینقدر وضع سینما خراب است و برای مسوولان هم بودن و نبودن سینما فرقی نمیکند (!)، بزرگترین اجحاف همین گرفتن مالیات است! البته در همین شرایط هم خیلی وقتها مالیات را کم میکنند؛ معافیت مالیاتی مال قدیم بود!
می گویند اگر شراکت خوب بود، خدا هم برای خودش شریک میگرفت. چقدر موافق شراکت در امور مالی هستی؟
اتفاقا من بسیار موافق شراکت هستم و اینکه میگویند «اگر شراکت خوب بود، خدا هم برای خودش شریک میگرفت»، از آن ضربالمثلهایی است که به نظر من اشتباه است، یعنی از آن اشتباههای مصطلح است! اگر اینطوری باشد، ما هم میگوییم «اگر زوج داشتن خوب بود، خب خدا هم باید یک زوج داشت!» پس نتیجه میگیریم هیچکس از فردا ازدواج نکند! آدم باید در انتخاب شریکش و قراردادهاى اولیه، همه جوانب را بسنجد تا بعدها اختلافی به وجود نیاید و هر دو طرف به واسطه آن منفعتی که دارند، با هم یکسان فکر کنند و سعی کنند حداکثر تلاش خود را براى رسیدن به هدفشان انجام بدهند.
به نظرت، اگر از روز اول بعد از پایان تحصیل در دانشگاه به جای گرایش به سمت بازیگری و هنر به سمت تجارت و بازرگانی میرفتی موفق نبودی و از نظر مالی برایت بهتر نمیشد؟
نمىتوانم مطمئن باشم که اگر به جاى بازیگرى به سمت تجارت میرفتم موفقتر بودم یا نه؛ به هر حال از آن دسته آدمهایی هستم که به هیچ وجه از شکست خوشم نمیآید. یعنی حتى اگر در یک بازی شطرنج هم ببازم، روی خلق و خویم تاثیر میگذارد! البته در صورت شکست سعى میکنم با آن کنار بیایم، به همین خاطر سعی میکنم همه جوانب را بسنجم و وارد بازیهایی شوم که حداقل ضرر را به من برساند؛ یعنی کارم را به صورتى انجام بدهم که شانس باختم به حداقل برسد، ولی هم در هنر، هم در تجارت معیار «شانس» خیلی تعیینکننده است؛ ممکن است شانسی که در بازیگری به من رو کرد (اگر من اسمش را شانس بگذارم) هیچ وقت در تجارت نمیبود و همینطور برعکسش؛ اگر در تجارت رو میکرد، هیچ وقت اتفاق بازیگری ام برایم شانس تلقی نمیشد.
اگر همین الان یک نفر پیشت بیاید و بگوید مثلا ۱۰۰ میلیون تومان پول دارم و میخواهم آن را چند برابرش کنم، به عنوان یک بازرگان چه پیشنهادی برای تحقق هدفش میدهی؟ اصلا راهنماییاش میکنی؟
اگر یک نفر به من بگوید ۱۰۰ میلیون تومان پول دارم و میخواهم چند برابرش کنم، در بازار فعلی من بهش پیشنهاد میکنم طلا بخرد؛ در اقتصاد فعلی هیچ بیزینسی نیست که بتوان به سودآوریاش مطمئن بود! برعکسِ تمام کشورهای پیشرفته دنیا که هر ایدهای که داشته باشید هزاران NGO و موسسه دولتی کمکت میکنند آن را به سرانجام برسانید و میتوانید هزاران وام بگیرید و از طرف دولت به شما کمک میکنند، متاسفانه، در کشور ما اگر بخواهى ایده ات را عملى کنى، به طرق مختلف چوب لای چرخت میگذارند و این آزاردهنده است!
اگر فرض کنیم یک آدم سرمایه دار به دنبال راهی است برای سرمایهگذاری، آیا میتواند برای مشاوره پیش بهرام رادان بیاید؟ آیا گروه یا تیمی داری که بتوانید برای یک تجارت موفق برای افراد برنامهریزی کنید و پلان پیشنهادی بدهید؟
بله، من در کنارم یک تیم مشاورهای دارم و البته حرفشان حرف پیغمبر نیست! چون آنها هم در شرایط فعلی ایران زندگی میکنند و اطلاعات خود را از منابع موجود میگیرند، ولی به دانش و آگاهی آنها اطمینان دارم که از نظر اقتصادی میتوانند مشاوره و برنامهریزی اقتصادی بدهند.
اصولا شخصیت بهرام رادان اینگونه است که در تجارت دوست دارد محتاطانه عمل کند (مثلا پول هایش را در بانک بگذارد و سود ماهانه اش را بگیرد) یا اهل ریسک کردن در تجارت هم هست؟ آیا تا به حال به واسطه سرمایهگذاری روی پروژهای پشیمان شدهای؟ آیا تا به حال کسی از شما کلاهبرداری کرده است؟
فکر میکنم در تجارت نه اهل ریسک کردن هستم و نه یک آدم محتاط. سعی میکنم با چشم باز جلو بروم. از مشاوره دوستانم هم کمک میگیرم. نه، کسی از من کلاهبرداری نکرده، البته به هرحال کسانی بودهاند که پولی را گرفتهاند و پس ندادهاند! ولی نمیخواهم رویشان اسم کلاهبردار را بگذارم! آمدند پول را گرفتند، خب ندارند پس بدهند، من هم نمیتوانم اعدامشان کنم!
چرا بهرام رادان در سینمای ایران اینقدر کم کار شده است؟ نگران این موضوع نیستی که طرفدارانت به دلیل ندیدنت فراموشت کنند یا به قول معروف ازت ناامید شوند؟
در حقیقت کم کار شدن من در سینما به دلیل این است که پیشنهادات جالب نیستند! دوست دارم چند وقتى از سینما فاصله بگیرم. از طرف دیگر فیلم انیمیشن «تهران ۱۵۰۰» را در نوبت اکران دارم و یک فیلم توقیفی هم به نام «زادبوم» دارم و گویا براى مسوولان فعلى خوشایند نیست اکرانش کنند! همچنین یک فیلم دیگر که نمیدانم توقیف است یا نه به اسم «پل چوبی.»
اگر دوست دارید درباره فیلم «پل چوبی» به ما توضیح بدهید. تا آنجا که میدانم شما و چند تن دیگر از ستارههایی که در این فیلم حضور داشتهاند در فروش این فیلم شریک بودهاید. آیا این اولین قرارداد بهرام رادان است که در فروش فیلم سهیم میشود؟ آیا از اینکه این پیشنهاد را قبول کردید متضرر نشدید؟ آیا قبول این نوع قرارداد در ۳۳ سالگی برای بهرام رادان یک شکست محسوب میشود؟
فیلم «پل چوبی» اولین فیلمى نیست که شریک شدم، قسمتی از فیلم ناکام بهروز افخمی «ته دنیا» که در فرانسه فیلمبرداری شد و هیچ وقت پخش نشد هم متعلق به من است؛ اینها را هم شکست نمیدانم، امنیت سرمایهگذارى آنقدر کم است که باید برای کارهایت فال بگیری! تازه به آن فالى هم که میگیرى هیچ اعتمادى نیست!
شرایط بهرام رادان هنگام عقد قرارداد برای حضور در یک فیلم چیست؟ (هم از نظر مالی و هم تعهدات دیگر.)
خب شرایط هر فیلم متفاوت است، آنقدر طی این سالها تجربه کردهایم که میتوانیم مدلهای متنوعى از قراردادهاى مالی را تعریف کنیم.
در گفتوگویی که سال گذشته با هم داشتیم و همچنین امسال از علاقهمندی زیادت برای تهیهکنندگی گفتی. چه فیلم و فیلمنامهای باید به دست بهرام رادان برسد که حاضر شود ریسک کند و تهیهکنندگی یک کار را به عهده بگیرد؟
هنوز هم به تهیهکنندگی علاقه زیادی دارم. پارسال تصمیم داشتم فیلمنامه آقای «کیومرث پوراحمد» را تهیه کنم که فیلمنامه رد شد! چند فیلمنامه دیگر را هم دارم، ولی شرایط فعلی را برای ورود به حوزه سرمایهگذاری در سینما مناسب نمیبینم، بنابراین صبر میکنم بعد از انتخابات، تا ببینم چه پیش میآید.
اگر قرار باشد تهیهکننده یک فیلم باشی، ممکن است شرطی مثل بازی خودت در آن فیلم برای کارگردان تعیین کنی؟ اصلا حاضری روی یک فیلم با حضور خودت سرمایهگذاری کنی و مطمئن باشی آن فیلم سرمایه ات را برخواهد گرداند؟
به هیچ عنوان در فیلمی که تهیهکننده باشم شرطی برای بازی خودم نمیگذارم! در کل ترجیحم این است که در صورت تهیهکننده بودن، بازی نکنم، چون هر کدام تمرکز خودش را لازم دارد، به خصوص تهیه کنندگیای که تجربه اولم خواهد بود و استرس زیادی دارد. بنابراین ترجیح میدهم یکی را انتخاب کنم.
اگر دست خودت بود دوست داشتی در کدام فیلم سینمایی ایران که تا امروز ساخته شده نقش تهیهکننده را داشته باشی؟
در شرایط فعلی دوست داشتم تهیهکننده «کلاه قرمزی و پسرخاله بودم!» لااقل کلاه قرمزی و پسرخاله ممنوعالکار نمیشوند و راحت مجوز میگیرند و کسی علیه آنها بیانیه صادر نمیکند و فیلمشان توقیف نمیشود!
آیا از سرمایهگذاری روی آلبوم موسیقی ات (روی دیگر) راضی بودی؟ اصلا آیا امکان دارد آلبوم دیگری از بهرام رادان منتشر شود؟ (البته میدانم قرار است این اتفاق بیفتد، ولی اگر توضیح بیشتری درباره فعالیتهای موسیقاییتان از جمله برگزاری کنسرت و… دارید به ما بگویید.)
آلبوم «روی دیگر» کار پرهزینهای بود. بله، از فروشش راضىام، ولی هزینه پکیج و بستهبندیاش خیلی زیاد بود. اینها علاقه من بود، دلم میخواست محصول با بالاترین کیفیت به دست مردم برسد. از اول هم گفته بودم جیبی برای این کار ندوختهام. درباره آلبوم جدید هم تو فکرش هستم، ولی فضا نه برای آلبوم جدید و نه برای کنسرت مناسب نیست. کلیپهای آلبوم مدتهاست بلاتکلیف است! امیدوارم هر چه زودتر مشکلشان حل شود و منتشر شوند تا مردم بتوانند قضاوت بهتری داشته باشند.
درباره کلیپهایی که برای آلبوم موسیقیتان ساختید، اما هنوز موفق به انتشارشان نشدهاید بگو. اینکه چقدر برای آنها هزینه کردهای و اصلا چرا تا امروز خبری از صدور مجوز برای پخششان نشده است؟ این مساله تا چه حد در موفقیت یا عدم موفقیت آلبوم «روی دیگر» تاثیرگذار بوده است؟
مطمئنا کلیپها خیلی میتوانست در موفقیت آلبوم موثر باشد، چون ما به غیر از صدا و سیما جایى برای پخش کلیپ نداریم، بقیه شبکهها هم که غیر مجاز هستند! کلیپها جزو عشق ما به پروژهای بود که داشتیم و پشیمون هم نیستم که هزینه زیادی کردهام. مردم هم میبینند و امیدوارم خوششان بیاید.
همه میدانند بهرام رادان جزو آن دسته بازیگرانی به حساب میآید که طرفداران زیادی بین برندهای مشهور برای انجام تبلیغاتشان داشته و همچنان دارد. اول اینکه اولین برندی که به تو حضور در تبلیغاتش را پیشنهاد داد چه بود؟ رقم قرارداد پیشنهادیشان چقدر بود؟ چرا این اتفاق در ایران منتفی شد؟ اصلا بازیگران و چهرههای مشهور به جز شهرت شان که میتواند بسیار برایشان درآمدزا باشد، چه سرمایهای دارند؟ چرا ستارههای کشورهای مختلف حق حضور در تبلیغات و تجارت برای خودشان را دارند اما در ایران ستارهها محروم اند؟ اگر این ممنوعیت وجود نداشت، تا چه حد میتوانست به پیشرفت سینمای ایران و شخص بازیگر یا ستاره مشهور مملکت کمک کند؟
اولین برندی که به من پیشنهاد داد ال جی بود، قرارداد بستیم و رقم قرارداد هم خوب بود، بعد هم با نیمانى کارى انجام دادم و بعد یک شرکت امور مخابراتى… تا اینکه تبلیغات ممنوع شد! این هم جزو اقتصاد ماست! کلا هم در این شرایط، بیزینس فعالى نداریم که نیاز به تبلیغ داشته باشد، به غیر از بانکها که از پول نفت زندهاند.
طرفداران بهرام رادان دوست دارند بدانند ستاره شان چه زمانی به ایران برمیگردد و دوباره چه زمانی قرار است جلوی دوربین یک کارگردان برود؟ اصلا چرا دوست داری برخلاف خیلی از چهرههای شناختهشده در سکوت خبری به زندگیات ادامه دهی؟ مگر نه اینکه ذات ستاره بودن و مشهور بودن در جلوی دید بودن است؟
نمیدانم… باید بگذرد ببینم چه کاری پیشنهاد میشود و آیا شرایط ساختش مهیا میشود یا نه، وگرنه به زودى دوست دارم برگردم ایران.
بعضی از چهرههای مشهور سینمای ایران در فیلمهایی بازی میکنند که مطابق میل مردم نیست و حتی در بعضی مقاطع باعث به جوش آمدن خون طرفدارانشان نیز میشوند. دوست دارم بدانم مردمی که در سوپراستار شدن یک فرد نقش بسزایی داشتهاند تا چه حد حق اعتراض به انتخابها و تصمیمات ستاره موردعلاقهشان دارند؟
بعضی موقعها بازیگران در فیلمی بازی میکنند که از نظر هنری جالب نیست؛ این در تمام دنیا یک مسئله طبیعى است. بازیگر هم مثل دیگر گروهها، فیلمنامه را میخواند و تصمیم میگیرد که حداکثر تلاشش را بکند تا یک اثر خوب خلق شود، حالا به هر دلیل در مرحله ساخت این اتفاق نمیافتد؛ به نظرم، مقصر چنین اتفاقی تمام تیم است، نه یک شخص!
ولی آنی که در بعضی مواقع باعث به جوش آمدن خون طرفدارانش میشود، شاید بازى در فیلمهایی است که نیت ساختن شان خلق یک اثر هنرى نیست. مردم هم حق دارند عصبانى بشوند، چون مردم هنرمند را به آن جایگاه میرسانند و همان مردم هم هستند که میتوانند آن را سلب کنند.
برخی میگویند بهرام رادان برای حضور در فیلمهای خارجی به کانادا سفر کرده است. آیا طی مدتی که در ایران نبودهای، پیشنهادی برای حضور در فیلمهای خارجی داشتهای؟
پیشنهاد بازی در فیلمهای خارجی برای اکثر بازیگران ما وجود دارد، نه تنها برای من. چیز عجیبى نیست، ولی من فعلا تصمیمی ندارم.در کل کارهایى که پیشنهاد شده برایم جذاب نبودهاند، باید اینقدر خوب باشند که باعث مباهات مردم ام باشم، چون دوست ندارم به هر قیمتی این کار را بکنم.
دوست دارم اولین نویسندهای باشم که زمان حضور دوباره بهرام رادان در ایران را اعلام میکنم. آیا سورپرایز خاصی برای طرفدارانت داری که بشود از این رسانه اطلاعرسانی کرد؟
فعلا سورپرایزی ندارم. اتفاقات عجیب و غریبى که در مملکت ما میافتد، اینقدر سورپرایز دارد این روزها که دیگر جایى براى سورپرایز ما نمیگذارد! برگشتن من هم انشالله به زودى… امیدوارم سینمایمان زنده باشد، مردم مان عاقبت به خیر شوند و همانجوری زندگی کنیم که دلمان میخواهد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
شروین سرابی، کودک نابغه سه ساله ایرانی مقیم انگلستان، از سوی انجمن جهانی تیزهوشان – منسا (MENSA) حائز عنوان خردسالترین نابغه جهان شد.
به گزارش ایسنا، اگرچه اغلب والدین در باهوشی فرزندانشان مبالغه میکنند، اما این قضیه در مورد والدین شروین سرابی صدق نمیکند، چرا که فرزند آنان میتواند در سن سه سالگی تا عدد ۲۰۰ شمرده و نام تمام کشورهای جهان را از حفظ بازگو کند. داشتن ضریب هوشی ۱۳۶، شروین را در زمره معدود افراد باهوش دنیا قرار داده است، زیرا تنها یک درصد در جهان دارای این ضریب هوشی منحصر به فرد هستند.
شروین از ۱۰ماهگی شروع به تکلم کرد و در۲۰ ماهگی میتوانست جملات را کامل ادا کند. در سن دوسالگی قادر بود ضمن شروع به خواندن، تا ۲۰۰ شمرده و با تشخیص پرچم کشورها نام آنها را بگوید. وی همچنین توانایی نام بردن سیارات منظومهشمسی و اعضای بدن انسان و اندامهای داخلی آن را داشت.
آماندا سرابی، مادر شروین میگوید در سن ۱۸ ماهگی متوجه شوق شروین به یادگیری شده اما این مسئله برای آنان طبیعی به نظر میرسید تا این که مردم عنوان کردند که این قابلیت وی بسیار غیرمعمول و منحصر به فرد است.
بنا به گزارش پایگاه اینترنتی دیلیمیل، در حال حاضر شروین به عضویت جامعه تیزهوشان منسا درآمده است و تنها ۱۰۰ کودک زیر ۱۰ سال از مجموع ۲۲ هزار عضو آن در سراسر انگلستان حائز این عنوان هستند.
متولد فروردین : امروز برای شما روزی است که میتوانید مثل خورشید بدرخشید، حتی اگر تردید دارید که به دیگران اجازه بدهید این بخش از وجود شما را ببینند. از دست دادن پایداری برایتان اصلاً خوب نیست، برای اینکه اکنون برای شما تحسینها و تأییدهایی را در پی دارد که از آنها سود میبرید. خوشبختانه لازم نیست که شما خودتان را تغییر دهید. لذت بردن از این درخشش مادامی که محبوبیت خودتان را زیاد جدی نگرفتهاید، کمکتان خواهد کرد که احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید.
متولد اردیبهشت : شما فردی هستید که در معرض دید دیگران هستید، دیگران همیشه شما را با نگاه تحسین مشاهده میکنند، به همین علت در تصمیم گیریهای تان مغرور شدهاید و فکر میکنید که شما از افراد دیگر بالاتر هستید، شاید این موضوع صحت داشته باشد اما هنگامیکه شخصی از شما کمکی میخواهد بهتر است به او کمک کنید.
متولد خرداد : ماه در هفتمین خانه شما که مربوط به دوستان و همکارانتان است قرار دارد و میتواند تأثیر خیلی زیادی بر ارتباطات شما داشته باشد. متأسفانه حتی اگر شما دست از منفی بافی کردن برداشته باشید، باز هم آنها ذهنی استدلالی دارند. سعی کنید به ندای قلبتان گوش بدهید و از روی منطق تصمیم گیری نکنید.
متولد تیر : امروز شما بیشتر از اینکه به فکر شاد بودن باشید بیشتر نگران این هستید که چگونه میتوانید با کاردانی خود و تواناییهایتان دیگران را تحت تاثیر قرار دهید. لازم است شما چیزهایی که بهشان علاقه دارید را بشناسید، چرا که کارهایتان را به خوبی انجام دادهاید. اما شما حتی اگر کاملاً توانمند و زیبا باشید و مورد علاقه دیگران هم باشید، باز هم احساس رضایت کامل نمیکنید. شما باید فراتر از ظاهر خود و دیگران را ببینید تا بتوانید بفهمید که واقعاً چه اتفاقی افتاده است.
متولد مرداد : زندگی عاطفی شما دستخوش یک سلسله ناملایمات شده که به زودی حل و فصل خواهد شد و این امر نگرش شما را به آینده مثبت و امیدوارکننده خواهد کرد.از یک آزمون با سربلندی خارج می شوید و این موجب خوشحالی شما و خانواده تان می شود. اعتماد به نفس بالایی دارید که یک صفت مثال زدنی در شما به شمار می رود و نباید آن را دست کم بگیرید یا از دست بدهید . تغییراتی در وضعیت ظاهری محیط کار با زندگی شما به وجود می آید که دلچسب و گواراست.
متولد شهریور : درحالیکه شما به طور موقت از دعواها کناره گیری کرده اید، کشمکشهای خانوادگی سر بر میآورند. باوجوداین کاملا واضح است که فشارهای پشت پرده هنوز در حال رشد هستند و دیر یا زود باید بهشان رسیدگی کنید. بهترین کار این است که به دنبال زمینه های مشترک باشید، بنابراین میتوانید در مسائل دیگری که امکان صحبت کردن در موردشان در زمانهای دیگر هم امکان پذیر است به پیشرفتهایی نائل شوید.
متولد مهر : در فکر و خیال بودن بدین معنی نیست که شما در رویا و خیالات خود غرق شدهاید، اما حالا به اندازه کافی وسوسه تان میکند! وقتی مدام جلوی پایتان سنگ انداخته میشود، حفظ کردن نگرشهای مثبت کار دشواری است. حتی ممکن است فکر کنید برای پیروز شدن در برابر کسانی که با شما مخالفت میکنند و بر ضدتان هستند باید سخت تر کار کنید. با همه این احوال اگر اجازه ندهید جوابهای منفی حرکتتان را کندتر کند و اگر تمام حواس خود را روی نگرش نهایی تان متمرکز کنید، هر چیزی امکان پذیر میشود.
متولد آبان : برای موضوعات کوچکی که شاید اهمیتی نداشته باشد بیش از اندازه فکر میکنید یا دچار خشم و ناراحتی میشوید. قدرت تصور شما در جهات منفی قدرت زیادی دارد بهتر است قبل از این که آسیب جدی به شما وارد سازد، جلوی این افکار منفی را بگیرید، در عوض نیروی فوق العاده خود را در جهات مثبت صرف کنید.
متولد آذر : امروز ظاهرا شما در حالیکه کارهایتان را انجام میدهید میتوانید سرگرمیهم داشته باشید، اما مشکلاتی پدیدار میشوند که مجبور میشوید تلاشتان را دوچندان کنید. الان حتی حس میکنید که یک نفر علیه شما توطئه چینی میکند، اما قبل از اینکه برای دفاع کردن از ترسهایتان دلیل و شاهد بیاورید، در مورد قضاوتهای زودهنگام خود بااحتیاط عمل کنید. با همه این احوال کار عاقلانه ترین کار این است که به جای ثابت کردن و نشان دادن کارهایی که نمیتوانید انجام دهید، برای به وقوع پیوستن اهدافتان تلاش کنید.
متولد دی : امروز صحبت کردن در مورد نقاط ضعفتان با یکی از دوستان نتایج شگفتانگیزی را به دنبال دارد. اظهار نظرات خالصانه دوستتان باعث میشود دیدگاهی که شما نسبت به خودتان دارید تغییر کند. اطلاعاتی که شما امروز میگیرید چیزهای جدیدی نیستند، فقط شما بیشتر مشتاق هستید که با حقیقت روبرو شوید. انطعاف پذیر بودن و صادق بودن با دیگران در نهایت باعث میشود اعتماد به نفس از دست رفتهتان را بازیابید.
متولد بهمن : یک اتفاق غیرمنتظره امروز شما را وارد یک ماجرای احساسی میکند و در ابتدا ممکن است که خیلی احساس راحتی نکنی. در موارد دیگر شما شاید با بیخیالی از این نوع رابطه عمیق اجتناب میورزیدی، اما حالا آن را میپذیری. ارتباط با دیگران در ماجرایی احساسی شما را با مفهوم عمیقتر لذت بردن و روحیه قدردانی آشنا میکند.
متولد اسفند : تمرکز کردن بر روی مقصد و هدف اغلب اوقات ساده ترین و منطقی ترین راه برای تبدیل کردن افکارتان به واقعیت است. اما امروز این کار راحت نیست، حتی اگر راه و مقصد شما روشن و واضح باشد. شما احتمالا در مسیر درست قرار گرفته اید و یک باد کیهانی قوی نیز به سمت هدف شما میوزد. اما شما حتی میتوانید فراتر از موثرترین راه (و بعضی وقتها هم کسل کننده) برای انجام دادن یک کار حرکت کنید. عملکردهای بی فکر و آنی خیلی زود برایتان درسر درست میکند، پس همین حالا و قبل از اینکه دست به عمل بزنید خوب فکر کنید.