آینده را قضا و قدر می سازد و امید و تلاش تو آن را می گذراند.
خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آرشیو برچسب: جوک های خفن

بایگانی برچسب ها: جوک های خفن

فقط بخونو بخند !!!

آآآآقااااا … واسه شما این حالت پیش اومده ؟؟؟ عایا ؟ هل ؟ هذا ؟
تو خونه جلو آینه ای : اَاَه اَه چقد موهام زشت شده برم کوتاشون کنم !
تو آرایشگاه که میری جلو آینه : به به ، این دیگه کیه ؟ چه مدل موی قشنگی !!؟؟ اِاِ اینکه منم ؟

.

.

 


.
.
راهنمای علمی و عملی استفاده از نخ دندان :
آنقدر به کارتان ادامه دهید تا روی نخ خون مشاهده کنید ، این یعنی هیچ چیز اضافه ای بین دندان ها موجود نیست و شما دارید بــــــــــــــــــــــــــــــوق !
.
.
و خداوند انسانهایی را آفرید که به اشتباه فکر می کنن خیلی خوشمزه هستن و بدین سان اعصاب بشریت به فنا رهسپار گشت !
.
campfa.ir
یه شب خونه تنها بودم یهو صدای خنده از حیاط شنیدم ، گفتم برم بیرون ببیم کیه …
رفتم تو حیاط و چند متری رفتم جلو وایسادم بازم دیدم میخنده ، بازم یه خرده رفتم جلو وایسادم ، بازم صدای خنده اومد !
داشتم خودمو خراب میکردم ولی بازم رفتم جلو …
الان فهمیدین حیاطمون بزرگه یا بازم برم جلو ؟؟؟
.
.
یادش بخیر بچه بودیم وقتی معلم بهمون اجازه میداد بریم دستشویی انگار بلیت سفر به اروپا بردیم !
.
.
یارو مخاطب خاصش زنگ زده با گریه میگه پویا میخوان منو از تو جدا کنن ، داره واسم خواستگار میاد !
پویا نمیدونم قراره چی بشه ؟!
وااااای خدای من اگه جوابم مثبت باشه چی ؟ هیچوقت خودمو نمیبخشم !
من o_O
خواستگار ^_^
اسماعیل فلاح خبرنگار اعزامی صدا و سیما
.
.
این تروریستا که بمب میزارن و بعد مسئولیتش رو می پذیرن ، اینا خیلی آدمای مسئولیت پذیرین …
به نظرم دخترا باید یه همچین آدمایی رو واسه زندگیشون انتخاب کن !
.
.
یه سری گیگیلی ها هستن که وقتی از دماغت درشون میاری ، هرچقدر میمالیشون زیر میز کامپیوتر از دستت جدا نمیشن !
خواستم بگم اینارو اذیت نکنید ، اینا یه قهرمانن ، اینارو باید پا شد رفت شست …
.
.
ملت با ماچ و نوازش و قربون صدقه از خواب بیدار میشن ، مام با صدای افتادن قابلمه وسط آشپزخونه !
.
.
ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ انتخابات ﺷﺪﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪونن !
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﻳﻨﻴﻪ …
.
campfa.ir
موهامو میبندم ، میگن مثه دم خر شدی …
صاف میکنم ، میگن شکل دخترا شدی …
هیچکار نمیکنم ، همونجوری فرفری میمونه ،‌ میگن شکل گوسفند شدی …
رفتم کوتاه کردم ، همون آدما اومدن میگن موی بلند بهت بیشتر میاد !!!
.
.
اینایی که به اینترنت اکسپلورر احترام نمیزارن همونایی هستن که پدر مادراشونو میفرستن خونه سالمندان !
.
.
بعضی آدما آنچنان گنج های بی بدیلی هستن که باید حتما دفنشون کنی !
.
.
به سگ ها که محبت میکنی باوفا میشن
به آدم ها که محبت میکنی هار میشن
عامااااا به خر که محبت میکنی اصلا براش فرقی نداره !
از بس که ثبات شخصیت داره این بزگوار …
.
.
نمیدونم چرا دخترای امروزی از سایز کله شون راضی نیستن !
حتما باید یه قابلمه یا زودپزی چیزی بزارن زیر روسریشون تا سرشون بشه اندازه گنبد امامزاده داود !
.
.
دوست عزیز اگر روزی دیدی دشمن داری ، بدان یک جا یک کرمی ریخته ای ، یک انگولکی کرده ای ! الزاما دلیل بر موفقیت شما نیست ! قربون اون اعتماد به نفست برم !!! مردم که دیوانه نیستن !
اگر هم روزی ترکت کردن ، حالا نه که حتما لیاقتت رو نداشتن !!! ۲% احتمال بده آدم غیر قابل تحملی بودی !!! هان ؟ نظرت چیه ؟؟؟
.
.
هروقت حوصله ندارم این همه صفحه رو ببندم و کامپیوترو خاموش کنم ، کلید سه راهـی رو از پایین با پام فشار میدم و خطاب به کامپیوتر میگم : فکر کن برق رفت !!!
والا !!! چه کاریه یه ساعت طولش میدین ؟؟؟
.
.
وصیت کردم بعد مرگم تو مراسم ختم هر کی گفت : خدا بیامرزتش راحت شد ، همچین با لبه ی سینی حلوا بکوبن تو دهنش که درجا راحت بشه بیاد پیش خودم !
.
.
اس ام اس مخاطب خاصم به من :
سلام عزیزم ، از سرکار اومدی ؟ خسته نباشی ، نهارخوردی ؟ نوش جان !
خب من چی بگم الان ؟ خودش میپرسه خودش جواب میده ؛ یعنی خاک بر سر همین کاراشم !
.
.
ارتباطات توی ایران اینجوریه که به طرف ایمیل میزنی بعد باید اس ام اس بفرستی “ایمیلتو چک کن” بعد باید زنگ بزنی بگی “اس ام اساتو چک کن” !
.
.
دکتر برای تست کردن سه تا دیونه یه سیب میزاره روی میز و میگه : هرکس اسم این میوه رو درست بگه آزادش می کنم.
اولی میگه : انگور.
دومی میگه : چغندر.
سومی میگه : سیب.
سومی رو آزادش می کنن ، وقتی به محوطه ی تیمارستان میرسه میگه : سرتون کلاه گذاشتم اون خیار بود !!!
.
.
به لقمان گفتند با چی میای اینترنت ؟
گفت : با بی ادبان !
.
.
یه قسمت میتی کومان بود که یارو علامت مخصوص حاکم بزرگو پیازم حساب نکرد و میخواست بزنه پیرمرده رو بکشه که زدن کشتنش !
خیلی با خدا بیامرز حال کردم …
شادی روح پر فتوحش ۱دقیقه سکوت لطفا …
.
.
یکی از تفریحات دهه شصتیا و هفتادیا این بود که به یکی میگفتن پیشونیتو پاک کن و در همین حین چونشونو میخاروندن ، بعد اون یارو گیج میشد چونشو پاک میکرد !
.
.
یادش بخیر بچه بودیم این متر آهنی ها رو میگرفتیم سیخ میبردیم بالا بعد میشکست افسرده میشدیم !
.
.
آشپزه اومده تو تلوزیون میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهیه کنن !!!
حالا مواد اولیه ش چی بود ؟
گوشت بوقلمون دودی ، پنیر پیتزا ، نون تست ، سس فرانسوی و سایر مخلفات …
.
.
آن چیست که چشم دارد ولی نمیبیند ؟ پا دارد ولی حرکت نمیکند ؟ بال دارد ولی پرواز نمیکند ؟ نوک دارد ولی غذا نمیخورد ؟
پرنده ی مرده‏ !‏‏!‏‏!‏‏
.
.
من اگه همین الانم زلزله بیاد با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
.
.
فیلم عروسی تنها مشکلی که داره اینه که باید به بچه ت توضیح بدی چرا تو عروسی نیست !
.
.
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
.
.
سیاست های غلط به این میگن :
سیاثط ، صیاصت ، ثیاصت ، سیاصط ، ثیاثت ، صیاست ، صیاثط …
.
.
چشمم دیگر آب نمی خوره ، لامصب رانی ام گرفتم نخورد …
به نظرتون ببرمش سینما باهام آشتی میکنه آیا ؟؟؟

جوک های یکی از فانتزی هام ۹۲

جوک های یکی از فانتزی هام ۹۲

 

امریکایی ها توفکر اینن که برن مریخ،
ما ایرانیا نهایت فکرمون اینه که تو فانتزیامون بریم تو افق محو بشیم . . . 
به سلامتی ما ایرانیا !
::
::

جوک های یکی از فانتزی هام ۹۲

یکی از فانتزیام اینه که بعد ها پسرم بهم بگه بابا ۵۰ هزار تومان بهم پول میدی !
منم بگم چی ۴۰ هزار تومان ؟
۳۰ هزار تومان می خوای چی کارش کنی عاخه ؟
بچه های مردم روزی ۲۰ هزار تومان می گیرن با همون ۱۰ هزار تومن کنار میان ، اونوقت تو ۵ هزار تومان از من می خوای ؟
بابای من ۴ هزار تومان به من نمی داد که من بخوام ۳ هزار تومان به تو بدم !
بیا حالا این دو هزار تومان تومن رو بگیر !
بعد پسرم نگاه کنه ببینه بهش هزاری دادم !
بره همون افق خونه مجردی رفیقاش ! والا
::
::
یکی از فانتزیام اینه که یه نیسان آبی بخرم برم باهاش چند تن از اساتیدم رو زیر بگیرم بعد در خلاف جهت افق متواری شم
::
::
یکی از فانتزی هام اینه که بروسلی الان زنده بود میرفتم میزدم تو گوشش !
ببینم اخلاق ورزشکاری داره یا نه !
کصافط مطمئنم بعدش تو افق محوم میکرد
::
::
یکی از فانتزیام اینه که
یه سیمکارت بخرم واسه اولین بار اس ام اس بدم به برنامه ی ۹۰ بعدش برنده شم !
هر چقدرم بهم زنگیدن جواب ندم و کسی متوجه نشه که من کی بودم . . .
بعدش آروم آروم برم تو افق محو شم
::
::
یکی از فانتزیام اینه که یه قنادی بزنم توش قند بفروشم !
یه عطاری بزنم توش عطر بفروشم !
یه قهوه خونه بزنم توش قهوه بفروشم !
والا با این تحریماشون
::

جوک های یکی از فانتزی هام ۹۲

::
یکی از فانتزیام اینه که یه شب خونه نرم !
بعد فرداش بابام پرسید کجا بودی ؟
بگم پیش یکی از دوستام !
مامانم به ۱۰ تا از دوستام زنگ بزنه و ۸ تاشون بگن این جا بوده !
دوتاشونم بگن هنوز اینجاس !
بابام =
بعد بگم اونجارو نیگا بابا !
تا حواسش پرت شدن برم تو افق محو شم
WWW.CAMPFA.IR
::
یکی از فانتزی هام اینه که
یه دفعه یه فانتزی بنویسم بعد یکی از کارگردان های هالیود ( بر حسب اتفاق پارسی هم بدونه ) بیاد روی پیج من و بگه من از این فانتزی شما خیلی خوشم اومده میخوام اونو یه فیلم کنم و این داستان شما رو ۲ ملیون دلار خریدارم !
منم با غرور کامل قبول کنم و اونم ۲ میلیون دلار رو بده به من و فیلمش فروش بالای کنه بعدش همه ی کارگردان های دیگه هم برای داستان فیلم هاشون بیان سراغ من ولی دیگه حیف دیرر شده چون من با اون دو میلیون دلار یه پراید ، ۳۰ کیلو پسته ، یه گوشی از اونایی که راحت از جیب در میاد و یه بلیط به افق خریدم و رفتم تو ویلای افقم زندگی میکنم و جواب هیچ کسم نمیدم ، حتی شما دوست عزیز
::
::
یکی از فانتزیام اینه که صدای کلاغ دربیارم
بعد که همه مسخره ام کردن و بهم خندیدن ، یهو ناراحت بشم ، پرواز کنم برم
من
کلاغ
گنجشکک اشی مشی
بقیه حضار
::
::
یکی از فانتزیام اینه که اون دسته ای که تیریپ خفن روشنفکری برمیدارن و میگن باید به هر عقیده ای احترام گذاشت رو بندازم وسط یه قبیله بدوی تو اعماق جنگل آمازون که اعتقاد دارن غریبه هارو باید خورد !
تا نسلشون برای همیشه محو بشه . ببینم همچنان نظرشون همونه !

::
::
یکی از فانتزیام اینه که یکی از شلوارهای قدیمیمو برای شستن ببرم توی حموم بعد همینجور که دارم جیباشو چک میکنم که چیزی توش نباشه بصورت ناباورانه ای از قسمت فوقانی جیب پشت شلوار یه مغز پسته از قدیم ( دوره کیلویی ۱۰۰۰۰ تومان ) بیافته و غلتان غلتان روی زمین و در حال حرکت بگیرم و بردارمش و قبل اینکه کسی بخواد منو بعنوان محتکر لو بده مثل یه حبه بندازمش بالا و همینجور مِلَچ مُلوچ کنان در افق محو بشم
::
::
یکی از فانتزیام اینه شب عروسیم توی مراسم عروسی یه دفعه پاشم میکروفن رو از خواننده بگیرم شروع کنم به خوندن !
عروس و نیگاه کن چشای آبی شو ، اون مال من شد به پسر عالی شد
بعد عروس از خجالت بره تو افق محو شه ، منم برم هر چی بگردم پیداش نکنم
بعد از خدا تشکر کنم که دوباره بهم یه فرصت دیگه داد تا به زندگی برگردم و اسیر اشتباه نشدم
::
::

یکی از فانتزیامم اینه بفهمم چجوری این بادوما لا به لای تخمه ژاپنی استتار میکنن عوضیا