آرشیو سالیانه : 2013
هشدار پلیس و تحلیلگران اجتماعی: آسانترین راه آشناییهایی که به سقوط دختران میانجامد فشردن چند کلید رایانه یا تلفن همراه در خلوت و تنهایی است.
شوک: خانم دبیرهای مدارس دخترانه از سرگذشتهای غمناک و عبرتآموز دختران دانشآموزی پرده برمیدارند که در غفلت والدین، سادهدلانه پای در قلعه پرفریب و نیرنگ و سقوط گذاشتهاند و در دامهای شیطانی گرفتار شدهاند. شگفتآور این که بسیاریشان، رمز قفل دروازه این قلعه را با فشردن چند کلید تلفن همراه یا رایانه گشودهاند؛ دروازهای که در آن سویش، عنکبوتهای زهرآگین، تارهای اسارت را گستردهاند و در کمین شکار نشستهاند… به عبارتی دیگر، سرگذشت محنتبار اینگونه دختران نشان میدهد سریعترین و آسانترین راه آشناییهایی که به سقوط دختران سادهدل میانجامد، فشردن انگشت بر چند کلید رایانه یا تلفن همراه در خلوت تنهایی است.
خانم صدیقه ابراهیمی، کارشناس ارشد ریاضی و دبیر دبیرستان دخترانهای در منطقه شمال تهران از میان سرگذشت شاگردانش به ماجراهای دخترانی اشاره میکند که به دلیل بیتوجهی و بیمهری و عدم کنترل و نظارت صحیح یا محدودیتهای بیش از حد و خفقانآور والدین، از طریق تلفن همراه و آشناییهای مجازی، محبت و آرامش را در محیط بیرون از خانواده جستوجو کردهاند و در دام گرفتار شدهاند. خانم ابراهیمی میگوید: دختری در مقطع دوم دبیرستان تحصیل میکرد که از شاگردان باهوش و درسخوان بود. این دختر به دلیل بیمهری و محدودیت بیش از حد خانوادهاش، از طریق تلفن همراه و چت کردن، برای پر کردن خلاء عاطفی، جذب وعدهها و محبتهای کاذب جوانی شد. این دختر، در ارتباط پنهانی با پسر مورد علاقهاش، باردار شد و به همین دلیل مهر فساد اخلاقی به پرونده تحصیلیاش خورد و از مدرسه اخراج شد. پس از این اتفاق، دختر نگونبخت از خانوادهاش هم طرد شد و پس از ۶ ماه متوجه شدیم جوان فریبکار هم طردش کرده و او در فرار و دربه دری جنیناش را سقط کرده است.
اول والــدیـــــن، بعـد فــرزنـــــــدان
جواد جاویدنیا جامعهشناس میگوید: گاهی خود والدین تکلیفشان با وضع فرهنگی جدید جامعه مشخص نیست و مبنایی برای شیوه زندگیشان ندارند. مثلاً یک مادر فردی باحجاب است اما دخترش خیلی آزاد رفتار میکند و رفتارشان با هم متفاوت است. این موضوع نشاندهنده آن است که خود مادر نسبت به رفتارش اعتقادی ندارد، زیرا نتوانسته است فرزندش را نسبت به این موضوع قانع کند. اگر تشکلها و سازمانهای فرهنگی صدا و سیما و مدارس برنامهریزی فرهنگی دقیقی داشتند اکنون خود بزرگترها راه صحیح و غلط را یاد میگرفتند و به فرزندانشان آموزش میدادند. امروزه افراد جامعه در روابط و برخوردهای اجتماعی بسیار سلیقهای رفتار و عمل میکنند به همین دلیل نسل گذشته نمیتوانند نسل جوان را اقناع کنند که کدام شیوه صحیح است. خانوادهای موفق است که بصیرت کاملی در راه و روش انتخابش داشته باشد و معتدل و میانه در هر زمینهای برخورد کند. اگر یک شیوه فرهنگی تثبیت شود باید در همه جا چه خانواده و چه مدرسه و صدا سیما و سینماها و همه نهادهای اجتماعی، همان شیوه ترویج شود. مثلاً: وقتی در سینما روابط آزادانه دختر و پسر را نشان میدهند که مانند دو دوست اجتماعی در کنار یکدیگر مینشینند و از هر مقولهای حتی ازدواج حرف میزنند عیب نیست، اما اگر در جامعه دختر و پسری کنار هم بنشینند و کار خلافی انجام ندهند، نیروی انتظامی برخورد میکند. این به آن معناست که نهادها و تشکلهای فرهنگی هم با هم اتفاق نظر ندارند. چرا دختران و پسران جوانی که در شرف ازدواج هستند از ازدواج گریزانند؟ چرا انگیزه ازدواج در میان جوانان کمرنگ شده است؟
جواد جاویدنیا میگوید: سختگیریهای خانوادهها در امر ازدواج، تجمل گرایی، چشم و همچشمی خانوادهها و مشکلات اقتصادی منجر به کاهش امر مقدس ازدواج شده است و به همین دلیل جوانان (دختر – پسر) از طریق تلفن – اینترنت و دوستیهای خیابانی و… به عنوان وسیله ارتباطی سهل و آسان و سریع به آشنایی و ارتباط میرسند و در این راه دامهایی گسترده میشود و سرگذشتهای غمناک رقم میخورد. این جامعهشناس میگوید: دختر و پسری که به سن بلوغ میرسند و نیاز جنسیشان شکوفا میشوند، مانند تنگ شیشهای در دست والدین میمانند که باید خانوادهها این تنگ شیشهای حساس و شکننده را به سلامت از گردنههای سخت روزگار به مقصد برسانند و از دامهای شیطانی محفوظ نگهدارند. والدین باید بدانند میزان جهیزیه، تجملات، پول و ثروت مهمتر است یا جلوگیری فرزندان از آسیبهای اجتماعی. دختران جوان هم باید آگاه باشند و به هر فردی که به وی پیشنهاد ازدواج میدهد اعتماد و اطمینان نکنند و در رابطههایشان بایدها و نبایدها را مدنظر قرار دهند.
سمانه شهباز/ مشاوران مدرسه و بزرگترهای فامیل با والدین این دختر صحبت کردند تا دختر آسیبهای بیشتری نبیند و پدر و مادرش وقتی متوجه شدند که در این موضوع خودشان هم مقصر هستند و تنها گذاشتن فرزند، او را به راههای بدتری کشانده و صدمات روانی زیادی دیده، پذیرفتند که دخترک را پناه بدهند و از او حمایت کنند.
خانم صدیقه ابراهیمی به ماجرای زندگی شاگردی دیگر اشاره میکند و میگوید: دختر ۱۶ سالهای به دلیل این که یکی از چشمانش مشکل داشت، همیشه از طرف خانوادهاش تحقیر میشد. این دختر به دلیل بیتوجهی و تحقیر اطرافیانش همیشه منزوی و گوشهگیر بود، تا این که در مسیر مدرسه با پسری کم سن و سال آشنا شد و در تماس تلفنی به رابطهشان عمق بیشتری دادند تا این که پس از مدتی فهمید که از او باردار شده است.
تا چند ماه هنوز خانواده این دختر پی به ماجرا نبرده بودند چون همیشه دخترک در اتاقش، در انزوا به سر میبرد و کسی به او توجه و محبتی نمیکرد تا این که نتوانست به این زندگی ادامه دهد و خود را دار زد تا این لکه ننگ را پاک کند. جالب این است که خانواده این طفل معصوم تا زمان مرگ دخترشان متوجه بارداری فرزندشان نشده بودند و پس از تحویل جنازه به پزشکی قانونی متوجه شدند دلیل خودکشی دخترشان چه بوده است.
صدیقه ابراهیمی به خبرنگار شوک گفت: متأسفانه حوادث تلخ و ناگواری رخ میدهد که خانوادهها هم در این امر بیتقصیر نیستند.
وقتی والدین سرگرم کار خودشان هستند و توجهی به فرزندان نمیکنند و آنها را تحت کنترل قرار نمیدهند احتمال چنین حوادث تکاندهندهای بهوجود میآید.
در گذشته اگر دختران میخواستند جایی بروند حتماً زیر نظر والدین بودند، اما اکنون خانوادهها فرزندان را با یک تلفن همراه یا رایانه به حال خود رها کردهاند و همینکه دیر رفتن به خانه و آزادیهای بیش از حد برای فرزندانشان تکرار میشود هر حادثه ناگواری ممکن است پیش بیاید. والدین باید یک حد وسط و میانهای برای نظارت و توجه به فرزندان فراهم کنند، نه بیش از حد فرزندان را محدود کنند که از محیط خانه خسته و گریزان شوند و محبت فرد دیگری آنها را جذب کند و نه بسیار آزادشان بگذارند که کنترل آنها از دستشان خارج شود.
این خانم دبیر به تلفنهای همراه و لپتاپهایی اشاره میکند که در سنین پائین و بدون کنترل لازم در اختیار دختران و پسران قرار میگیرد و باعث تماسها و ارتباطهای ناسالم میشود.
خانم دبیر میگوید: بهتر است چنین امکانات و وسایلی در سنین بالاتر که فرزندان از لحاظ عقلی رشد کردهاند و خوب و بد را از هم تشخیص میدهند در اختیار دختر و پسر قرار بگیرد. چون متأسفانه گاهی از افراد استفادههای نامناسبی از تلفن همراه، بلوتوث، پیامک و… میکنند که مشاهده برخی از تصاویر و مطالب در رفتار فرزندان تأثیر منفی میگذارد و اگر قبح این مورد بریزد دیگر امری عادی تلقی میشود. اگر هم والدین چنین امکاناتی را در اختیار دختران و پسرانشان قرار میدهند حتماً بر کارها و رفتارهایشان نظارت داشته باشند و آنها را تحت کنترل نامحسوس خود قرار دهند.
دخترانی در دادگاه
پرده اول زندگی سارا:
دختر رنگ به چهره نداشت، ترس در تمام وجودش رخنه کرده بود و وقتی نگاهش با نگاه پدر تلاقی پیدا کرد سرش را پائین انداخت. هنوز داغ سیلی پدر را روی صورتش احساس میکرد. انگار همین دیروز بود. در راه بازگشت از مدرسه به خانه، پسری سر راهش سبز شد که ادعا میکرد از او خوشش آمده است. سارا قدمهایش را تندتر برمیداشت، اما پسر دستبردار نبود. دیگر نفسش به شماره افتاده بود. ایستاد و به پسر گفت دست از سرش بردارد و به راه خودش برود، اما او سمجتر از این حرفها بود… چند روز گذشت، تا این که تصمیم گرفت موضوع را با خانوادهاش در میان بگذارد. تا عصر آن روز با خود کلنجار میرفت که چگونه اتفاقات چند روز اخیر را برای پدر و مادرش بازگو کند. سرانجام دلش را به دریا زد و ماجرا را تعریف کرد. اما بعد از آن روزهای سختی را پشت سر گذاشت. در اتاقش حبس شد و به مدت چند روز اجازه رفتن به مدرسه را نداشت. به همین خاطر از کرده و گفتهاش پشیمان بود و همیشه حسرت میخورد و به خود میگفتای کاش من جای دوستم شیرین بودم.
سارا با یادآوری خاطرات گذشته در افکارش غرق شده بود که با شنیدن صدای قاضی به خود آمد:
– دخترم قضیه چطور اتفاق افتاد؟
اما نمیدانست از کجا شروع کند و چه بگوید. شرمگین از کردهاش، سر به زیر انداخت و نگاهش به دستبندی افتاد که به مچ دستهایش قفل شده بود و زیر فشار حلقه دستبند، سوزش زخمی را احساس میکرد که پس از بریدن رگ دست، در بیمارستان بخیهاش زده بودند. به گریه و با بغض فرو خوردهای در گلو جواب داد:
من اشتباه کردم و پشیمانم آقای قاضی. اما خانوادهام مانند من مقصرند. همیشه آرزو داشتم با خانوادهام دوست باشم و هر اتفاقی را که میافتد برایشان تعریف کنم، اما از این حرفها علیه خودم به عنوان یک گناهکار استفاده میکردند. اینطور بود که بهخاطر گناه نکرده گرفتار شدم. آنها هیچ وقت نخواستند به درد دلها و مشکلات و خواستههایم اهمیت بدهند همیشه فکر میکردند همین که از لحاظ مالی تأمین میشوم کافی است. اما من پول نمیخواستم احتیاج به محبت و توجه داشتم. پدر و مادرم همیشه مرا محدود میکردند اجازه رفت و آمد با هیچ کدام از دوستانم را نداشتم و از رفتار والدینم مقابل دوستانم خجالت میکشیدم. با هر سختی که بود دیپلمم را گرفتم و خانهنشین شدم. از محیط خانه خسته شده بودم و راه به جایی نداشتم. همدمم یک صفحه مانیتور و دوستان مجازیام شده بودند…
کارشناسان و محققان آسیبهای اجتماعی معتقدند: فضای مجازی و استفاده آسان از اینترنت آن هم بدون نظارت و کنترل خانوادهها میتواند آثار سویی بر رفتار و عملکرد فرزندان و جوانان بویژه دختران نوجوان باقی بگذارد و حتی در برخی موارد این فضای مجازی در دنیای ارتباطات، آینده آنان را تباه میکند.
گاهی دختران و حتی پسران با یک صفحه مانیتور در منزل و پشت میز کار اتاقشان، سریع و آسان به دنیایی پا میگذارند که پر از آدمهای رنگارنگ و دامهای پرخطر است. در شبکههای اجتماعی و چترومها، گاهی افرادی با هویت مجعول و انگیزه فریب و اغفال با جوانان ارتباط برقرار میکنند و وقتی نقاب را از صورتشان برمیدارند که دیگر دیر شده است. بیشتر اینگونه فریبکاران کسانی هستند که به عنوان پیامآور خوشبختی و سعادت، برای دختران در دنیای مجازی چهره پنهان میکنند.
کارشناسان معتقدند امروزه با پیشرفت فناوری و تکنولوژی، ارزشهای سنتی به تدریج رنگ میبازند که این امر محصول اثرات فناوری نوین به ویژه فضای مجازی است.
به گفته آنان در چنین فضایی تسلطی بر تربیت و نظارت نوجوانان وجود ندارد. به همین دلیل خانوادهها باید نقش بسیار مهمی در این رابطه داشته باشند و آگاهانه برخورد کنند.
همه این معضلات و گرفتاریها گریبانگیر سارا شده بود. سختگیریهای بیش از حد خانواده و غفلت سارا باعث شده او به جای حضور در دانشگاه و ادامه تحصیلات، در دام فریب نوجوانی در پس پرده دنیای مجازی گرفتار شود.
شاید اگر دقت بیشتری میکرد و آگاهانه با موضوع روبهرو میشد اکنون به جای ندامت و پشیمانی در کنار خانوادهاش احساس شادی و شعف داشت.شاید اگر خانواده این دختر جوان بیشتر مراقب اعمال و رفتار سارا بودند به جای حضور در دادگاه حالا در کلاسهای دانشگاه نشسته بود و یا خوشبختی واقعی را تجربه میکرد.
در دادگاه
سارا در ادامه صحبتهایش به قاضی دادگستری میگوید: در غفلت والدینم از طریق شبکههای اجتماعی با دوستان زیادی آشنایی پیدا کردم تا اینکه با پسری به اسم امید دوست شدم. او ظاهراً بسیار مهربان و شوخطبع بود و به مرور زمان ارتباطمان بیشتر شد. امید با وارد شدنش در زندگیام، آیندهام را پرامید و آرزو کرده بود. وقتی از زندگیام برایش حرف میزدم با علاقه به آن گوش میداد و همیشه میگفت به خواستگاریم میآید و با هم زندگی خوبمان را شروع میکنیم.
چندین بار پنهانی قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم. آنقدر به او وابسته شده بودم که هر چه میگفت گوش میدادم.
امید چندین بار به بهانههای مختلف از من درخواست پول کرد و من که او را همسر آیندهام میدانستم هر چه میخواست در اختیارش قرار میدادم. اما هر بار که از او میپرسیدم چرا مرا با خانوادهاش آشنا نمیکند بهانه میآورد و بداخلاق میشد و من سکوت میکردم.
سارا که بغض راه گلویش را بسته بود سرش را پائین انداخت و خاموش ماند. پس از چند لحظه با دستان دستبندزدهاش گونههای اشکآلودش را پاک کرد و ادامه داد: یک روز امید با کلی شادی گفت آماده شوم چون قرار است مرا نزد مادرش ببرد تا عروسش را ببیند من که بسیار خوشحال بودم با امید به خانهشان رفتم ولی هیچکس در آن خانه نبود…ای کاش میمردم اما حالا من زنده ماندهام و سیاهبختی همه آرزوهایم را بر باد داده است.
سید حسن حسینی، جامعهشناس در این خصوص میگوید: متأسفانه زنان و دخترانی هستند که با وعدههای فریبنده از طریق دنیای مجازی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. تحقیقات و مطالعات نشان میدهد دختران و زنانی که طعمه افراد هوسران میشوند کسانی هستند که در خانوادهای از همگسیخته توأم با خشونت و یا محروم از مهر و عاطفه پرورش یافتهاند.
اکثراً خانوادههای معتادان و افرادی که از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در سطح پائینی قرار دارند، زمینه بروز حوادث و مشکلاتی را برای فرزندانشان فراهم میکنند. البته باید به این نکته نیز توجه کرد دخترانی که در این گونه موارد تن به ازدواج هم بدهند، گرفتار حوادث و مشکلات ناگواری میشوند.
دختران فراری
سرهنگ کارآگاه رحیم فرزام، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ درباره این خبر با اشاره به لزوم نظارت بر رفتار فرزندان از سوی والدین گفت: «نظارت بر رفتار فرزندان به هیچ عنوان به معنای ایجاد محدودیت در رفتار و فعالیتهای اجتماعی نوجوانان از سوی والدین نیست بلکه به معنای هدایت صحیح آنها و ارائه توصیهها و مشاورههای مناسب است.
وی با اشاره به برخی آسیبهای اجتماعی موجود در شبکههای اجتماعی مجازی میگوید: «با توجه به نوع ارتباطات در شبکههای اجتماعی مجازی، برخی افراد فرصت طلب سر راه دختران نوجوان دام میگسترند که میتوان سرگذشت غمانگیز اینگونه دختران را در میان پروندههای دختران فراری جستوجو کرد. بهتر است والدین در خصوص عضویت فرزندان در این شبکههای اجتماعی و نحوه استفاده آنها از این شبکههای مجازی دقت بیشتری داشته باشند.»
سیدحسن حسینی در اینباره میگوید: دخترانی که با فشارهای محیطی، اقتصادی و خشونتهای فیزیکی و … والدین روبهرو میشوند کسانی هستند که با نخستین پیشنهاد ازدواج از سوی یک پسر، اسیر رؤیاهای خود میشوند و بدون اطلاع خانواده و خواستگاری رسمی، با هم فرار میکنند و به زندگی پنهانی میپردازند، اما چنین ازدواجهایی دوام و بقایی ندارد.
متأسفانه در جامعه ما تبعیض میان دختران و پسران در خانوادهها بلایای زیادی را سر دختران آورده است، چون همیشه دختران هستند که آسیب میبینند اما باید بدانیم اگر کاری اشتباه است باید برای پسر هم اشتباه و خطا باشد. مثلاً اگر پسری با چند دختر رابطه داشته باشد، والدین چندان توجهی نمیکنند اما برای دختران، آشنایی با یک پسر فاجعهای در پی خواهد داشت.
این جامعهشناس به خانوادهها توصیه میکند: والدین باید اطلاع داشته باشند که در دنیای امروز گفتمان با فرزندان باعث احساس اطمینان و صمیمیت میان فرزندان و آنهاست. محیط خانه باید آنقدر گرم و صمیمی باشد که دختر و پسر، هر اتفاقی که میافتد را اول با خانوادهاش در میان بگذارد بعد با دوستانش اما اکنون شاهد آن هستیم که خانوادهها آخرین کسانی هستند که در جریان اتفاقات و ماجرای فرزندانشان قرار میگیرند.
مهدیس کامکار روانپزشک میگوید: تبعیض جنسیتی میان زن و مرد باعث بروز مشکلاتی از جمله، سرقت، اغفال دختران و حتی گاهی قتل هم میشود.
در شرایطی که دختر به عنوان جنس دوم شناخته میشود و باید صبر کند تا انتخاب شود باید منتظر چنین فجایعی هم بود.
اشاره به یک زندگی موفق
پرده دوم، زندگی شیرین
شیرین پس از اتمام کلاس دانشگاهش با اشتیاق فراوان راهی خانه شد. طبق عادت همیشگیاش کنار والدینش نشست و همه ماجراهای روز را برایشان تعریف کرد.
پدر و مادرش هم مانند یک دوست مهربان به صحبتهای دختر ۲۴ سالهشان گوش میدادند. وقتی شیرین از آشناییاش با پسر جوان میگفت چهرهاش گلگون شد. والدین که به احساس دخترشان پی برده بودند از او خواستند تا با پسر جوان آشنا شوند. مدتی گذشت و خانواده شیرین و مهدی با هم ارتباط برقرار کردند.
پس از تحقیقات، آئین رسم و رسوم روز عروسی این زوج جوان مشخص شد.
جواد جاویدنیا، جامعهشناس میگوید: برخی از افراد به بهانههای مختلف از جمله وعده ازدواج، دختران سادهلوح را به دامهای شیطانی میکشانند و با ابراز علاقه دروغین آنها را فریب میدهند و اگر فرزندان در محیط خانه احساس آرامش و امنیت را نداشته باشند و نتوانند به والدینشان اعتماد کنند و ماجراهایی را که برایشان اتفاق میافتد، بازگو کنند و از این موضوع بترسند، قطعاً حوادث ناگواری در کمین این دختران قرار میگیرد.
اگر فرزندان در محیطی پرورش و تربیت یابند که از همان ابتدا به خانوادهشان اعتماد داشته باشند و آنها را دوست صمیمی خود بدانند در سنین بلوغ و بالاتر هم، هرگاه با مشکلی مواجه شوند با کمک و راهنمایی خانواده، آن را حل میکنند. در این صورت آنها از گزند صیادان شیاد در امان میمانند.
همچنین، سختگیری و محدودیتهای افراطی و آزادیهای بیش از حد و بیبندوباری هر دو منجر به آسیبهای اجتماعی میشود و خطر برای فرزندان به حساب میآید.
همه ما قبول داریم که در دوره آشنایی پیش از ازدواج دختر و پسر باید بیشتر همدیگر را بشناسند اما آیا شناخت طرف مورد نظر، یعنی فقط شناخت «رنگ مورد علاقه» و «ماه تولد» و «نوع بستنی دلخواه» و «نوع غذای مورد علاقه»؟ آیا به این هم فکر میکنیم که طرفمان تندخو است یا نرم و منعطف؟ سنگدل است یا بسیار حساس؟ خودخواه است یا فداکار؟
راستش را بخواهید خیلیها در مورد مقوله شناخت، سطحی فکر میکنند؛ به همین دلیل است که ما میخواهیم صرفا در مورد شناخت ابعاد شخصیت و اینکه بررسی چه خصوصیتی برایابتدای آشنایی واجب است، صحبت کنیم. آزمون روانشناسی این شماره میتواند کمک زیادی به شما بکند.
این امتحان نشان میدهد شخصیت شما سازشپذیر هست یا نه؟
توافقپذیری یا سازگاری، از تمایلات بین فردی و شخصیتی است. یک فرد توافقپذیر اساسا نوع دوست است، او نسبت به دیگران همدردی میکند و مشتاق است که کمک کند و باور دارد که دیگران نیز متقابلا کمککننده هستند. در مقابل، فرد غیر سازگار، ستیزهجو، خودمدار و شکاک نسبت به دیگران بوده و بیشتر رقابتجو است تا همکاریکننده. ابعاد توافقپذیری شامل اعتماد، سادگی و رکگویی، نوع دوستی، همراهی، تواضع و فروتنی و توانایی درک دیگران است. روابط زناشویی از جمله روابطی است که در آن توجه به این بعد حائز اهمیت است زیرا بیش از سایر ابعاد در نوع و کیفیت روابط زوجی تاثیرگذار است؛ به گونهای که در مجموع از نتایج مطالعات مختلف چنین استنباط میشود که تقویت بعد توافقپذیری در افراد متاهل سبب کاهش هیجانات منفی، افزایش رضایت از رابطه و بهبود کیفیت روابط بین فردی آنها میشود.
دیدهاید بعضیها با هر جمعی میتوانند کنار بیایند ولی بعضیها در هر گروهی باید ساز خودشان را بزنند؟ این ویژگی شخصیتی در ازدواج خیلی مهم است. به هر حال دو نفری که ازدواج میکنند، یک خانواده یعنی یک گروه را تشکیل میدهند. چیزی که اسمش در خانواده «گذشت» است تا حدودی از همین توافقپذیری سرچشمه میگیرد و در مقابل، چیزی که اسمش «لجاجت» است از همان عدم توافقپذیری. قبول کنید که حتی اگر لجاجت همیشگی یک نفر و گذشت همیشگی فرد مقابل باعث ادامه زندگی شود، این زندگی را نمیشود زندگی عقلانی و منطقی و مناسب دانست. واقعا بهتر نیست که در لجاجت یا گذشت آدمها شبیه هم باشند؟ ضمن اینکه یادتان باشد بیشتر مردم در حد وسط این ویژگیها هستند؛ یعنی چیزی بین گذشت و لجاجت.
توافقپذیری شامل ویژگیهای زیر است:
قابل اعتماد بودن؛ کسانی که توافقپذیری بالاتری دارند، بیشتر قابل اعتماد هستند. در دوران نامزدی شناخت این ویژگی خیلی مهم است. اول باید قابلیت اعتماد خودتان را بسنجید و بعد ببینید که آیا طرف مقابلتان هم به همان اندازه قابل اعتماد است یا نه. یادتان باشد که فقط از یک رفتار نمیشود به این خصیصه پی برد؛ ویژگیهای شخصیتی، خودشان را درموقعیتهای گوناگون و زمانهای متفاوت نشان میدهند.
درســتکاری؛ آدمهــای توافق پذیرترآدم های درستکارتری هم هستند. آنها لجاجتی با جمع ندارند که شیله پیلهای در کارشان باشد.
نوع دوستی؛ آدم های توافقپذیر، نوعدوستترند. آنها ممکن است یکدفعه نیمی از پولشان را به یک گدا بدهند یا با وجود وقت کم، یک نابینا را از این طرف به آن طرف خیابان ببرند. این ویژگی هم جزئی از توافقپذیری است. درواقع آنها خواستار یاری رساندن به دیگران هستند، نه دشمنی با آنها.
پذیرش؛ آدمهای توافقپذیر بیشتر از دیگران حرفهای شما را میپذیرند. آنها ترجیح میدهند که با حرف شما موافق باشند تا اینکه جنگ و جدال راه بیندازند. شما حتما باید ببینید که با نامزدتان در این ویژگی چقدر مشترکید.
تواضع؛ آدمهای توافقپذیر، متواضعتر از دیگران هستند. آنها نیازی نمیبینند که در یک جمع مغرور باشند. آنها همیشه فروتن هستند. یادتان باشد که یک آدم مغرور نمیتواند با یک آدم فروتن زندگی کند.
خوشبینی؛ آدمهای توافقپذیر خوشفکرتر از دیگران هستند. آنها معمولا سویه مثبت اتفاقات را میبینند، نه سویه منفی را. ضمن اینکه آنها چون خودشان با جمع موافقند، حس میکنند که دیگران هم همین نظر مثبت را دارند. به همین دلیل معمولا کمتر به دیگران شک میکنند یا به دیگران بدبین هستند.
روانشناسان معتقدند زوجهایی که شخصیتشان به هم شبیهتر باشد ازدواج پایدارتری دارند اما این شباهت شخصیتی یعنی چه؟ اصلا شخصیت یعنی چه؟ آیا رفتارهایی که دختر و پسر در دوران نامزدیشان دارند، نشانه ویژگی شخصیتیشان است؟ آیا این رفتارها فقط یک ویترین اجتماعی است؟ باید گفت که «شخصیت، یکسری از ویژگیهای آدمی است که در طول زمان پایدار میماند». وقتی میگوییم فلانی شخصیت مهربانی دارد منظورمان این است که او در بیشتر زمانها و تقریبا همیشه مهربان است. برای اینکه بدانیم آیا به همسرمان شباهت داریم یا نه، اول باید خودمان را بشناسیم، در مورد شخصیت خودمان منظم و البته منصفانه فکر کنیم و بعد در مورد دیگران و ازجمله همسرمان قضاوت کنیم. شناختن خود، پایه همه تغییرات مثبت زندگی است.
در اینجا آزمونی برای شناختن سازگارپذیری خودتان و خواستگارتان در اختیار شما میگذاریم. با این تست میتوانید میزان توافقپذیری خود و همسرتان را بسنجید. به سوالات زیر پاسخ بدهید
۱٫ سعی میکنم با دیگران خوشرفتار و مودب باشم.
۲٫ اغلب با سایر اعضای خانواده بگو مگو دارم.
۳٫ بعضی از مردم من را آدم خودخواهی میدانند.
۴ بیشتر ترجیح میدهم با دیگران همکاری کنم تا رقابت.
۵٫ معمولا من در مورد مقاصد دیگران بدگمان و عیبجو هستم.
۶٫ من عقیده دارم که بیشتر مردم اگر به آنها اجازه داده شود، میخواهند از آدم امتیاز به دست آورند.
۷٫ بیشتر مردمانی که میشناسم مرا دوست دارند.
۸٫ بعضی از افراد فکر میکنند من آدم سرد و حسابگری هستم.
۹٫ من در رفتار و نظر خود آدم سخت و بیانعطافی هستم.
۱۰٫ اغلب سعی میکنم با فکر و با ملاحظه باشم.
۱۱٫ اگر اشخاصی را دوست نداشته باشم این موضوع را از آنها پنهان نمیکنم.
۱۲٫ اگر نیاز باشد من حاضرم از افراد دیگر برای رسیدن به مقاصد خودم استفاده کنم.
پاسخها باید به صورت زیر باشد:
کاملا موافق/ موافق/بیتفاوت/ مخالف/ کاملا مخالف
گزینهای که بیشترین شباهت را به شما دارد انتخاب کرده و با توجه به کلید پرسشها آنها را نمرهگذاری کنید.
سوال ۱: کاملا موافق ۵ نمره، موافق ۴ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۲ نمره و کاملا مخالف یک نمره
سوال ۲: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۳: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۴: کاملا موافق ۵ نمره، موافق ۴ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۲ نمره و کاملا مخالف یک نمره
سوال ۵: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۶: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۷: کاملا موافق ۵ نمره، موافق ۴ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۲ نمره و کاملا مخالف یک نمره
سوال ۸: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۹: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۱۰: کاملا موافق ۵ نمره، موافق ۴ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۲ نمره و کاملا مخالف یک نمره
سوال ۱۱: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
سوال ۱۲: کاملا موافق یک نمره، موافق ۲ نمره، بیتفاوت ۳نمره، مخالف ۴ نمره و کاملا مخالف ۵ نمره
نکته مهم
این آزمون را یک بار برای خودتان و یک بار برای خواستگارتان انجام دهید تا ببینید از لحاظ سازگاری چقدر به هم شبیه هستید.
پس از جمع زدن نمراتتان، میتوانید تا حدودی پی به میزان سازشپذیر بودن خود و خواستگارتان ببرید.
اگر نمره شما بین ۱۲ تا ۲۴ شود یعنی کسی هستید که خیلی دیگران برایتان مهم نیستند. برای همین، گروههای دوستان، گروههای کاری و خانواده خیلی از شما خوششان نمیآید. کلا شما برای زندگی سازگارانه در جمع آفریده نشدهاید.
اگر نمره شما بین ۲۴ تا ۴۸ شود یعنی شما در بعضی از موارد ترجیح میدهید دیگران را هم در نظر بگیرید و در بعضی موارد نه، که احتمالا به موقعیت بستگی دارد. ممکن است در محل کار آدم سازگاری باشید اما در خانه نه.
اگر نمره شما بین ۴۸ تا ۶۰ شود یعنی شما آدم مردمداری هستید؛ آدمی که دیگران برایتان خیلی مهم هستند. جمع از بودن در کنار شما خیلی لذت میبرد. چون شما هم هوای جمع را دارید و به آنها توجه میکنید.
“لئوناردو دی کاپریو” ستاره سینمای آمریکا اعلام کرد که به طور موقت و برای مدتی احتمالا طولانی فعالیت های سینمایی خود را تعلیق خواهد کرد.
این چهره مشهور سینمایی هالیوود در مصاحبه با روزنامه”بیلد” آلمان با اشاره به اینکه در دو سال گذشته در ۳ فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است ، گفت:”کمی خسته ام. فعالیت های سینمایی ام را برای مدتی طولانی متوقف خواهم کرد.”
دی کاپریو در پاسخ به سوال این روزنامه آلمانی درباره اینکه آیا با این تصمیم خود سعی دارد از عرصه سینما فرار کند ، گفت:” بله اما از مسئولیت هایم فرار نمی کنم.من شخص مشهور و ثروتمندی هستم.می خواهم کمی دنیا را بهتر کنم.دوست دارم دور دنیا را بگردم و برای محیط زیست فعالیت کنم.”
دی کاپریو همچنین خود را انسانی خوشبخت خواند و مادرش را فرشته نجات خود دانست و افزود مادرش با وجود همه سختی هایی که در زندگی کشید همواره به او امید می داد.
سایت فارسی رادیو چین در گزارشی با عنوان “ورود ایران به نبرد گرافیکی با ایالات متحده” نوشت: نصب یک بیلبورد علیه رئیسجمهور ایالات متحده در یکی از مهمترین میدانهای تهران، به موضوعی تازه در تقابل میان جمهوری اسلامی و کاخ سفید تبدیل شده است.
از زمان وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و شکلگیری جمهوری اسلامی تاکنون، این برای نخستینبار است که تصویری با ابعاد بزرگ از یک رئیسجمهور ایالات متحده در ایران در معرض دید عموم گذاشته میشود.
این بیلبورد عمودی ۱۱ متری که که به طور دقیق مشخص نیست کدام نهاد دولتی آن را اجرا کرده، روی دیوار یک ساختمان بلند ۱۰ طبقه نصب شده و مفهومی سیاسی، مذهبی دارد، عکسی از «باراک اوباما» را در کنار «شمر» نشان میدهد و حیرت بسیاری از شهروندان را برانگیخته است.
در این تصویر، رئیسجمهور ایالات متحده در کنار یک مرد بازیگر نمایش مذهبی تعزیه دیده میشود که لباس و نمادهای «شمر بن ذی الجوشن» را دارد. شخصیت «شمر»، بیرحمترین و غیرقابل اعتمادترین چهره تاریخ اسلام محسوب میشود و از سال ۶۱ هجری قمری (۶۸۰ میلادی) تاکنون مورد تنفر مسلمانان اهل تشیع بوده است.
همچنین جمله «با ما باش در امان باش» که در پایین بیلبورد به نمایش گذاشته شده، به رخدادهای پیش از واقعه کربلا اشاره دارد و در کل این مفهوم را منتقل میکند که باراک اوباما، در حقیقت «شمر» دوران معاصر است.
ساختمانی که اکنون بیلبورد جنجالی روی پهلوی شرقی آن قرار گرفته، در انتهای مسیر شرق به غرب بلوار کریمخانزند و در ابتدای ضلع شمال شرقی میدان ولیعصر در مرکز شهر تهران واقع شده که یکی از پرترددترین معابر شهر تهران به شمار میآید.
بلوار کریمخانزند تهران در حدود سه دهه گذشته همچنین میزبان نقاشی دیواری بزرگ و مشهور دیگری بوده که در سال ۸۸ بازسازی شده و از دیدگاه آیتالله خامنهای، رهبر ایران، برقراری رابطه با ایالات متحده را به کلی رد میکند.
تاکنون بسیاری از مفسران سیاسی از آن به عنوان نماد تنفر ایران از آمریکا یاد کرده و گفتهاند تا زمانی که این دیوار پابرجاست، جمهوری اسلامی و ایالات متحده با یکدیگر آشتی نخواهند کرد.
همچنین پیشتر آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور پیشین ایران گفته بود که در دوران ریاست جمهوری خود خواستار مذاکره با آمریکا شده بود، اما هرگز موفق نشد تا آن را به سرانجام برساند.
صاحبنظران معتقدند اقدام اخیر جمهوری اسلامی و درآمیختن موضوعات سیاسی و مذهبی، در جهت مقابله به مثل با نصب مداوم بیلبوردهای سیاسی علیه محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری ایران در ایالات متحده، به ویژه هنگام حضور هیاتهای ایران در نیویورک صورت گرفته است.
از سوی دیگر گروهی از آگاهان سیاسی معتقدند اکران فیلم «آرگو» (2012) که به واقعه تاریخی بحران گروگانگیری کارکنان سفارت ایالات متحده در سال ۱۳۵۸ میپردازد، یکی دیگر از دلایل تشدید تنشهای میان ایران و آمریکا در ماههای اخیر بوده است.
در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ و یک سال پس از انقلاب اسلامی، یک گروه انقلابی موسوم به «دانشجویان پیرو خط امام» در اقدامی که گفته میشود بدون اطلاع امام خمینی صورت گرفت، ساختمان سفارت ایالات متحده در خیابان روزولت تهران را تسخیر کردند و ۶۶ دیپلمات و کارمند آن را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند.
این دانشجویان که شبکههای خبری بینالمللی آنها را «شبهنظامیان مسلمان» نامیدند، معتقد بودند سفارت آمریکا پایگاه جاسوسی است و از کاخ سفید خواستند تا در مقابل آزادی گروگانها، محمدرضا شاه پهلوی را به ایران بازگرداند تا در یک دادگاه انقلابی محاکمه شود.
این بحران گروگانگیری که برخی آن را طرح سازمان سیا میدانند، برای همیشه به روابط دیپلماتیک میان ایران و ایالات متحده پایان داد و نخستین تحریمها علیه جمهوری اسلامی از همان زمان تصویب و اعمال شد.
معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی با اعلام معافیتهای جدید قانون خدمت وظیفه، شرایط معافیت فرزندان مددجویان و ایثارگران را اعلام کرد.
سرهنگ حجت الله واعظی نژاد اظهار داشت: در قانون جدید سه مورد معافیت مشمولان ازجمله معافیت مشمولی که همسرش فوت کرده و از او دارای فرزند صغیر بوده تا زمانیکه ازدواج مجدد نکرده است لحاظ شده است. همچنین معافیت مشمولی که همسرش بعد از ازدواج معلول شده و نیازمند مراقبت باشد و معافیت یکی از فرزندان یا یکی از برادران سربازی که در حین خدمت سربازی فوت کرده باشد در قانون جدید اضافه شده است.
وی ادامه داد: در مجموع می توان گفت که در قانون جدید یکسری معافیت ها اضافه شده به عبارتی در این قانون دامنه معافیت ها افزایش پیدا کرده است مانند معافیت مدد جویان و معافیت فرزندان ایثارگران که از نظر کمی افزایش داشته است.
معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی در مورد معافیتهای مددجویان گفت: در این قانون به منظور حمایت از جامعه معلولان و مددجویان و خانواده هایی که نیازمند حمایت هستند یک سری معافیتها با عنوان معافیت مددجویان پیش بینی شده که شامل این موارد است. معافیت یکی از فرزندان ذکور مادران فاقد شوهر که تحت پوشش کمیته امداد حضرت امام (ره) و سازمان بهزیستی هستند. معافیت مشمولانی که حداقل یک فرزند معلول دارند.
معافیت تنها پسر خانواده های تحت پوشش که دارای سه فرزند دختر یا بیشتر هستند.
معافیت مشمولانی که با معلولان اناث دارای معلولیت جسمی- حرکتی ازدواج می کنند که در این مورد به مشمولان پنج سال معافیت موقت داده می شود و درصورت استمرار ازدواج پس از پنج سال، معافیت موقت تبدیل به معافیت دایم می شود.
واعظی نژاد با اشاره به معافیتهای فرزندان ایثارگران تاکید کرد: قانونگذار برای پاسداشت فداکاریها و خدمات ارزشمند ایثارگران دفاع مقدس، یک سری معافیت ها برای فرزندان ایثارگران پیش بینی کرده است. البته این معافیت ها قبلا نیز تحت عنوان عنایات مقام معظم رهبری وجود داشت که سالیانه تمدید می شد ولی در قانون جدید وظیفه عمومی ضمن اینکه این معافیتها دائمی شده افزایش هم یافته است.
وی افزود: براساس قانون فرزندان شهدا و جاویدالاثرها از انجام خدمت دوره ضرورت معاف هستند. همچنین به ازای هر ۲۴ ماه آزادگی و هر ۲۵ درصد جانبازی و هر ۳۰ ماه سابقه حضور در جبهه، یک نفر از فرزندان ایثارگران معاف می شود. در صورتی که ایثارگران یاد شده فاقد فرزند ذکور باشند یک نفر از برادران آنها از انجام خدمت سربازی معاف می شود.
به گفته معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی، تمامی مشمولان جانباز دارای حداقل ۱۰ درصد جانبازی از انجام خدمت معاف هستند. همچنین یک فرزند خوانده قانونی ذکور جانبازی که صاحب فرزند نمی شود نیز از انجام خدمت معاف است. مشمولانی که با جانبازان اناث دارای حداقل ۲۵ درصد جانبازی ازدواج کنند به صورت موقت از خدمت معاف می شوند و پس از گذشت پنج سال از استمرار ازدواج از معافیت دائم بهره مند می شوند.
اس ام اس به سلامتی جدید بهمن۹۱
آن شرابی را که در سال جدایی انداختی
امشب ته نشین شد
می نوشم اولین جام را
به سلامتی نبودنت !
.
.
.به سلامتی کسی که کمرمو شکست ولی من هنوز دولا دولا دوسش دارم …
.
.
.
به سلامتی تو ،
تویی که این متن رو میخونی
تویی که دلت شکست ولی مرام داشتی ،تنها موندی ….اما معرفت داشتی ….تو دختری که تو این روزای سخت از خیلی از نامردای مرد نمامقاومتری و محکمتری ….تو پسری که تو این روزای سخت از خیلی زن نما های سنگدل با احساس ترى ،لطیفتری نه میگم بی خیال نه میگم خوش باش …بابت خوردن مهر با ارزش آدم رو پیشونیت داری بها میپردازی به نظرت نمی ارزه ؟می ارزه خوبم می ارزه ….به سلامتی تو …
.
.
به سلامتی اونایی که هیچوقت نیستن اما یه لحظه هم فراموش نمیشن !
.
به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند .
.
.
به سلامتی خودمون که نه مخاطب بودیم و نه خاص ، دیگه چه برسه به مخاطب خاص …
.
.
.
سلامتی بابایی که دختر کوچولوش زنگ زد بهش گفت بابا داری میای خونه پاستیل میخری ؟
ولی وقتی جیبشو نگاه کرد و دید نمیتونه ؛ ماشینشو زد کنار خیابون آروم پیاده شد
و با خجالت گفت : آزاادی … آزااادی ۲ نفر …
.
.
.
به سلامتی مادر که نه تکرار میشه نه تکراری …
.
به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد.
.
به سلامتی همه اونایی که هزار آه در سینه دارند و لبخندی بر لب …
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت:سایت آپارات به گفته دست اندر کارانش با هدف “پاسخگویی به نیاز اشتراک گذاری ویدئو کاربران ایرانی در محیطی سالم!” بر پا شده است. در این سایت شما علاوه بر اینکه می توانید ویدئوهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، یک کانال با نام دلخواه نیز می توانید بسازید و دیگر کاربران را از ویدئوهای خود مطلع کنید
به گزارش بولتن نیوز، شب گذشته که سرم به وبگردی در اینترنت گرم بود، وارد صفحه نخست سایت آپارات شدم. همان لحظه که مصادف با ورودم به سایت آپارات بود؛ احساس کردم پنجره باز شده و سوز سردی وارد اتاق شد. سردم شده بود. اما پنجره بسته بود. تعجب و ماق زدگی به سرما اضافه شد. تصویری که جزء ویدئوهای پربازدید سایت بود، به ذهنم حمله می کرد. قدرت تشخیص نداشتم. این تصویر؛ اینجا، توی سایت آپارات!
برای باز کردن گرههای کور افکارم، مجبور به باز کردن ویدئو شدم. “روزگار شاهزاده: آشتی چگیونگ و شین”. حالا همان تصویر با اندازه بزرگتر مقابل چشمانم بود. هنوز دلم رضا به باور این مطلب نبود. یعنی واقعاً سایتی که چند ماهی هست مشتریش شدم، اینچنین مطلبی را در خروجیش گذاشته؟
روی دکمه تصویر کلیک کردم که به باور دلم کمک کنم. ویدئو زبان اصلی بود با زیر نویس انگلیسی. شخصیت مرد فیلم از شخصیت زن می خواست که ترکش نکند. «نرو . من را تنها نگذار ….» تصویر قطع شد. به خاطر سرعت اینترنتم بود. بعد از چند لحظه دوباره فیلم لود شد…
… آنچه که دلم رضا به دیدنش نبود را دیدم. حالا انگار خیلی گرمم شده بود. پیشانیم عرق کرده بود. فکری مانند صدایی که در کوه می پیچد، مدام در ذهنم تکثیر می شد… «اگر هنگام دیدن این ویدئو کسی کنارم بود چه باید می کردم. چطور ثابت می کردم که این مسئله، در چند ماه اخیر، اولین بار است برایم در آپارات اتفاق می افتد. چطور ثابت می کردم دلیل بازدید های من از این سایت به خاطر این دست ویدئو ها نبوده است؟»
خدا را شکر کسی کنارم نبود و خود شاهد این خلاف شرع و عرف در یک سایت مطرح داخلی بودم.
به فکر این افتادم که چطور می شود جلوی انتشار مطلب را گرفت. چه کاری می توانستم بکنم؟ هیچ کار؛ به جز اینکه گزارش تخلف بدهم. در صفحه گزارش تخلف وقتی گزینه ها را نگاه می کردم این مسئله ذهنم را خط خطی می کرد، که انگار این اتفاق اولین بار نیست، می افتد.
دوباره به صفحه قبلی برگشتم. اطلاعات ویدئو را نگاه کردم:«از نرگس ارسال شده در تاریخ ۲۷ دی ۱۳۹۱٫ روزگار شاهزاده قسمت ۲۳ پارت چهارم: چه گیونگ با گریه خواست بره که شین گفت پیشم بمون … » اینها هیچ کدام برایم مهم نبود. بیش از دو هزار تعداد بازدید مطلب، آب ناپاکی را روی باورهای دلم و ذهنم ریخت.
این تعداد بازدید بالا از ویدئو شده و هنوز روی خروجی آپارات جا خوش کرده بود؟ به قسمت نظرات رفتم تا جواب سوالم را پیدا کنم و ببینم دیگر کاربران با این مطلب چگونه برخورد کرده اند. در قسمت نظرات بعضی موافق بودن و برخی مخالف. برخی مخالفان را بی جنبه خطاب می کردند و برخی تنها به فکر تبلیغ کانال و ویدئو های خود بودند. تعجب آور اینکه یکی از کاربران شاکی شده بود که این مطلب چرا سانسور شده!.
از همه جالبتر قوانین سایت آپارات بود که تا حالا پایم به این قسمت از سایت باز نشده بود. توی این قسمت قوانینی که زمان بارگذاری ویدئو باید رعایت می شدند، آمده بود. «دلخراش و آزار دهنده نبودن، مغایرت نداشتن با شئونات اخلاقی و عرف جامعه» و چند بند دیگه.
پایان این قوانین که حتی اگر رعایت هم نمی کردی ویدئویت بارگذاری می شد، آمده که با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۷/۱۰/۱۳۸۲مجلسشورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت آپارات مصداق بستر مبادلات الکترونیکی صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده کاربران است.
تیر خلاصی را فقط توی فیلم ها دیده بودم. اما انگار این پاراگراف هم یک تیر خلاصی بود. تیر خلاصی به من که تمام عزمم را جزم کرده بودم تا فیلتر کردن! این سایت پیش برم. اما همین اول کار کشته شده و به تاریخ و جغرافیا پیوستم.
یعنی که چه من یا هر کاربر دیگری هر ویدئویی که خواستم بگذارم توی این سایت که بازدید بسیار بالایی دارد و در مدت بسیار کوتاهی بازدید کنندههایی که به گفته سایت الکسا اکثراً “مرد بدون بچه زیر ۲۵ سال” هستند، آنرا کلیک باران کنند. بعد هم سایت آپارات هیچ مسئولیتی را قبول نکند و تمام مسئولیت را به گردن من کاربر که به احتمال بسیار زیاد اطلاعات اشتباهی در فرم عضویتم نوشته ام، بیاندازند.
واقعاً هیچ نظارتی لازم نیست؟ واقعاً هیچ تبعات قانونی برای به گناه کشاندن این کاربران متوجه سایت آپارات نباید بشود؟
اگر یک ویدئوی مستهجن در سایت بارگذاری شود چه؟
منبع:بولتن