مرد پارسی دروغ نگوید حتی بهنگام مرگ در جنگ (کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

گفت وگو با بابک جهانبخش، خواننده و آهنگساز

گفت وگو با بابک جهانبخش، خواننده و آهنگساز - www.campfa.ir

بابک جهانبخش، خواننده جوانی است که امسال دومین آلبوم موسیقی اش را با عنوان «من و بارون» منتشر کرد و در مدت زمان کوتاهی توانست موفقیت های زیادی کسب کند. اگر به کنسرت های این خواننده جوان رفته باشید، حتما دیده اید که اغلب دوستداران او جوانان هستند و علت این علاقه شان را هم این می دانند که جهانبخش، خواننده و آهنگساز با احساسی است. مثل خودشان جوان است و اجرا و آثارش از جنسی است که آن را دوست دارند. بعد از این گفت گو من هم با آنها هم عقیده شدم.


 

جهانبخش خواننده با احساسی است که به قول خودش با بهار به دنیا آمده است و روز اول فروردین روز تولد اوهم هست. با او درباره موسیقی، فعالیت هایش در این عرصه و بهارو حال و هوای نوروز خارج از ایران حرف زدیم.

 

هر چیزی نقطه شروعی دارد. از زندگی گرفته که با تولد شروع می شود تا موسیقی و کار و…. برای شما موسیقی از کجا شروع شد؟

 

از کودکی ام و با تشویق های پدرم شروع شد. آن زمان ما در یکی از شهرهای آلمان زندگی می کردیم. پنج ساله بودم که با تشویق های پدرم به کلاس پیانو رفتم. بعدتر هم سراغ گیتار رفتم و دوره های آهنگسازی و تنظیم موسیقی را هم گذراندم. تا مقطعی هم به مدرسه موسیقی رفتم، اما به ایران بازگشتیم و تحصیلم در این مدرسه نیمه کاره ماند. بعد از آمدن به ایران هم علاقه ام به موسیقی روز به روز بیشتر شد و آن را جدی تر دنبال کردم.

 

چرا علاقه تان بیشتر شد؟

 

چون با موسیقی شرقی و ایران از نزدیک آشنا و متوجه شدم که حس خوب و شیرینی به آن دارم.

 

کمی درباره این حس شیرین توضیح دهید و بگویید موسیقی ایرانی چه حسی را در شما زنده کرد که از آن به عنوان حس شیرین یاد می کنید؟

 

موسیقی شرقی خاصیت عجیبی دارد؛ خاصیتی که هر شنونده به آن اعتراف می کند و می گوید که برایش متفاوت است. این حس خاص بودن را هم بیشتر شنوندگان موسیقی ایرانی، نسبت به آن دارند و می گویند غم و حزنی در خود دارد که نوع نگاه انسان را به دنیای اطرافش گسترده تر می کند و او را به فکر فرو می برد.

 

همین حزن و اندوه برایتان جذاب بود؟

 

می خواهم بگویم موسیقی شرقی به مخاطب خود وسعت دید می دهد و او را از داشتن نگاه محدود به جهان باز می دارد. ایجاد همین نگاه، اتفاق بزرگی است و هر چیزی توان ایجاد آن را ندارد. من هم دلم می خواست در موسیقی رفتار و نگاهی داشته باشم که متفاوت بوده و همراه با حزن، امید و شادی هم در خود داشته باشد. این بود که به دستگاه های موسیقی ایرانی علاقه مند شدم، چون می دیدم به افکارم نزدیک است و می تواند مرا در بیان آنچه دوست دارم بگویم، همراهی کند.

 

شما خواننده موسیقی پاپ هستید. این علاقه و نگاه شما به موسیقی ایرانی برایم جالب است. این علاقه، تاثیری هم روی کارهای شما داشته است؟

 

درست است که موسیقی پاپ کار می کنم، اما این پاپ تلفیقی است و صرفا پاپ نیست، چون در ساخت آثارم از دستگاه های شرقی هم کمک می گیرم.

 

پس در آهنگسازی شما به کار می آید؟

 

بله، دقیقا فرم این دستگاه ها در ذهنم است و از آنها استفاده می کنم.

 

شما تجربه تنظیم آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی را دارید. بابک جهانبخش را آهنگساز، نوازنده یا خواننده می دانید؟

 

من در ابتدای کارم، آهنگساز بودم و بعد وارد عرصه خوانندگی شدم؛ اما مسلما همیشه نقش فرد به عنوان خواننده بیشتر به چشم می آید و پررنگ است؛ بنابراین فکر می کنم مردم مرا بیشتر به عنوان خواننده می شناسند و قبول دارند.

 

خودتان، بابک جهانبخش را کدام یک از این موارد می دانید؟

 

خودم فکر می کنم یک آهنگساز ـ خواننده هستم.

 

تحصیلاتتان هم در زمینه موسیقی بوده یا خیر؟

 

نه.

 

پس موسیقی علاقه تان بوده است؟

 

بله، علاقه همیشگی ام بوده و هست؛ اما درباره تحصیلاتم در زمینه موسیقی باید بگویم تمام دوره های لازم را به صورت آکادمیک گذرانده ام و زمانی که به ایران آمدم هم این دوره ها را ادامه دادم و تکمیل کردم.

 

استقبال از آلبومتان چطور بود؟ راضی بودید یا نه؟

 

به لطف خدا خیلی خوب بود. حتی بیشتر از حد تصورم بود و امیدوارم بعد از این هم بتوانم کارهای بهتری انجام دهم.

 

کارهای بعدی شما هم شبیه آلبوم «من و بارون» خواهد بود؟

 

شباهت هایی خواهد داشت، اما سعی می کنم خودم را تکرار نکنم، چون این موضوع برایم از همه چیز مهم تر است. اگر در قواعد هستی نگاه کنیم هیچ چیز تکراری وجود ندارد. حتی همین فصل بهار که هر سال از راه می رسد، همیشه تازه و جذاب است.

 

خوب که خودتان رفتید سر اصل مطلب. چون می خواستم راهی پیدا کنم و بحث را به موضوع بهار و عید نوروز بکشانم. اولین خاطره ای که از عید نوروز دارید چیست؟

 

اصلا همین که گفته می شود عید نوروز، با خود خاطرات خوبی دارد، خاطراتی که یکی یکی به ذهنمان می آید و شروع می کند به مرور شدن؛ اما جدا از این که عید و سال تحویل همیشه شیرین هستند، من در این ایام مدام منتظر کادوهای تولد هم هستم.

 

چرا؟

 

چون من و بهار با هم به دنیا آمده ایم. روز اول فروردین تولد من هم هست برای همین همیشه برایم جذابیت ویژه ای دارد، چون هدایای زیادی از دوستان و خانواده می گیرم.

 

تا وقتی بزرگ نشده ایم، بیشتر به خاطر نو شدن سال ذوق زده می شویم. بزرگ که می شویم، دنیایمان هم تغییر می کند. نمی خواهم بدبین باشم، اما عید جذابیت های بیشتری در دوران کودکی دارد. وقتی که بزرگ می شویم از آن کاسته می شود و درگیر روزمرگی هایمان می شویم.

همچنین : بخوانید  گلاره عباسی بازیگر مهرآباد: با عمل زیبایی بازیگران مخالفم

 

شاید مرور زمان موجب می شود احساس کنیم نو شدن سال اتفاقی است که هر سال می افتد و کم کم برایمان تکراری می شود.

 

قطعا اتفاق بزرگی است. همین که درخت، گل و پرنده ها حال و هوای تازه ای به خود می گیرند، بسیار زیباست. دگرگونی ها از طبیعت شروع می شود و به خانه های ما هم می رسد. وقتی حتی خانه تکانی هم می کنیم، حیف است که خودمان هم احساس شادی نکنیم. چند سالی می شود که این ایام تا حدی کمرنگ شده و دیگر مثل گذشته شور و هیجانی ندارد. شاید یکی از دلایلش همین باشد که ما هر سال کنار هفت سین هستیم و در ایران زندگی می کنیم. آدم هر چیزی را که خیلی تجربه کند، برایش تکراری یا عادی تر می شود. آن وقت یادش می رود که گاهی تکرارها هم خیلی زیبا هستند.

 

نکند روزی موسیقی هم برای شما تکراری شود!

 

نه مطمئنم این طور نمی شود. چون مدام با موسیقی هستم و به آن فکر می کنم. برای همین هر بار با زاویه متفاوتی به آن می نگرم و برایم تازه و نو می ماند. از سوی دیگر طرفداران و حامیان خوبی دارم که با نظرها و بیان احساساتشان به مسیرم شکل می دهند و به حس تازگی موسیقی در وجودم کمک می کنند. ولی خب نمی توان این را هم انکار کرد که آدمیزاد به شرایط عادت می کند. اما کاش دقت کنیم که این عادت کردن ها به دوست داشتن ها و دوست داشتنی هایمان لطمه نزند. کاش بتوانیم نگاهمان را مدام به همه چیز تازه کنیم و هر بار دنیا را از زاویه تازه ای نگاه کنیم. این همان پیامی است که فصل ها هم با آمدن و رفتنشان می خواهند به ما برسانند. بهار هم یکی از همین پیام آوران است.

 

پس راز فصل ها را هم کشف کرده اید؟

 

(با خنده) اگر رازش همین است که گفتم بله کشفش کرده ام.

 

برای همین است که فضای کارهایتان هم مثل خودتان شاد است.

 

اتفاقا من کار غمگین هم زیاد دارم.

 

درست می گویید اما بهار هم گاهی آسمان ابری دارد که هر چند حزن انگیز است اما باز هم بهاری است.

 

این لطف شماست. اما همیشه سعی کردم در کنار غم و حزنی که در کارهایم هست به نقطه مثبت روشن و امید هم فکر کنم، چون احساس می کنم در هر غمی امید هم وجود دارد. برای همین نباید با چشمان بسته تنها به سمت غم ها حرکت کرد.

 

و شما سعی می کنید در آثارتان همین کار را انجام دهید؟

 

بله! باید یادمان باشد که همیشه بهار بعد از زمستان از راه می رسد.

 

برگردیم سر موضوع نوروز و خاطرات بهاری شما. شما سال ها در ایران زندگی نمی کردید. از ایام نوروز و سال تحویل آنجا چه خاطره ای دارید؟

 

آنجا هم شور و حال خودش را داشت. یادم هست که مادربزرگ هایم برایمان عیدی می فرستادند و هنوز هم از این بسته های عیدی خاطرات خوشی دارم.

 

هفت سین هم داشتید؟

 

بله ایرانیان خارج از کشور نوروز را مفصل جشن می گرفتند و سفره های هفت سین مفصلی هم می انداختند. فکر کنم ایرانی ها هر جای دنیا هم که باشند، سفره هفت سین می اندازند و یادی از عید نوروز می کنند.

 

هفت سین های ایران را بیشتر دوست دارید یا خارج از کشور را؟

 

هر کدام حس و حال خاص خودش را داشت. نمی شود گفت شبیه هم بودند ولی شاید آنجا احساس دلتنگی و دوری از وطن به همه چیز حال و هوای تازه ای می داد. به یاد دارم که پدر و مادرم مدام آرزو می کردند کاش در کنار اقوام بودند. بعد هم برای پر کردن جای خالی اقوام با دوستانمان در رفت و آمدهای نوروزی بودیم. امیدوارم حال و هوای آن روزها دوباره برگردد. این روزها تنهایی باب شده است. تا چند سال پیش خیلی ها به فکر هم بودند اما حالا انگار همدیگر را فراموش کرده اند.

 

این اتفاق تا حدی طبیعی است. چون درگیری های ذهنی بیشتر شده و همه ما زندگی شلوغ تری داریم.

 

بله اما اینها نباید موجب دوری ما از هم بشود. امیدوارم ذهن هایمان دیجیتالی نشود. حالا احوالپرسی و حالت چطور است هم اس ام اسی شده، گاهی نیم ساعت با یک نفر اس ام اس بازی می کنیم اما تماس نمی گیریم یا او را نمی بینیم. کاش بیشتر به فکر هم باشیم.

 

خودتان هم یکی از افراد پرمشغله هستید. سال نو پای سفره هفت سین می نشینید یا نه؟

 

همیشه برایم مهم ترین چیزهای دنیا، خانواده و همسرم هستند. این که در خانه ام باشم و با همسرم کنار سفره هفت سین نشسته باشم، بعد هم دعای سال تحویل بخوانم… واقعا چه چیزی از اینها زیباتر است؟ با همه گرفتاری هایم هر طور باشد خودم را به خانه و کنار سفره هفت سین می رسانم. اگر هم مجبور باشم سفر بروم، همسرم را می برم، چون باید با خانواده کنار سفره هفت سین نشست.

 

پیشاپیش تولد شما را تبریک می گوییم و آرزو می کنم همیشه بهاری باشید.

 

من هم برای شما و همه مردم آرزوی سلامت و موفقیت دارم. به بزرگ ترها می گویم که خدا سایه تان را بر سرمان نگه دارد و به جوانان هم می گویم عزمشان را جزم کنند و یک سال دیگر تلاش کنند تا به خواسته هایشان برسند. به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است. امیدوارم همیشه خنده بر لب داشته باشند و از تکرار جمله دوستت دارم غافل نشوند.