در این جهان، همواره برای كسانی كه از خطری بهراسند، خطری وجود خواهد داشت.
خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آرشیو برچسب: زمستان 91

بایگانی برچسب ها: زمستان 91

عکس های جدید دانیال عبادی + بیوگرافی

 

عکس های جدید دانیال عبادی + بیوگرافی |www.campfa.ir

زندگینامه دانیال عبادی :

دانیال عبادی فارغ التحصیل رشته MBA می باشد. او با فیلم غیرمنتظره کار خودش را در سینما آغاز کرد و پیش بینی می شود در آینده با چهره جذابی که دارد به یکی از بازیگران پولساز سینمای ایران تبدیل شود.
عبادی قبل از بازی در فیلم غیرمنتظره با توجه به رشته اش مشاوره بازرگانی و تبلیغات برای شرکت ها ی تجاری و صنعتی انجام می داده است.قبل از آن هم به صورت حرفه ای به ورزش مشغول بوده است. فیلم “امشب شب مهتاب “کار دیگری از این بازیگر می باشد.


عکس های جدید دانیال عبادی + بیوگرافی |www.campfa.ir

عکس های جدید دانیال عبادی + بیوگرافی |www.campfa.ir

عکس های جدید دانیال عبادی + بیوگرافی |www.campfa.ir

عکس های جدید دانیال عبادی + بیوگرافی |www.campfa.ir

نوشته های احساسی و رمانتیک زمستان ۹۱

نوشته های احساسی و رمانتیک زمستان 91 www.campfa.ir

::
خوشبختی یعنی خداوند آنقدر عزیزت کند که وجودت آرام بخش دیگران باشد
::
::
اینجا زمین است ، رسم آدماش عجیب است ، اینجا گم که میشوی به جای آنکه دنبالت بگردند ، فراموشت میکنند
::
::

 

چه نقاش ماهری است فکر و خیال ، وقتی که دانه دانه موهایت را سفید میکند
::
::
به سلامتی زندگی که اگه خوش بگذره اسمش میشه خاطره ، اگه پدرت در بیاره اسمش میشه تجربه
::

wWw.CampFa.ir
::
روزهایم گذشت ، اما روزگار از من نگذشت، ولی من از روزها و روزگار گذشتم
::
::
بعضی ها عددی هم نبودند ، ما آنها را به توان رساندیم ….

::
::
زندگی مثل بازی حکمه ، مهم نیست دست خوبی داشته باشی، مهم اینه که یار خوبی داشته باشی ، اینطوری شاید بازی باخته رو ببری
::
::
گاه سکوت یک دوست معجزه میکند ، و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست
::
::
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت … پیش خدا حسرت هیچ بیش و کم نداشت … دل از خدا برید و در زمین نشست … چند بار عاشق شد و دلش شکست … به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود … یادش اومد یک روز دل خدارو شکسته بود
::
::
زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم … همه تعبیر دمی بود و نمیدانستیم … حسرت رد شدن ثانیه های کوچک … فرصت محترمی بود و نمیدانستیم … عمر ما جمله به سر رفت و به قول سهراب … آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم
::
::
در میان دستهایت عشق پیدا میشود … زیر باران نگاهت نسترن وا میشود … با عبور واژه ها از گوشه ی لب های تو … مهربانی و محبت با تو معنا میشود
::
::
آدم سرشو بالا میکنه تا ماه رو ببینه ، اما نمیدونن ماه سرشو پایین کرده و داره این اس ام اس رو میخونه !
::
::
میگن قلب آدما به اندازه مشتشونه ، ولی یه آسمون صداقت، یه کهکشون محبت و یه دریا عشق تو مشتت جا شده!
::
::
الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم ! بعدش سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم!
::
::
تخته سیاه قلب من پر از نوشته های توست … نیمکت چوبی دلم واسه همیشه جای توست
::

wWw.CampFa.ir
::
وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست ، گاه نگاه است و گاه سکوت ابدی …
::
::
کسی چه میداند امروز چند بار فرو ریختم ! تنها از دیدن کسی که فقط لباسش شبیه تو بود
::
::
تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش بیارزد دوست واقعیست ، و تو بهترین گنجی
::
::
من و دل همنفسیم با نفس خیال تو … نفسم ، همنفسم، هر نفسم فدای تو !
::

::
بیا برای یکبار هم که شده دست به خلاف بزنیم ! من اندوه تو را میدزدم و تو تنهایی مرا!
::
::
بیقرار باش و با من راهی رویا شو … مهربون باش و بیا فقط مال من شو … همنفس باش و غمو از دلم بگیر … بی تو میمیرم ، عشقتو از من نگیر … همسفر باش و شعرمو با من بخون … عشق من باش و تا ابد با من بمون …
::
::
در کویر سبز عشق ، این سخن از من بگیر … مرگ تو مرگ من است ، پس تمنا میکنم هرگز نمیر
::
::
شیرین تر از عسلی … شورتر از نمکی … قرمزتر از خونی … عزیزتر از جونی
::
::
قسم به تار عنکبوت … به مرغ باغ ملکوت … از ته دل برات بگم … دنیا فدای تار موت!
::
::
تمام لحظه های من فدای تاب مژگانت … شقایق وار میمیرم برای خواب چشمانت
::
::
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض ، یک طرف خاطره ها ، یک طرف فاصله ها ، در همه آوازها حرف آخر زیباست! آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فریادهاست
::
::
ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک … هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم ! … یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب … دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم … وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود … خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم
::
::
زندگی فرصت نیست ، تجربه است ، تا بدانیم که حقیقت نیستیم بلکه خاطره ایم
::

wWw.CampFa.ir
::
دوست آن نیست که از دوست سیر شود … دوست آن است که با دوست پیر شود
::
::
هرگز گمان مبر که ز یاد تو غافلم … گر مانده خموش خدا داند و دلم
::
::
میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای “دل” تحمل کن شاید حکمتیست !!