شخصيت افراد
بر اساس یک پژوهش آمریکایی مردها بسیار زودتر از زنها متوجه خیانتهای شریک زندگی خود متوجه میشوند.
گفتنی است که رویارویی با حالتی شبیه خیانت موجب مشکوک شدن مردها به کودکانشان میگردد و این حالت به طور همیشگی خواهد بود.
منبع: سیمرغ
ملکه فراهانی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: تضاد عارضه ای است که در ذهن انسان شکل می گیرد و به معنی عدم پذیرش امر حقیقی و فرار به سوی توهم و ایده آل های فکری است، پدیده دروغگویی زمانی اتفاق می افتد که بین من ایده آل و من حقیقی فرسنگ ها فاصله بیفتد به این صورت که شخص در یک لحظه دو موضوع را در ذهن خود مرور می کند که یکی مربوط به آرزوها و زندگی ایده آلش است و دیگری در مورد آنچه که واقعیت دارد که اغلب مورد اول بر دومی سایه افکنده و ذهن را تحت تأثیر قرار می دهد
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در خصوص علل و انگیزه دروغ گفتن افراد گفت: علل و انگیزه دروغ گفتن افراد عوامل شخصیتی مانند رویاپردازی، اغراق گرایی و خود بزرگ بینی و عوامل اجتماعی مانند درخطر قرار گرفتن موقعیت، اعتبار و شغل و دیگر عامل محافظت از منافع که فرد برای حفظ منافع خود برای دروغ گفتن تلاش می کنند مانند محافظت از آسیب، درگیری، ناراحتی، نگرانی و حریم خصوصی و… است.
وی ادامه داد: همه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که افراد دروغگو احساس حقارت و کمبود، عدم امنیت و اعتماد به نفس پائین دارند که برای جبران آنها دست به مکانیسم دفاعی مثل دروغ گفتن، می زنند.
در این گفتگو در زمینه پدیده دروغگویی، انواع آن و درمان این بیماری مصاحبه ای انجام شده که در ادامه با ما همراه باشید.
–ریشه دروغگویی را چگونه بررسی می کنید؟
فراهانی تصریح کرد: به عنوان یک روانشناس برای پیشگیری از ریشه دروغ از دو تکنیک استفاده می کنیم یا در مقاطع مختلف زندگی به ریشه دروغگویی می پردازیم یا اینکه گاهی ما ریشه دروغگویی را در تربیت دوران کودکی فرد بررسی می کنیم.
–آیا فرد دروغگو قابل درمان است؟
این متخصص روانشناس بالینی تشریح کرد: اگر دروغ گفتن به صورت بیماری و اختلال شخصیتی مثل سایکوز، اختلال ساختگی، افراد اهل تمارض درمانشان بسیار سخت است اما اگر دروغ گفتن فقط در مقطعی از زندگی رخ دهد که به علت کمبود اعتماد به نفس و احساس حقارت باشد و درمانشان به نسبت راحت تر است چراکه خود به درمان کمک می کند.
–هیپنوتیزم درمانی ابزاری است که به فرآیند درمان کمک می کند
فراهانی در پاسخ به اینکه آیا با هیپنوتیزم درمانی نیز می شود به این نوع بیماران کمک کنند یا نه یا اینکه نقش مؤثری در درمان دروغگویی دارد یا نه گفت: هیپنوتیزم درمانی برخلاف تصور مردم، درمان نیست بلکه یکی ابزاری است که به فرآیند درمان کمک می کند.
وی ادامه داد: در هیپنوتیزم فرد چیزهایی را که در طول زندگی فراموش کرده می تواند به یاد آورد بنابراین اینکه فرد قابلیت هیپنوتیک را داشته باشد بسیار مهم است بنابراین نمی توان به تنهایی گفت: هیپنوتیزم باعث بهبود فرد دروغگو شود بلکه یک ابزار درمانی مقطعی است که در درمان بالینی کمک می کند و درمان با هپینوتیزم یک درمان خوش باورانه است.
–شناسایی علل دروغگویی فرد قبل از آغاز درمان
فراهانی با بیان اینکه قبل از آغاز درمان اول باید علل دروغگویی را در فرد بررسی کنیم افزود: قبل از اینکه بخواهیم درمان را آغاز کنیم اول باید علل دروغگویی را در فرد بررسی کنیم به طور مثال اگر فرد مرض دروغگویی دارد یا بیمار دروغ پردازی است دارو درمانی برایش مناسب است اما اگر فقط در مقاطعی از زندگی دست به دروغ می زند درمانش متفاوت است و ممکن است فرد به دلیل ترس، احساس حقارت و… دست به دروغ بزند که ما سعی می کنیم این رفتارها را با روانکاوی و روان درمانی از بین ببریم.
–افراد دروغگو همزمان به اختلال های روحی و روانی مبتلا هستند
متخصص روانشناسی بالینی اظهار کرد: افراد دروغگو همزمان به بیماری ها و اختلال های روحی و روانی مبتلا هستند.
وی ادامه داد: افرادی که اضطراب بالایی دارند خیلی مبالغه آمیز صحبت می کنند و در حال دروغ گفتن هستند و یا وسواسی ها واقعیت ها را تغییر می دهند و دست به دروغ می زنند افراد شکاک و بد بین نیز به صورت ناخودآگاه دروغ می گویند و آنچه را که به فرد نسبت می دهد غیر واقعی است.
–فرد از دروغ گفتن خود ناراحت نیست و برایش لذت بخش است
این روانشناس بالینی گفت: به ندرت پیش آمده که کسی مراجعه کند و بگوید من دروغ می گویم و از این بابت ناراحتم و من را درمان کنید.
وی ادامه داد: در واقع ما در طول جریان مشاوره متوجه می شویم که فرد دروغگو است و او را درمان می کنیم و وقتی فرد می گوید که احساس حقارت دارد و توانایی گفتن ندارد متوجه می شویم که وی دروغ می گوید اما مستقیم پیش نیامده که بگوید مشکل دروغ گفتن داریم.
وی اظهار داشت: اصولاً در طولانی مدت وقتی فرد در حال دروغ گفتن است برایش لذت بخش است و این کار را ادامه می دهد در واقع دروغگویی عادت می شود و برای فرد کسب رضایت می کند.
–دروغ مصلحتی هم جزو خانواده دروغگویی محسوب می شود
فراهانی در پاسخ به اینکه چرا افراد دروغ خود را با گفتن دروغ مصلحتی توجیه می کنند گفت: دروغ گفتن یا نگفتن واقعیت اسامی مختلفی دارد مثل مبالغه کردن، دروغ کوچک، توجیه و تحریف، لاف زدن، تعارض و دروغ مصلحتی همه این عنوان ها جزو خانواده دروغگویی محسوب می شود که همه موارد به غیر از دروغ مصلحتی بارشان منفی است.
وی با بیان این مطلب ادامه داد: البته منظور از دروغ مصلحتی همان است که در جامعه باب و رایج است و منظور از دروغ مصلحتی این است که مصلحت ایجاب می کند که این گفته را نگویم تا ببینم چه طوری و در چه شرایطی بیان کنم.
–فرد دروغگو در درجه اول به خود آسیب می رساند
این متخصص بالینی اظهار کرد: هر نوع دروغ در درجه اول به خود فرد آسیب می رساند، در واقع فرد دارد مدام به خود دروغ می گوید و هر چقدر دروغگویی فرد بیشتر باشد آسیب رساندن به خودش بیشتر می شود و اگر در زمانی دروغ های فرد برملا شود و فرد دیگر نتواند با دروغ گفتن به نتایج رضایت بخش برسد دچار مشکلات روانی می شود که حتی دیده شده این افراد در بیمارستان روانی بستری شده اند.
وی تأکید کرد: هر چقدر سن مان بالاتر رود نیاز به آرامشمان بیشتر و توانایی مواجهه با مشکلات برایمان کمتر می شود و فردی که به طور مداوم مثلاً ۲۰ سال در حال دروغ گفتن باشد و نتواند در ۴۰ سالگی با دروغ گفتن کارش را راه بیندازد به شکست و مشکلات روانی بسیاری بر می خورد.
وی یادآور شد که رعایت نشدن قانون در سطح اجتماع، میزان دروغگویی را افزایش می دهد.
–به جای تغییر در این افراد از آنها فاصله بگیرید
فراهانی خاطرنشان کرد: اگر در روابط بین فردی با کسانی در ارتباطیم که زیاد دروغ می گویند به جای اینکه تغییری در این افراد داشته باشیم باید به فکر فاصله مان با آنها باشیم و اگر فرد بسیار به ما نزدیک بود مثل همسرمان باید از مشاور کمک بگیریم و سعی کنیم با روش های علمی با این موضوع برخورد کنیم چراکه در غیر این صورت اگر بخواهیم خودمان به طور مستقیم به وی کمک کنیم ممکن است طرفمان وارد فاز انکار شود که این مسئله جدی و مشکل ساز است.
سؤالاتی هستند که بیشتر اوقات در ذهن تمامی زنها وجود دارد؛ سؤالاتی درباره رابطهشان با مردان، اینکه چرا خیلی اوقات بدون وجود هیچ نوع مشکل خاصی با هم دعوایشان میشود و دچار اختلاف میشوند.اینکه مثلا چرا مردها نمیتوانند آنطور که باید احساسات آنها را درک کنند، چرا بیخودی عصبانی میشوند و عکسالعملهایی غیر قابل پیشبینی نشان میدهند و سؤالاتی از این قبیل. درک مردها و داشتن تعامل بهتر با آنها مستلزم دانستن ۳ راز بزرگ درباره ویژگیهای مغزی- احساسی آنهاست؛ این ۳ راز همانهایی هستند که باعث میشوند فکر کنیم مردها موجودات پیچیدهای هستند اما اشتباه نکنید شما به راحتی میتوانید مردتان را پیشبینی کنید چون او خیلی سادهتر از آن است که تصور میکنید.
مردها با این احساس بزرگ میشوند که مسئولیت درست کردن همه موارد با آنهاست. مثلا مردها از همان کودکی این جمله را زیاد میشنوند که «پسرم وقتی بزرگ شدی، قراره رئیس یه خانواده باشی». پسربچههای کوچکی که این جملات به آنان گفته میشود، با این باور ناخودآگاه بزرگ میشوند که چنانچه میخواهند یک مرد واقعی باشند باید لایق و توانا باشند و مسئولیت مواظبت از زن زندگیشان با آنهاست. به همین دلیل است که وقتی با شوهرتان درددل میکنید او به جای اینکه با شما همدردی کند و دلداریتان دهد، برایتان استدلال میکند.
مردان خود را مسئول درد و رنجتان میدانند و چنانچه نتوانند ناراحتیتان را برطرف کنند، احساس گناه خواهند کرد. هنگامی که مردی درد و رنج همسرش را میبیند، خود را سرزنش کرده و مسئول میداند و به این دلیل که شما باعث شدید، احساس بدی نسبت به خودش پیدا کند، از دستتان عصبانی میشود.
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که بخواهید احساسات خود را با همسرتان در میان بگذارید و او سعی کند که یا با عجله شما را از آن احساس بیرون کشیده یا اینکه کاری کند تا دست از آن بردارید؟ شما فقط میخواهید کمی گریه کنید ولی او طوری برخورد میکند، انگار شما دچار یک بیماری عصبی یا روانی شدهاید. مردها غالبا احساساتی برخورد کردن زنها را با حالت هیستریک اشتباه میگیرند و فرض را بر این میگذارند که وضعیت روحیتان خرابتر از آن است که تصورش را میکنید.
در مردها نیمکره راست فعالتر است ولی زنها از هر دو نیمکره همزمان استفاده میکنند در نتیجه مردها به سختی میتوانند از تعقل و عقلانیت به یکباره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع دهند.
ارزشیابی ما زنان با ارزشیابیهای مردها متفاوت است. ما زنها صرفنظر از اینکه تا چه حد در شغل خود موفق هستیم، مادامی که زندگی احساسی خوبی نداشته باشیم، احساس خوبی نسبت به خودمان نخواهیم داشت. برای یک زن صمیمیت و نزدیکی با همسرش، آرامش و راحتی است.
زنان هنگام جمع آوری تعریف و تمجید زیاد فروتن نیستند ، به خصوص اگر آن تعریف مربوط به چیزی باشد که زیاد روی آن کار می کنند. آنها دوست دارند تحسین شده و سرها برای تحسین از آنها به حرکت درآید. نمونه های زیر ۶ تعریف و تمجیدی است که اکثر دخترها خواهان شنیدن آن هستند …
۱٫ “وزن کم کردی”
وقتی دختری به صورت خستگی ناپذیر در باشگاه ها به سر می برد و یا با رژیم غذایی و خوردن غذاهای کم کالری و .. در تلاش است تا خود را لاغر و خوش هیکل نگه دارد تا بتواند لباس هایی که دوست دارد بپوشد ، به گزارش نیک صالحی پس اگر شخصی به او بگوید وزن کم کردی یا لاغر به نظر می رسی ، برای او مانند آن است که سراسر روز کارش را خوب انجام داده است.
۲٫ “سلیقه ات در لباس پوشیدن فوق العاده است”
ممکن است دختری علاقه زیادی به خرید و جستجوی لباس و کفش و جواهرآلات و… دارد و یا دوست دارد در زمینه مد و لباس حرفی برای گفتن داشته باشد. با این تعریف او تا عرش بالا می رود!
۳٫ “جوان تر به نظر می رسی”
دخترها معمولا دوست ندارند زیاد درباره سن و سال صحبت کنند. آنها دوست دارند باهوش و جوان به نظر برسند و مثلا اگر کسی فکر کند که او ۲۵ ساله است ولی در حقیقت ۳۰ سال دارد ، شاید یکی از بهترین تعریف ها از او باشد.
۴٫ “تو به شدت باهوش و شوخ طبع هستی”
درست است که بیشتر مشهور است که دختران به ظاهر خود توجه زیادی دارند ولی به گزارش نیک صالحی در کنار آن هوش و زکاوت نیز برایشان اهمیت داشته و این تعریف در کنار تعریف از زیبایی، بسیار برایشان خوشایند است.
۵٫ “موهایت به طور شگفت انگیزی، بلند، درخشان و پرپشت است”
ممکن است دختری به طور مرتب موهای خود را با استفاده از محصولات زیبایی مو مانند نرم کننده، روغن های خاص و شامپو نگه داری کند. تعریف در مورد موهای بلند و پرپشت و یا مدل موی کوتاه زیبایی که به آنها می آید به آنها احساس خوبی می دهد.
۶٫ “پوست زیبا و درخشانی داری”
دختری ممکن است یک جوش درست وسط پیشانی و یا روی گونه اش ببیند و فکر کند دنیا روی سرش خراب شده است . او ممکن است برای زیبا نگه داشتن پوستش رژیم غذایی مناسب، مرطوب کننده ، کرم صورت و دیگر محصولات زیبایی مناسب پوستش را استفاده کند. پس بدیهی است که پس از صرف این کارها، این تعریف را با آغوش باز می پذیرد!
این روزها روانشناسی و شخصیت شناسی از روی تست های مختلف طرفداران زیادی دارد و همه دوست دارند به طریقی شناخت بیشتری از خود به دست بیاورند و بدانند درونشان چه می گذرد. اصلا همین که درباره خودمان و واقعیت های روحی مان بخوانیم جالب و سرگرم کننده است. حالا ما می خواهیم با یک چیز نسبتا عجیب شما را روانشناسی کنیم؛ با رژلب تان. بله، خیلی عجیب است؟برای خود ما هم وقتی برای اولین بار با چنین تستی مواجه شدیم تعجب آور بود، به همین دلیل اول از همه سراغ خانم های دفتر مجله رفتیم تا ببینیم این تست چقدر می تواند درست باشد. باور کنید بیشتر آنها ادعا می کردند که بسیاری از چیزهایی که در آزمون آمده به شخصیت شان نزدیک است. پس فهمیدیم خیلی هم آزمون بی ربطی نیست و می تواند خیلی چیزهای ناگفته از شخصیت ما را بگوید.
● محافظه کار و مصمم
به رژلب خودتان نگاه کنید، اگر دیدید که سر آن کاملا صاف شده است می توانید خودتان را اینگونه تحلیل کنید، که یک زن بسیار مصمم و ثابت قدم هستید و در تصمیم گیری هایتان بسیار با اراده عمل خواهید کرد. وقتی هدفی را برای خودتان تعیین کنید به این راحتی ها از آن چشم پوشی نمی کنید و سعی می کنید تا انتها با تمام وجود به سمت هدفتان حرکت کنید. البته ناگفته نماند که تایید دیگران هم برای شما بسیار مهم است. سعی می کنید ظاهر و کردارتان به گونه ای باشد که هر کسی را راضی کند. شما به سرعت می توانید مسائل را تجزیه و تحلیل کنید؛ به همین دلیل در برخورد با ناملایمات زندگی بسیار خونسرد عمل می کنید حتی برخی از مواقع در مقابل تصمیم گیری های قبلی خودتان ایستادگی می کنید و به راحتی کنار نمی آیید و سعی می کنید از اشتباه زیاد جلوگیری کنید. علاقه مند هستید همه چیز را قبل از اتفاق افتادن پیش بینی کنید و این ناشی از روحیه محافظه کارانه ای است که دارید؛ تا جایی که دوست دارید همه چیز را تحت کنترل داشته باشید.
● اهل صلح و صفا
اگرسر رژلب شما کاملا گرد شده است می توان گفت شخصیت سخت گیری نیستید و ترجیح می دهید هرکاری کنید که صلح برقرار باشد و کسی دلخور نشود. به همین دلیل هرجا می روید سعی می کنید در آنجا صلح و صفا برقرار کنید. به طور کلی باید گفت صاحبان اینگونه رژلب ها شخصیت آرام و ثابتی دارند و بیشتر جاها خود را فردی دوست داشتنی نشان می دهند. آنها خیلی بخشنده هستند و از دوست بودن با آنها پشیمان نخواهید شد. البته ناگفته نماند این افراد بسیار با استعداد هستند و از مسائل علمی هم لذت می برند. آنها دوست ندارند وقت شان را بیهوده از بین ببرند.
● خودرای و اهل بحث
اگر نوک رژلب تان تیــز و زاویـه دار شده است احتمالا شخصیتی خودرای دارید تا جایی که گاهی مستبدانه عمل می کنید. در کل روحیه سرزنده ای دارید و همیشه و همه جا به دنبال تفریح و سرگرمی هستید. از برنامه ریزی و داشتن برنامه بیزارید و ترجیح می دهید همه کارها را بدون برنامه انجام دهید. در انتخاب دوستان تان سخت گیرید اما اگر کسی را به عنوان دوست انتخاب کنید هر کاری از دستتان بربیاید برایش انجام می دهید. از جلب توجه خوشتان می آید و از اینکه مورد توجه جمع باشید لذت می برید. اما یک نکته نه چندان مثبت هم دارید و اینکه از بحث کردن زیاد لذت می برید که بحث های طولانی گاهی می تواند برای اطرافیانتان آزاردهنده باشد.
● شما مدیر خوبی نمی شوید
اگر رژلب شما که از آن استفاده می کنید دارای سطحی کاملا شیبدار است و فقط از یک طرف آن استفاده کرده اید به گونه ای که شکلی شبیه حالت اصلی را دارد باید بگوییم این یعنی شما به راحتی دنباله رو افراد مختلف می شوید؛ و خیلی رئیس موفقی نخواهید شد. ترجیح می دهید یکسری قانون حاضر و آماده داشته باشید تا به راحتی راه زندگی خود را پیدا کنید. در واقع به قوانین پایبندی خاصی دارید. از جلب توجه زیاد خوشتان نمی آید و ترجیح می دهید بیشتر در حاشیه باشید. البته شاید این حالت به دلیل اعتماد به نفس کمی باشدکه دارید. از چیزهایی که دارید به خوبی مراقبت می کنید و سعی می کنید آنها را همان گونه که از اول بوده اند نگه دارید. در زندگی همیشه برنامه دارید و کاملا هم به آنها پایبندید. البته گاهی هم شیطنت های خاص خودتان را دارید مثلا ممکن است تنها برای تفریح موهایتان را رنگ کنید.
● عاشق پیشه ها
اگر سر رژلب تان زاویه دار شده است ولی نوک آن حالت منحنی دارد باید بگوییم که شخصیت خلاقی دارید و از یکنواختی بیزارید. اینکه بخواهید بدون فکر کردن هر روز کاریکسانی را انجام دهید برایتان آزار دهنده است. فوق العاده پر انرژی هستید و در جمع اطرافیان پرانرژی تر از شما کم پیدا می شود. البته اگر بخواهیم روراست باشیم باید بگوییم کمی زیاد حرف می زنید و همین حرف زدن زیادی گاهی اطرافیان را آزار می دهد. عاشق جلب توجه کردن هستید و از اینکه همه حواسشان به کارهایتان باشد لذت می برید. البته یک هشدار هم برایتان داریم، حواستان به عاشق شدنتان باشد، زیرا خیلی راحت و زود عاشق می شوید و همین می تواند برایتان دردسرساز شود. دوست دارید به همه کمک کنید و این جزئی از شخصیت تان است. اگر بخواهیم یک توصیه برایتان داشته باشیم این است که به دنبال یک برنامه ریزی منظم باشید درست است که علاقه ای به برنامه ندارید ولی با برنامه زندگی کردن می تواند گاهی خیلی کمک کننده باشد.
● سلام خانم مارپل
اگر سر رژلب شما حالت چاله ای پیدا کرده یعنی از وسط آن بیشتر از همه استفاده کرده اید باید گفت احتمالا شخصیت خونگرمی دارید. البته باید گفت که شخصیت کنجکاوی دارید و دوست دارید همیشه از همه چیز سردربیاورید. به همین دلیل هم هست که شم کارآگاهی قوی دارید و خیلی اوقات دوستان از شما به عنوان خانم مارپل یاد می کنند. کلا از کاوش و جست وجو لذت می برید و همیشه ماجراجو بودن جزء ایده آل هایتان است؛ اینکه بتوانید جاهایی بروید که تا حالا نرفته اید یا کسانی را ببینید که با آنها آشنا نیستید. ناگفته نماند که چیزهای پیچیده هم برایتان جالب است و خودتان هم بدتان نمی آید در بین دوستان به عنوان یک فرد پیچیده شناخته شوید.
● خانواده برایتان مهم تر از همه چیز است
اگر سر رژلب تان گرد و تیز شده است یعنی مثل نوک یک مداد تیز است باید بگوییم واقعا شخصیتی دوست داشتنی دارید. خانواده برایتان بسیار مهم است و هیچ تصمیمی را بدون توجه به خانواده و مصلحت های آن نمی گیرید. برای شما بهترین جای دنیا کنار خانواده است. بیشتر اوقات در زندگی دوست دارید به عنوان عامل فعال عمل کنید نه اینکه منتظر بنشینید و ببینید که دیگران چگونه عمل می کنند، شما دوست دارید خودتان تعیین کننده باشید. به همین دلیل هم گاهی به راحتی به اطرافیانتان فرمان می دهید و از اینکه دیگران به دستورات شما گوش کنند لذت می برید و گاهی در رفتارها و حرف هایتان اغراق دارید و بی جهت بزرگنمایی می کنید.
● آنهایی که خیلی «من» هستند
اگر سر رژلب شما از دو طرف تیز شده است باید بگوییم همیشه به دنبال جلب توجه هستید و اینکه بتوانید در یک جمع مرکز توجه همه باشید از آرزوهایتان است. البته شخصیتی احساساتی دارید و از یک زندگی سرزنده لذت می برید. اما اگر بخواهیم با شما روراست باشیم باید بگوییم که «من» بزرگی دارید. یعنی گاهی غرور و خودبینی بیش از اندازه پیدا می کنید تا جایی که شاید شرایط را برای اطرافیان و به خصوص همسرتان کمی سخت کنید. جزو آن دسته از افرادی هستید که عاشق زندگی و زندگی کردن هستند و از تک تک روزهایشان استفاده می کنند و از آن لذت می برند. بیشتر اوقات دوست دارید مرموز باشید و اینکه دیگران شما را پر رمز و راز بدانند برایتان جالب است. البته گاهی هم این حالت آگاهانه نیست یعنی آنقدر برای خودتان رمز و راز ساخته اید که چاره ای جز یک زندگی پر از راز ندارید. برای کارهایتان به دنبال راه های آسان می گردید و همیشه یکی از کسانی هستید که آسان ترین راه حل ها را به راحتی پیدا می کنن
در بررسی هایی که بر روی شکل ابروها و رابطه آن ها با شخصیت انسان انجام گرفته است، دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که اشکال مختلف از ابرو با شخصیت صاحب آن ارتباط دارد. در اینجا به چند شکل از ابروها و رابطه آنها با شخصیت افراد اشاره می شود:
ابروهای نرم و کم پشت نشانه ناپختگی و بی تجربگی است.
ابروهای پرپشت نشانه تحرک زیاد و پرانرژی بودن است.
ابروهای بلند نشانه ثبات شخصیت و تلاش و کوشش فراوان است.
ابروهای کوتاه نشانه عدم استواری و خیالاتی بودن است.
ابروهای پیوسته نشانه حساس بودن است.
ابروهای دور از هم نشانه ضعف و انزوا طلبی و ناپختگی است.
ابروهای نزدیک به چشم ها نشانه اراده قوی و تمرکز ذهن است.
ابروهای صاف نشانه شخصیت محکم و لجباز است.
ابروهای کمانی نشانه نیرو و نشاط و گرمی است.
ابروهایی که انتهای آنها به سمت بالاست نشانه جرات و نشاط و شادمانی است.
ابروهایی که انتهای آن افتاده است نشانه پیچیدگی شخصیت و اضطراب است.
بطور کلی می توان گفت:
ـ ابروهای پرپشت: نشانه فعالیت، ابروهای بلند: نشانه اراده، ابروهای بالا: نشانه جرات، ابروهای کمانی: نشانه گرمی و اشتیاق است.
www.CampFa.ir
به گزارش واحد تحقیقات پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده طی پژوهشهای انجام گرفته بیش از ۸۰ درصد از پسران اعتراف کرده اند حاضر به ازدواج با دختری که با او رابطه جنسی را تجربه کرده اند نیستند
مقاله از علی سلطانی مجد : آنچه که پسران در ارتباط با جنس مخالف جستجو میکنند نه کنجکاوی است و نه تامین نیاز احساسی ، بطور کلی پسران بیشتر به جنبه جنسی ارتباط با جنس مخالف نگاه میکنند و این غیر طبیعی نیست متاسافانه عدم شناخت دنیای جنس مخالف در این ارتباط باعث آسیب جدی به دختران میشود ، دختران بر این باورند که پسرها نیز همچون آنان بواسطه نیاز احساسی جذب رابطه با جنس مخالف می شوند این در حالیست که این تصور آنها باعث میشود برای برانگیختگی احساسی پسرها و به عبارتی برای از دست ندادن آن حاضر به پذیرفتن رابطه جنسی حتی به صورت ذهنی با وی شوند که در اکثر موارد تجربه پذیرفتن رابطه جنسی ذهنی ( خود ارضائی دو سویه ) باعث کشیده شدن به رابطه جنسی عملی می شود .
اما چرا بیش از ۸۰ درصد از پسران با فردی که رابطه جنسی با او داشته اند ازدواج نمیکنند ؟
طبق گفته و اظهار نظرایندسته از پسران : بدیهی است دختری که بواسطه احساسات اصول اخلاقی را زیر پا گذاشته و از اعتماد خانواده خود سواستفاده کرده است بعده ها در زندگی با آنها نیز مجددا مرتکب چنین رفتاری در مقابل فرد دیگری شود و به آنها خیانت کند از آن گذشته به نظر میرسد پسران نیز بعد از تجربه روابط جنسی بدون مسئولیت و خارج از عرف و شرع حس تنوع پذیری بالاتری پیدا میکنند و این تنوع پذیری آنها میتواند خود یکی از دلایل انتخاب فرد دیگری شود
سوال دیگر اینکه چرا پسران فقط به رابطه جنسی فکر میکنند ؟
پاسخ از علی سلطانی مجد ( محقق و پژوهشگر ) : من به این معتقد نیستم که پسران فقط به رابطه جنسی فکر میکنند و به لایه های دیگر ارتباط با جنس مخالف توجه نمیکنند ، پسران نیز همچون دختران از ابعاد مختلف به جنس مخالف نیاز دارند چرا که این لازمه تکامل انسان است و خداوند نیمه گم شده هر کسی را در جنس مخالف او قرار داده است اما آنچه مهم است ساختار آفرینش مرد با زن متفاوت است و این تفاوت نه فقط در ظاهر بلکه در تمایلات ، توانایی ها ، تگرشها، تکامل و نوع زندگی نیز مشهود است از جمله این تفاوتها میتواند به تفاوت سطح هورمونهای تستسترون و استروژن همچنین به تفاوت در پیوند دو نیمکره مغزی زن و مرد اشاره کرد که این تغییرات و تفاوتها میتواند در تمیلات و رفتارهای دو فرد نقش اساسی ایفا کند ، حقیقت این است که سطح بالای نیاز جنسی در مردان به علت هورمون مردانه تستسترون است اگر مردان و پسران مدام به رابطه جنسی فکر میکنند و بیش از زنان به ان اهمیت میدهند غیر طبیعی نیست و اگر زنان به عواطف و احساسات بیشتر نیاز دارند و نسبت به آن واکنش ازخود نشان میدهند نیز دست آنها نیست ، پس محکوم کردن آقایان به اینکه فقط به رابطه جنسی فکر میکنند یا به اینکه خانم ها فقط احساسی نگاه میکنند درست نیست در هر دو جنس هم احساس وجود دارد و هم نیاز جنسی اما در یکی کمتر نشان داده میشود و در یکی بیشتر یا بهتر عرض کنم اولویت نیازها در دو جنس مخالف متفاوت است کما اینکه این چرخه بعد از ازدواج تا حدی میتواند تغییر کند و خانم ها پس از کسب تجربه جنسی با همسر خود نسبت به آن پررنگتر شوند
سوال دیگر آیا پسران این دهه نسبت به قبل بد شده اند ؟
خیر همانطور که در بالا ذکرشد ساختار فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی مرد به اینگونه است که رفتارهای متفاوتی در مقایسه با زن داشته باشد و همین تفاوتها باعث جاذبه دو جنس میشود اما اینکه چرا الان روابط جنسی گسترش یافته مسلما به این دلیل است که روابط دوستی بین دو جنس مخالف با افزایش روبرو بوده است و در دوره های سنی قبل و در دهه های گذشته عواملی نظیر تلفن همراه ، ماهواره ، اینترنت و حتی تلفن براحتی در دسترس همه قرار نداشته تا ارتباط بین دو جنس مخالف هر چه نزدیکتر شود و قبح خیلی از مسائل در جامعه شکسته شود و هر چه این ارتباط نزدیکتر شود نیاز به جنس مخالف محسوس تر و بیشتر میشود لذا باعث بوجود آمدن ایندسته ازدوستی ها میشود که معمولا سرانجام خوشایندی برای طرفین یا حداقل یکی از طرفین بهمراه ندارد
گذشته از این روابط دوستی قبل از ازدواج در بی اعتمادی دو جنس نسبت به هم تاثیر گذار است و هر دو جنس مرد و زن در مقابل ، همدیگر را محکوم میکنند.
من از همینجا به دختران به خانم های مجرد در سن ازدواج عرض میکنم متاسفانه روابط دوستی یا روابطی که به منظور اشنایی های قبل از ازدواج است و بدون اطلاع خانواده ها ادامه دارد اکثرا به رابطه جنسی منتهی میشود و سرانجامی که آنها انتظار دارند را در پی ندارد و البته به اینجا ختم نمیشود معمولا کسب رابطه جنسی در یک ارتباط میتواند به ادامه آن درروابط مشابه منجر شود لذا فرآیند آشنایی های قبل از ازدواج لازم است با اطلاع خانواده ها در مسیر عرف و شرع همراه باشد ، نکته مهم و قابل توجه اینکه واقعا اگر پسری دختری را دوست داشته باشد و برای ازدواج انتخاب کرده باشد میتواند در رابطه خود نفس خود را کنترل کند که این کنترل نفس میتواند نشانه دوست داشتن و علاقه وی به شما باشد و اگر پسری بواسطه رد پیشنهاد ارتباط جنسی توسط شما رابطه را خاتمه دهد مسلم است این شخص قصد ازدواج با شما را نداشته است
نیاز به جنس مخالف و ارتباط با او ، یک نیاز طبیعی است اما ارتباط با جنس مخالف میتواند تا حد زیادی عطش جنسی یک پسرا را برانگیخته سازد و هم مرتفع ساختن این نیاز با روابط مختلف میتواند به شما آسیب وارد کند و هم سرکوب کردن آن لذا توصیه می شود این ارتباط با فرایند ازدواج همرا ه باشد و تا محیا نشدن امکانات و شرایط ازدواج و البته دلایل دیگری برای ازدواج ، از نزدیک شدن به عوامل محرک اجتناب کنید
توصیه به خانواده ها
در صورتی که متوجه ارتباط پنهانی فرزندتان با جنس مخالف شدید ، برخورد شدید و عجولانه باعث آن نمیشود که فرزند شما ارتباط خود را قطع کند بلکه باعث می شود فرزند شما سعی به برقراری ارتباط دور از چشمان و نظارت شما کند ، تدابیر سختگیرانه در انتخاب همسر و دشوار کردن مراحل ازدواج ، عدم ارتباط دوستانه و محبت امیز با فرزند میتواند باعث گرایش فرزند شما به رابطه پنهانی با جنس مخالف شود ، در ازدواج فرزندانتان سختگیری وسواس گونه به خرج ندهید و جهت ازدواج آنها شرایط را تسهیل کنید و کنار او باشید نه مقابل او .
سخن پایانی
در نهایت خانم ها به جای انکه احساسات شما را کنترل کند شما آنرا کنترل کنید و آقایان عدم تجربه رابطه جنسی قبل از ازدواج یک ضعف نیست بالعکس فردی که نفس خود را کنترل میکند قدرتمند است نه فردی که تابع نفس خود است .
موفق باشید
با تشکر علی سلطانی مجد ( محقق و پژوهشگر )
دلایل دروغ گفتن متفاوت است، از نگرانی او برای احساسات شما گرفته تا حفظ رابطه خودش باشما، ولی مطمئن باشید همسر مور علاقه شما هم یک انسان است و از دروغ به عنوان یک حربه برای رسیدن به اهدافش ( شاید به طور ناخودآگاه ) استفاده می کند.
در زندگی همه ما لحظات سخت پیش می آید، اکثر زنان در مواقع سختی همسرانشان از این جمله کلیشه ای استفاده می کنند. به هر حال اصلاً مهم نیست، مهم این است که او از بین همه افراد دیگر شما را انتخاب کرده است.
تصمیم بگیرید چه تغییراتی باید در رابطه ایجاد شود. باید بفهمید اشکال کار کجا بوده است و برای مطمئن شدن از اینکه این اتفاقها دیگر در آینده تکرار نمیشود چه کارهایی میتوان انجام داد.
همه میدانیم که دروغ اعتماد را از بین میبرد. دروغ گفتن به عزیزانمان برای آینده رابطه میتواند خطرساز باشد. وقتی دروغی به همسرتان گفته باشید، دیگر باور کردن حرفهایتان برای او سخت خواهد شد. بازسازی اعتماد در رابطه کار بسیار دشواری است.
همه روابط قابل اصلاح نیستند اما خیلی از آنها درست میشوند. ساختن دوباره اعتماد نیازمند زمان، صداقت و ثباتقدم است.
قدم اول :
دست از دروغ گفتن بردارید. دلیل اینکه الان گرفتار این وضعیت شدهاید دروغی است که در گذشته گفتهاید. وقتی از همسرتان خواستهاید که شما را ببخشد، بدترین کاری که میتوانید بکنید این است که به دروغ گفتنتان ادامه دهید. دروغ گفتن، پنهان کردن حقیقت یا پیچاندن آن کمکی به اصلاح رابطه نمیکند، حتی ممکن است اوضاع را از اینی که هست بدتر کند. تنها راهی که میتوانید به همسرتان نشان دهید واقعاً پشیمان هستید و میخواهید رابطهتان درست شود این است که از این به بعد صداقت کامل داشته باشید.
قدم دوم :
تصمیم بگیرید چه تغییراتی باید در رابطه ایجاد شود. باید بفهمید اشکال کار کجا بوده است و برای مطمئن شدن از اینکه این اتفاقها دیگر در آینده تکرار نمیشود چه کارهایی میتوان انجام داد. بعنوان مثال، آیا دروغ بخاطر نبود ارتباط خوب در رابطه و نداشتن آزادی بین حرفهایتان گفته شده است؟ قبل از ایجاد دوباره اعتماد در رابطه این چیزها باید مشخص شود.
قدم سوم :
به تمام سوالات همسرتان پاسخ دهید. وقتی درمورد دروغتان چند سوال از شما میپرسد، برای این است که خود را با سرعت آن موقعیت هماهنگ کند. اگر واقعاً میخواهید همه چیز درست شود باید خودتان را در اختیار او بگذارید. باید آسیبی که به او زدهاید را درک کرده و با این اطلاعات اضافی که در اختیار او میگذارید، کمی از دغدغههای او را کم کنید.
قدم چهارم :
حالت تدافعی نداشته باشید. هیچوقت سعی نکنید تقصیر را از گردنتان باز کرده و گناهتان را گردن نگیرید. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که مسئولیت اشتباهتان را به طور کامل بپذیرید. در این زمان باید پشیمان، مهربان و فروتن باشید.
نکات و هشدارها
زمان بدهید. التیام یافتن قلب شکسته زمان میبرد، درست مثل زخمهای جسمی…