هنر ما را به گونه اي رويايي از درد هستي رها مي سازد.
خوش آمدید - امروز : شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

مطالب جالب و دیدنی

یک اعدامی چگونه به ملاقات مرگ میرود؟ (۱۵+)

این روزها بحث شیرین اعدام به خصوص از نوع در ملا عام آن نقل مباحث مختلف است. با اینکه اساسا” افرادی مانند قاتلان سریالی، متجاوزین به عنف و قاچاقچیان مواد مخدر لیاقت حیات در جامعه و به خطر انداختن آرامش و زندگی دیگران را ندارند اما با اعدام در ملاء عام به دلیل اینکه موجب از بین رفتن قبح مرگ یک انسان می شود و به آن جنبه تفننی می دهد موافق نیستم به خصوص که گاها” کودکان نیز در این صحنه ها حاضرند! در هر حال در این مطلب قصد داریم به شیوه های اعدام نگاهی بیاندازیم. مطالب برای شما آزاردهنده می تواند باشد در این صورت ادامه مطلب را مطالعه نکنید.

 

کشتن یک فرد در عوض جرایم و جنایاتی که مرتکب شده است چه با دادگاه و چه بدون دادگاه اعدام نام دارد.

در طول تاریخ روشهای مختلفی برای ستاندن جان محکومین به اعدام به کار گرفته است. قدیمی ترین روشها دار زدن، گردن زدن، سوزاندن و غرق کردن بوده و روشهای جدید آن هم شامل تیر باران، صندلی الکتریکی و تزریق داروی مرگ آور بوده است. روشهای قدیمی مانند گردن زدن، آتش زدن و غرق کردن در آب از طریق بستن جسم سنگین به بدن محکوم به اعدام سالهاست در جهان منسوخ شده و فقط در کشورهای بسیار کمی کماکان در جریان است. در واقع روشهایی مانند اتاق گاز و صندلی الکتریکی هم سالهاست در جهان بر چیده شده است.

اکنون در کشورهای پیشرفته با اینکه تا حد زیادی حکم اعدام وجود ندارد در مواردی هم که اعدامی در کار باشد با تزریق ماده سمی صورت می پذیرد.

اما شیوه های اعدام…

نکته جالب اینکه بر خلاف تصور عامه افراد اعدامی دار زده شده در اصل به دلیل خفگی نمی میرد بلکه به دلیل ناگهان زیر پایش خالی میشود و از طناب آویزان میگردد مهره های آسه و اطلس وی شکسته و نخاع وی قطع میگردد. البته در مورد اعدامهایی که فرد را با چرثقیل بالا می کشند امکان مرگ در اثر خفگی وجود دارد.

متهم آخرین لحطات زندگی خود را با دلهره سپری می کند ناگهان زیر پایش خالی میشود. طناب قطور تحت وزن بدن وی که سقوط کرده است گردنش را می شکند و او را فلج میکند. در حال خفه شدن است اما بدن را نمی تواند تکان دهد زیرا فلج شده است. پس از حدود ۱۵ دقیقه اعدامی پایین آورده میشود.

۲-تیر باران: در این روش جوخه آتش به اعدامی شلیک میکنند و یا اینکه با شلیک گلوله در سر اعدامی صورت میگیرد. این روش سالهای سال در چین شایع بوده است اما گویا چینی ها برای بهبود وجهه جهانی خود به روش تزریق داروی مرگ آور روی آورده اند.

اعدامی با چشمانی بسته و یا باز انتظار می کشد. زمان چقدر کند می گذرد. آتش! شلیک میشود قبل از اینکه صدای گلوله را بشنود فشنگها در بدن او جا گرفته است….

۳-گردن زدن: این روش در عربستان جاری است. اعدامی با شمشیری تیز و با سرعت زیاد گردن زده می شود. شبیه آنچه در مورد گیوتین رخ میداد. گردن زدن افراد و تماشای آن در عربستان مشتری زیاد دارد و افراد زیادی برای تماشا می آیند!

صدای جمعیت را دارد می شنود. ترس همه وجودش را فرا گرفته انتظار تیغه شمشیر داشتن هم از آن انتظارهای سخت است. شمشیر فرود می آید و گردن اعدامی را به سرعت قطع میکند. می گویند اعدامی در لحظاتی کوتاه گردن بریده شده خودش را می بیند!

روی تخت اعدام است. افرادی می روند و می آیند. پزشک اعدام سر میرسد. اولین تزریق را داخل رگ انجام میدهد. گلویش خشک میشود. پلکهایش هم سنگین….. دیگر چیزی نمی فهمد…

این روش هم اگر داروی اول اثر نکند و داروی فلج کننده و قطع کننده ضربان تزریق گردد مانند کسی که بختک در خواب بروی او افتاده است مرگی هولناک برای اعدامی به ارمغان می آورد.

اما روشهای قدیمی تر اعدام…..

۵-اتاق گاز: در این روش اعدامی به داخل یک محفظه برده و روی صندلی بسته میشد. سپس با ترکیب مواد شیمیایی مواد سمی خفه کننده شامل ترکیبات سیانیدی به داخل محفطه جریان می یافت موجب بیهوشی و مرگ اعدامی میشد.

۷-گیوتین: در این روش با یک تیغه بزرگ که از ارتفاع سقوط میکند گردن اعدامی با سرعت قطع میشود. گفته میشود به دلیل سرعت عمل فرد اعدامی با چشمان خود گردن قطع شده اش را لحظه ای کوتاه می دیده است.

چرا‌ صدای‌ کشیدن‌ ناخن‌ روی‌ تخته‌ ناخوشایند‌ است!

براساس اظهارات محققان بریتانیایی، افزایش فعالیت بین دو بخش مجزای مغز توضیحی برای این مسئله است که چرا صدای گچ روی تخته سیاه تا این حد برای ما ناخوشایند است.

در تحقیقاتی که در مجله علم عصب شناسی با حمایت ولکام تراست منتشر شده، دانشمندان دانشگاه نیوکاسل نشان داده اند که تعامل میان آن منطقه از مغز که صدا را پردازش می کند، قشر شنیداری و بادامه مغز که در پردازش احساسات منفی فعال است با شنیدین صداهای ناخوشایند افزایش می یابد

 

تصویربرداری از مغز نشان می دهد که وقتی ما یک صدای ناخوشایند می شنویم بادامه مغز واکنش تشدید فعالیت قشر شنیداری مغز را تعدیل می کند و واکنش منفی ما را تحریک می کند.

دکتر ساکبیندر کومار نویسنده این مقاله از دانشگاه نیوکاستل اظهار داشت: به نظر می رسد که مسئله ای بسیاری ابتدایی رخ می هد. این یک درخواست کمک احتمالی بادامه مغز از قشر شنیداری است.

محققان مرکز تصویربرداری عصبی ولکام تراست در دانشگاه کالج لندن و دانشگاه نیوکاستل با استفاده از تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) به بررسی پاسخ مغز ۱۳ داوطلب به صداهای مختلف پرداختند.

داوطلبان به صداهای مختلف از داخل اسکنر گوش کردند و ناخوشایندترین صدا را انتخاب کردند. صدای چاقو روی یک بطری به عنوان ناخوشایندترین صداها شناخته شد. محققان توانستند پاسخ مغز به هرنوع از صداها مطالعه کنند.

محققان همچنین به این نتیجه رسیدند که فعالیت بادامه مغز و قشر شنیداری در ارتباط مستقیم با درجه بندی ناخوشانیدی توسط داوطلبان متفاوت است.

بادامه به عنوان بخش احساسی مغز فعالیت بخش شنیداری مغز را تنظیم می کند که درک ما از صدای بسیار ناخوشایند در مقایسه با صدای آرامی چون جوشیدن آب افزایش یابد.

تحلیل ویژگیهای صوتی صداها نشان می دهد که هرچیزی در برد فرکانس ۲ تا ۵ هزار هرتز ناخوشایند است. دکتر کومار توضیح می دهد که این برد فرکانسی است که گوش ما نسبت به آن حساس است، اگرچه هنوز هم بحثهای بسیاری در این رابطه وجود دارد که چرا گوش ما به این برد فرکانس حساس است، این برد فرکانسی دربرگیرنده صداهای جیغهایی است که ما فی نفسه آنها را ناخوشایند می دانیم.

از نظر علمی، درک بهتر واکنش مغز به صداها می تواند به ما در درک شرایط پزشکی افرادی که تحمل صدای آنها کاهش یافته کمک کند. برای مثال افراد مبتلا به اوتیسم، میسوفونیا ( نفرت از صدا)، هیپرآکوسیس ( عدم تحمل صدا) درمیان این گروه قرار می گیرند.

در این تحقیق مشخص شد که صدای چاقو روی بطری، چنگال روی لیوان، گچ روی تخته سیاه، خط کش روی بطری، ناخن روی تخته سیاه، جیغ زنانه، دستگاه فرز، گریه بچه، دریل الکتریکی ناخوشایند ترین صداها محسوب می شوند.

آموزش رفع خجالت و بدست آوردن اعتماد به نفس

متاسفانه افراد خجالتی بسیاری از موقعیت های خوب زندگی خود را صرفا به دلیل آنکه خجالتی هستند از دست می دهند. ممکن است یک فرصت شغلی یا فرصت آشنایی با افراد جذاب را از دست بدهند یا نتوانند در مقابل دیگران از خود دفاع کنند.

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

www.campfa.ir

اگر شما هم یکی از میلیون ها نفری هستید که با خجالت و کمبود اعتماد به نفس روبرو هستند، تایید می کنید که این ویژگی رفتاری بر سطوح مختلف زندگی شما تاثیر می گذارد، به خصوص هنگامی که با دیگران تعامل برقرار می کنید.

متاسفانه افراد خجالتی بسیاری از موقعیت های خوب زندگی خود را صرفا به دلیل آنکه خجالتی هستند از دست می دهند. ممکن است یک فرصت شغلی یا فرصت آشنایی با افراد جذاب را از دست بدهند یا نتوانند در مقابل دیگران از خود دفاع کنند.

اگر دوست دارید بر خجالتتان چیره شوید ، گام های زیر را دنبال کنید:

 

تماس چشمی برقرار کنید و لبخند بزنید.

مستقیما به چشم های طرف مقابل نگاه کنید و لبخند بزنید. چنین کاری از نظر بسیاری از افراد آسان و پیش پا افتاده است ولی برای خجالتی ها می تواند مثل یک کابوس باشد. بنابراین از امروز تمرین را شروع کنید، در روز حداقل به چشم های ۳ نفر نگاه کنید، لبخند بزنید و بگویید “سلام”.

 

زبان بدنتان را تغییر دهید.

اکثر خجالتی ها سرشان را پایین می اندازند، به زمین نگاه می کنند، قوز می کنند و دست هایشان را در جیب قرار می دهند.

سعی کنید زبان بدنتان را تغییر دهید. تماس چشمی برقرار کنید، هنگام راه رفتن به بالا نگاه کنید، به روشنی و با قاطعیت صحبت کنید، وقتی صحبت می کنید دست هایتان را حرکت دهید، وقتی با شما حرف می زنند سر تکان دهید و صاف بایستید. این کار به تمرین نیاز دارد بنابراین کار خود را با کسانی شروع کنید که آنها را می شناسید و با آنها احساس راحتی می کنید.

تظاهر کنید که خجالتی نیستید.

بعضی اوقات لازم است تظاهر کنید که احساس راحتی می کنید تا اینکه آهسته آهسته اعتماد به نفس خود را به دست آورید. اما این کار چگونه ممکن است؟ بهترین راه این است که به رستوران یا فروشگاهی بروید که با آن آشنا نیستید. چون افرادی که در آنجا هستند شما را نمی شناسند، می توانید هر طوری که دوست دارید رفتار کنید.

قبل از اینکه از خانه خارج شوید، از خودتان بپرسید که شخصیت جدید شما چگونه رفتار خواهد کرد. آسان ترین راه چیست؟ وقتی به سوپرمارکت می روید برای چند لحظه با فروشنده ارتباط برقرار کنید، یک مکالمه کوتاه داشته باشید و حتی با او شوخی کنید.

 

بهترین ظاهر را داشته باشید.

افراد خجالتی اغلب به گونه ای لباس می پوشند که توجه دیگران را جلب نکنند، مثلا موهایشان را روی صورتشان می ریزند، یا کلاه نقابدار می گذارند و آن را روی چشم هایشان می کشند. یعنی به گونه ای سعی می کنند خودشان را پنهان کنند.

اما اگر اعتماد به نفس کافی داشتید، چگونه لباس می پوشیدید؟ لزومی ندارد لباس های گران قیمت تهیه کنید. کافی است ظاهری آراسته داشته باشید و مطمئن باشید ظاهر آراسته اعتماد به نفس فرد را تقویت می کند. موهایتان را تمیز و مرتب نگه دارید، لباس های نو و شیک بپوشید و از عطرهای خوشبو استفاده کنید.

قبل از اینکه از خانه خارج شوید، همه تلاش خود را بکنید تا خوب به نظر برسید و خودتان را دوست داشته باشید.

 

خوش بینی را تمرین کنید.

بسیاری از خجالتی ها نسبت به زندگی و سایر افراد نگاهی بدبینانه دارند. ممکن است کارتان را دوست داشته باشید ولی از برقراری ارتباط با دیگران خوشان نیاید. ممکن است نسبت به کسانی که از شما خوشحال تر یا موفق ترند دید بدی داشته باشید. مطمئنا آن ابر خاکستری بدبینی که با خود به هرکجا می برید، به عزت نفستان صدمه خواهد زد. پس دیدگاه ها و تفکرات منفی را کنار بگذارید و خوش بین باشید. به زودی در می یابید که وقتی نسبت به دیگران و دنیای اطرافتان دید مثبت تری داشته باشید، اعتماد به نفستان بیشتر خواهد شد.

چگونه با خجالت و عدم اعتماد به نفس مبارزه کنیم

 

از دیگران یاد بگیرید.

وقتی با کسی روبرو می شوید که برون گرا، اجتماعی و خوش سر و زبان است، به طرز رفتار، گفتار و حرکات بدنش توجه کنید. چهره او هنگام صحبت کردن چه حالاتی دارد؟ چگونه عقاید و تفکراتش را منتقل می کند؟ سعی کنید بعضی از این نکات را در زندگی خود پیاده کنید. لازم نیست کسی را الگوی خود قرار دهید یا از او تقلید کنید، ولی توجه به رفتار دیگران به شما کمک خواهد کرد تا روش خاص خود را پیدا کنید.

آنچه در بالا گفته شد به شما کمک می کند تا بر خجالت خود غلبه کنید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. فراموش نکنید که قرار نیست معجزه اتفاق بیفتد و همه چیز یک شبه درست شود، ولی اگر از اراده کافی برخوردار باشید و نکات بالا را هر روز اجرا کنید، کم کم خواهید دید که خجالتتان ناپدید شده است.

با این فرمول آینده رابطه با عشق خود را پیش بینی کنید

آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هر کدام از این موارد را بر اساس مقیاس ۵ تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند.
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

www.campfa.ir

ویلیام کارلین گلسر در کتاب « ازدواج بدون شکست » فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند. با در نظر گرفتن این فرض اساسی که ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که زن و شوهر با هم شباهت زیادی دارند، آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هر کدام از این موارد را بر اساس مقیاس ۵ تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.

 

برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:

۱ – بقا : محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.

۲ – عشق : محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.

۳ – قدرت : توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.

۴ – آزادی : پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.

۵ – تفریح : بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیت های لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.

 

ویلیام و کارلین گلسر معتقدند نیاز افراد به هریک از این ۵ مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این ۵ دسته به هم نزدیک باشد.

 

مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس ۵ تایی، ۵ باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد ۲ است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل می شود، شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این ۵ دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵.

 

نیمرخ هایی که از این طریق به دست می آید براحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا ۴ ۵ ۳ ۵ ۵ با ۳ ۵ ۳ ۳ ۲ رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با ۴ ۵ ۴ ۴ ۵ رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها ۱ تا حداکثر ۲ درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این ۵ مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود و هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و همچنین صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.

برای اینکه پولدار شوید این ۳۰ مورد را از خود دور کنید

 

گاهی وقت ها، یک باور می تواند برای یک نفر زندگی بخش باشد و برای یکی دیگر، نابود کننده زندگی. از اول تا آخر این فهرست را بخوانید و ببینید آیا با هیچ یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید یا نه.
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowG9DfITcs4KUR.jpg

«یکی از دلایلی که خیلی از مردم پول ندارند این است که مدام دارند بی سر و صدا یا آشکارا، آن را محکوم می کنند.»
باور افراد درباره پول، نقشی به مراتب بزرگتر از آنچه که اکثرشان تصور می کنند، در سطح ثروت و لذت و رضایتشان از آن ثروت، بازی می کند.

در واقع، بیشتر مردم تصور نمی کنند که باورهایشان در موفقیت مالی یا عدم آن، نقش داشته باشند، بیشتر مردم هرگز در مورد باورهایشان فکر هم نمی کنند. ما فقط طبق باورهایمان اقدام می کنیم.

در این مقاله، چندین باور واقعی درباره پول را از افراد حقیقی شرکت کننده در کارگاه ها و کلاس های واقعی، ارایه می دهم.

این باورها، جریان پول را به درون زندگی های بی شماری قطع می کنند – یا آن را به جریانی باریک و بسیار ناچیز، کاهش می دهند. بعضی از این باورها برایتان آشنا هستند و بعضی دیگر آنقدر خاص و استثنایی اند که عجیب و غیرعادی به نظر می رسند.

گاهی وقت ها، یک باور می تواند برای یک نفر زندگی بخش باشد و برای یکی دیگر، نابود کننده زندگی. از اول تا آخر این فهرست را بخوانید و ببینید آیا با هیچ یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید یا نه.

 

۱ – پول، منشا همه بدی ها و پلیدی هاست.

۲ – اگر آدم موفقی باشم، مردم از من متنفر می شوند.

۳ – اگر یک میلیون به دست آورم، ممکن است آن را از دست بدهم و بعد، احساس حماقت کنم و برای همیشه از خودم بیزار شوم.

۴ – اگر خیلی بیشتر از حد نیازم پول به دست آورم، افراد زیادی مجبورند بدون پول سر کنند.

۵ – کمتر به دست آوردن پول، بهتر از این است که مسوول رنج و سختی فرد دیگری باشم.

۶ – اگر پول زیادی به دست آورم، به پدرم، که هرگز پول زیادی کسب نکرد، خیانت خواهم کرد.

۷ – ثروتمندان، ثروتمندتر می شوند.

۸ – فقرا، فقیرتر می شوند.

۹ – رابطه برقرار کردن با پول، سخت است.

۱۰ – پول درآوردن، سخت است.

۱۱ – برای پول پس انداز کردن باید از خیلی چیزها صرفنظر کرد و بدون خیلی چیزها گذران کرد.

۱۲ – نمی توانم هم پول داشته باشم و هم وقتِ آزاد.

۱۳ – پول، معنویت را از بین می برد.

۱۴ – باید خیلی کارهایی را که دوست نداری، انجام دهی تا پولدار شوی.

۱۵ – من پول کافی برای قسمت کردن یا بخشیدن ندارم.

۱۶ – قبول کردن پول، مرا مقید می کند.

۱۷ – بهتر است کمتر از حقم پول به دست آورم و از شرایط سخت رها شوم.

۱۸ – برای اینکه فرد با ارزشی باشم باید در ازای پول کمتر، بیشتر از دیگران کار کنم.

۱۹ – پول داشتن، مانع خوشحال بودن و شادمانی انسان است.

۲۰ – پول، فساد در پی دارد.

۲۱ – هرگز پول کافی نخواهم داشت.

۲۲ – بهترین کار این است که فقط پول کافی برای گذرانِ زندگی بخواهم.

۲۳ – همان قدر پول به دست می آوریم که مستحقش هستیم و حقمان است.

۲۴ – کار درست این است که نسبت به هر یک ریال پولمان، هوشیار باشیم.

۲۵ – اگر زن باهوش و زرنگی بودید، تا الان برای خودتان امکانات یک زندگی راحت را فراهم می کردید.

۲۶ – اگر انسان باهوش و زیرکی بودید، تا الان با یک مرد ثروتمند ازدواج کرده بودید.

۲۷ – من همیشه اجاره نشین هستم؛ صاحبخانه شدن غیرممکن است.

۲۸ – هرگز نمی خواهم دیگران بدانند خیلی پول دارم، زیرا مردم با افراد ثروتمند، خوب رفتار نمی کنند.

۲۹ – اگر خیلی پول درآورم، مردم فکر می کنند شیاد و کلاهبردارم.

۳۰ – فرد دیگری درون من است که همه پول هایم را خرج می کند.
اگر با هر یک از این باورها احساس نزدیکی می کنید، یکی یکی شان را مورد بررسی قرار دهید و به این سه سوال مربوط به هر باور، پاسخ دهید.
چرا به این باور اعتقاد دارم؟ آیا درست است؟ اگر به چنین باوری معتقد نبودم، ممکن بود نگران چه پیشامدی باشم؟
با پاسخ دادن به این سه سوال معنی دار درباره هر باور، می توانید آن باور را از ذهنتان بیرون کنید و رها شوید تا به دنبال علایق و خواسته هایتان بروید. همچنین، آزاد خواهید بود تا هم ببخشید و هم دریافت کنید. همین الان دست به کار شوید و بی وقفه روی این باورها کار کنید.

برای داشتن یک زندگی بهتر،این ۵ سوال را جواب دهید

سعی کنید این سوالات را در انتهای هر روز از خودتان بپرسید. اینکار به شما کمک می‌کند فردی بهتر و موفق‌تر شوید.

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

داشتن یک زندگی

۱ بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟
چه اتفاقی باعث شد احساس غرور، شادی، یا قدرشناسی کنید؟ آیا امروز حتی برای لحظه‌ای احساس لذت و موفقیت کردید؟
برای لحظه‌ای دوباره آن احساس را در خودتان زنده کنید. ما به لحظات این چنینی بیشتری در زندگیمان نیاز داریم، به همین خاطر بهتر است که به چیزهای مثبت فکر کنیم. خیلی وقت‌ها اتفاقات خوب را نادیده می‌گیریم. اما نباید اینطور باشد، باید از آنها نهایت لذت را برده و قدردانشان باشیم. این سوال کمک می‌کند، مثبت، شاد و قدرشناس باشیم.

 

۲ – چه کاری را می‌توانستم بهتر انجام دهم؟
از تجربیات امروزتان چه درسی می‌توانید بگیرید؟ چه اشتباهی مرتکب شدید که باید در آینده از آن جلوگیری کنید؟ چطور می‌توانستید یک موقعیت گفتگو را بهتر انجام دهید؟ به راه‌هایی فکر کنید که این مسئله را در آینده بهبود بخشید.

 

۳ – مهمترین کاری که فردا باید انجام دهم چیست؟
کدام کار است که به تنهایی اهمیت زیادی دارد و تفاوت زیادی در روز من ایجاد خواهد کرد؟ اگر برنامه روزانه دارید، مطمئناً این کار باید در آن نوشته شده باشد و احتمالاً در راس آن لیست. به این فکر کنید که چطور اول صبح آن کار را به اتمام برسانید. این سوال کمکتان می‌کند روی کارهای مهم روزانه خود متمرکز شوید.

 

۴ – چه کار جدیدی را فردا می‌توانم امتحان کنم؟
زندگی سفری اکتشافی است. در هر سنی هم که باشیم، باید هر روز یک کار جدید را امتحان کنیم. فردا چه تجربه جدیدی می‌توانید داشته باشید؟

 

۵ – مهمترین فردی که در زندگی من وجود دارد کیست و چه کاری برای او انجام می‌دهم؟
روی کسی که دوست دارید ، همسرتان، فرزندتان، والدین یا هر کس دیگر متمرکز شوید. آیا به آنها گفته‌اید یا نشان داده‌اید که چقدر برایتان اهمیت دارند؟ فردا چه کاری می‌توانید برای کمک کردن، شاد کردن و یا غافلگیر کردن آنها انجام دهید؟ ما خیلی وقت‌ها آنقدر مشغول می‌شویم که عزیزانمان را فراموش می‌کنیم. این سوال باعث می‌شود دوباره به آنها بپردازید.

 

همین ۵ سوال ساده اما مهم که می‌تواند کمکتان کند زندگیتان را بهتر کنید. سعی کنید هر شب قبل از خواب این سوالات را از خودتان بپرسید.

روش جدید برای آشپزی بدون اجاق! +عکس

 

بیرون از خانه و جایی که امکان روشن کردن آتش برای پختن غذا وجود ندارد، چه باید کرد؟ اهل سفرها و آن‌ها که دل به دشت و بیابان می‌زنند خوب می‌دانند که همیشه امکان درست کردن آتش یا همراه داشتن یک اجاق کوچک برای طبخ غذا در محیط بیرون مقدور نیست.

اما این توپ‌های جادویی راهی هستند برای این که بتوان قابلمه را روی زمین سرد گذاشت و بدون اجاق غذا پخت، این توپ‌ها فعلاً به تولید نرسیده‌اند و تنها یک طراحی مفهومی هستند از چیزی که در ذهن طراحان آن‌هاست.
این گوی‌های آتشین در خود انرژی ذخیره می‌کنند و در موقع نیاز می‌توانند انرژی ذخیره شده را به حرارت تبدیل کنند، حالا تنها باید منتظر ساخته شدن این وسیله جدید  بود و البته در خوردن غذاهایی که با آن طبخ می شود حواس جمع که یک وقت این گلوله های آتشین را قورت ندهیم.

طنز: قضاوت مردم در مورد پولدار‌ها و پول‌ندار‌ها

 

اگر لباس تنگ و چروک و بیریخت بپوشن: 
در مورد پولداره: ایول عجب لباسی معلوم نیست از کجا خریده…. اصل مارک داره…. فکر کنم خودش از خارج خریده
در مورد بی‌پوله: عجب لباس جیغی…. احتمالاً بهش صدقه دادن شایدم دست دوم خریده
در مورد پولداره: اوه ببین چه تیپی زده… از سیخای سرش معلومه ژلش ایستوریای اصل ایتالیاست… فکر کنم تیریپی که زده همین دیروز انریکو زده… اونجا هر چی شلوارت پاره تر باشه محبوبیت بیشتره…
در مورد بی‌پوله: اه چه شپل… فکر کنم با صابون دست و صورت سرش میشوره که آنقدر سیخ واستاده…. تو خونشونم که سوزن نخ پیدا نمیشه یک کوک به این پاره پوره ایاش بزنه…
اگر تند تند غذا بخوره: 
در مورد پولداره: ببین چقدر گرفتاره که مجبوره آنقدر تند غذا بخوره یا هواپیماش داره میپره یا جلسه مهمی داره
بی‌پوله: اوووووو انگار از قحطی فرار کرده
اگر آروم و کم غذا بخوره: 
پولداره: احتمالاً این غذا تو رژیم غذاییش نیست و باید آهسته بخوره که معدش نفهمه!!!!!!
بی‌پوله: اینو ببین فکر کنم تا حالا همچین غذایی ندیده بلد نیست بخوره…
پولداره: عجب روابط عمومی بالایی… مرسی فرهنگ…. دختر و پسر براش یکیه….‌ای اینطوری حال می‌کنم……
بی‌پوله: این سیرابی رو ببین.. چه ذوقی میکنه طرف بهش پا داده… بفرما لاس… ندیده دیگه.. بپا نخوریش
اگر درس بخونه: 
پولداره: احسنت به این تدبیر و اندیشه….. این تو ایران نمیمونه….. مطمئنم تو لیست فرار مغزهاست
بی‌پوله: خر خونیم اندازه داره دیگه…. انقدر میخونی آخرش چی؟!! بپا عینکت نیفته…
اگر درس نخونه: 
پولداره: پول داره درس میخواد چیکار…. درس برا بچه بی پولا و بیکار است
بی‌پوله: بد بخت نون نخورده نمیتونه درس بخونه
در مورد خانوما >>> از نوع محجبه و چه بسا چادری
پولداره: آفرین به این تربیت صحیح… معلومه خالصانه مسلمونه… این دختر نیست فرشتست که تو این جامعه خراب خودشو اینطوری میپوشونه
بی‌پوله: اوهوک…. چقد امل… کی به تو نگاه میکنه حالا؟!؟!؟ 
درمورد پسرهای جوون ››› مدل ابرو قشنگ و زیر ابرو گوگول
پولداره: بابا مایکل جکسون… لئوناردو…. گاتوسو… برم زیر ابروهای شیطونیتو
بی‌پوله: مرتیکه خجالت نمیکشه…. آرایش میکنی؟! این روزا دیگه دختر پسرا از هم تشخیص داده نمیشوند… وانگهی چی شده داداشمون…..
ازدواج: 
پولداره: یکی دو تا کمه.…. من جای این بودم اصلاً ازدواج نمیکردم… این همه حور و پری دور و برش – بیخیال ازدواج…… تیر تپرش
بی‌پوله: آخی حیوونی تا دیروز عنکبوت تو جیبش یکی بود حالا دو تا شد (ضرب المثلی شد برا خودش!!
پیاده روی: 
پولداره: زنده باد سلامتی و تناسب اندام….. هیچ چیزی از ورزش و مخصوصاً پیاده روی برای تندرستی انسان بهتر نیست حتی میگن اشتها رو هم زیاد میکنه.
بی‌پوله: کفشاشم مالی نیست که حالا بگیم پیاده بره… قربونش برم که همیشه بلیت خط ۱۱ رو داره.
تعویض ماشین: 
پولداره: بابا تنوع…. آخرین مدل…. سنت اگزوپری… پارکینگ دیگه جا نداره
بی‌پوله: دبیا… تا دیروز دنبال الاغ پدر بزرگش میدوید حالا واسه ما ماشین خریده
تعویض کار: 
پولداره: شکمه پره… چه این بشقاب چه اون بشقاب……. پول تولید میکنه دیگه چه این کار چه اون کار… میباره براش
بی‌پوله: فقط مونده بود این به یه جایی برسه… از فردا جواب سلام ما رو هم نمیده
رانندگی: 
پولداره: فکر کنم عادت به رانندگی نداره آخه همیشه راننده داشتن اما استیل فرمون گرفتنشو داشته باش… انصافاً شوماخرم اینطوری فرمون نمی‌گیره
بی‌پوله: عمو جون ترمز اون وسطیست…. الاغا رو کجا بستی؟! گوسفندا رو چه کردی؟!!؟

لقب زشترین زن جهان تنها بعد از ۸ ثانیه ! + عکس

لیزی والاسکوئز تنها پس از انتشار فیلمی کوتاه از او در یوتیوب لقب “زشت ترین زن جهان” را به خود گرفت.

عکس www.campfa.ir

والاسکوئز گرفتار بیماری مرموزی است که تنها دو تن دیگر در جهان به آن گرفتارند. این بیماری موجب شده است که بدن این زن هرگز چربی ذخیره نکند، عضله ای نسازد و وزنی اضافه نکند.

در کامنت های مربوط به ویدئوی هشت ثانیه ای او، برخی مخاطبان او را یک هیولا خوانده و تشویق به خودکشی کرده بودند اما او تصمیم گرفت چهار هدف را در زندگی اش محقق کند

۱- به عنوان یک سخنران توانمند در تشویق دیگران به پپیشرفت و زندگی معرفی کند

۲- تحصیلات عالی بیاموزد

۳- کتاب بنویسد

۴- تشکیل زندگی دهد و برای خود شغلی مناسب داشته باشد

حالا او در ۲۳ سالگی، هفت سال است که بیش از ۲۰۰ کارگاه آموزشی در تشویق دیگران به چگونگی گذر از موانع برپا کرده است، در دانشگاه تکزاز یک پست کارشناسی ارشد در ارتباطات دارد، و دو کتاب نوشته است.

او می گوید به جای نشستن و پاسخ به ترحم دیگران، به این نتیچه رسیدم که شروع به فعالیت کنم و بر مصائب چیره شوم و به دیگران بیاموزم.

مدرسه ای با یک دانش آموز + عکس

 

مدرسه ای که ژائو لیانگ در آن تحصیل می کند، اگرچه ابعادی در حد و اندازه های یک مدرسه واقعی دارد اما با تنها یک دانش آموز و یک معلم، کم جمعیت ترین مدرسه دنیا لقب گرفته است. ژائو لیانگ دانش آموز ۱۴ ساله ای است که در کودکی پدر و مادرش را به دلیل ابتلا به ایدز از دست داده و حالا خودش هم اچ آی وی مثبت است. به همین دلیل، هیچ کدام از مدارس روستا که نگران سلامت بقیه دانش آموزان شان بودند حاضر به ثبت نام او نشده اند.

معلم لیانگ، وانگ لی جون است که برای درس دادن به ژائو هر روز ۲۰کیلومتر رکاب می زند و خود را به روستای بااوشان می رساند. کاری که از ۸سال پیش تا به حال انجام می داده و حالا شاید بتوان گفت، برای ژائو نقشی بیشتر از معلم دارد. او در طول روز از ژائو مراقبت می کند، برای او مراسم صبحگاه و احترام به سرود ملی برپا می کند، با او بازی می کند، او را با دوچرخه به خارج از روستا می برد و تنها حامی ژائو لیانگ است که از بیماری او فرار نمی کند. پسری که معنای نامش می شود روشنایی کوچک و وانگ لی جون، برای روشن ماندن این نور کوچک تلاش می کند.
بر اساس آماری که سازمان بهداشت جهانی ارائه کرده، هر دقیقه یک کودک به ایدز مبتلا می شود، چهار میلیون نفر از کودکان دنیا اچ آی وی مثبت هستند و دو میلیون کودک مبتلا به ایدز در دنیا، شمارش معکوس را برای مرگ آغاز کرده اند… در کنار اینها، ۲۰ میلیون کودک هم در دنیا پیدا می شوند که ایدز یتیم شان کرده و هر سال ۷۰هزار نفر به جمع آنها اضافه می شود.
کودک یتیم از ایدز، به بچه های زیر ۱۵سالی گفته می شود که یک یا دو والد خود را به دلیل ابتلا به ایدز از دست داده اند. بچه هایی که تعداد آنها از پیش بینی های سازمان بهداشت جهانی هم جلوتر زده و به ۲۰ میلیون نفر رسیده است.
طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی ۸۰ درصد از کودکان یتیم از ایدز تنها یکی از والدینشان را از دست داده اند اما حدود دو میلیون از این کودکان، سرپرستی ندارند و در یتیم خانه ها زندگی می کنند. ژائو لیانگ یکی از همین کودکان است که آموزش و پرورش چین، برای تسهیل آموزش او، یک مدرسه مجهز و یک معلم خصوصی در اختیارش قرار داده است.