گالري عکس
یک کارشناس سلاح گرم در یک تجربه جالب به ثبت فیلم و تصاویری از تاثیر شلیک گلوله در زیر آب پرداخته است. اندرو توهی پیش از این از خود تصاویری در زمان شلیک با سلاحهای مختلف ثبت کرده بود اما وبلاگ وی با نام Vuurwapen اکنون نمایشدهنده تصاویر جالبی از این تجربه نادر است.
پس از شلیک، در انتهای تفنگ، گردبادی برای چند ثانیه کوتاه شکل گرفته و سپس گلوله به پایین سقوط کرده و حبابهای اطراف آن به سوی سطح آب بالا میروند.
توهی در این تجربه از سلاح گلاک کالیبر ۴۰ خود در داخل استخر خانه بهره برده و تصاویر آن را با استفاده از یک دوربین کوچک ضد آب Pentax Optio WG-2 به ثبت رسانده که قادر به ثبت ۱۲۰ فریم در ثانیه است.
اگرچه این سلاح در این تجربه آسیب ندیده اما به گفته توهی لگد آن بسیار محکم بوده است. این در حالی است که وی این کار را نه فقط به قصد سرگرمی بلکه در تلاش برای جمعآوری گلولهها برای ساخت «گلهای تاکتیکی» برای مادرش انجام میدهد.
مقاومت آب باعث میشود که گلوله به شکل جالبی عریض شده و شکوفههای سربی زیبایی ایجاد کند. توهی این تجربه را با گلولهها و سلاحهای مختلف اجرا کرده است.
شلیک با سلاح کیمبر ۱۹۱۱ با گلوله مگنوم HST در زیر آب
شلیک در زیر آب با سلاح گلاک ۲۲
شلیک در زیر آب با سلاح گلاک ۲۲ و ایجاد گرباد در نوک اسلحه
شلیک در زیر آب با سلاح گلاک ۲۲ و سقوط پوکه
معمولا سه روز طول میکشد تا فورانهای خورشیدی به زمین برسند (البته به شرطی که رو به زمین باشند) و نمایش زیبایی از شفق قطبی را ایجاد کنند. پیشبینی میشود روزهای ۱۴ و۱۵ اکتبر / ۲۳ و ۲۴ مهرماه نیز موج بعدی فوران خورشیدی به زمین برسد و نمایش دیگری به راه بیاندازد.
برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ، اینجا را کلیک کنید.
چه سخت است،
تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ،
و دل سپردن به قبرستان جدایی ،
وقتی که میدانی پنج شنبه ای نیست ،
تا رهگذری ،
بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند…
در آغـــوش خودم هستـــم!
مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!
نه چنـــدان با لطافتــــ
نه چنـــدان با محبتــــ…
امـــا
وفـــادار….وفـــادار….
گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم
دَســتــهــایِ تـــُـو . . .
و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . . !!!
در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!
نه با خودت چتـــر داشتی
نه روزنـــامه
نه چمـــدان…
عـــاشقت شدم…
از کجا می فهمیدم مســـافری؟؟؟
وقـتـی حـس میکـنم
جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی
تــو نفس میکــشــی و مـن
از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !
تـو بــآش !!!
هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است …
تو که نمی آیی…
تاج و تختی…
برای خودش به هم میزند….
دل تنگـــــــــــی…!!!
تنها بودن قدرت می خواهد ،
و این قدرت را کسی به من داد ،
که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم…
نشانی ام عوض نشده
هنوز در همین خانه ام…!
فقط دیگر…
زندگی نمی کنم !