تفريح و سرگرمي
این روزها خیلی از افراد را می بینیم که مایل هستن چهره زیبایی داشته باشند و برای بدست آوردند چهره مورد نظر خود دست به جراحی زیبایی می زنند اما این مسئله درمورد کریستینا ری کاملا متفاوت است.
Kristina Rei که تنها ۲۲ سال سن دارد از ۱۷سالگی شروع به تزریق ژل به لب هایش کرده تا لب های بزرگی داشته باشد.
او تاکنون بیشتر از ۱۰۰ بار تزریق را تجربه کدره است و تصمیم دارد به این کار خود ادامه بدهد. کریستینا می گوید که مهم نیست مردم در خیابان چه برخوری با من می کنند چرا که من من از کار خود راضی هستم
تا حالا بیشتر از ۶هزار دلار هزینه کرده ام و باز هم به این کار ادامه می دهم.
در آخر باید بدانید که شاید از نظر تعداد اندکی از افراد لب های بزرگ و غیر طبیعی زیبایی بخش باشند اما نظر اکثر افراد مورد بررسی ما در این مورد متفاوت بوده و همگی تزریق ژل به لب ها را عملی بیهوده و غیر عاقلانه می دانند.
اسفند: حتی اگر فکر کنید اوضاع همیشه ثابت و یکنواخت هست، ولی امروز نقش شما در محیط کار عوض می شود. با تغییرات نجنگید!؛ برای اینکه این تغییرات آزادی و استقلالی که در جستجویش بودید را برایتان به ارمغان می آورند. ترس شما برای از دست دادن چیزهایی که دارید سبب می شود که شرایط را ثابت نگه دارید، اما این کار روند پیشرفتتان را سخت تر می کند. الان فرصتی بهتان رو کرده که از نظر شخصیتی نیز خودتان را اصلاح کنید، ولی برای اینکه به اهدافتان برسید، نیاز پیدا می کنید از بعضی از توقعات خود بگذرید.
اظهارات یک مجله اقتصادی نیجریه عنوان پولدارترین زن سیاه پوست دنیا بعد از مدتهای طولانی از “اپرا وینفری” به یک زن سرمایه دار نیجریه ای رسید. خانم “فلوروفشو آلاکیجا” یک زن ۶۱ ساله نیجریه ای است که دارای سرمایه ای ۳٫۲ میلیارد دلاری است که این مبلغ حدود ۵۰۰ میلیون دلار بیش از سرمایه ۲٫۷ میلیارد دلاری اپرا وینفری است.
او در خانواده ای ثروتمند متولد شد و کارش را از دهه ۷۰ میلادی به عنوان منشی یک بانک دولتی آغاز کرد اما اکنون یکی از موفقترین تاجران بین المللی است . در سال ۲۰۰۰ در زمینهای موروثی اش که از پدرش به او ارث رسیده بود نفت پیدا شد و بعد از کشمکشهای فراوان با دولت او موفق شد حدود ۹۰ در صد از سهام اصلی این شرکت را به دست گیرد و بقیه آن به دولت نیجریه تعلق دارد . در حال حاضر همسر و پسرانش این شرکت را اداره میکنند.
منبع: روزگارنو
زوج جوانی در دادگاه خانواده حضور یافتند و درخواست طلاق توافقیشان را به قاضی دادگاه ارایه کردند. مرد جوان که ۳۵ سال سن داشت، در ابتدای جلسه دادگاه خطاب به قاضی گفت: همسرم زمانی که به درخواست ازدواج من جواب مثبت داد، اطلاع داشت از لحاظ مالی ضعیف هستم و نمیتوانم به تمام خواستههای مالی او پاسخ دهم.
وی ادامه داد: در دوران نامزدیمان همسرم بسیار قانع بود و هیچ توقعی خارج از توانم از من نداشت. اما بعد از اینکه زندگیمان را شروع کردیم اخلاق همسرم تغییر کرد، به گونهای که گاهی اوقات احساس میکردم او را نمیشناسم.
این مرد جوان خاطرنشان کرد: ازدواج ما بر اساس علاقه بود و خانوادههایمان با این ازدواج مخالف بودند. به همین دلیل از ابتدا قرار گذاشتیم که اگر در زندگی مشکلی داشتیم آن را بدون دخالت خانوادهها برطرف کنیم اما متاسفانه همسرم از همان ابتدا ناراحتیهایمان را به خانوادهاش اطلاع داد و آنها به خود اجازه دادند که در تمامی موضوعات زندگیمان دخالت کنند و این دخالتها بعد از گذشت سه سال تاثیرات منفی خود را نشان داد.
مرد جوان با بیان اینکه من عاشق همسرم بودم اما در حال حاضر دیگر او را نمیشناسم، گفت: همسرم بسیار متفاوت است و تفاوت او در این حد است که به دلیل نخریدن گوشی Apple دو ماه مرا ترک کرد و به خانهی پدرش رفت، زیرا من پول نداشتم تا بتوانم برای او گوشی Apple بخرم و بعد از دو ماه از من خواست تا از یکدیگر جدا شویم.
وی تصریح کرد: همسرم هر روز چیز تازهای از من میخواست و میدانست که من توانایی خرید آن را ندارم اما به داشتن آن اصرار میکرد و اگر جواب منفی من را میشنید خانه تبدیل به محل جنگ میشد. به همین دلیل دیگر نمیخواهیم با یکدیگر زندگی کنیم، زیرا از نظر یکدیگر کامل نیستیم.
در ادامهی جلسه دادگاه، همسر این مرد جوان با بیان این که همسرم از قناعت و صرفهجویی من سوءاستفاده کرده است، گفت: زمانی که به شوهرم «بله» گفتم میدانستم وضع مالی مناسبی ندارد. به همین دلیل نه مهریه سنگینی تعیین کردم و نه جشن ازدواجی برگزار کردیم اما شوهرم از علاقهی من نسبت به خود سوءاستفاده کرده است.
این زن جوان که ۲۸ سال سن داشت، ادامه داد: دو سال از زندگیمان میگذشت و من حتی از شوهرم یک بار نخواستم که پوشاکی برای من بخرد و متاسفانه او فکر کرد این قناعت وظیفهی من است، در حالی که من برای آینده زندگیمان با او مدارا میکردم.
وی افزود: شاید شوهرم مدعی باشد که من تغییر کردهام اما اگر تغییری هم در من به وجود آمد به دلیل رفتارهای ناشایست شوهرم بوده است. من به شوهرم علاقهمند بودهام اما او نخواست که زندگیمان ادامه داشته باشد. او فقط ادعا میکند که پول کافی ندارد. زمانی که از او گوشی Apple خواستم، گفت که نمیتواند آن مقدار هزینه کند، اما بعد از گذشت چند روز همان گوشی را برای خواهرش خرید و من آن موقع متوجه شدم که همهی حرفهای همسرم دروغ است. دیگر نمیخواهیم با یکدیگر زندگی کنیم و من نیز هیچگونه ادعای مالی نسبت به شوهرم ندارم. قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زوج جوان بنا بر اصرار آنها حکم طلاق توافقیشان را صادر کرد.
خودروساز آلمانی مرسدس بنز اعلام کرد که خودرو مرسدس بنز کلاس M جدید ۲۰۱۳ را به جای خودرو قبلی که مدل ۲۰۰۲ بود به واتیکان تحویل داده است.
این خودرو که Popemobile هم نامیده میشود دارای بهبودهای فراوانی است که از آن جمله میتوان به محوطه بزرگتر در عقب اشاره کرد که اجازه میدهد پاپ بهتر دیده شود و در ضمن ورود و خروج نیز به آن آسانتر شده است و تخت سفارشی شده چرمینیز از جمله سایر این تغییرات است.
Popemobile جدید در روز جمعه تحویل داده شد و برای اولین بار در رم و در یک جشن اسپانیایی استفاده خواهد شد.
در حالی که به نظر میرسد خودرو جدید قدرتمند است ولی برای خودروساز آلمانی شرم اور است که این خودرو یک AMG سری M نیست.
شب یلدا یا همان شب چله شب اول زمستان و آخرین روز آذرماه درازترین شب سال است ، در این روز ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.
●پیشینه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.
● مراسم و آداب جشن
برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.
جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده.
در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».
● آیین های جشن شب یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق می گذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.
● جشن شب یلدا
جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر.
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.
این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند. شب چله بر تمامی دوستان و هم میهنان عزیز فرخنده باد. همیشه شاد و همواره اهورایی.
به گزارش دیلی میل: حدود ۱۰۰ شرکت کننده در مسابقه سالانه عجیب دو با کفشهای پاشنه دار در مانیل فیلیپین شرکت کردند. اگرچه این مسابقه برای شرکت کنندگان خطراتی نظیر پیچ خوردگی و شکستگی مچ و قوزک پا را به همراه دارد اما بازهم افراد زیادی دوست دارند در این رقابتها شرکت کنند.
این رقابت در دو بخش زنان و مردان انجام میپذیرد و به سریعترین دونده و شخصی که جذابترین لباس را برتن داشته باشد جوایزی اهدا میشود. این رقابتها در ماریکنیا برگزار میشود که گفته میشود پایتخت کفش در فیلپین است.
شرکت کنندگان در این رقابت سعی میکنند لباسها و کفشهایی با طراحی جذاب و چشمگیر داشته باشند تا بتوانند از جایزه نقدی این مسابقه بهره مند شوند.یکی از قوانین این مسابقه استفاده از کفش پاشنه بلند زنانه است که باید حداقل ۵ سانتی متر پاشنه داشته باشد. مردان شرکت کننده در مسابقه معتقدند که زنان چون به پوشیدن و راه رفتن با این کفشها عادت دارند راحتتر میتوانند در رقابت حضور پیدا کنند.
برنده این رقابت در بخش زنان خانمی بود که لباس عروس به تن داشت و هم به عنوان جذابترین شرکت کننده و هم سریعترین دونده انتخاب شد.
برنده بخش مردان نیز یک پسر ۲۱ ساله است که راز موفقیت خود را در حفظ تعادل و تکنیک بالا میداند.
این زن شیکاگوئی محکوم به پرداخت قبض پارکینگی با مبلغ ۱۰۵ هزار دلار مربوط به پارکینگ فرودگاه این ایالت شده بود. نامزد سابق او برای گرفتن انتقام از این زن که او را رها کرده بود یک خودروی قدیمی را با نام او در یکی از پارکینگهای فرودگاه پارک کرده و آن را مدت سه سال رها کرد و حالا این زن باید جریمه سه سال رها کردن این ماشین در فضای پارکینگ را بپردازد.
مقامات مسئول این پارکینگ معتقدند این خانم باید قبض نجومی را پرداخت کند، اما مشکل اینجاست که این خانم اصلا مالک این خودرو نیست.
بعد از تحقیقات فراوان مشخص شد نامزد سابق این خانم که کارمند یکی از خطوط هوایی امریکاست، این خودرو را با نام او از نوامبر سال ۲۰۰۹ در پارکینگ فرودگاه پارک کرده است.
او بعد از استخدام یک وکیل توانست ثابت کند که مالک خودرو نبوده است و بدین ترتیب از پرداخت قبض پارکینگ رهایی یافت.
خانواده پاکستانی با اسید به دختر خود حمله کرده و باعث مرگش شدند.
به گزارش پلیس محلی پاکستان یک خانواده روستایی پاکستانی هنگامیکه متوجه شدند دختر ۱۵ ساله شان با یک پسر غریبه هم صحبت شده است با پاشیدن اسید روی تمام صورت و بدن او باعث مرگش شدند.
این اتفاق در یکی از روستاهای کوچک از توابع ایالت کشمیر رخ داد.پدر و مادر این دختر اعتراف کردند زمانیکه دیده اند این دختر با یک پسر غریبه هم کلام شده است او را با اسید سوزانده اند.
در گزارشات پلیس آمده است پدر این دختر که “محمد ظفر ” نام دارد دختر خود را دید که با یک پسر غریبه در خارج از خانه در حال صحبت است او ابتدا این دختر را به باد کتک گرفت و بعد به کمک همسرش تمام بدن و صورت او را با اسید سوزاند . این دختر به طرز وحشتناکی دچار سوختگی شد اما والدین سنگدل او را تا روز بعد به بیمارستان نبردند و زمانیکه او به بیمارستان رسید جان سپرد.
به گفته پزشکی قانونی مرگ این دختر به صورت تدریجی و دردناک رخ داده است. یکی از اقوام این دختر با پلیس تماس گرفت و پدر و مادر سنگدل او به جرم قتل بازداشت شدند.
[صدای زنگِ موبایل مثلا ]
– در چه حالی عزیزم؟
+ ماییم و می و مطرب و این کنج خراب/جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
– مشروب !؟؟ مگه تو نگفتی من نماز میخونم ؟؟؟
+ می خوردن و شاد بودن آیینِ من است/فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است!
…
– با کیا هستی حالا ؟؟؟
+ فصل گل و طرف جویبار و لب کشت/با یک دو سه دلبری حوری سرشت
–
آدرس بده ببینم !!! بیام بزنم دهنشونو صاف کنم !!!
+ راه پنهانی میخانه نداند همه کس/ جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
– انقد مشروب بخور با دوستات تا بمیری !!!
+ گر می نخوری طعنه مزن مستان را/بنیاد مکن تو حیله و دستان را
– برووووووووو بمیرررررررررررر
+ چون مُرده شوم خاک مرا گم سازید/احوال مرا عبرت مردم سازید