دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند (کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

مطالب جالب و خواندني

گوسفندی عجیب با سری وارونه+عکس

آلن مک نامارا در حالی که قدم می زد گوسفندی را دید که سرش کاملا وارونه است و بسیار شگفت زده شد.

این گوسفند که عکاس آن عکسش را در صفحه فیس بوکش قرار داد توانست در اینترنت ۵۰۰۰۰۰ بازدید کننده را در در عرض پنج روز شگفت زده کند!

گوسفندی عجیب با سری وارونه+عکس

کفش های شما که نشانگر شخصیت شماست+تصاویر

شاید یکی از ساده‌لوحانه‌ترین جملاتی که یک خانم در مورد مردان می‌تواند بگوید این است که “هنگام ملاقات یک مرد ابتدا به کفش‌هایش نگاه می‌کنم». اما ظاهرا این روش برای تخمین شخصیت افراد آنقدرها هم بد نیست.

به گزارش روزگار نو، در یک پژوهش دانشگاهی انجام شده، ۶۳ دانشجو ۲۰۸ عکس از کفش‌های مختلف را نگاه کردند. هر کدام از این کفش‌ها متعلق به ۲۰۸ داوطلبی بودند که در این بررسی شرکت کرده بودند.

در این عکس‌ها هر داوطلب کفش مورد‌علاقه خود را پوشیده و علاوه بر این، فرمی هم در مورد خصوصیات اخلاقی، شغل و رابطه خود پر کرده است.

نتیجه پژوهش بسیار تعجب‌برانگیز بود. دانشجویان توانسته بودند تنها با یک نگاه خصوصیات شخصیتی صاحبان کفش را تا ۹۰ درصد به درستی تخمین بزنند.

در واقع سلیقه فرد در انتخاب کفش خود مانند دریچه‌ای است به بیوگرافی او.

حتی طرز نگه‌داری از کفش‌‌ها نیز می‌تواند احتمالا پیامی در مورد شخصیت صاحب آن انتقال دهند.

برخی کفش‌ها شاید حتی بتوانند میزان اعتقاد فرد را در یک دین مشخص نشان دهند.

کفش‌ها می‌توانند بازگوکننده میزان حس وطن‌پرستی فرد هم باشند

البته وقتی که کسی دارای کفش‌های متعدد با مدل‌های مختلف باشد، شاید کار تخمین زدن شخصیت او کمی پیچیده‌تر شود.

برخی از کفش‌ها به طور واضح گویای میزان اطمینان صاحب کفش نسبت به جذابیت‌ ظاهری خود هستند.

به این ترتیب سبک، قیمت، رنگ کفش می‌توانند تا حدودی آینه احساسات و ویژگی‌های فردی شما باشند.

به طور مثال کفش‌هایی نظیر کفش‌های لیدی گاگا می‌تواند گویای ویژگی‌های غیرمتعادل صاحبش باشد.

درآمد ماهیانه ماهی صفت چقدر است؟

خیابان سعادت‌آباد، دفتر شیک و تر و تمیز آقای طناز به اضافه یک چای بهار نارنج دبش و البته ضبط صوت همیشگی ما که با زدن دکمه قرمزش شما را هم در این گفت‌وگو شریک می‌کنیم.

آقای ماهی صفت خیلی‌ها شما را نخبه می‌دانند، یکسری شما را به‌عنوان شومن می‌شناسند و عده‌ای دیگر شاید ماشین پول شمار! خودتان از بین این عناوین کدام را انتخاب می‌کنید؟
اول از دنیای‌اقتصاد بابت موضوع خوبی که برای گفت‌وگو انتخاب کرده تشکر می‌کنم. اینکه می‌گویید از محبت‌شان است، اما کلا کار من طنزپردازی است. من مردم را می‌خندانم. در واقع بهتر است بگویم «مجری طنز» یا عنوان بین‌المللی‌اش «کمدین» هستم.
الان چند سال است در قالب، به قول خودتان، طنزپرداز فعالیت می‌کنید؟
الان چند سال است در قالب، به قول خودتان، طنزپرداز فعالیت می‌کنید؟
الان ۱۷ سال است (از سال ۱۳۷۵) این کار تبدیل به شغل من شده است. اما قبل از آن یا حتی از قبل از انقلاب اسلامی اخلاقم به گونه‌ای بود که همیشه باید در جشن‌ها و مراسم‌های دوستان و اقوام حاضر می‌بودم تا اینکه سال ۷۵ جرقه اولیه کارم زده شد و چون آن زمان تازه چند سال از جنگ تحمیلی گذشته بود و جامعه نیاز مبرمی به چنین اتفاقی داشت، خدا را شکر کار من هم گرفت.
یعنی آن زمان تنها کسی که در ایران جرات انجام چنین کاری را داشت حمید ماهی صفت بود؟
ببین همیشه گفته‌ام این اتفاق لطف خدا بود، اما جدا از این، یکی از دلایلی که باعث شد کار من مورد استقبال مخاطب قرار بگیرد، تلفیق هنر خنداندن با طرح مسائل اخلاقی و اعتقادی لابه‌لای برنامه‌هایم بود؛ همین مساله باعث شد طیف‌های مختلف توجه‌شان به کار من جلب شود؛ چه افرادی که اهل شادی و خنده‌اند و چه افرادی که جزو مسوولان به حساب می‌آیند. جالب اینکه این دسته آدم‌ها آنقدر از نحوه کار من خوششان می‌آمد که همه‌شان در عروسی بچه‌هایشان من را دعوت می‌کردند!
می‌گویند در قالب طنز خیلی از حرف‌های جدی زده می‌شود. حالا این مساله باعث شده طی سال‌های اخیر، بعضی از مسوولان و مقامات از شما دلگیر شوند؟
طبیعتا اوایل کارم یکسری مخالف داشتم که البته بعد از مدتی فهمیدم تصورشان از من این است که یک جورهایی زمینه لس‌آنجلسی دارم! البته خدا را شکر خیلی زود به اشتباه خودشان پی بردند، آن هم به واسطه ۳-۲ سفر خارجی‌ای که داشتم و مسائلی که آنجا به وجود آمد؛ به عنوان مثال یکی از برنامه‌هایم در وین اتریش را منافقان تحریم کردند یا سلطنت طلبان کانادا به همین ترتیب؛ دلیل‌شان هم برای این کار این بود که می‌گفتند اگر ماهی صفت قصد دارد مردم را بخنداند چرا از شهدا صحبت به میان می‌آورد؟ یا اصلا چرا حدیث می‌گوید و…؟ مسلما هر کاری ابتدایش مخالفانی دارد، به خصوص که آن کار از ایده جدیدی بهره مند باشد.
آنهایی که مخالف من بودند تنها بعد از ۳-۲ سال، به اصل من پی بردند و دست از عناد برداشتند. یکی دو بار هم تشنج‌هایی در برنامه‌هایم به وجود آمد؛ البته برنامه‌هایی که از طرف قانون نبود،. مثلا اینکه فردی قصد کاندیداتوری داشت و برای اینکه رای بیاورد علیه من حرف زد تا مردم فلان استان به او رای بدهند! البته قضیه خیلی زود لو رفت و دادستان وقت عمل آن فرد را یک تخلف سیاسی برشمرد اما من همچنان دارم مردم را می‌خندانم.
پس آنچنان هم فعالیت شما طی این سال‌ها بی‌حاشیه نبوده است!
بله، از سال ۷۵ تا ۸۰ مسائل مختلفی پیش آمد و حاشیه‌هایی را به وجود آورد، مثلا اوایل کارم در شهر مقدس مشهد تشنج زیادی ایجاد شد که امروز با برطرف شدن همه آن سوءتفاهم‌ها، بیشترین اجراهایم در همان شهر مشهد یا اطراف آن است! خیلی جالب است! خیلی از آنهایی که روزی مخالف من بودند (که البته اسم گروهشان را نمی‌برم) الان مشتری من شده‌اند؛ مثلا نکته‌ای که باعث حیرت خیلی‌ها شد، این بود که ما یک بنیاد اهدای کتاب نماز تشکیل دادیم و از سال ۸۰ تا امروز روزانه ۱۰۰۰ جلد کتاب آموزش نماز به صورت رایگان به دانش آموزان کشور هدیه می‌دهیم.
این اتفاق آنقدر ادامه پیدا کرد که نام من در سال ۲۰۱۱ در کتاب ترجمه گینس به عنوان بیشترین اهدا کننده کتاب در جهان ثبت شد. البته به دلیل مسائل سیاسی، نام هیچ کدام از ایرانی‌ها در کتاب گینس انگلیس ثبت نمی‌شود، علاوه بر من حتی رکورد آقایان رضازاده و علی دایی هم در کتاب گینس انگلیس ثبت نشده است، اما در ترجمه این کتاب در ایران، نام من با اهدای ۳ میلیون جلد کتاب ثبت شده است.
این رکورد به امید خدا در سال ۲۰۱۳ با اهدای ۵ میلیون جلد کتاب دوباره ثبت خواهد شد. با این اتفاق مردم خواهند دید آدمی که آنها را می‌خنداند، مبلغ مسائل دینی هم هست؛ کما اینکه یک بار در حرم امام رضا (ع) در حال خواندن نماز بودم که آقایی نزدیکم آمد و منتظر شد نمازم تمام شود و بعد از اینکه مطمئن شد من همان کمدین هستم، بغلم کرد و از من حلالیت طلبید و گفت «اصلا فکر نمی‌کردم حتی مسلمان باشید، چه برسد به اینکه نماز بخوانید!»
یعنی خودتان تا به حال دچار پیش‌داوری و قضاوت درباره آدم‌ها نشده‌اید؟
ببین راجع به خود من پیش داوری‌های زیادی اتفاق می‌افتد، کما اینکه چند روز پیش یکی از دوستانم به من گفت در اینترنت سر من دعوا شده است. گویا یک نفر درباره من حرفی زده و دوست من به او گفته «اصلا می‌دانی آقای ماهی صفت چه میزان جنس برای مردم زلزله زده آذربایجان فرستاده که اینگونه راجع به او حرف می‌زنی؟!» همین گفته باعث شده آن فرد از دوست من بابت حرفی که زده بود عذرخواهی کند.
برای همین است که می‌گویم خیلی دچار پیش داوری می‌شوم، اما خودم همیشه سعی می‌کنم درباره آدم‌ها نظری ندهم تا نکند خدای ناکرده درباره کسی دچار اشتباه شوم.
شما گفتید از قبل از انقلاب به انحاء مختلف در مراسم دوستانه یا خانوادگی حضور پیدا می‌کردید و باعث شادی آن جمع می‌شدید و این فعالیت تا امروز ادامه پیدا کرده و شکل جدی‌تر و حرفه‌ای تری به خودش گرفته است. دوست دارم سه دهه مختلف ۶۰، ۷۰ و ۸۰ را با هم مقایسه کنیم تا ببینیم سلیقه مخاطب طی این سه برهه زمانی تا چه حد دستخوش تغییر شده است؟
امروز به دلیل وسعت یافتن ارتباطات و دسترسی اکثر آدم‌ها به اینترنت و دیگر تکنولوژی‌های زندگی، کار من و امثال من برای خنداندن مردم خیلی سخت‌تر شده است؛ مثلا اگر امروز موضوعی پیش بیاید، حداقل ۱۰۰ میلیون پیامک میان مردم درباره همان مساله رد و بدل می‌شود! در این صورت یا من اصلا نباید درباره آن موضوع در محفلی حرف بزنم یا اگر تصمیم به این کار گرفتم، باید با استفاده از توانایی‌هایم در این کار آن را به گونه‌ای مطرح کنم که متفاوت‌تر از یک اس‌ام‌اس به نظر برسد.
اصولا آدم‌ها به گونه‌های مختلف می‌توانند از متولد شدن یک جوک باخبر شوند، از طریق رادیو می‌توان آن جوک را شنید، به وسیله تلویزیون یا سینما دید، به واسطه روزنامه یا پیامک خواند و…، اما اجرای من با همه اینها متفاوت است، چراکه باید به صورت زنده آن را بیان کنم و برای اینکه بازخورد ایده‌آلی بگیرم باید از میمیک صورت، لحن، لهجه و اینکه چه جوکی را کجا بگویم استفاده کنم. حتی اگر بخواهیم دقیق‌تر شویم، باید توجه کنم ابتدا چه جوکی را بگویم که برای مخاطب ذهنیت‌سازی کرده باشم و بعد سراغ جوک اصلی بروم.
حالا این روند گفتن جوک‌ها در هر برنامه تغییر می‌کند یا ثابت است؟
نه، ۵۰ درصدشان ثابت است و ۵۰ درصدشان به تناسب مخاطبی است که به آن گوش می‌دهد، مثلا توقع مخاطبی که برای حضور در یک جُنگ بلیت خریداری کرده است به مراتب بالاتر از آن فردی است که به واسطه جشن یا مراسم یک ارگان که برای کارکنانش ترتیب داده به صورت رایگان در آن محفل حضور پیدا کرده است؛ در این صورت آن فرد یا می‌خندد یا نه، چون اصلا بلیتی نخریده که بخواهد طلبکار باشد.
مگر می‌شود روبه روی حمید ماهی صفت نشست و نخندید؟ اصلا تا امروز چنین مساله‌ای اتفاق افتاده؟
برعکسش اتفاق افتاده! مثلا طرف آمده به من گفته در فامیلمان آدمی هست که امکان نداشت بخندد، اما در مراسم شما دیدیم قهقهه می‌زند! اصولا قشر پزشکان یا نظامیان کمتر می‌خندند، چراکه ثابت شده تحصیلکرده‌ها کمتر می‌خندند، برای همین هم هست که شادترین و با نشاط ترین برنامه‌های من تا امروز در جمع‌های کارگری رقم خورده است. اصولا این آدم‌ها خوش‌خنده‌ترند. معمولا آدم‌هایی که به مادیات نزدیک ترند، از شادیات دورترند!
شلوغ‌ترین ماه کاری حمید ماهی صفت کدامیک از ماه‌های سال است؟
اول ماه شعبان، بعد ماه رجب و بعد از آنها بهمن ماه. معمولا اغلب سعی می‌کنند جشن‌هایشان را در این ۳ ماه سال برگزار کنند.
مساله‌ای که وجود دارد این است که نمی‌توان منکر این موضوع شد که «حمید ماهی صفت» همیشه یک قدم جلوتر از سایر همکارانش در صنف کمدین‌ها بوده است. دلیل این اتفاق از نظر خود شما چیست؟
دلیلش این است که سال ۷۵ اولین کمدین ایران که پشت میکروفون رفت تا برنامه طنز اجرا کند من بودم. حتی آن زمان آنقدر این اتفاق نو بود که خیلی‌ها من را «مستربین ایران» می‌نامیدند.
خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد که آدم‌ها در هر شهری برای خودشان یک «ماهی صفت» متصور شده بودند! مثلا می‌گفتند «ماهی صفت اصفهان!» یا مثلا در پادگانی آدم بامزه‌ای حضور داشت که سربازان به او می‌گفتند «ماهی صفت پادگان!» البته قبل از من شخصی به نام «سید کریم» معروف‌ترین کمدین ایران بوده است. ناگفته نماند بسیاری معتقدند من یک جورهایی سدشکنی کرده‌ام و به دلیل همین «اولین» بودن است که الان در این جایگاه قرار دارم.
تا به حال اتفاق افتاده مسوولان بخواهند از شما ایراد بگیرند و برای همیشه مانع انجام فعالیتتان شوند؟
چند سال پیش یکی از مسوولان قوه‌قضائیه به من گفت یک بار یکی از فیلم‌هایت را فریم به فریم آن هم ۳ بار دیدیم تا ببینیم می‌توانیم ایرادی از برنامه‌ات بگیریم یا نه که رفتیم به مقامات بالاتر گفتیم «نه، نمی‌شود به ماهی صفت ایرادی گرفت!»
یک بار هم از یکی از آیات اعظام دست‌نوشته‌ای گرفتم با این مضمون که «برنامه من هیچ مشکل شرعی‌ای ندارد!» البته همانطور که می‌دانید خنداندن در ایران از همه جای دنیا سخت‌تر است؛ چراکه همه جای دنیا یک چهارچوب قانونی وجود دارد، اما در ایران علاوه بر آن چهارچوب قانونی، یک چهارچوب شرعی نیز وجود دارد که ما هم موظف به رعایت آن هستیم. فرض کنید در مراسمی هزار یا دو هزار نفر آدم روبه روی من نشسته است؛ در این جمعیت از بچه، جوان و میانسال تا پیر و مرد و زن با اعتقادات مذهبی و سیاسی مختلف حضور دارد، بنابراین باید برنامه‌ام را به گونه‌ای اجرا کنم که به هیچ کدامشان برنخورد، واقعا بسیار کار سختی است.
بعضی وقت‌ها در برنامه‌هایم به سخنان بزرگان درباره شادی استناد می‌کنم یا نظر اسلام را بیان می‌کنم، بعد از آن اول بابت شوخی‌هایم از حاضران در مجلس عذرخواهی می‌کنم و بعد با کسب اجازه، کارم را شروع می‌کنم تا دیگر جای هیچ حرف و حدیث یا سوءتفاهمی برای آدم‌ها باقی نماند.
چند وقت پیش در برخی رسانه‌ها موضوعی مطرح شد درباره شوخی شما با یکی از سیاسیون و ابراز ناراحتی‌ای که بابت این اتفاق مطرح شده بود. از این نمی‌ترسید به خاطر همین شوخی‌ها، شوخی شوخی دچار دردسرشوید؟ اصلا این انتقادات به نحوه اجرا و شوخی‌هایتان به گوش خودتان هم می‌رسد و اگر بله، به کجا منتهی می‌شود؟
اجازه بدهید دو بحث را مطرح کنم؛ ابتدا اینکه اولین موضوعی که مطرح شد و خیلی هم جنجال آفرید، در رابطه با عملکرد همکاران من بود که مثلا درباره فلان فوتبالیست حرفی زده بودند، اما موضوعی که به خودم مربوط می‌شد، درباره اجرایم بود و کسانی که به تقلید صدای یکی از سیاسیون اعتراض کردند.
خدمت این دوستان باید بگویم قبل از اینکه بخواهم در محفلی صدای آقای فلانی را تقلید کنم، قبلا جلوی خودش این کار را انجام داده‌ام و بعد اجازه ورود آن شوخی در جامعه صادر شده است. آنها نمی‌دانند همان بنده خدایی که صدایش را تقلید می‌کنم، وقتی برنامه‌‌ام را دیده، سری به نشانه رضایت تکان داده و آمده گفته «موفق باشید و امیدوارم با قدرت به کارتان ادامه دهید.»
یا مثلا چند وقت پیش بلوتوثی از قسمتی از برنامه‌ام آماده کردم و به یکی از نهادها فرستادم تا نظرشان را درباره آن آیتم بدانم. دوستان هم گفتند اگر مشکلی وجود داشته باشد، تا چند ساعت دیگر خبرت خواهیم کرد، اما ترجیحا بهتر است حذفش کنی؛ اما چون هیچ تماس دیگری با من گرفته نشد، یعنی مخالفتی با آن برنامه وجود نداشته است.
در کل ممکن است شوخی من با آن فرد خاص خنده دار باشد، اما بی‌شک این اتفاق به نفع خودش تمام شده است نه به ضررش، چراکه نه توهینی صورت گرفته و نه قصدی وجود داشته، اتفاقا مهر تایید بر کارش بوده که برایش طنز ساخته‌ام.
بنابراین باید پیشنهادهای زیادی به دستتان برسد که افراد مختلف از شما خواسته باشند در برنامه‌تان با آنها شوخی کنید تا دیده شوند!
این قضیه در رده‌های پایین‌تر درست است، مثلا مدیر روابط عمومی فلان سازمان می‌گوید اشکالی ندارد اگر با من شوخی کنی.
اصولا اگر حمید ماهی صفت با آدمی شوخی کند، حتما آن آدم مهم است که این اتفاق افتاده یا دوست دارد مهم شود.
انگلیسی‌ها مثالی دارند با این مضمون که «از ما حرف باشد، حرفِ بد باشد!» مثلا زمانی که ادای یک خواننده لس‌آنجلسی را در آوردم، باعث خوشحالی اش شد و حتی از من تشکر هم کرد! در حقیقت ادای آدم‌های مهم را درمی‌آورند دیگر، پس من با هر کس شوخی می‌کنم، حتما آدم مهمی است.
دوست دارم بدانم نگاه آدم‌های جامعه به شومن‌هایی مثل شما و همکارانتان چگونه است؟
درباره همکاران نمی‌دانم، اما امکان ندارد پایم را از دفتر کار یا منزلم بیرون بگذارم و تا وقتی برمی‌گردم چندین تشکر و دعا از مردم نشنوم، یا وقتی به دفترم می‌آیم فکس‌های زیادی با مضمون تشکر آمده است.
ضمن اینکه روزانه تماس‌های زیادی با دفتر من گرفته می‌شود که مردم از من درخواست کتاب‌های نماز یا لوح‌های فشرده‌ام را می‌کنند و در همان بین بابت کارهایم تشکر می‌کنند. خیلی‌ها به من می‌گویند «آقا همین که باعث می‌شوی مردم بخندند دمت گرم.»
حتی یک بار آقایی با من تماس گرفت و گفت «امیدوارم تا عمر داری زنده باشی!» (خنده) یا مثلا چند وقت پیش برای ایرانیان دوبی برنامه داشتم، آقایی جلو آمد و گفت «آقا، شما همان آقایی هستی که» بعد از چند دقیقه فکر کردن اسمم یادش نیامد و گفت «پدرسگ اسمش هم یادم نمیاد!» (خنده) همان جا بابت این موضوع کلی خندیدم و همین اتفاق امروز در برنامه‌هایم تبدیل به یکی از بامزه ترین جوک‌هایم شده است.
اصولا به خاطر اینکه عاشق خنداندن مردم هستم، هیچ غروری ندارم و بابت هیچ اتفاقی ناراحت نمی‌شوم. آنقدر عاشق کارم هستم که روز فوت پدرم باید ۳ برنامه اجرا می‌کردم، با این وجود هیچ کدامشان را لغو نکردم. یک بار در لندن به محض اینکه پایم را روی پله سن گذاشتم، یک پیامک برایم آمد که «پسرعمویت فوت کرد!» آن لحظه پیش خودم گفتم این پیامک دروغ است یا اشتباهی به دست من رسیده است، بنابراین با تمام انرژی برنامه‌ام را اجرا کردم و وقتی از سن پایین آمدم، ناراحت شدم و به ایران تلفن زدم و با خانواده‌ام همدردی کردم. اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد که موضوعی بتواند جلوی خندیدن مردم را بگیرد، مگر اینکه شهادت یا عزای عمومی‌ای باشد که آن دیگر جزو اعتقادات و قوانین کشورمان به حساب می‌آید و برای همه محترم است.
اگر تصور کنیم که این اتفاق ممکن بود، آیا دوست داشتید با تمام این استعدادها و توانایی‌هایتان در کشوری متولد می‌شدید یا فعالیت می‌کردید که قوانین و چهارچوب‌های اینجا را نداشت و راحت‌تر می‌توانستید فعالیت‌تان را انجام دهید؟
به هیچ وجه. چون من ایران را خیلی دوست دارم. حتی زمانی به دادستان انقلاب آن زمان این موضوع را ثابت کردم. به او گفتم لس‌آنجلسی‌ها برای اجرای دو برنامه، ۵۰۰ هزار دلار پیشنهاد داده‌اند و ایشان گفت میل خودت است، اما من صلاح نمی‌دانم، من هم نرفتم.
احساس می‌کنم داخل کشورم خیلی بیشتر به درد می‌خورم. شاید برای تفریح دوست داشته باشم به خارج از ایران بروم اما نه خودم، نه همسرم و نه دختر و پسرم فکر اقامت، پناهندگی، زندگی و ماندن در خارج از کشور هم به سرمان نزده است، حتی اگر آن کشور دوست کشورمان باشد.
اگر فرزندان شما بخواهند در سازمان یا آموزشگاهی ثبت‌نام کنند و آن فرم ثبت‌نام گزینه‌ای به نام «شغل پدر» داشته باشد، آن را با چه اصطلاحی باید مطرح کنند؟
کمدین. اگر خودم هم قرار باشد جایی فرم پر کنم همین اصطلاح را به کار می‌برم.
درآمد شغل شما به چه صورت است؟
خدا را شکر، آنقدری هست که زندگی‌مان به خوبی می‌گذرد، ضمن اینکه هزینه سنگین چاپ کتاب‌های آموزش نمازمان را هم تامین می‌کند. البته یکی از حامیان بحث نماز شهرداری تهران است که در این راه کمک‌هایی به ما می‌کند. قبلا بنیاد تعاون ناجا کمک حال ما بودند و امسال نیز «همراه اول» پیش قدم شد و حتی اعلام کرد هرگونه پیامکی با محتوای نماز را به صورت رایگان به سراسر ایران ارسال می‌کند.
آیا طی ۱۷ سال حضور در این حرفه، تمام ایران توسط شما خندیده‌اند یا تصور می‌کنید هنوز هم کسی در ایران هست که با نام و هنر حمید ماهی‌صفت آشنا نشده باشد؟
بله، خیلی‌ها هستند که هنوز در هیچ برنامه‌ای من را ندیده‌اند، اما مطمئن باشید همان خیلی‌ها حتی شده یک بار سی دی‌هایم را دیده‌اند. حداقل وسیله سفر آدم‌ها اتوبوس است و مطمئنا همان خیلی‌ها هنگام سفر ویدیوهای برنامه‌هایم را دیده‌اند، اما شاید یک یا نهایتا دو درصد مردم ایران هم باشند که اصلا من را نمی‌شناسند، مثلا یک بار یکی از دوستانم را در آسایشگاه سالمندان کهریزک پیدا کردم و آنقدر از این اتفاق خوشحال شدم که همان جا برای آن پیرزن و پیرمردهایی که حضور داشتند برنامه اجرا کردم تا آن آدمی که مدت‌ها است در بستر بیماری قرار دارد هم من را ببیند و هم ارتباط برقرار کند.
سیستمی که در بسیاری از کشورها از جمله انگلیس وجود دارد بحث مالیاتشان است. مثلا اگر بازیگر، فوتبالیست یا هر چهره مشهوری که در این کشور فعالیت می‌کند و درآمدی دارد زمانی که مالیاتش مشخص شود، معلوم می‌شود میزان درآمدش چقدر بوده است. اما این سیستم در ایران وجود ندارد و هیچ کس متوجه میزان درآمد چهره‌های سرشناس نمی‌شود. آیا شما به عنوان یک شهروند ایرانی، مالیات می‌پردازید یا اصلا به این مساله اعتقادی ندارید؟
خوشبختانه در ایران چند دسته از آدم‌ها هستند که از پرداخت مالیات معافند یا درصد بسیار کمی می‌پردازند؛ یکی از این دسته‌ها هنرمندان هستند. به نظر من باید در میان هنرمندان، کمدین‌ها را حمایت زیادی کرد و نه تنها چیزی از ایشان نگرفت، بلکه ساپورتشان هم کرد.
یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری این است که «شادی، روغن‌کاری چرخ‌های جامعه است.» خب اگر یکسری چرخ قرار باشد سریع‌تر حرکت کنند، به روغن‌کاری احتیاج دارند. آنهایی را که مردم را می‌خندانند باید تشویق و تقدیر کرد و به مشکلاتشان رسیدگی کرد. خدا را شکر من که از نظر مالی مشکلی ندارم، منظورم آن دسته هنرمندانی است که به واسطه بیماری در بیمارستان‌ها هستند و پولی برای پرداخت ندارند.
اهالی خانه و خانواده‌تان مشکلی با نحوه کار شما ندارند؟ مثلا اینکه چون شما مردم را می‌خندانید بابت این اتفاق ناراحت شوند؟
نه. خدا را شکر نه الان و نه در گذشته هیچ مشکلی نداشته‌اند؛ مثلا چند وقت پیش دخترم برای ثبت‌نام در یکی از آموزشگاه‌های تحصیلی معتبر به آنجا مراجعه کرده بود. زمانی که کارت ملی‌اش را تحویل مسوول ثبت‌نام آن مجموعه داده بود، آن فرد مسوول چند لحظه‌ای وارد اتاق مدیریت مجموعه شده بود و بعد از خروج، به دخترم گفته بود جامعه به پدر شما مدیون است و با اینکه مبلغ ثبت‌نام در آن موسسه ۴-۳ میلیون تومان بود، دخترم را به صورت رایگان ثبت‌نام کردند.
خب این اتفاق برای دخترم بسیار خوشحال‌کننده بود. یا مثلا همسرم زیاد سفره حضرت ابوالفضل (ع) می‌رود و هر جا می‌رود خانم‌های حاضر در مجلس می‌گویند ایشان باید بالای مجلس بنشیند، چون همسر آقای ماهی صفت است! خدا را شکر مردم خیلی به من محبت دارند که این محبت شامل اعضای خانواده‌ام هم شده است.

عجایب دنیای درختان +عکس

عجایب در دنیای گیاهان بسیار زیاد است و درختان نیز از این مسئله مستثنی نیستند. در میان درختان شگفتی های بسیار زیادی وجود دارد که ما تنها بخش کوچکی از آن را می دانیم.

درخت بطری
این درخت به خاطر ظاهر کوتاه و تپلی که دارد به این نام معروف شده است و به عنوان یکی از مرگبارترین درختان دنیا شناخته می شود. صمغ این درخت سمی دارد که می تواند به راحتی هر انسانی را از پای درآورد. از سم این درخت در گذشته برای آلوده کردن نوک تیرها استفاده می شد. محل رشد آن در نامبیا است و در کنار صمغ خطرناکش گل های بسیار زیبایی می دهد که ترکیبی از رنگ های صورتی و سفید و قرمز پر رنگ هستند.
درخت ابریشم معبد “تاپروم”
این درختان واقعا بزرگ هستند و دیدن آن ها خالی از لطف نیست. اگر به جنوب غربی آسیا و به کشور کامبوج سفر کردید حتما به معبد “تاپروم” بروید و در آنجا درختان ابریشمی خواهید دید که تمام معبد را تصرف کرده اند. این درختان صدها سال است که در این منطقه قرار دارند و چندی پیش در سازمان یونسکو به ثبت رسیدند. نکته جالب در مورد این درختان این است که آن ها بر روی معبد قرار دارند و ریشه های آن ها به داخل معبد نفوذ کرده و فضای آن را پوشانده است.
این معبد در قرن های ۱۲و ۱۳ ساخته شده است و بعدها در زیر خاک دفن شده و این درختان بر روی آن ها قرار گرفته اند. در اوایل قرن ۲۰ بار دیگر معبد از زیر خاک ها خارج شد.
“هایپرین”
این درخت که به چوب قرمز و یا چوب قرمز کالیفرنیا نیز تعبیر می شود از خانواده درختان سکویا است و به عنوان بلندترین درخت دنیا شناخته می شود. این درخت تقریبا بین ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ سال عمر می کند و همچنین اندازه طول آن ها به ۱۱۵ متر می رسد. همچنین این درخت دارای یک عرض ۹ متری منحصر به فرد است.
همانطور که از نامش مشخص است هایپرین در کالیفرنیا پیدا می شود ولی با این همه شگفتی مورد تجاوز قرار گرفته است ونزدیک به ۹۵ درصد از جمعیتش را به علت قطع بی دلیل از دست داده است. این روزها باقی مانده های آن ها تحت تدابیر امنیتی شدید محافظت می شوند.
نخل”Pejibaye”
یکی از درختان عجیب دنیا تنها در آمریکای مرکزی و جنوبی دیده می شود و البته زادگاه اصلی اش در نیکاراگوئه و کاستاریکا است. این درخت می تواند تا ۲۰ متر در ارتفاع رشد کند و مورد عجیب آن تیغ هایی است که در اطراف آن رشد می کند. بر روی تنه این درخت تیغ هایی برای حفاظت به صورت دایره ای رشد می کنند.
نکته جالب توجه دیگر در مورد این درخت برگ های آن است که می توانند تا سه متر رشد کنند. این مورد در میان درختان منحصر به فرد است کمتر درختی با این توانایی ها در دنیا وجود دارد.
اکالیپتوس رنگین کمانی
این درخت که بیشتر در کشور فیلیپین رشد می کند به این علت به رنگین کمانی مشهور شده است که در طول عمرش هیچوقت به یک رنگ آن را نخواهید دید. این درخت در زمان ها و شرایط مختلف رنگش عوض می شود و این تغییر رنگ به فصل آن مرتبط نیست چرا که این درخت همیشه سبز است.
این درخت در اوایل عمرش سبز کمرنگ و سپس به سبز پر رنگ تغییر می کند. پس از گذشت مدتی به رنگ صورتی  تغییر می کند. این درخت می تواند به ارتفاع بیش از ۵۰ متر نیز برسد.

داستان خلقت زن

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت.
فرشته‌ای ظاهر شد و گفت: “چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟”
خداوند پاسخ داد:
“دستور کار او را دیده‌ای‌؟ باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه‌ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.”
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
“این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.”

خداوند گفت :
“نمی شود!!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،
یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.”
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
“اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی.”
“بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده‌ام.
تصورش را هم نمی‌توانی بکنی که تا چه حد می‌تواند تحمل کند و زحمت بکشد.”
فرشته پرسید :
“فکر هم می‌تواند بکند؟”
خداوند پاسخ داد :
“نه تنها فکر می‌کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.”
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

فرشته پرسید :
“اشک دیگر برای چیست؟”
خداوند گفت:
“اشک وسیله‌ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا‌امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.”
فرشته متاثر شد:
“شما فکر همه چیز را کرده‌اید، چون زن‌ها واقعا حیرت انگیزند.”
زن‌ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می‌کنند.
همواره بچه‌ها را به دندان می‌کشند.
سختی‌ها را بهتر تحمل می‌کنند.
بار زندگی را به دوش می‌کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می‌پراکنند.
وقتی خوشحالند گریه می‌کنند.
برای آنچه باور دارند می‌جنگند.
آنها می‌رانند، می‌پرند، راه می‌روند، می‌دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می‌آورد
زن‌ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و می‌دانند که بغل کردن و بوسیدن می‌تواند هر دل شکسته‌ای را التیام بخشد.
کار زن‌ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان می‌آورند. آنها شفقت و فکر نو می‌بخشند
زن‌ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: “این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!”
فرشته پرسید: “چه عیبی؟”

خداوند گفت:

“قدر خودش را نمی داند . . .”

ولی به نظر من به اینجا ختم نمیشه عیبش گربه صفتی و پول پرست بودنش جزو عیباشونه
البته اندکیشون به این صورت هستند!!!!!!!

حال و هوای بسیار دلنشین در دبی+تصاویر

این برج با ۱۶۳ طبقه قابل استفاده و ۸۲۸ متر ارتفاع، در حال حاضر بلندترین سازه و آسمان‌خراش ساخته شده به دست انسان است.برج خلیفه دارای بیش از هزار واحد آپارتمان، ۴۹ طبقه اداری، ۴ استخر و یک کتابخانه مخصوص ساکنان است. همچنین هتل آرمانی با ۱۶۰ اتاق به طراحی جورجیو آرمانی در طبقات اولیه‌ی برج واقع است.

تصاویر فوق العاده زیبایی که در زیر می بینید برج خلیفه و برجهای اطرافش را نشان میدهد که در مه فرو رفته اند.هر سال همین موقع حال هوای اطراف این برج به همین گونه است.



گریه کاملترین زنان در شب اول ازدواج!

 

بسیاری این لحظه های شیرین را بت تین توجیه نادرست که “یک شب هزار شب نمیشه و ….”به انواع گناه می آلایند و فکر می کنند ،هرگونه زشتی و پلیدی می تواند مجاز باشد.باید دید که کاملترین الگوی بانوان جهان ،حضرت فاطمه سلام الله علیها چه حالاتی دارد؟و زندگی مشترک با همسرش را چگونه شروع می کند؟

در شب ازدواج، امام علی علیه السلام،فاطمه علیها السلام  را نگران و گریان دید پرسید چرا ناراحتی؟
حضرت پاسخ داد:پیرامون حال و رور خویش فکر کردم و به یاد پایان عمر خویش و قبر افتام که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت .
پس به خدا سوگند بیاتا به نماز بایستیم تا با هم در این شب خدا را عبادت کنیم(نهج الحیاه/غایه المرام فی رجال البخاری)
شاید خیلی از عروس  و دامادها امروز را که روز پیوند مبارک امام علی علیه السلام و حضرت فافطمه سلام الله علیها می باشد را به عنوان روز پیوند زناشویی خود برگزیده اند بنابراین جا دارد تا کردار خویش را نیز به سیره این دو محبوب خدا و رسول گره زنند و با دوری از اعمال گناه آلود ،شب آغاز زندگی مشترک را شبی قرار دهند که مرضی خدا و رسول باشد نه شیطان و اذنابش

 

ماجرای دفن عجیب مادربزرگ پرستو صالحی!

پرستو صالحی، بازیگر تئاتر و تلویزیون، متولد ۹ آبان ۱۳۵۶ در تهران است. او با بازی در سریال پربیننده «زیر آسمان شهر» در نقش بهناز به شهرت رسید.

صالحی در سریال ها و فیلم های سینمایی بسیاری از جمله «عشق سال های جنگ»، «مهر پنهان»، «همسفر»، «این زمینی ها» و «چشم هایش» ایفای نقش کرده است.

تلخ ترین حادثه زندگی پرستو صالحی، از آن داستان هایی است که می شود در صفحه های حوادث نوشت؛ چگونگی دفن مادربزرگش در دوم اسفند ۸۵٫ صالحی ماجرا را این گونه بازگو می کند: «بعد از مرگ مادربزرگم، دایی ام که در آمریکا زندگی می کرد از ما خواست چند روزی مراسم تدفین را عقب بیندازیم تا او هم بتواند به ایران بیاید و در مراسم شرکت کند. او مادربزرگم را خیلی دوست داشت و ناراحت بود که چند سالی او را ندیده است. در این حال من و برادرم که نوه های بزرگ او بودیم، کارهای تدفین را انجام می دادیم تا ۲ روز بعد که دایی مان برمی گردد مادربزرگ را به خاک بسپاریم.»

صالحی به بهشت زهرا می رود و در محلی مناسب یک قبر دونبش برای مادربزرگش می خرد. ۲ روز بعد دایی اش از آمریکا می رسد و تصمیم می گیرند مراسم را شروع کنند، اما جسد مادربزرگ در سردخانه نیست. صالحی ادامه می دهد: «جسد دیگری به ما تحویل دادند. گفتیم این مادربزرگ ما نیست. جسد خیلی سنگین بود و مادربزرگ ما خیلی سبک. گفتیم این جسد یک فرد ۹۰ کیلویی است. مادر بزرگ ما فقط ۵۰ کیلو بوده است. خلاصه رفتیم به بیمارستانی که مادربزرگم در آنجا فوت کرده بود تا موضوع را پیگیری کنیم.»

در بیمارستان اما، به بازماندگان متوفی می گویند که جسدی با این مشخصات را ۲ روز پیش تحویل پسرش داده اند و به خاک سپرده شده است: «ما با پسر آن متوفی تماس گرفتیم و گفتیم جسد مادربزرگمان را به اشتباه تحویل گرفته و دفن کرده است و همزمان از قاضی اجازه نبش قبر گرفتیم و جسد مادربزرگمان را تحویل گرفتیم و مراسم تدفین را برگزار کردیم. اما تعجب ما این بود که چطور پسر آن مرحومه نفهمیده بود جنازه مادرش را اشتباه تحویل گرفته و خاک کرده است. بگذریم.»

صالحی یادآور می شود: «بعد از این اتفاق در بهشت زهرا معمول شد که بستگان ابتدا جسد متوفای خود را شناسایی کنند و بعد نسبت به دفن آن اقدام کنند.»

صالحی درباره اتفاق شیرین زندگی اش می گوید: «از بچگی بازی آقای جمشید مشایخی را خیلی دوست داشتم و آرزویم این بود که روزی او را از نزدیک ببینم. گذشت تا من بزرگ شدم و در چند فیلم هم بازی کردم و شناخته شدم. یک بار در مراسمی که در بانک کشاورزی برگزار شد من هم بودم، چند صندلی آن طرف تر آقای مشایخی نشسته بود. به سمت ایشان دویدم و گفتم که یک عمر مشتاق دیدنشان بوده ام.»

حیواناتی بانمک اما مهلک و بی رحم! + عکس

دلیلی که به حیوانات، حیوان گفته می شود، وحشی بودن آنهاست. حیوانات به طور غریزی تلاش بسیاری برای بقای نسلشان می کنند. اکثر حیوانات فقط کارهایی را انجام می دهند که برای آزاد ماندن، زاد و ولد کردن، حفاظت از فرزندان، حفظ قلمرو و سیر کردن شکم با مواد غذایی مطلوب، ضروری هستند. حال بیایید نگاه مختصری به چند حیوان بسیار جذاب و دلفریب اما بی نهایت بی رحم و مهلک بیندازیم.

 

۱ – بوزینه ی تنبل

حیواناتی بانمک اما مهلک و بی رحم! + عکس

یکی از جذاب ترین، شیرین ترین و خجالتی ترین پستانداران روی کره ی زمین است. بخاطر چشمان زیبایش، اکثر مردم دوست دارند که او را در آغوش گرفته و همچون خرس عروسکی نازش کنند. اما در کنار این چهره ی دلفریب، بسیار زهردار و سمی است. این سم را غده ای در آرنجش تولید می کند و اگر این سم خورده شود، معده درد شدیدی در شخص ایجاد می کند و اگر به موقع درمان نشود، شخص می میرد. همچنین این سم را بر روی بدن فرزندانش می مالد تا توسط حیوانات وحشی خورده نشود.

۲ – خرس قطبی

وقتی یک خرس قطبی بر روی تکه یخ بزرگی قرار می گیرد و آن را بغل می کند، بسیار دلپذیر به نظر می رسد و گویی کودکی نوپا عروسکش را بغل کرده و در آرامش به سر می برد. این حیوان نرم و پشمالوی عروسکی، بزرگترین گوشتخوار آمریکای شمالی است که ۱۵۰۰ پوند وزن دارد و وقتی روی دو پایش می ایستد قدش تا ۱۰ فوت هم می رسد. همه ساله ۲۰ تا ۹۰ انسان مورد حمله ی این خرس های قطبی قرار می گیرند.

۳ – پلاتی پوس (نوک اردکی)

حیواناتی بانمک اما مهلک و بی رحم! + عکس

این موجود ماهیخوار آبزی با پوست ضخیم و کرکدار و دم پهنش، یکی از عجیب ترین پستانداران روی کره ی زمین است و چشمان ریزش آنچنان دلفریب اند که هر انسانی از دیدن آنها تصور می کند که بی خطرترین موجود عالم است. این موجود آبزی دارای دو ویژگی بارز است: اول اینکه دارای نوک اردک مانندی است و بیشتر از غذاهای قالب منقارش استفاده می کند. دیگر اینکه در هر کدام از پاهای باریکش زهری برای حمله به دشمن پنهان است. این سم برای حیوانات کوچک کشنده است ولی برای انسان ها فقط زجرآور است.

۴ – شمپانزه

شمپانزه تنها پستانداری است که از لحاظ دستان، عملکرد مغز و حالت های صورت شبیه انسان است و حتی برای مدتی بعنوان انسان های اولیه شناخته می شد. یکی از تفاوت های مهم بین شمپانزه و انسان، اسکلت بندی ماهیچه هاست. امروزه شمپانزه های زیادی تحت تعلیم قرار می گیرند و گاهی آسیب های شدیدی مثل له کردن دست، پاره کردن صورت و شکستن استخوان ها، بر مربیان خود وارد می کنند، زیرا قدرتشان ۵ برابر قدرت انسان است.

۵ – دلفین دهن باریک

دلفین ها از لحاظ هوش، ارتباط برقرار کردن با یکدیگر، توانایی یادگیری، بازی کردن و … شبیه انسان ها هستند، شاید به همین علت است که همه عاشق آنها می شوند. حتی در اقیانوسها نیز توسط جانوران دیگر مورد احترام واقع می شوند و در مواردی دیده شده که کوسه ماهی های غول پیکر از آنها می ترسند. این ماهی ها گاهی چنان خشن می شوند که حتی نوزادشان را می کشند و یا معلول می کنند. گاهی نیز برای سرگرمی نهنگ ها را کشته و با جسد آنها بازی می کنند.

۶ – اسب آبی

راز جذابیت اسب آبی، گوشهای کوچک و چشمان کشیده اش هستند که باعث می شوند او را مهربان و آرام جلوه دهند. اما همه ساله انسان های زیادی را بخاطر وارد شدن به قلمروشان می کشند و با اینکه ۸۰۰۰ پوند وزن دارند اما به راحتی می توانند ۲۰ مایل را در ساعت طی کنند. بخاطر داشتن فک خیلی قوی و دندان های سگ مانند که هرکدام ۱۰ سانتی متر طول دارند، بهتر است با آنها شوخی نکنید. این حیوان گیاه خوار است و گوشت نمی خورد، اما اگر عصبانی و تحریک شود، حمله کرده و فرد را می کشد.

۷ – فیل

یقینا فیل ها موجودات شگقت انگیزی می باشند. بسیار صلح طلب، مهربان و دوست داشتنی هستند و حتی دیده شده وقتی همسر یا فرزندشان می میرد، گریه می کنند. اما گاهی بسیار خطرناک شده و مربیان خود را در باغ وحش می کشند. مسئله ی اصلی، اندازه و قدرت آنهاست و اگر فیلی عصبانی شود از پاهای قوی یا عاج های تیزش برای حمله کمک می گیرد. در فصل جفت گیری، میزان تستسترون فیل نر افزایش یافته و این افزایش باعث خشونت و حمله های بی دلیل و غیر قابل کنترل وی می شود.

۸ – سنجاب

این موجود دوست داشتنی و ناز، از نوک بینی تا دمش به ۶ پوند می رسد ودر مناطق زیادی از جهان وجود دارد. ولی متاسفانه حاوی بیماری هاری است که ممکن است آن را به فردی منتقل کند. و اگر این بیماری به موقع درمان نشود یا از آن غفلت شود، به قلب و اعصاب صدمه زده و در نهایت منجر به کما یا مرگ شخص می شود.

۹ – قو

قوها موجودات بسیار زیبا و جذابی هستند و بدن بسیار نرمی دارند. آنها همچنین والدین بسیار مسئولیت پذیری هستند و تا آخرین لحظه از فرزندانشان مراقبت می کنند. این موجودات فقط وقتی تحریک شوند، وحشی شده و بی درنگ حمله می کنند. اما آن دسته از قوها که قادر به پرواز نیستند، بسیار تحت خطرند، زیرا اگر دشمن به آنها حمله کند، آنها را به زیر آب کشانده، تا غرق شوند.

۱۰ – سفره ماهی

بخاطر ظاهر آرام و دلربایشان، در اکثر آکواریوم ها وجود دارند، زیرا باعث زیباتر کردن منظره ی آکواریوم می شوند. اگرچه محبوبیت آنها در بین انسانها همچنان پابرجاست اما هیچ چیزی از خطرناک بودن آنها نمی کاهد و اگر عصبانی شوند، سریعا برای انتقام جویی، حمله کرده و سمی را که در بدن خود دارند، وارد پا، بازو، شکم و یا قفسه ی سینه ی شخص می کنند. پس از پخش شدن این سم در بدن، محل آسیب دیده متورم شده و درد طاقت فرسایی را ایجاد می کند. معمولا این زهر کشنده نیست اما اگر به بقیه بدن منتقل شود مشکلات بسیاری ایجاد کرده و گاهی منجر به مرگ می شود.

تبلیغات برتر جهان !!!!!!!

اهمیت تبلیغات در عصر مدرن با توجه به رشد تولید و در نتیجه رقابت در بازار افزایش یافته است. شکی نیست که زندگی ما بدون حضور تبلیغات باعث محرومیت از خیلی چیزهای ارزشمند می شود.


۱- تبلیغات اجتماعی

alt

alt

alt

Concept (مفهوم) : رعایت بیشتر قوانین

Slogan (شعار تبلیغاتی) : IN TOWN , CAR ACCIDENTS DON’T JUST HAPPEN TO CARS

Technique (روش و تکنیک) : همانند سازی مفهوم

 


۲- Fedex

alt


Concept (مفهوم) : بالاترین تعهد

Slogan (شعار تبلیغاتی) : We live to deliver

Technique (روش و تکنیک) : طنز

 


۳- لوازم موسیقی Gibson

alt


Concept (مفهوم) : نهایت قدرت

Slogan (شعار تبلیغاتی) : Welcome to ground zero

Technique (روش و تکنیک) : استفاده از تصاویر حک شده در ذهن (انفجار اتمی)

 


۴- هواپیمایی Swiss air

alt


Concept (مفهوم) : صندلیهای راحت تر

Slogan (شعار تبلیغاتی) : World’s most refreshing airline

Technique (روش و تکنیک) : جلب توجه با استفاده از تصاویر غیر معمول برای ذهن

 


۵- شامپوی ضد شوره Head & Shoulders

alt


Concept (مفهوم) : پاک کنندگی

Technique (روش و تکنیک) : جایگزینی (با تخته پاک کن)

 


۶- سس کچاپ HEINZ

alt


Concept (مفهوم) : ایجاد ارزش

Technique (روش و تکنیک) : اغراق و بزرگنمایی

 


۷- چسب قطره ای Henk

alt


Concept (مفهوم) : نهایت قدرت و سرعت در چسبندگی

Technique (روش و تکنیک) : اغراق / پیوند با خاطرات خوش

 


۸- لبنیاتPINAR

alt


Concept (مفهوم) : بسیار با ارزش و قیمتی بودن

Technique (روش و تکنیک) : ایجاد ارزش / اغراق (استفاده از چاقوی درجه بندی شده برای این محصول )

 


LAND CRUISER – TOYOTA – 9

alt

alt

Concept (مفهوم) : دسترسی به ناشناخنه ها

Technique (روش و تکنیک) : تلفیق برند (نشانه و آرم و لوگو) با ایده و سوژه

 


۱۰ – تبلیغات اجتماعی (بنیاد کمک به کودکان)

alt


Concept (مفهوم) : همین امروز، فردا دیر است

Technique (روش و تکنیک) : تحریک احساسات و عواطف

ایده ای بسیار خلاقانه و شگفت انگیز در تبلیغات با استفاده از امکانات و توانایی رسانه های چاپی

 

 

۱۱– انجمن حمایت از جنگلهای آمازون (برزیل)

alt


Concept (مفهوم) : آغاز حمایت از همان لحظه تصمیم به عضویت
* ایده ای فوق العاده و بسیار خلاقانه جهت آغاز عضویت و ارسال فرم عضویت که در پشت تصویر جنگل چاپ شده و با بریدن فرم عضویت عملاً فردی که در حال آتش روشن کردن در جنگل است را از تصویر جدا و باعث حفاظت از جنگل می شود .
Technique (روش و تکنیک) : پیوند مفاهیم مشترک
 

 

۱۲– سس کچابHEINZ

alt


Concept (مفهوم) : نهایت سوزانندگی
Technique (روش و تکنیک) : پیوند مفاهیم مشترک (با چوب کبریت سوخته)