فرهنگ و هنر
بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران هم به جرگه ی خواننده ها پیوست و قرار است کنسرتی را برای خانم ها برگزار کند…..
الهام چرخنده بازیگر نقش عاطفه در سریال «پروانه» که سینما را با «شب یلدا» تجربه کرده است در گفتوگویی اعلام کرده که آماده است به عنوان بانوی خواننده روی صحنه برای بانوان بخواند.
وی در این خصوص گفته است: کار دیگری که به شدت پیگیر آن هستم این است که امسال پکیجی از اشعارم که مجوز گرفته و توسط فرشید نوابی روی آنها آهنگسازی صورت گرفته و خودم دکلماسیون کردم وارد بازار شود.جالب اینکه چند کلیپ هم روی آنها ساخته شده که اثر آبرومند به مخاطب ارائه شود. پانزده تراک هم با اشعاری از خودم و فرشید و البته با آهنگسازی او، تمرین شده که آماده هستم تا برای اولین بار الهام چرخنده به عنوان بانوی خواننده روی صحنه برای بانوان بخواند. اگر یادتان باشد در فیلم «شب یلدا» مردم گوشههایی از صدای مرا شنیدند چون کار اصلی من آواز است و امیدوارم این تجربه هم بزودی کنار بانوان عزیز و محترم کشورم اتفاق بیفتد.
چرخنده در بخش دیگر این مصاحبه ضمن گلایه ضمنی از جلیل سامان(کارگردان) افزوده است: کماکان میگویم این ۴۰ درصد از توانایی من است و آقای سامان عاطفه را تعدیل کردند. خدا را شکر میکنم که مخاطب عاطفه را دوست داشت و او را دنبال کرد. امیدوارم در فرصتی بهتر نشان دهم که میتوانستم عاطفهای به مراتب بهتر از این اجرا کنم.
در آخرین فیلم مالیک، اولگا کریلنکو ستاره جدید سینما نقش مارینا را بازی میکند، یک زن تنهای اوکراینی در پاریس که در جستوجوی خویشتن است و دست تنها دخترش را بزرگ میکند. مارینا بعد از مدتی به یک آمریکایی با بازی بن افلک علاقمند میشود و…
بازیگرانی که در فیلم اخیر ترنس مالیک ظاهر شدهاند به دو گروه تقسیم میشوند: کسانی که حتی بعد از تدوین نهایی هم در فیلم حضور دارند و کسانی که درواقع فقط جلوی دوربین رفتهاند و در فیلم اثری از آنها نیست. بازیگر اکراینیالاصل خوششانس، اولگا کریلنکو جزو گروه اول است. بازیگری که برای نقشآفرینی در فیلمهای باند به شهرت رسید. با «ذرهای از آرامش» (محصول سال ۲۰۰۸ و دومین فیلمی که کریگ در آن نقش مامور ۰۰۷ را بازی میکرد) تبدیل به یک بازیگر مشهور شد.
در آخرین فیلم مالیک، کریلنکو نقش مارینا را بازی میکند، یک زن تنهای اوکراینی در پاریس که در جستوجوی خویشتن است و دست تنها دخترش را بزرگ میکند. مارینا بعد از مدتی به یک آمریکایی با بازی بن افلک علاقمند میشود و همراه او به اوکلاهاما میرود. در ابتدا این بنظر یک شانس بزرگ میرسد و همه چیز خوب پیش میرود. اما به تدریج مارینا در موقعیتی قرار میگیرد که مجبور میشود به شهر خودش، پاریس بازگردد. درست روز بعد از افتتاحیه «به سوی شگفتی» در جشنواره فیلم تورونتو، ایندیوایر با کرلینکو گفتوگویی انجام داده است که در حین این مکالمه بازیگر اکراینی رازهای فیلمسازی مالیک را افشا میکند.
-از بازی در نقش فیلمهای پرفروش و عامهپسند باند تا تبدیل شدن به یک الهه در فیلم ترنس مالیک. مسیری است که کمتر کسی موفق به طی کردن آن میشود.
خب راستش من اصلا بازیگری را با فیلمهایی شروع کردم که بیشتر مشابه فیلمهای مالیک بودند تا جیمز باندها. اولین فیلمام یک اثر فرانسوی بود به نام «انگشت حلقه» که اقتباسی از یک رمان ژاپنی بود. البته که آن کارگردانها متفاوت بودند و شیوه کارشان هم با هم فرق داشت، بیشترشان فیلمنامه کاملی داشتند. اما میدانید خب من با این نوع سینما بازیگر شدم. درنتیجه هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که در مسیر کارنامهام به فیلم اکشنی مانند جیمز باند برخورد کنم. لزوما هدف من نبود.
فقط اتفاق افتاد. همزمان با این ماجرا خب چون این فیلم خیلی بزرگ بود و از لحاظ تجاری موفق و خیلی از مردم به دیدنش میرفتند، من بیشتر با فیلم باند شناخته شدم. یادم میآید که برای آن فیلم جمعوجور اول حتی نتوانستیم در آمریکا مدیر پخش پیدا کنیم. آنها به من میگفتند: «نه، ما فیلمهای فرانسوی نمیبینیم.» با dvd فیلم سراغ یک نفر دیگر رفتم و گفتم:«ببینید من در این فیلم نقش اصلی را بازی میکنم.» ولی جوابشان این بود که: «برای ما اهمیتی ندارد. در آمریکا چه کاری انجام دادهای؟» من میگفتم: «خب راستش هیچی». متوجه شدم که اگر میخواهم به صورت بینالمللی کار بکنم، باید بیشتر تلاش کنم و در فیلمهای متفاوتی ظاهر شوم. این پیشینه من بود اما حدس میزنم چون مردم باند را دیدهاند و بقیه فیلمهایم را نه، فکر میکنند که من اصلا متعلق به آن سینما هستم.
به هر حال خود من همیشه دوست داشتم در فیلمهایی مانند آثار مالیک بازی کنم. اما منظورم این نیست که در آینده اصلا در فیلمهایی مانند باند ظاهر نخواهم شد. متوجه شدم که بازی در این فیلمها یک نوع تعادل ایجاد میکند. در حقیقت راز کار در همین است که در هر دوی این نوع فیلمها بازی کنیم. شما نمیتوانید فقط در فیلمهای مستقل کوچک بازی کنید، یا فقط در فیلمهای بزرگ با پروداکشن عظیم و تجاری. مردم متاسفانه فیلمهای جمعوجور را نمیبینند. بنظرم ماجرای فیلمهای ترنس مالیک فرق میکند چون مالیک مرشد و استاد است.
-او پیروان و هواداران خودش را دارد.
دقیقا. فیلمساز خیلی ویژهای است و به همین دلیل هم موقعیتش با بقیه متفاوت است.
-آیا شما قبل از حضور در این فیلم هم از طرفداران فیلمهای مالیک بودید؟
بله فیلمهایش را دوست داشتم.
-چطور مالیک شما را کشف کرد؟
اولین بار یک تست بازیگری در پاریس دادم اما مالیک آنجا حضور نداشت. مدیر انتخاب بازیگران از همه بازیگران زن فرانسوی در پاریس به گمانم فیلم گرفت!و بعد از اینکه ترنس نوار تست من را دیده بود، خواست تا با هم ملاقاتی داشته باشیم. درنتیجه من به آمریکا سفر کردم.
-آن ملاقات چطور پیش رفت؟
خیلی خوب بود. مجذوبکننده بود. اینبار سر تست حضور داشت و همهاش درباره چشمها و چهره و احساساتی که بیان میکنند، حرف زدیم. و بعد از آن فقط با هم گپ زدیم. او از من سوالاتی پرسید که واقعا تحتتاثیرم قرار داد چون جوری بنظر میرسید که انگار او مرا به خوبی میشناسد، میداند چه کسی هستم و از تجربیاتی که تا به آن رو انجام داده بودم، خبر داشت. پس من فکر کردم «او از کجا میداند که درباره چه موضوعاتی باید با من حرف بزند؟» بنظر میرسید یک روانشناس است. درک میکرد من چه کسی بودم. آنقدر دقیق و عمیق بود که من کاملا مجذوب حرفهایش شدم.
-درنتیجه به سرعت قانع شدید؟
دقیقا. البته همزمان از فکر کردن به بازی در این فیلم هم میترسیدم. با خودم فکر میکردم: «او میتواند کاملا ذهن مرا بخواند.»
-در اولین حضورتان جلوی دوربین چه واکنشی دریافت کردید؟همه مالیک را با این ویژگی میشناسند که اصلا با فیلمنامه کاری ندارد.
خب راستش تنها چیزی که من میدانستم این بود که نقش شخصیتی را باید بازی کنم که با طبیعت در ارتباط است. عاشق طبیعت است و عاشق بچهها. این همه چیزی بود که برای رفتن جلوی دوربین به من گفتند.
-همهاش همین؟
بله اما این فقط برای اتودهای اولیه بود. بعدتر البته جزییات بیشتری را برایم توضیح داد. وقتی نقش را گرفتم و شروع به حرف زدن درباره آن کردیم، بهتر متوجه شدم که این کاراکتر چه ویژگیهایی دارد و بعد از مدتی دیگر کاملا میشناختمش، همه ترسها و اشتیاقهایش را میدانستم. اما راستش بله درواقع چیز زیادی نبود. همین. چیز بیشتری در کار نبود. همهاش درباره ارتباطش با طبیعت بود. ارتباطی که بسیاری از شخصیتهای مالیک، چه مردان و چه زنانش با طبیعت دارند. اما خب همین موضوع برای مالیک خیلی مهم است. برای اینکه او میخواهد نیرویی را نشان دهد که قدرتش از ما خیلی بیشتر است.
-ترنس مالیک برای کمک به شما تا برای این نقش آماده شوید، چیز خاصی بهتان میگفت؟اصلا موردی بود که بخواهد در موردش بیشتر توضیح دهد؟
او مرا مجبور کرد سه رمان روسی بخوانم: «آنا کارنینا»، «ابله» و «برادران کارامازوف». «ابله» و «آنا کارنینا» را قبلا خوانده بودم. اما دوباره بازخوانیشان کردم. درنتیجه خواندن آنها خیلی خوب بود. کار سادهتری بود چون آنها رمانهای حجیمی هستند. و این واقعا بهترین نصیحتی بود که او میتوانست به من بکند. برای اینکه هر چیزی که من برای درآوردن نقشم در این فیلم نیاز داشتم را از همین کتابها گرفتم.
در واقع به نوعی این کتابها فیلمنامه اش بودند،متوجه میشوید؟نیازی نبود که او به من فیلمنامه بدهد.
همه آن چیزی که من باید میفهمیدم و از آن الهام میگرفتم در این کتابها وجود داشت. و بعد از آن ما نشستیم و درباره کاراکترها با هم گپ زدیم، بخصوص کاراکترهای زن داستان. چیزی که او در رمانهای روسی دوست داشت، رقابت بین زنان طبقه اشراف بود. نه اینکه آنها گربه صفت باشند. بیشتر بنظر میرسید آنها به رقبایشان علاقه دارند.
-اما در این فیلم که هیچکدام از این مسائل وجود ندارد!
هیچکدام نیست ولی ما همه آنها را در پروسه فیلمبرداری داشتیم. من با ریچل(وایز) سکانسهایی را بازی کردیم که خیلی شبیه به چیزی بود که الان برایتان تعریف کردم. لحظهای وجود دارد که ریچل برای ملاقات به خانه ما میآید. و من میدانم که دقیقا این زن کیست. میدانم دلیل برگشت این زن چیست و او میخواهد با من حرف بزند. و ما حرف میزنیم و حرف میزنیم. یک سکانس پر از دیالوگ. البته همزمان حس ناراحتکنندهای هم دارید چون میدانید سکانسهایی که برایشان این همه زحمت کشید امکان دارد در نسخه نهایی فیلم نباشند. اما به هر حال سکانسهای فوقالعادهای بودند.
درباره کاراکتر خود من، مرد از او میخواهد منصف و صادق ودر عین حال جسور باشد و هر دو این صفات را کنار هم به تصویر بکشد. حقیقتا خیلی شبیه به کاراکترهای رمانهای روسی است. آنها هم هر دوی این ویژگیها را کنار هم دارند.
-هم شما و هم ریچل وایز بعد از اکران فیلم به تماشاگران گفتید که صحنههای زیادی از بازیهای ما حذف شده است. آیا مالیک در این رابطه به شما هشدار داده بود یا غافلگیر شدید؟
نه چیزی نگفته بود(میخندد.) فکر میکنم خودمان میدانستیم اما او دوست نداشت دربارهاش حرف بزند.
– حالا از نسخه نهایی فیلم راضی هستید؟
خب راستش جدا از حضور خودم در فیلم، بنظرم «به سوی شگفتی» فیلم عمیقی است. قلب آدم را میشکند چون هیچ چیزی در رابطهها ساده پیش نمیرود. خیلی غمگین است اما خیلی هم واقعی است. چون دقیقا این چیزها اتفاق میافتند. اما درباره عشق چیزهای زیادی به ما یاد میدهد. فکر میکنم این فیلم درباره عشق در همه شکلهایش است. متعجب شدم که دیدم برخی از آن سکانسها در نسخه نهایی فیلم نیستند. صادقانهاش این است که من انتظار یک فیلم خیلی سختتر و خیلی تیرهتر را داشتم.
-بعد از دیدن فیلم با ترنس صحبت کردهاید؟
نه بامزه است چون وقتش را نداشتم. و البته شنیدم که او هم مشغول کار روی پروژه بعدیاش است و نمیخواستم مزاحمش شوم. می دانید موقع کار خیلی سختگیر و متمرکز است. اما واقعا دلم میخواست با او حرف میزدم.
-از آنجایی که مالیک هیچوقت مصاحبه نمیکند شما مجبور بودید که در تمام این مدت جور او را بکشید. چقدر برایتان اعصاب خردکن بود؟
بله من تنها کسی هستم که درباره فیلم حرف زدم. و حالا هم مجبورم برای مردم توضیح بدهم که این فیلم درباره چیست. راستش در عجبم اگر خود ترنس بتواند این کار را بکند. تشریح فیلمی از ترنس مالیک کار خیلی سختی است. شما نمیتوانید یک طرح فقط یک خطی داشته باشید. غیرممکن است. احساس میکنم باری رو شانههایم گذاشته شده. اما من استحقاقش را دارم. برای اینکه بیشتر طول فیلم کنارشان بودم و حالا باید هزینهاش را هم بپردازم.
عکس هایی از پشت صحنه سریال هوش سیاه ۲
تصاویری از سریال هوش سیاه
حسین یاری، کیکاووس یاکیده ،کیهان ملکی، حمید ابراهیمی، امیر دلاوری، سپهر گودرزی، پرویز سیرتی، میثاق جمشیدی، حسین سحرخیز، سعید دولتی، حسن خوانساری ، کاظم هژیرآزاد ، اتابک نادری و میترا مرادی بازیگران اصلی این مجموعه هستند.
سایر عوامل اصلی ” هوش سیاه ۲″ عبارتند از: دستیار کارگردان: خسرو نصیری خواه، مدیر تصویربرداری: حسن کریمی، صدابردار: اصغر آبگون، صدابردار: مرتضی مظفری، طراح صحنه و لباس: حسین مجد، دستیار صحنه: علی اسماعیلی، طراح گریم: نوید فرح مرزی، منشی صحنه: شیدا باسمه چی، مدیر تدارکات: علی رضایی، مدیر تولید: عبدالله شهباززاده.
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
تصاویری از سریال هوش سیاه
آلبوم ترافیک با صدای اشکان خطیبی و گروه ترافیک آخرین مراحل خود را برای انتشار پشت سر می گذارد. این آلبوم با نام «ترافیک» اولین تجربه رسمی این بازیگر سینما و تلویزیون در زمینه انتشار آلبوم است.
دیگر اعضای گروه هم فرشاد حسامی و بهنود فدوی هستند. فرشاد حسامی به عنوان آهنگساز، تنظیم کننده، میکس و مستر با خطیبی همراهی می کند، بهنود فدوی هم یکی دیگر از آهنگسازان و تنظیم کنندگان آلبوم است که نوازندگی گیتار الکترونیک این آلبوم را برعهده دارد.
کار روی آلبوم ترافیک از حدود یک سال قبل آغاز شده و سبک آن تلفیقی از موسیقی راک، الکترونیک و پاپ است. اودر این آلبوم مضمون اجتماعی را در تمام ترانه ها مورد استفاده قرار داده است. ترانه هایی با موضوع کودکان کار، ترافیک، بی پولی و تنهایی با زبان عامیانه برای مخاطبان بیان می شود.
ترانه های ترافیک توسط اشکان خطیبی و مهتاب ناهی نوشته شده. یکی از ترانه ها را هم سیامک عباسی سروده است. «ترافیک» ۸ قطعه دارد و در حال حاضر در انتظار صدور مجوز نهایی از وزارت ارشاد است. اتفاقی که در صورت عملی شدن «ترافیک» را از ۲۰ اسفند وارد بازار موسیقی ایران می کند.
منبع : تماشا
از آنجایی که بازیگران سریال پایتخت همگی در مطبوعات و نشست های مختلف به وفور درباره این مجموعه صحبت و مصاحبه کرده بودند به گزینه ای رسیدیم که در این مدت نه مصاحبه کرده و نه راضی به حضور در نشست های مختلف شده یعنی لیندا کیانی بازیگر نقش شعله. او که اصلا حاضر به مصاحبه نبود در نهایت به خاطر احترام به خوانندگان «تماشا» راضی به گپ شد که در ادامه می خوانید:
معمولا در ایران سری سازی زیاد تجربه خوبی از آب درنمی آید و همچنان قسمت اول فیلم ها و وسریال های دنباله دار جذابتر از باقی قسمت هاست اما درباره «پایتخت ۲» عکس این اتفاق افتاد و قسمت دوم پرطرفدار و جذابتر از آب درآمد. فکر می کنی مهمترین دلیل این اتفاق چیست؟
– وقتی آقای مقدم تصمیم بگیرد که کاری را برای دومین بار شروع کند حتما به نتایج جدی رسیده که می خواهد این کار را عملی کند، چون اینقدر تجربه در چنته اش هست که بی گدار به آب نزند؛ همینطور محسن تنابنده و دیگر باتجربه های گروه تولید. وقتی من به این گروه وارد می شوم هم نتیجه اعتمادی است که به همه این آدم های حرفه ای دارم. درست می گویی، من این را می دانم که این اتفاق ریسک است و تا الان هر کسی که این کار را انجام داده نتیجه خوبی نداشته اما آقای مقدم اینقدر حرفه ای است که به کاری که انجام می دهد اطمینان کامل دارد.
چقدر با من موافق هستی که تغییر مدام لوکیشن در قسمت دوم و از این شهر به آن شهر رفتن عامل جذابیت این سریال شده است؟
– این تغییر لوکیشن ها خیلی کمک می کند اما به نظرم اینقدر داستان جذابیت داشت که حتی اگر این سفرها هم اتفاق نمی افتاد باز هم مخاطب سریال را دنبال می کرد. شما نگاه کنید می بینید که «پایتخت ۱» هم مورد توجه واقع شد با اینکه فقط در تهران بود اما موافقم لوکیشن حتما موثر است.
شنیده ایم که سیروس مقدم از آن دسته کارگردانان سختگیر است. با توجه به اینکه این چهارمین همکاری تو با این کارگردان است کمی درباره او برایمان بگو.
– آقای مقدم آدم سختگیری از آن لحاظ که سختگیری هایش آزاردهنده باشد نیست؛ اما همیشه روز اول سنگش را با بازیگر وامی کند و من بازیگر می فهمم که باید چه کاری انجام بدهم. او اصولا جوری با بازیگر برخورد می کند که من به خودم اجازه کم کاری و خطا کردن نمی دهم. آقای مقدم اینقدر سر هر سکانسی انرژی دارد که اگر از بیرون نگاه کنی با دیدن انرژی سیروس مقدم تصور می کنی که اولین سکانس کار است. اصلا نمی توانی بگوییب که خسته ای یا حوصله نداری! بگذار اینطور بگویم که ایشان اصلا بداخلاق نیستند و همیشه لبخند به لب دارد اما به شدت منظم است.
محسن تنابنده دست راست سیروس مقدم در «پایتخت ۲» بود. با او قبلا همکاری نداشتی؟
– نه؛ این اولین همکاری من با محسن تنابنده بود چون ایشان بازیگردان بودند من و بقیه تیم هر جوری که ایشان می خواستند باید بازی می کردیم.
تنابنده از آن دست هنرمندانی است که به شدت پر از ایده و خلاقیت است. قبول داری؟
– خیلی. محسن تنابنده برای هر دیالوگ و سکانس ایده های جالبی داشت. من همیشه قبل از هر سکانس یک سری ایده جهت بازی جلوی دوربین برای خودم دارم اما در طول فیلمبرداری «پایتخت ۲» می دیدم که محسن تنابنده نگاه و ایده هایش با همه ما فرق دارد و نگاهش واقعا متفاوت است و افکاری به ذهنش می رسد که در حالت عادی به ذهن هر کسی نمی رسد.
چرا اینقدر در سینما کم فروغی و در تلویزیون پرفروغ؟
– سینمایی هایی که به من پیشنهاد می شود اینقدر معمولی است که ترجیح می دهم در یک سریال خوب بازی کنم تا یک فیلم معمولی. الان دچار یک ترس بزرگ از بازی کردن در سینما شده ام، اینقدر روی پیشنهادهای سینمایی ام فکرح و تحقیق می کنم که در نهایت هر بار به این نتیجه می رسم که نروم بهتر است. حس می کنم در سینما یک ذره بین خیلی قوی روی کار آدم است که هر چقدر هم خوب باشی ممکن است به خاطر کم کاری بقیه زیر سوال بروی. من تجربه این را داشته ام که به خاطر یکی دوتا از کارهای سینمایی ام که خودم هم می دانم خیلی بد بوده زیر خنجر انتقادات وحشتناک رفتم. روی تیم خیلی حساس شده ام.
روی فیلمنامه به شدت زوم می کنم و همینطور بازیگرانی که قرار است با آنها کار کنم. وقتی می بینیم که بازیگران تراز اول با سر پیشنهاد بازی در کارهای سیروس مقدم را در تلویزیون می پذیرند خب چرا باید بیایم و ریسک کنم و در سینما کاری را بپذیرم که آخرش اتفاق دلچسبی از آب درنمی آید؟
ماجرای آن عکسی که از تو در اینترنت پخش شده و همه می گویند همسرت است، چیست؟
– من ازدواج نکرده ام و این عکس را در پشت صحنه یک تله فیلم با ایمان حضرتی گرفتم، همین.
اغلب سکانس های حضورت در این سریال با آن دوقلوها بود. کار کردن با بچه خیلی سخت است؛ نه؟
– کار کردن با بچه که واقعا سخت است اما این دوتا اینقدر دوست داشتنی هستند که دلم برایشان تنگ شده است. از وقتی فیلمبرداری تمامشده روزی نیست که من به عکس هایم با این دوتا نگاه نکنم و یادشان نباشم. اینقدر جفتشان باهوش بودند که گاهی واقعا دلم برای آن شیطونی های شیرین شان هم تنگ می شود.
در قسمت اول «پایتخت» حضور نداشتی و به همین خاطر دوست دارم بدانم که کدام یک از کاراکترهای قسمت اول را بیشتر از همه دوست داشتی؟
– من آن سال عیدت نتوانستم ببینم اما بعد از آن دی وی دی اش را گرفتم و ۳-۲ بار هم دیدم و خیلی دوستش داشتم. همه آدم های این خانواده را دوست دارم؛ از نقی تا ارسطو تا باباپنجعلی و مهربانی های هما.
«گوئینت پالترو» ۴۰ ساله، هنرپیشه معروف آمریکایی که در سال ۱۹۹۷ جایزه اسکار بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «شکسپیر عاشق» را از آن خود کرد، از سوی نشریه «پیپل» به عنوان زیبا ترین زن جهان در سال ۲۰۱۳ انتخاب شده است
«گوئینت پالترو» ۴۰ ساله، هنرپیشه معروف آمریکایی که در سال ۱۹۹۷ جایزه اسکار بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «شکسپیر عاشق» را از آن خود کرد، از سوی نشریه «پیپل» به عنوان زیبا ترین زن جهان در سال ۲۰۱۳ انتخاب شده است.
بیشترین دلایلی که مردم پالترو را به عنوان زیباترین زن جهان در سال ۲۰۱۳ انتخاب کردهاند، شغل، خانواده و سبک زندگی سالمی است که او برای خود انتخاب کرده است؛ یک زندگی ساده و بیآلایش. او در اینباره میگوید: من وقتی بیشترین احساس زیبایی را دارم که خودم هستم، من در هر حال خودم را قضاوت نمیکنم و تمام آرامشی که دارم یک آرامش درونی است که از دوست داشتن خودم ناشی میشود. من در حال حاضر اطراف خانهام هستم با یک شلوار جین و یک تیشرت و واقعا هیچ آرایشی هم ندارم!
او این روزها، مرد آهنی ۳ را در آستانه ی اکران دارد.
تصویربرداری بخشهایی از سریال «کلاه پهلوی» چند روزی است در شهرستان ساوه آغاز شده است. در این بخشها تعداد زیادی از بازیگران سریال کلاه پهلوی مقابل دوربین میروند.
سیروس گرجستانی بازیگر نقش «یاور نیکوکار» نیز یکی از این بازیگران است که از روز یکشنبه مقابل دوربین کلاه پهلوی حضور یافته است.
روز دوشنبه نهم اردیبهشتماه، این بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان، در سر صحنه از اسبی که سوار بر آن بوده سقوط میکند و از ناحیه سر دچار شکستگی میشود. گرجستانی به سرعت توسط عوامل صحنه به بیمارستان شهید مدرس ساوه منتقل میشود و توسط پزشکان به صورت کامل معاینه میشود.
حال عمومی گرجستانی در حال حاضر رضایتبخش است و صرفا بدن وی دچار کوفتگی شدید است. نکته جالب توجه این است که سقوط وی از اسب به دلیل شدت ضربه می توانست برای وی خطر فراوانی داشته باشد و به سَر وی ضربه وارد کند اما به دلیل آنکه گرجستانی برای حضور در این صحنه، «کلاه شهربانی» را بر سر داشته، این کلاه به عنوان یک ضربه گیر عمل کرده و مانع از آسیب جدی به سَر وی شده است.
گرجستانی همچنان در ساوه حضور دارد و تا پایان بازی در سکانسهای باقیمانده در کنار عوامل خواهد بود.
این سریال به تهیه کنندگی «محمدرضا تختکشیان» و کارگردانی «سید ضیاءالدین دری» برای شبکه یک سیما تولید می شود و تاکنون ۲۸ قسمت از این سریال پخش شده است.
پیش بینی می شود فیلمبرداری این سریال تا اواسط هفته آینده در ساوه ادامه داشته باشد. در این بخش از سریال داریوش فرهنگ، امین حیایی ، محمدرضا شریفینیا، سیروس گرجستانی و رحمان باقریان مقابل دوربین خواهند رفت. پس از آن فیلمبرداری بخشهایی از سریال در شهرک سینمایی غزالی پیگیری خواهد شد.
سلنا گومز خودش را از براد پیت مخفی می کند !
در مراسم اهدای جوایز ام تی وی ، سلنا گومز برای ملاقات کردن با براد پیت آنقدر نگران بود که زیر میز مخفی شد.
این بازیگر و خواننده جوان بعد از اجرای برنامه در این مراسم بزرگ ، در اتاق مخصوصش مشغول استراحت بود که دستیارش به او گفت ، براد پیت دنبال او می گرددو می خواهد او را ببیند .
سلنا گومز درباره این ماجرا می گوید:«آنها درب اتاق مرا زدند و گفتند براد پیت دم در است و اجازه ورود می خواهد . من سعی کردم خونسردی خودم را حفظ کنم و خیلی عادی و خوب رفتار کنم و گفتم ” او را به داخل راهنمایی کنید ” اما وقتی او داخل شد ، دویدم و زیر میز پنهان شد و حدود ۲ دقیقه آنجا ماندم زیرا واقعا” نمی توانستم باور کنم که این اتفاق رخ داده و براد پیت به اتاق من آمده است.
براد پیت در این دیدار برای سلنا گومز توضیح داد که فرزندانش طرفدار برنامه تلویزیونی مشهور او هستند و به همین دلیل او دوست دارد یک عکس با سلنا بگیرد و این عکس را برای فرزندانش ببرد.
اما آنها آنقدر درباره مسائل مختلف با هم صحبت کردند که وقت نکردند عکس بگیرند اما در کل سلنا از ملاقات براد پیت خیلی هیجانزده شد و در ادامه صحبتهایش گفت :«او خیلی خوب و مهربان است.»
پرتال آفتاب
۴ عکس جدید از الناز شاکردوست و مانتوی زرد رنگش!
روز گذشته اولین مراسم اکران خصوصی رالی ایرانی با حضور سعید ابوطالب نویسنده و تهیه کننده این مجموعه و آرش معیریان کارگردان، جمعی از هنرمندان، اصحاب رسانه و عوامل فیلم و اعضای باشگاه طرفداران رالی ایرانی در فرهنگسرای ابن سینا در شمال تهران برگزار شد.
به گزارش سایت رسمی “رالی ایرانی” الناز شاکردوست، بهنوش بختیاری، سیروان خسروی، زانیار خسروی، احسان خواجه امیری، بنیامین بهادری، علی ضیاء، دکتر افروغ ، دکتر امیررضا خادم، محمودگبرلو (مجری برنامه هفت) از جمله مهمانان این مراسم بودند.
منبع: yjc.ir
مجله ایده آل: حامد بهداد به واسطه رامبد جوان و پیشنهاد او به همایون اسعدیان وارد سینما شد.
۱۰ نکته درباره حامد بهداد
۱-حامد بهداد به واسطه رامبد جوان و پیشنهاد او به همایون اسعدیان وارد سینما شد. او برای فیلم «آخر بازی» رل خود را به بهداد داد، قبل از آن بهداد در دفتر تبلیغاتی رامبد کار میکرد و ضمن تحصیل در رشته تئاتر آچار فرانسه این دفتر تبلیغاتی بود.
۲- حامد در تهران به دنیا آمده اما در نیشابور بزرگ شده که این مهاجرت به دلیل شرایط شغلی پدرش پیش آمده است. بهداد به نیشابور و مردمش تعصب خاصی دارد و همیشه از ویژگیهای آنها تعریف و تمجید میکند.
۳- با حضور در نیشابور مدل رفتاری او و لباس پوشیدنش نسبت به همسن و سالهایش کلا تغییر میکند. رفتار پدر و مادرش هم با او تغییر میکند و او اولین کتک را از پدرش در این شهر خورد که برایش خاطرهانگیز است!
۴-پدر حامد ورشکسته میشود و خانواده بهداد مجبور میشوند به مشهد مراجعت کنند. پدر او اهل شعر و شاعری است و خانوادهاش هم اهل مسابقه مشاعره بودند.
۵- فردی که بیشترین تاثیر را روی زندگی حامد گذاشته سیدمحسن شهرنازدار است که حامد تمام اطلاعات شفاهیاش را با او چک میکند. حامد هرازگاهی به خراسان و سراغ او میرود، شهرنازدار روزنامه نگار بوده و در زمینه موسیقی و معماری کتابهایی نوشته است.
۶- حامد گفته در دوران دانشجویی و زمانی که تئاتر میخوانده فقر شدیدی را تحمل کرده و سختی زیادی کشیده است.
۷- بهداد حدود ۲ سال پیش به کانادا رفت و قصد داشت برای تحصیل در این کشور اقامت کند اما بحث بازی در فیلم آدمکش که پیش آمد، باعث برگشت او شد.
۸- بهداد از ۹ سالگی تئاتر بازی کرده و عاشق بازیگری است. او به مارلون براند عشق میورزد و این را مخفی هم نکرده که دوست دارد ادای او را دربیاورد. حامد گفته حتما روزی اسکار میگیرد و نوبل و اسکار برایش مهم است.
۹- بهداد گفته برای بازی در یکی از فیلمهای تئوآنجلو پلوس، فیلمساز شهیر و فقید یونانی به او پیشنهاد شده اما ریسک نکرده و این پیشنهاد را رد کرده است. او پیشنهاد بازی در فیلم «درباره الی» را هم رد کرد!
۱۰- بهداد که امسال ۴۰ساله خواهد شد هنوز ازدواج نکرده است. او از عشق تعریفی فلسفی دارد و میگوید با وجود اعتقاد به زندگی مشترک همسر یک سوپراستار شدن دشواریهای زیادی دارد. خودش گفته دوست دارد ازدواج کند و بچهدار شود اما الان شرایطش مناسب نیست!
۱۰ نکته درباره رضا عطاران
۱- عطاران ۲ تا ۳ هفته بعد از ممنوعالکار شدن در سیما ازدواج میکند و در آن زمان مجبور میشود برای امرار معاش دست به کارهای جالبی بزند. از جمله اینکه با فردی دفتر پخش مواد غذایی دایر میکند و با یک وانت زامیاد آبیرنگ به سوپرمارکتها رفته و مربا، چیپس، پفک و… پخش میکرده است!
۲- عطاران از آن دست اهالی هنر است که علاقه زیادی به فوتبال و هواداری از تیمهای سرخابی ندارد. جالب اینکه او به دلیل نوستالژی کودکیاش از فوتبالهایی که دیده تیمهای ملی برزیل و هلند را توامان دوست دارد.
۳- او جزو بازیگران و کارگردانانی است که زیاد سیگار میکشد. خودش میگوید برای ۲ سال سیگار را ترک کرده اما نتوانسته ادامه دهد و دوباره شروع به کشیدن کرد.
۴- رضا عطاران کلا با کتاب خواندن بیگانه است زیرا مثل خیلی از مردم فرصتش را ندارد. خودش گفته اهل ایمیل، اینترنت و فیسبوک هم نیست. او میخواهد موبایل را هم کنار بگذارد تا کلا از دنیای تکنولوژی دور باشد.
۵- رضا برخلاف بسیاری از ستارهها نه ماشین دارد نه دلبسته این چهار چرخ پرزرق و برق است. او پیش از این ۵،۴ ماشین داشته که هیچکدام را دوست نداشته است.
۶- برخلاف اینکه خیلیها فکر میکنند رضا آدم بذلهگویی است خودش گفته اصلا بلد نیست جوک تعریف کند و طوری جوک تعریف میکند که هیچکس خندهاش نمیگیرد.
۷- عطاران در یک خانواده نسبتا پرجمعیت رشد کرده و ۴ برادر و خواهر دارد که هیچکدام مثل او در کارهای هنری فعالیت نمیکنند. رضا با وجود اینکه سالهاست ازدواج کرده ابتدا با همسرش توافق کرده بود صاحب فرزند نشود تا اینکه ۵،۴ سال قبل صاحب یک دختر شد.
۸- پدر رضا از ابتدا هیچ علاقهای به شغل او نداشت. آقای عطاران بزرگ کارمند دفتر ترمینال اتوبوسرانی مشهد بوده و زمانی که رضا در نوجوانی برای گروهی از دوستانش اجرای خانگی داشته از راه میرسد و همه مهمانها را بیرون میریزد.
۹- مدتی گفته شد عطاران با مدیری قهر است اما خودش گفته به دلیل نوع کارهای مدیری و کاراکترهایش دوست ندارد در کارهای او بازی کند.
۱۰- عطاران سال ۱۳۷۳ در ۲۶سالگی ازدواج کرد. فریده فرامرزی همسر اوست که ابتدا کار تئاتر انجام میداده، در فیلمهایی مثل صندلی خالی هم بازی کرده و کاندیدای دریافت جایزه هم شده اما امروزه بیشتر کار تدوین انجام میدهد.