بایگانی برچسب ها: دوران نامزدی
حتی تصورش هم ممکن است آزارتان دهد. اما بالاخره باید بین یک ازدواج نامناسب و یک جدایی زودهنگام یکی را انتخاب کنید. طلاق گاهی قبل از زندگی زیر یک سقف برای زوج ها اتفاق می افتد و اولین شکست عاطفی شان را رقم می زند. تصمیم برای این اقدام کار راحتی نیست و قبل از آن باید حسابی همه موارد را سبک سنگین کرد.
چرا جدایی زودهنگام؟
طلاق علتهای مختلفی دارد ولی یکی از مهمترین دلایل آن، انتخابهای غلط است. روانشناسان توصیه می کنند حداقل ۹-۶ ماه زمان برای شناخت هم در نظر بگیرند و به اینکه معرف طرف مقابل، فرد مقابل اعتمادی است یا حتی مشاور او را تایید کرده، اکتفا نکنند. هرکس باید با توجه به چارچوب و نظر خانوادهاش با فردی که کاندید همسریاش است، رفتوآمد کند تا بیشتر با او آشنا شود. اگر در این زمان متوجه وجود تضادها، اختلاف عقیده، رفتارهای ناپسند و… شد، باید حد آن را در زندگی مشترک ۱۰ برابر در نظر بگیرد؛ مثلا اگر کسی وقتی هنوز ازدواج صورت نگرفته پرخاشگری میکند و عصبی است، قطعا بعد از شروع زندگی مشترک بدتر هم رفتار خواهدکرد.
چرا غلط انتخاب می کنیم؟
۱- خیلی از افراد به خصوص در این دوره و زمانه به دلیل بالارفتن سن، مسایل مالی، خلأهای عاطفی، فرار از بایدها و نبایدهای والدین، دستیابی به استقلال و… دست به انتخابهای نادرست میزنند.
۲- گاهی جوانهایی که در دانشگاه یا خانواده تعاملهای زیادی با هم دارند، بعد از مدتی به هم وابسته میشوند و تصور میکنند برای هم مناسب هستند و بیتدبیر پا در راهی میگذارند که از همان ابتدا معلوم است سرانجامی ندارد.
۳- برخی خودشان توانایی برآوردهکردن و دستیابی به آرزوها و خواستههایشان را ندارند و به اولین نفری که حس کنند میتواند آنها را به اهدافشان برساند، جواب مثبت میدهند.
اگر معیارهای انتخاب همسر و تشکیل زندگی به این دلایل رعایت نشود، بیشک پایه زندگی از همان ابتدا سست میشود و احتمال طلاق افزایشمییابد. با این حال موارد دیگری مثل بیماری های روانی و مشکلات شخصیتی یک فرد، دخالت های مخرب خانواده ها، تفاوت های عمیق شخصیتی و… کار را به جایی می رسانند که یک زوج تازه وارد، تصمیم می گیرند هیچ وقت با هم وارد زندگی مشترک نشوند و پرونده ازدواج شان را در همان دوران نامزدی یا عقد ببندند.
اینجاست که فرد باید تصمیم قاطع بگیرد و در دام افکاری مثل این که «همه میدانند با هم نامزد شدهایم»، «ما را با هم دیدهاند»، «صیغه محرمیت خواندهایم» و… نیفتد چون آثار این جدایی بسیار کمتر از اثر سوء آن پس از عقد است و چه بهتر زودتر تصمیم گرفته شود.
اگر فرد نتواند رفتار طرف مقابل را تحمل کند، باید بداند بالاخره این پیوند دوام نخواهدداشت و بهتر است تصمیم درستی بگیرد. البته آسیب جدایی در این مرحله، کمتر از وقتی است که زندگی مشترک زیر یک سقف شروع میشود. به همین ترتیب، روند میزان آسیب پس از جدایی حالت پلکانی دارد؛ در دوران نامزدی کمتر از عقد، عقد کمتر از عروسی، بدون بچه کمتر از زوجی که بچه دارند و… پس آسیبهای روانی و اجتماعی طلاق هر مرحله که زندگی جلوتر میرود، بیشتر و بیشتر خواهد بود.
روانپزشکان توصیه میکنند اگر میخواهید تصمیم به طلاق بگیرید، قبل از طرح عمومی آن، ابتدا با خودتان کنار بیایید. خیلی وقتها افراد این کار را بدون مطالعه کافی انجام میدهند و وقتی به آنها در مورد عواقب و آنچه پس از طلاق در انتظارشان است گفته میشود، منصرف میشوند
چطور این تصمیم را بگیریم؟
در هر شرایطی یک نکته را مد نظر داشته باشید. اگر جدا می شوید چون فکر می کنید همسرتان نواقصی دارد و شما میخواهید کسی را پیدا کنید که از هر نظر عالی باشد در اشتباهید. شانس شما برای پیدا کردن چنین کسی، همانقدر است که خودتان برای کامل و بی نقص شدن شانس دارید.
اگر با این فکر دارید جدا می شوید، باید بدانید مجموعهای از مشکلها را ترک میکنید و وارد مجموعه دیگری از مشکلها میشوید زیرا مشکل در فرد مقابل نیست، بلکه در ذهنیت شماست اما اگر مشکلهای بسیار اساسی با نامزدتان دارید و مشکلهایتان اصلا قابلحل نیستند و از روی خیالبافی تصمیم به طلاق ندارید بعد از مشورت و راهنمایی گرفتن از بزرگترها و مشاور عمل کنید.
نکته مهم این است که پدر و مادر فقط باید فرزندشان را در این زمینه راهنمایی کنند ولی به جایش تصمیم نگیرند. اصلا توصیه نمیشود که فرد تصمیمش را بگیرد و بدون اینکه به کسی بگوید، آن را عملی کند، ولی اینکه دیگران برای او تصمیم بگیرند و مثلا بگویند «صبر کن درست میشود»، کاملا غلط است. میتوان گفت صبر کن تا درستترین تصمیم را بگیری، نه اینکه صبر کن شاید اوضاع درست شود. پس دخالت دیگران و حتی مشاور فقط باید در حد راهنمایی باشد، نه تصمیمگیری.
چطور ماجرای طلاق را به دیگران بگوییم؟
طلاق موضوعی شخصی و مربوط به یک نفر نیست و هیچوقت کسی یکباره تصمیم به این کار نمیگیرد بنابراین حتما قبلا شخص صحبتهایی در این مورد و حتی تهدید به طلاق انجام داده و طرف مقابل در جریان است پس اینکه کسی ناگهان تصمیم به طلاق بگیرد، نادر است. اما چگونه باید درباره تصمیممان به طلاق به اطرافیانمان بگوییم و آنها تا چه حد میتوانند در تصمیمگیری ما تاثیر داشته باشند؟
به نامزدمان چه بگوییم؟
معمولا کسی که به هر دلیل ادامه زندگی مشترک را برای خود غیرممکن میبیند، بارها و بارها تهدید به طلاق انجام میدهد. اگر این تهدید زیاد تکرار شود، ارزش خود را از دست میدهد ولی تصمیم نهایی، قطعا روندی را طی کرده و بدون پیشزمینه نیست و باید واضح و مشخص با همسر در میان گذاشته شود.
روانپزشکان توصیه میکنند اگر میخواهید تصمیم به طلاق بگیرید، قبل از طرح عمومی آن، ابتدا با خودتان کنار بیایید. خیلی وقتها افراد این کار را بدون مطالعه کافی انجام میدهند و وقتی به آنها در مورد عواقب و آنچه پس از طلاق در انتظارشان است گفته میشود، منصرف میشوند. این کار باعث میشود دیگر کسی آنها را جدی نگیرد ولی اگر تصمیم به طلاق جدی بود، باید رک و راست و قاطع و محترمانه و بدون واسطه آن را با طرف مقابل در میان گذاشت. اگر کسی به هر دلیلی جرات این کار را ندارد یا از ناراحت شدن همسرش میترسد، یعنی هنوز تصمیمش قاطع نیست و این نشاندهنده شک و تردید است.
طلاق ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد ولی هرچه که باشد، باید واضح بیان شود و طرف مقابل حق دارد آن را بداند. در غیر این صورت آزار میبیند و زجر مضاعفی را متحمل خواهد شد ولی چیزی مثل از بین رفتن علاقه را که این روزها بهعنوان یکی از دلایل رایج طلاق بیان میشود، خیلی راحت نمیتوان توضیح داد بنابراین ممکن است افراد جملههایی مانند «نمیتوانم توضیح دهم»، «موضوع پیچیدهای است» و… به کار برند که باعث میشود دلیل اصلی این تصمیم مبهم بماند.
در این صورت، طرف مقابل احساس میکند حقیقت از او کتمان میشود، فریب خورده و بهانهها واهی است و امکان دارد عکسالعملی مثل خشمگین شدن نشان دهد یا حتی به قول دادن مکرر برای تکرار نکردن اشتباهها پناه ببرد.
به خانوادههایمان چه بگوییم؟
افراد بعد از طلاق حتما به حمایتهایی نیاز دارند که یکی از آنها حمایت خانواده است پس مخصوصا خانمها که بیشتر حمایت خانوادهشان برایشان لازم است، باید والدینشان را در جریان همه مسائل قرار دهند. البته نباید اجازه دهند خانواده در تصمیم آنها تاثیرگذار باشند مگر اینکه بگویند در صورت جدایی، هیچ حمایتی از فرد نخواهندکرد. در این صورت باید بعد از سبک، سنگین کردن نکتههای مثبت و منفی، تصمیم بگیرند. پس قبل از تصمیم قطعی، باید از حمایت خانواده مطمئن شد و با خود روراست بود تا اگر خانواده مخالفت کردند و فرد طلاق نگرفت، مدام به آنها نگوید به خاطر شما طلاق نگرفتم!
به دوستان و اطرافیان چه بگوییم؟
طلاق را نمیتوان برای همیشه مخفی نگهداشت و بالاخره فرد باید با نقش جدیدش و اینکه دیگر متاهل نیست، کنار بیاید. طلاق خود یک استرس است و فکر اینکه به کسی در مورد آن بگویم یا نگویم، استرس مضاعفی به فرد تحمیل میکند اما اگر فرد آنچه بعد از طلاق در انتظارش است قبول کرده باشد و احساس خجالت نکند، راحتتر با این موضوع کنار میآید و پذیرفته است که دیگران این موضوع را خواهند فهمید.
پنهان کردن این واقعیت از دوستان نزدیک و اقوام درجه یک ممکن نیست و بالاخره موضوع برملا و فرد از سوی این افراد حتی به دروغگویی و پنهانکاری متهم خواهد شد و این استرس بیشتری ایجاد میکند.
برقراری رابطه جنسی بین شما و نامزدتان در دوران عقد یک تصمیم کاملا شخصی است و به حریم خصوصی شما مربوط می شود.
اما فکر می کنید چطور می توانید دوران عقد را به یک دوران شناخت دقیق تبدیل کنید تا در ادامه، زندگی مشترک موفقی داشته باشید؟
نامزدی جزو موقعیتهایی است که ما به موجب آن با تفاوتهای فردی و خانوادگی زیادی روبهروی میشویم مثلا من شخصی را میشناسم که در یک خانواده بسیار مبادی آداب و رو دربایستیدار بزرگ شده است. این دختر خانم «لادن» نام دارد. برای او خواستگاری پیدا شد که ظاهرا آدمهای خوبی بودند. مرد جوان، خانه، اتومبیل و یک کارگاه کوچک داشت. بنابراین خانواده لادن با این ازدواج موافقت کردند و قرار بر این شد که آن دو یعنی لادن و «شهاب» چند ماهی عقد کرده باقی بمانند تا خانواده دختر برای تهیه جهیزیه فرصت کافی داشته باشند. از طرفی آپارتمان شهاب در اجاره شخص دیگری بود و باید تخلیه میشد.
در اولین جلسه که لادن، شهاب را به منزل پدر و مادر خود دعوت کرد، مادرش چند نوع غذا، دسر، سالاد و… تهیه کرد. از میوه و شیرینی و تنقلات هم چیزی کم نبود. وقتی سفره شام چیده شد اگر کسی از در تو میآمد که از جریان بیاطلاع بود گمان میکرد آنها هفت، هشت نفر مهمان دارند، در حالیکه تنها مهمان خانه، داماد عزیزشان بود. ..
گذشته از این تمام اعضای خانواده لادن لباس رسمی پوشیده بودند. از تعارفها و بالا بشین گفتنهای آنان نیز هر چه بگویم کم گفتم. خلاصه اینکه آن شب به خوبی و خوشی سپری شد. چندروز بعد هم شهاب، لادن را به منزلشان دعوت کرد. نزدیک غروب وقتی این زوج جوان وارد خانه پدری شهاب شدند، آنجا را به شدت نامرتب و درهم یافتند. البته این امر برای خانواده شهاب عادی بود ولی لادن که حسابی جا خورده بود تصور کرد اتفاق غیر منتظرهای رخ داده است، مثلا یک عده تروریست آنجا بمب منفجر کردهاند. پس با تعجب از نامزدش پرسید: چی شده؟! برای خونوادت مشکلی پیش اومده؟
شهاب جواب داد: فکر نکنم. آنگاه مادرش را صدا زد. مادر آقا شهاب با سر و وضعی آشفته درست مثل کسی که از خواب پریده باشد از اتاق خارج شد. او سلام سردی به عروسش کرد و خود را روی کاناپه انداخت. شهاب نیز با آرامش گوشهای نشست و رو به لادن گفت: بیا بشین!
دختره بیچاره مبلی را انتخاب کرد و روی آن جا گرفت. هیچ کس، حتی با یک استکان چای از او پذیرایی نکرد… وقتی برادر کوچکتر شهاب به خانه آمد، مادر بلند شد و به آشپزخانه رفت. او در حالیکه سفره مچاله شدهای به دست داشت به اتاق بازگشت و سفره را روی زمین انداخت. تعدادی قاشق و چنگال کنار سفره ریخته بود و بشقابها را در کنار آنها گذاشت. سپس یک سطل ماست و یک قابلمه آورد. او با خونسردی تمام توی بشقابها مقداری عدس پلو ریخت و آنها را روی سفره چید. آنگاه رو به بقیه گفت: بیاین شام بخوریم. هر دو پسر به طرف سفره رفتند اما دختر جوان که نزدیک بود قالب تهی کند از جایش تکان نخورد. شهاب او را به کنار سفره فرا خواند. لادن جواب داد: من اشتها ندارم.
مادر شهاب گفت: چرا اشتها نداری؟ و خودش شروع به خوردن کرد.
سرانجام سفره آن شام باشکوه جمع شد. لادن خود را آماده کرد تا شهاب او را به منزلش برساند. به محض اینکه آنها از خانه بیرون رفتند، بغض دختر جوان ترکید و زد زیر گریه. پسر جوان که از رفتار همسرش سردر نمیآورد از او پرسید: چیزی شده…
دختر با خشم پاسخ داد: دیگه میخواستی چی بشه؟! اگه مامانت دوست نداشت من بیام خونتون، چرا منو آوردی اینجا؟
– کی به تو گفته مامان من دوست نداشت تو بیای اینجا؟!
– لازم نیست که هر چیز رو به آدم بگن… خودم فهمیدم…
– من که نمیدونم تو چی فهمیدی و از کجا فهمیدی؟
لادن که در ابتدا رفتار خانواده نامزدش را توهینی مستقیم و صریح نسبت به خودش تلقی کرده بود، پس از مدت کوتاهی فهمید که آنها بدون هیچ نیت سوء و تنها از سر عادت، آن رفتار را کردهاند، یعنی حتی اگر سفیر کبیر روسیه هم به منزل آنان میرفت مادر شهاب به همین شکل از او پذیرایی میکرد.
این تنها ویژگی خانواده شهاب نبود که لادن را میرنجاند. آنها به پوشیدن لباسهای اطو نشده هم عادت داشتند.
پس از مدتی لادن از این رفتار به تنگ آمد و مشکل را با مادرش بازگو کرد. مادر لادن که زن دانا و با تجربهای است و از قبل هم متوجه خصوصیات ناشایست دامادش شده بود، دختر را آرام کرد و گفت:
ببین عزیزم تو زندگی مشکلات زیادی وجود داره. ما نباید از مشکلات فرار کنیم. باید اونارو حل کنیم. همه آدما به خودی خود از تمیزی، لباس مرتب و سفره چیده شده خوششون مییاد. تو باید سعی کنی تو همین مدت نامزدی، شهابو به این چیزا عادت بدی. شهاب قلبا پسر خوبیه و ارزششو داره.
از آن پس مادر لادن به کرات شهاب را به منزل خودشان دعوت میکرد و هر بار با همان شیوه اولیه از وی پذیرایی کرد. لادن به سفارش مادر از نامزدش خواست لباسهای نامرتبش را به او بدهد تا اطو کند. دختر جوان پس از شستن لباسها آنها را اطو میکشید و عطر میزد و به دست شهاب میداد. حتی به او یادآور میشد که باید ناخنهایش را بگیرد. همه اینها گر چه آسان نبودند ولی بسیار تاثیر داشتند چون پس از مدتی شهاب به نظم و پاکیزیگی خو گرفت و دیگر نمیتوانست همچون سابق نامرتب باشد. امروز اگر شما شهاب را ببینید باور نخواهید کرد که او در یک خانواده شلخته بزرگ شده است. بنابراین انسان باید برای آنچه می خواهد زحمت بکشد…
در این جملات رازهایی نهفته است که می تواند دو نفر را سال ها عاشقانه کنار هم نگه دارد. این جملات تظاهر کردن نیست. از روی احساس حرف زدن هم نیست. سه اصل مهم است که روان شناسان آن را کلید های نگهداری عشق در طول زمان می دانند.
خود شما اگر چنین حرف هایی را از شریک زندگی تان بشنوید چه احساسی خواهید داشت؟ اگر در طول زمان همسرتان در مواقع مختلف، در عمل چنین حرف هایی را به شما بگوید، زندگی کنار چنین همسری برایتان چقدر شیرین خواهد بود؟
سه کلیدی که می خواهیم به شما معرفی کنیم می تواند قفل قلب و احساس هر کسی را باز کند؛ اول این سه کلید را روی خودتان آزمایش کنید. شما به عنوان یک انسان دوست دارید تائید، ستایش و پذیرفته شوید! دیگران هم مثل شما هستند.
تائید کردن
تائید کردن احساس همسرتان شما را از جبهه مقابل درمی آورد و در گفت وگو در کنار هم قرار می دهد. به یاد داشته باشید وقتی همسر شما آزرده است و از موضوعی گله می کند، زمان مناسبی برای نصیحت و ارائه راه حل نیست. شما اول باید به او نشان دهید احساسش برای تان مهم است. او را درک می کنید و دوست دارید حرف هایش را بشنوید. قدم بعدی که یک گفت و گوی منطقی است در چنین شرایطی آسان تر خواهد بود.
ستایش کردن
پذیرش بی قید و شرط
منبع : jamejamonline.ir
دوران نامزدی دوران شروع احساس مسئولیت است. اگر به تازگی نامزد کرده اید حتما متوجه شکل گرفتن این احساس درون خود شده اید. دوران نامزدی یکی از زیباترین و رمانتیک ترین مقاطع زندگی شما خواهد بود اگر به درستی از آن استفاده کنید.