گنج هائی که در قلب هستند ، قابل سرقت نیستند.
خوش آمدید - امروز : شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

طنز و سرگرمي

رفتار دخترها در مواقع مختلف

 

وقتی که مهربونن : مثل یه خرگوش ملوس دوست داشتنین

وقتی که اعصبانی میشن : مثل دیونه ها میشن دیگه نمیشه رفت سمتشون

وقتی غر میزنن : مثل مگس میرن رو اعصابت

وقتی که ناز میکنن : مثل یه بچه نق نقو اعصابتو خورد میکنن

وقتی که دروغ میگن : قیافشون شبیه سوسک میشه(نکته کنکوری)

وقتی ناراحت میشن : مثل یه گنجشک تیر خورده دلسوز میشن

وقتی خوشحال میشن : مثل کانگورو اینور اونور میپرن

وقتی جیغ میزنن : مثل یه سوزن که بهت میزنن از جا میپری

وقتی که بترسن : مثل موش سریع یه جا قایم میشن

وقتی خجالت بکشن : مثل لبو قرمز میشن

وقتی که حرف میزنن : مثل رادیو خراب باید بزنی تو سرش تا قطع شه

وقتی که گریه میکنن : مثل بچه های شیش ماهه حتما باید نازش کنی تا آروم شه

 

این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی ندارد.

شیوه های فراری دادن خواستگار (طنز)

شیوه های فراری دادن خواستگار (طنز) WWW.campfa.ir

در این نوشتار می خواهیم به شما راه هایی را آموزش دهیم که بتوانید مراسم خواستگاری تان را خراب کنید! طوری که اگر دختر هستید، داماد آینده، فراری شود و اگر پسر هستید، عروس آینده از این که فکر زندگی با شما را به سرش راه داده به خودش لعنت بفرستد. این راه ها ردخور ندارد؛ تضمینی است و همه آنها که پیش تر امتحان شان کرده اند هنوز هم در خانه پدر و مادرشان هستند و نتوانسته اند ازدواج کنند!

 

روش های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای دختران جوان

▪ هنوز سلام و علیک تمام نشده سر صحبت درباره مهریه را باز کنید و بگویید که شما جد اندر جد، مهریه را سنگین می گیرید و این رسم خانوادگی تان است و همه دخترهای فامیل تان همین کار را کرده اند. برای این که کسی شک نکند چند تا مثال هم ردیف کنید مثلا بگویید “همین پارسال دخترعموی مامانم ازدواج کرد با ۴۰۰۰ سکه، آبجی خودم مهرش ۵۰۰۰ تا بود… حالا دو هزار تای ناقابل که چیزی نیست.”

▪ برای شما چه اهمیتی دارد که داماد بالقوه در صورت موافقت با مبلغ مهریه تان، به زندانی بالقوه، تغییر نام می دهد؟

▪ وقتی چایی آوردید و همه مشغول خوردن شدند و به به و چه چه کردند بگویید رمال توی پارک که امروز دیده اید کارش حرف ندارد چون این لحظه را پیش بینی کرده و راست گفته که اگر توی قوری تف کنید مهر و محبت خانواده داماد به شما چند برابر بـیـشتـر می شود.

▪ از دامـاد و تـک تک اعـضای خـانواده اش بپرسید متولد چه ماه و سالی هستند. بعد کشف کنید که آنها در تقویم چینی نماد چه حیواناتی هستند و مطمئن باشید هیچ وقت ممکن نیست نماد سال شما، با نماد سال بقیه کاملا همخوانی داشته باشد و با چنین اعتقادی چگونه می توانید در کنار آنها با صلح و صفا زندگی کنید. فرضا شما متولد سال موش باشید. موش که نمی تواند با خانواده ای که یک اژدها، دو تا خوک، یک سگ، دو تا گربه و یک گاو دارد، زندگی کند!

▪ از همان ابتدا که خانواده داماد آمدند و گل ها و شیرینی ها را تحویل گرفتید، همین که آنها خواستند سر صحبت را باز کنند لبخند ملیحی بزنید و الکی بگویید قصد ازدواج ندارید و می خواهید درس بخوانید. این طوری هم باکلاس تر است و هم تا ابد بی شوهر می مانید.

▪ خودتان را کاملا متفاوت با آنچه هستید نشان دهید و اصلا فکرش را هم نکنید که بالاخره روزی طرف مقابل از نشانه ها متوجه می شود شما کلک می زده اید.

▪ اگر زیاد غذا می خورید، بگویید کم خوار هستید. اگر دیر می خوابید بگویید سر شب خواب تان می گیرد. اگر ترجیح می دهید در روزهای تعطیل روی کاناپه جلوی تلویزیون لم بدهید بگویید همه روزهای تعطیل، آفتاب نزده در کوه هستید.

▪ سیر بخورید و دائما اظهار نظر کنید، حتی وقتی نظرتان را نخواسته اند. توی استکان ها، کیسه چای بگذارید و بگویید برای تان سخت بوده چای دم کنید.

▪ حتی یک لحظه به نگون بختی که به خواستگاری تان آمده اعتماد نکنید. همان اول کار به داماد بالقوه بگویید “پسورد ایمیل های تان را می خواهم…” واکنش احتمالی او از دو حالت بیشتر نیست.

▪ اول این که می گوید “متاسفم اما پسورد من محرمانه و شخصی است” در این صورت شما بر می آشوبید و می گویید “کاملا مشخص شد با اینترنت چه می کنید!”

▪ واکنش دوم این است که او سرخ و سفید شود و مثل قاتلانی که اعتراف می کنند رمز عبورش را روی کاغذ بنویسد و به شما بدهد. آن وقت شما به اتاق دیگر می روید و به اینترنت وصل می شوید و صندوق پستی الکترونیک او را بررسی می کنید و هر از گاه می گوید “خدای من! اینها چیست؟ اینها کی هستند؟”

▪ بعد از رسیدن خواستگارها به خانه بیایید. بی حوصله سلام و علیک کنید و بعد یا بروید توی اتاق تان و دراز بکشید و بخوابید یا گوشه اتاق بنشینید و تلویزیون تماشا کنید و هر از گاه لبخندی به حضار بزنید و بگویید “هیسسس”.

روش های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای پسران جوان

▪ هر چند کلمه که حرف می زنید یک بار بادگلو کنید و بدن تان را بخارانید. این حرکت حتما تاثیر بدی بر دیگران می گذارد.

▪ اگر روش قبلی موثر واقع نشد. از فرمول “جوراب های جادویی” استفاده کنید. بگذارید جوراب های تان یک هفته نشسته باقی بماند.

▪ شب ها هم آنها را توی کتانی های ورزشی بچپانید و شب خواستگاری همان ها را بپوشید تا همه خانه بوی باقلی پخته بگیرد!

▪ حتما شام بمانید حتی اگر سکوت سنگین و حرف ها، تمام شد شما همچنان بنشینید و لبخند بزنید و سرتان را تکان بدهید. بالاخره یکی از اعضای خانواده عروس خسته می شود و از جا بر می خیزد و این لحظه همان بزنگاهی است که باید بگویید “راضی به زحمت نیستیم… شام چرا… حالا وقت هست…” این طوری آنها ناچار می شوند به شما تعارف کنند و شما با کمال میل تعارف شان را می پذیرید.

▪ جوری به خواستگاری بروید که انگار قبیله ای به خانه عروس حمله کرده است. همیشه زیاد باشید. قشون کشی کنید. هشت و نه نفر برای خواستگاری، عدد ناچیزی است اصلا نباید روی کمتر از ۱۵ نفر حساب کنید.

▪ در خواستگاری بچه ها را با خود ببرید و برای آنکه شوق تان را به بچه داشتن نشان بدهید با آنها بازی کنید مثلا یک مسابقه وسطی ترتیب بدهید یا گرگم به هوا بازی کنید.

▪ بدلباس باشید یکی از بهترین شیوه های بدلباسی این است که جوراب های تان را روی پاچه شلوارتان بکشید.

به کسی فرصت صحبت کردن ندهید. دائما از محاسن تان حرف بزنید و گاهی رو کنید به اعضای خانواده و تائیدشان را بگیرید. روش دیگر این است که هیچ حرفی مربوط به خودتان نزنید. اما یک لحظه هم دهان تان را بسته نگه ندارید؛ از سیاست، از اقتصاد، از علم، از هوا، از تاریخ و… حرف بزنید حتی می توانید خاطره تعریف کنید.

▪ عروس را با یکی از دخترهای مجرد فامیل مقایسه کنید. مثلا همین که چایی آورد به مادرتان بگویید “شبیه دخترعمه ام نیست؟”

▪ همیشه اسم عروس را اشتباه بگویید مثلا اگر اسمش فرزانه است هر بار با اسمی تازه صدایش کنید! “ببخشید افسانه خانم…”، “راستی ملیسا خانم…”، “شیوا خانم می خواستم بگویم که…” و…

▪ گربه را دم حجله بکشید. وقتی عروس بالقوه، پرسید سهم مشارکت احتمالی تان در کارهای خانه چقدر است ناگهان ابرو در هم بکشید، نیم خیز شوید و صدای تان را بلند کنید و بگویید “شما بپزید من می خورم، شما بشویید و بسابید، من استراحت می کنم و اگر شاغل هستید، حقوق تان را هم بدهید من خرج کنم!”

▪ صدای مهمان ها را ضبط کنید و از همه عکس بگیرید و از جلسه خواستگاری و شروطی که مطرح می شود، یادداشت بردارید و دست آخر، برای اینکه خانواده عروس در آینده شرط ها را تغییر ندهند بگویید پای برگه را امضا کنند و برای اینکه صداهای ضبط شده شان را هم بشناسید بگویید هر نفر یکبار نام و سنش را اعلام کند.

▪ کفش هایتان را لنگه به لنگه بپوشید تا ثابت کنید دست و پا چلفتی هستید و نمیشود روی شما برای زندگی مشترک حساب کرد.

▪ تا آنجا که می توانید بخورید. توی این گرانی، شاید تا سال ها وسعتان نرسد خیلی از میوه ها را بخورید.

▪ از فن “در گوشی فامیلی” استفاده کنید. در این فن، شما و خانواده تان باید طوری وانمود کنید که انگار با خانواده عروس قهرید پس فقط بین خودتان درگوشی حرف بزنید و اعضای خانواده عروس را توی بحث های تان راه ندهید.

▪ دائما با تلفن همراه تان پیامک بزنید و اگر کسی زنگ زد پاسخ بدهید و بلند بلند با او خوش و بش کنید.

▪ حتما، حتما، حتما، گل میخک بگیرید و بی خیال گل رز قرمز شوید و خودتان با برگ کاج تزئینش کنید و با نخ جعبه شیرینی ببندیدش.

 جوکهای خنده دار و بانمک با موضوع حیوانات

مطالب خنده دار, جوک حیوانات www.campfa.ir

یک روز یک پشه مشروب میخوره مست میکنه میره دم کارخونه پیف پاف میگه نفس کش بیا بیرون

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

به خروس میگن مرغ چندحرف داره: میگه قربونش برم حرف نداره

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

میدونی کدوم جونور زودتر از همه زن میگیره ؟ حلزون چون هم خونه داره هم ماشین

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یه خره داشته میرفته چشمش به یه اسب میفته با حسرت میگه!!!! ای کاش تحصیلاتمو ادامه میدادم

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

از یه مار میپرسن نظرت راجع به عشق و عاشقی چیه؟ میگه پدر عشق و عاشقی بسوزه….من یک سال به پای دختر همسایه نشستم بعد فهمیدم شلنگ بوده

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

خروسه رو دیوار نشسته بود ماشین مرغ فروشی رد میشه میگه اخ جون سرویس دخترا

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

روباهی به زاغی گفت : چه دمی ، چه سری ، عجب پایی ! زاغ عصبانی شد و گفت : بی‌تربیت ! خجالت بکش . اون موقع من کلاس اول بودم. حالا شوهر دارم

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

چند توله سگ برای باباشون تولد میگیرن روی کیک تولد مینویسن پدر سگ تولدت مبارک

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یه روزسه تا مرغ رو درمدرسه ی مرغ ها می گیرن می برن دفتر. به اولی میگن تو چکار کردی؟ میگه من ادامس خوردم. به دومی میگن تو چکارکردی؟ میگه من شلوغ کردم. به سومی میگن تو چکارکردی؟ میگه من عکس خروس تو جیبم بود

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یه روز یه گنجشکه می خوره به یه موتوریه میوفته زمین بلند می شه می بینه که تو قفسه, به خودش می گه :اههههههههههههه موتوریه مرده!!!

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده.بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟ میگه همچینم خر نیست. ۳ به ۱ جلوئه!

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه : این همه مدت کجا بودی ؟ مورچه می گه : تو راه بودم که بیام بوست کنم

به پشه می گن : چرا زمستون پیداتون نیست ؟؟؟ می گه : نه اینکه تابستونا خیلی برخوردتون خوبه

دو تا جوجه عاشق همدیگه می شن . همش با هم بودن . اما وقتی بزرگ می شن هر دو تا خروس می شن ! . نکته ی اخلاقی : تا وقتی جوجه ای عاشق نشو

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یک روز یه گوسفنده با مامان باباش دعواش میشه میره سر کوچه تاکسی بگیره ، میگه : کشتارگاه ، کشتارگاه

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟ میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌به من بدبختِ مارمولک کمک کنید

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

یه سیب زمینی قل میخوره میره تو لونه ی جوجه تیغی جوجه تیغی هم داد میزنه آخ جون داداشی از سربازی برگشته !

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

عنکبوته اکس میخوره، قالی می بافه!

••••••••••• wWw.CaMpFa.Ir جوک حیوانات•••••••••••

نظرات دختران دانشجو در مورد جناب سوسک!! (طنز)

نظرات دختران دانشجو در مورد جناب سوسک!! (طنز) WWW.campfa.ir

[if gte mso 9]> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4  

 

دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد

دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!

دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند!

دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود!

دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است!

دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد!

دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد

رازهای موفقیت – طنززززززز

 درس نخوانید. هیچکس از درس خواندن به جایی نرسیدهبه جز علی دایی.
 
 از کودکی معاملات زمین و مسکن را جدی بگیرید، همه که قرار نیست از دزدی بهجایی برسند.
 

 یک پدر پولدار برای خود دست و پا کنید. از همان روز اول در بیمارستان باتطمیع پرستار و یک جابجا کردن ساده ی دستبندهایتان یک عمر آسوده باشید، بگذاریدبرای یک بار هم که شده یک بچه آریستوکرات دنبال معنویت بدود.
 
اگر پدرِ پولدار نشدلااقل یک زن یا شوهر مایه دار برای خود دست و پا کنید. یادتان باشد فیلم های هندی وآبگوشتی را برای شما ساخته اند و هنوز که هنوز است فلاسفه بر سر مفهوم عشق و زیباییبا هم دست به یقه اند اما بر سر مفهوم پول کسی شک ندارد.
 
بلوف بزنید. به هرکسمی رسید بگویید شرکت زده اید و فلان پروژه را در دست انجام دارید. یادتان باشد یک بلوف زن موثر و بجا از یک رزومه پر و پیمان  (c.v.) مفیدتر است.
 
حتا اگر خال زشتی همروی صورتتان دارید با «محمد رضا شریفی نیا» طرح دوستی بریزید. هر ماه ، پنج فیلم ازشما اکران می شود و یک شبه از علافِ محله «قازقُل آباد» تبدیل به سوپراستار دستنیافتنی می شوید.
 
شما فقط ششصد میلیون تومان تا موفقیت فاصلهدارید. آن را تهیه کنید بعد فیلم بسازید. اگر هیچ تلاشی نکنید حتما پرفروش ترینخواهد شد. راستی ، فکرش را نکنید کارتِ کارگردانی هم با کارت سوخت می آید دممنزلتان.

اگر حتی توی بیابان های جاده ی قم یا در اعماق کویر نمک یک تکه زمین دارید دیگرلازم نیست کاری بکنید ، ثروت و موفقیت در چنگال شماست.
 
لازم نیست پدربزرگ خیلی پولداری برای خود تهیه کنید کافیست فقط یک خانه ی کلنگیحوالی کولی آباد داشته باشد ، بسِ تان است. اول پدربزرگ مهربان را به خانه ی آخرتراهنمایی کنید. سپس خانه را بکوبید و با چند فرغون بتُن ، پی ریزی کنید و چند تاستون لاغرتر از گردن مرتاض های هندو را هم عَلَم کنید و تیغه بزنید و آن را متری  (قیمت پایه) یک میلیون و سیصد معامله کنید. همیشه به خاطر داشته باشید در زلزلهتهران خشک و تر با هم می سوزند و هرچه بسازید« کُن فیَکون » خواهد شد پس خرج بیخودنکنید.
 
تولیدی« خنزر پنزر » بزنید. مثلا زیر کفش بسازید نه خود کفش. کفش را چینی ها میسازند.
 
دریک شرکت دولتی استخدام شوید. از هرکس به دستتان رسید پله ای بسازید و پله پله بالا،بالاتر و به ملاقات خدا بروید .در ضمن به یاد داشته باشید کسی که نخواهد بالا برود غیرمستقیم قبول کردهنردبان این و آن باشد.
 
در مسابقات فوتبال سالنی جام رمضان شرکت کنید و هرچیز و هرکس را کهدیدید «دریبل» بزنید. توجه داشته باشید که برای کار تیمی به کسی پول نمی دهند.برایمطالعه بیشتر در این خصوص فیلمهای علی کریمی را ببینید.
 
اگر هیچ هوش واستعدادی ندارید لااقل کُشتی بگیرید. برای فتیله پیچ کردن یا اجرای «سَگَک دوبل »کهنباید استعداد خدادادی داشت، «خر زور بودن» کفایت می کند. یکی دو سال کشتی بگیریدبعد کاندیدای شورای شهر بشوید.
 
در خیابان استاد نجات اللهی، مغازه ی فروش کارتتبریک های ژیگولی وعروسک پشمالو بزنید. از فروش قبل از روز «‌وَلِنتاین» به نان ونوایی می رسید.
 
جعل سند کنید و آرم طرح ترافیک دولتی بگیرید و دانه ای پانصد تومان آزاد بفروشید. وقتی هم گند قضیه درآمد راست راست برای خودتان در اداره راه بروید و به چشمهمکارانتان زُل بزنید، آنقدر زل بزنید که آنها به خودشان شک کرده و در پایان وقتاداری خود را به اولین پاسگاه کلانتری معرفی نمایند

آخرش که سرنوشت هممون همینه: پیری

1.jpg

2.jpg

3.jpg

4.jpg

5.jpg

6.jpg

شیوه های سر کار گذاشتن و اذیت کردن دختر خانم ها (شوخی)

با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی؟ چیزی می خوای؟ به غیر از من کس دیگه هم اینجا هست که بتونی نگاش کنی . همش خیره شدی به من که چی بشه ؟حالا اینا به کنار ، چرا چشمک می زنی؟
چرا آبرو هاتو واسه من بالا و پایین می کنی؟ خجالت بکش ، شرم کن. نکنه در موردم فکر و خیال کنی من زن دارم و زنم رو هم دوست دارم و قصد ازدواج مجدد هم ندارم . چه معنی داره یه دختر به یه پسر چشمک بزنه.


۲ – اگه دیدین دختر با عجله داره راه می ره و یا اگه موردی به تورتون خورد که دختری می دوید . شما از پشت سر دنبالش کنین و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دارو ندارم رو برد . اگه دختر وایساد و شما رو نگاه کرد بازم داد بزنین که: دزد همینیه که ایستاده اگه دختر ترسید و پا به فرار گذاشت ، خوش به حالتون می تونین یه تعقیب و گریز حسابی راه بندازین و حالشو ببرین . ولی اگه ایستاد و فرار نکرد برای این که ضایع نشین به دویدن ادامه بدین و بازم داد بزنین که : آی دزد آی دزد

۳ – توی تاکسی اگه کنارت یه دختر نشسته وقتی که خواستین پیاده بشین بهش بگین مگه نمیای ؟اون هاج و واج شما رو نگاه می کنه . بهش فرصت ندین و بگین : چه زود جا زدی؟ بعدش در تاکسی رو ببندین و برین. و مابقی ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسی واگذار کنین

۴ – توی پارک با عجله برین کنارش بشینین و بگین معذرت می خوام که دیر کردم .خب چکارم داشتی که گفتی بیام اینجا؟ بهتره یه جایی باشه که چند نفری حضور داشته باشن . معلومه که اون انکار می کنه . بعدش نوبت شماست فوری بگین مگه تو نگفتی بیا اینجا این رنگ لباسمه این رنگ روسریمه ؟باز هم اون انکار می کنه . شما این طوری ادامه بدین . خب اگه از اینای که اینجا نشستن خجالت می کشی بریم یه جای خلوت . مطمئنم اون داغ می کنه . بعدش شما با عصبانیت بلند شین و یه کاغذ جلوش بندازین و بگین سرکار گذاشتی منو ؟ بیا اینم شماره ای که دادی . دیگه به من زنگ نزن وگر نه می دمت دست پلیس. بعدش ول کنین برین.

۵ – توی جمع یه سی دی بهش بدین . بگین خیلی باحال بود دستت درد نکنه . بازم از اینا داری قیمتش هرچقدر باشه قبوله. اون مردم دور و بر رو نگاه می کنه و میگه عوضی گرفتی آقا شما هم طوری وانمود کنین که انگار حواستون نبوده که توی جمع هستین و ازش معذرت بخواین و برین سرت جاتون بشینین.

۶ – مثل معتادها خودتون رو به موش مردگی بزنین و برین جلو و به لهجه معتادی بگین خانم دشتم به دامنت از او چیزا که دیلوز بهم دادین بازم هملاتون هشت؟ دالم می میلم از خمالی به جون تو. هر چی منتظل موندم نیومدین خیلی شانش آولدم که اینجا پیداتون کلدم . بیا اینم پولش . اون سرخ و سفید می شه و انکار می کنه . ولی شما ول کن نشین وهیپیله کنین . طبق معمول اون انکار می کنه . شما بگین : خانم من شبا لوی زغال می خوابم من به اندازه کافی چلکی وسیاه هستم خواهشا تو یکی دیگه منو شیاه نکن . و …

تاریخ پیدایش امتحانات/طنز

دوران ماقبل تاریخ

خوشبختانه در زمان انسان.های اولیه، هیچ امتحانی وجود نداشت و هر کس هر کاری دلش می.خواست، انجام می.داد و نه خبری از مدرسه بود و نه درس و کتاب و معلم. این دوره را می.توان عصر طلایی دانش.آموزان نامید و حد.اکثر کاری که بچه..ها انجام می.دادند، این بود که بپرند جلوی ماموت..ها و برای آن.ها شیرین.کاری کنند تا حواس ماموت پرت شود و سایر اعضای خانواده بتوانند سر فرصت شکارش کنند. بر.خلاف ادعاهای مطرح شده، طرح.های یافت شده بر روی دیواره.های برخی غار.های قدیمی، هیچ ربطی به امتحان کتبی نداشته و مربوط به دفترچه.ی خاطرات یک نوجوان عصر حجری است که استعداد کاریکاتور کشیدن داشته و حتی به قیمت کشیده شدن گوشش توسط بابا و عمو.ها و دایی.ها و ماموت..ها، باز هم قلم را کف غار نگذاشت!

دوران نوسنگی

پس از کاربرد گسترده.ی سنگ در زندگی بشر و اختراع خط میخی، پای اولین امتحان.ها هم به زندگی انسان باز شد. در مدارس این دوره، امتحان دادن با قلم و چکش روی لوح.های سنگی خودش نصف سال تحصیلی طول می.کشید و نصف دیگر سال هم زمانی بود که معلم سرش به صحیح کردن ورقه.ها، کندن خط دور غلط.ها و حک کردن نمره.ی پای لوح سنگی، گرم می.شد!
در این دوره بود که عده.ای از معلم.ها و دانش.آموزان زرنگ که از شدت کوبیدن قلم و چکش روی برگه.ی امتحانی، مچ درد گرفته بودند، امتحان شفاهی را ابداع کردند که هنوز هم پس از هزاران سال، مورد توجه معلمان و دانش.آموزان قرن ۲۱ است!

تبدیل تاریخ میلادی به شمسی

دوران کشف آتش

کشف آتش، بازار امتحان را حسابی داغ کرد و بشر که از این کشف بسیار هیجان زده شده بود، از صبح تا شب چیز.های مختلف را روی آتش می.گرفت تا ببینند پس از پخته شدن چه تغییراتی می.کند. در این دوره بود که کباب چنجه، گِل پخته برای آجر و کوزه، ماهی دودی، تخمه.ی بو داده و غیره … در سایه.ی همین امتحان.ها اختراع شد. این دوره برای دانش.آموزانی که از زنگ اول چیز.های مختلف را روی آتش می.گرفتند و بعد از پخته شدن مزه مزه می.کردند، دوران نقره.ای نام گرفت.

دوران اختراع بخار

کشف نیروی بخار، با بخار شدن امتحان.های مدارس هم.زمان شد. شرط معدل برای ورود به برخی مدارس و آموزشگاه.ها و باز شدن پای امتحان بزرگ (کنکور خودمان!) به زندگی بچه.های مردم از خصوصیات این دوره بود! در این دوره، انسان با کمک نیروی بخار توانست؛ موتور محرکه و اختراع.های زیادی به وجود آورد که همه.ی این.ها فقط به کشف فرمول.های تازه.ی ریاضی و فیزیک و حرکت و سکون منجر شد و کار دانش.آموزان قرن.های بعد را هر روز مشکل و مشکل.تر کرد!

عصر الکتریسیته

مرحوم ادیسون با اختراع برق کمک زیادی به بشریت کرد هر چند که در برخی موارد به ضرر دانش..آموزان تمام شد که از جمله.ی این موارد می.توان به اختراع چراغ مطالعه برای مطالعه تا پاسی از شب و خراب شدن شب.هایی که تا قبل از .آن به خواب و استراحت و شنیدن قصه. و خوردن آجیل پای کرسی می.گذشت، اشاره کرد. حا.لا این..ها یک طرف، مثال زده شدن خود ادیسون برای دانش..آموزان که: “یاد بگیر! نصف تو بود، ۵۰۰ تا اختراع کرده بود و پدر و مادرش می.توانستند پُز بچــه.ی مخترع.شان را جلوی در و همسایه بدهند!” در شب.های امتحان و روز.های گرفتن کارنامه و مشاهده.ی نمره.های متوسط و پایین، یک طرف دیگر!

دوران اینترنت و کامپیوتر

در عصر کامپیوتر اگر.چه با ظهور بازی.های کامپیوتری و سایت.ها و وبلاگ.های جالب و آموزنده، وزنه.، کمی به نفع دانش.آموزان سنگین شد، امّا ارائه.ی تحقیق.های اینترنتی و تایپ شده و روی CD رایت شده هم به امتحان.های .آخر سال اضافه شد، که خلاصه تا حدودی ضد حال بود! امّا در مجموع از این دوران می.توان به عنوان دوران برنزی دانش..آموزان جهان یاد کرد چون هر چه باشد بهانه.ی خراب شدن. هارد و سوختن cpu و مانیتور کامپیوتر برای نرساندن تحقیق.ها، هنوز هم کاربرد دارد!

دوران نانوتکنولوژی

این عصر هم معایب و مزایای خاص خودش را دارد. از طرفی دانش آموزان با استفاده از مداد، خودکار، پاک کن، خط کش و ماشین حساب و تخته ی وایت برد و حتی تقلب هایی که به کمک تکنولووژی نانو تهیه شده، به جنگ امتحان ها می رو ند و از طرف دیگر، معلم ها و دبیران محترم هم موقع طرح سؤال های امتحان از نکته های بسیار ریز و نانوی کتاب ها سؤال در می آورند که این همه نانو بینی حتی از انیشتین هم برنمی آید!

طنز: قضاوت مردم در مورد پولدار‌ها و پول‌ندار‌ها

 

اگر لباس تنگ و چروک و بیریخت بپوشن: 
در مورد پولداره: ایول عجب لباسی معلوم نیست از کجا خریده…. اصل مارک داره…. فکر کنم خودش از خارج خریده
در مورد بی‌پوله: عجب لباس جیغی…. احتمالاً بهش صدقه دادن شایدم دست دوم خریده
در مورد پولداره: اوه ببین چه تیپی زده… از سیخای سرش معلومه ژلش ایستوریای اصل ایتالیاست… فکر کنم تیریپی که زده همین دیروز انریکو زده… اونجا هر چی شلوارت پاره تر باشه محبوبیت بیشتره…
در مورد بی‌پوله: اه چه شپل… فکر کنم با صابون دست و صورت سرش میشوره که آنقدر سیخ واستاده…. تو خونشونم که سوزن نخ پیدا نمیشه یک کوک به این پاره پوره ایاش بزنه…
اگر تند تند غذا بخوره: 
در مورد پولداره: ببین چقدر گرفتاره که مجبوره آنقدر تند غذا بخوره یا هواپیماش داره میپره یا جلسه مهمی داره
بی‌پوله: اوووووو انگار از قحطی فرار کرده
اگر آروم و کم غذا بخوره: 
پولداره: احتمالاً این غذا تو رژیم غذاییش نیست و باید آهسته بخوره که معدش نفهمه!!!!!!
بی‌پوله: اینو ببین فکر کنم تا حالا همچین غذایی ندیده بلد نیست بخوره…
پولداره: عجب روابط عمومی بالایی… مرسی فرهنگ…. دختر و پسر براش یکیه….‌ای اینطوری حال می‌کنم……
بی‌پوله: این سیرابی رو ببین.. چه ذوقی میکنه طرف بهش پا داده… بفرما لاس… ندیده دیگه.. بپا نخوریش
اگر درس بخونه: 
پولداره: احسنت به این تدبیر و اندیشه….. این تو ایران نمیمونه….. مطمئنم تو لیست فرار مغزهاست
بی‌پوله: خر خونیم اندازه داره دیگه…. انقدر میخونی آخرش چی؟!! بپا عینکت نیفته…
اگر درس نخونه: 
پولداره: پول داره درس میخواد چیکار…. درس برا بچه بی پولا و بیکار است
بی‌پوله: بد بخت نون نخورده نمیتونه درس بخونه
در مورد خانوما >>> از نوع محجبه و چه بسا چادری
پولداره: آفرین به این تربیت صحیح… معلومه خالصانه مسلمونه… این دختر نیست فرشتست که تو این جامعه خراب خودشو اینطوری میپوشونه
بی‌پوله: اوهوک…. چقد امل… کی به تو نگاه میکنه حالا؟!؟!؟ 
درمورد پسرهای جوون ››› مدل ابرو قشنگ و زیر ابرو گوگول
پولداره: بابا مایکل جکسون… لئوناردو…. گاتوسو… برم زیر ابروهای شیطونیتو
بی‌پوله: مرتیکه خجالت نمیکشه…. آرایش میکنی؟! این روزا دیگه دختر پسرا از هم تشخیص داده نمیشوند… وانگهی چی شده داداشمون…..
ازدواج: 
پولداره: یکی دو تا کمه.…. من جای این بودم اصلاً ازدواج نمیکردم… این همه حور و پری دور و برش – بیخیال ازدواج…… تیر تپرش
بی‌پوله: آخی حیوونی تا دیروز عنکبوت تو جیبش یکی بود حالا دو تا شد (ضرب المثلی شد برا خودش!!
پیاده روی: 
پولداره: زنده باد سلامتی و تناسب اندام….. هیچ چیزی از ورزش و مخصوصاً پیاده روی برای تندرستی انسان بهتر نیست حتی میگن اشتها رو هم زیاد میکنه.
بی‌پوله: کفشاشم مالی نیست که حالا بگیم پیاده بره… قربونش برم که همیشه بلیت خط ۱۱ رو داره.
تعویض ماشین: 
پولداره: بابا تنوع…. آخرین مدل…. سنت اگزوپری… پارکینگ دیگه جا نداره
بی‌پوله: دبیا… تا دیروز دنبال الاغ پدر بزرگش میدوید حالا واسه ما ماشین خریده
تعویض کار: 
پولداره: شکمه پره… چه این بشقاب چه اون بشقاب……. پول تولید میکنه دیگه چه این کار چه اون کار… میباره براش
بی‌پوله: فقط مونده بود این به یه جایی برسه… از فردا جواب سلام ما رو هم نمیده
رانندگی: 
پولداره: فکر کنم عادت به رانندگی نداره آخه همیشه راننده داشتن اما استیل فرمون گرفتنشو داشته باش… انصافاً شوماخرم اینطوری فرمون نمی‌گیره
بی‌پوله: عمو جون ترمز اون وسطیست…. الاغا رو کجا بستی؟! گوسفندا رو چه کردی؟!!؟

شعر / دانشجو بیداره، حسابی هم بیداره!

دانشجو بیداره / خوابیده حال نداره!

دانشجو می‌میرد/ لحاف‌و پس می‌گیرد

توضیح: لحاف یکی از ابزارهای لازم جهت خواب راحت و آسان و بی‌دغدغه و دردسر است که باید به‌عنوان حق مسلم دانشجو، در کنار صندلی‌های دانشگاه قرار بگیرد.

خلاصه آنکه تصویر زیبا و رمانتیک فوق، محل الهام شاعرانه‌ای شده است که در ادامه مطلب، خدمت شما سروران گرامی تقدیم می‌شود:

ادامه مطلب

 

 

گفته یکی کودک راحت‌طلب:

«خسته‌ام از مدرسه از مشق شب!

***

از چه خورم دود چراغ این‎چنین

دانش و علم از چه نمایم طلب؟

***

جزوۀ درسیِ مرا بنگرید

کان ز کلفتی شده بیش از وجب

***

خسته‌ام از خستگی از آن جهت

نالۀ پرغصه کنم روز و شب

***

الغرض اینگونه شد از زور خواب

خُرخُر ما مثل سلاطون و تب

***

کم نشود حجم صدایش دگر

مانده تمام رفقا در عجب

***

می‌برم البته از این ضدحال

رنج شدیدی و فراوان تَعَب

***

روزیِ ما، خواب کلاسی بُود

باشد همین عاقبت هر عَذَب»

***

زان طرف استاد گرامی شنید

خُرخُر یک آدم دانش‎طلب

***

 الغرض ایشان چو بدیدش نمود

اخم شدیدی و دوچندان غضب

***

با همۀ آنچه که در چنته داشت

نعره زد: «ای بی‌هنرِ بی‌ادب

***

خوابی و در عالم رویای خود

خواب قبولی تو ببین روز و شب

***

حذفی از این درس و دلیلش بدان

کاسۀ صبرم که بُود لب به لب

***

بی‌خود و بیهوده نمان در کلاس

نمره نداری تو که از من طلب!»

مطالب طنز!!!!!!!!!

جووووووودی جووووووووووون !!!

هیچوقت نفهمیدم چطوری شد که جودی نیم وجب بچه بود بابالنگ دراز اومد حضانتشو به عهده گرفت بعد جودی خرس گنده شد بابالنگ دراز یه پسر بیست و چهار ساله بود!!!
بابا لنگ دراز تو فریزر مونده بود یا جودی رفت تو زودپز آیا؟!…
 

دروغ اطلاعاتی!!!

پسره شمارمو شانسی گرفته میگه:میخوام بیشتر باهات آشنا بشم،میشه اسمتو بگی

گفتم:سید کبری علمداری هستم،  پدرم تو اطلاعات کار می کنه..

الان یارو ۳هفتس گوشیش خاموشه  :))))))

***Mario***

یادتونه سوپر ماریو بازی میکردیم
موقعی ک ب جوجه تیغی میخورد
چن متر میرفت هوا
بعد با چشمای گرد شده نگامون میکرد
الان دارم فکر میکنم تو اون لحظه با زبون بی زبونی داشته فحش بارعمه مون میکرده :‏)

 

هههههههههههههههههه

شاعر میگه :

بنی آدم اعضای یکدیگرند…اما دقیقن مشخص نکرده من جیگر کی ام !!!!

 

چرا ؟؟؟؟؟

یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتشنشان های محترم ،

چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت

مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!

 

کنکور فوتبال

۱)      تیم فوتبال آبادانی ؟

الف) نفت آبادان               ب) گازوئیل آبادان

 ج) بنزین آبادان               د)روغن آبادان

 

۲)      باشگاه انگلیسی ؟

الف) میلز برو                  ب) میلز بیا

ج) میلز بودی حالا             د)میلز پاشو بروحوصلتو ندارم

 

۳)      دروازه بان انگلیس در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ؟

 الف) دیوید سیمن             ب) دیوید سی گرم

 ج) دیوید سی مثقال            د) دیوید سی تن

 

۴)      بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟

الف) حسن صالح حمید زیچ      ب)حمید صالح حسن زیچ

ج) حسن حمید صالح زیچ        د) باباچن نفر به یه نفر؟؟

 

۵)      مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟

الف) اندی کول                    ب)اندی شانه

ج) اندی پشت بازو                د) اندی مرسی هیکل

 

روووووح

یه آدمایی هستن که زنگ میزنن رو خط ثابت خونه , بعد می پرسن کجایی؟؟ به روح اعتقاد دارن اینااا؟؟؟

 

یکم خنده (۱۶-)
یه روز صبح یه مریض به دکتر مراجعه میکنه و از کمر درد شدید شکایت میکنه . دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه: خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد گرفتی؟

مریض پاسخ میده: من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده!! در بالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید. من یخچال را که روی بالکن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!! دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچاله.

مریض بعدی میاد و دکتر بهش میگه: >> به نظر میرسه که تصادف بدی با یک ماشین داشتی. مریض قبلی من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟

مریض پاسخ میده: باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود. ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم. من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!!!!!

وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه که حالش از دومریض قبلی وخیمتره. دکتره در حالی که شوکه شده بوده دوباره میپرسه:از کدوم جهنمی فرار کردی؟

مریض پاسخ میده:خب، راستش توی یه یخچال بودم که یهو یه نفر اون را از طبقه سوم پرتاب کرد پایین!!!!!

 

آی حالشو گرفته

دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.

 پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:

لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین

مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را

ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست

باعشق : روبرت

 دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد،

برادر، پسرعمو، پسردایی …. خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند

باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می

کند، به این مضمون:

روبرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان

عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان…..

مرد و آرزو هایش

مردی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. مرد برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد. قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به مرد گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم. مرد ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت: نگذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کنم، ۱۰ برابر آن را برای همسرت برآورده می کنم! مرد کمی تامل کرد و گفت: مشکلی ندارد.

آرزوی اول خود را گفت… من می خواهم زیباترین و خوشتیپ ترین مرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت: اگر زیباترین شوی همسرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم مرد های دیگر به دنبالش بیافتد و تو او را از دست بدهی. مرد گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او به جز من نخواهد ماند. پس آرزویش برآورده شد.

بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت همسرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند. مرد گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.

آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد. مرد گفت: می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!

نکته اخلاقی: مردها  خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.

قابل توجه خواننده های مذکر: این جا پایان این داستان

بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.

زن دچار حمله قلبی ۱۰ برابر خفیف تر از شوهرش شد!

دیکتاتور
دیکتاتور کیست !؟

بچه ای است ۲ ساله که ۲۰ نفر مجبورند به خاطر اون کارتون نگاه کنند !!!!

دل خسته

من نمی ترسم.

بجز از سایه ی خود

اندک از تاریکی

کمی از خش خش باد

گاهی از خنده ی گل

دیگر از هیچ…نمی ترسم من!

…………………………………..

می شود  آیا

که آرام گیرد نفسم

زیر انبوهی خاک…

سوالات دانشگاه آزاد اسلامی

 

-کدام مورد کوتاه‌تر است؟

الف) مدت خوشحالی بعد از قبول‌شدن در دانشگاه

ب) عمر پدر دانشجویان دانشگاه آزاد

ج) مانتوی خواهران دانشجو

د) پای فارغ‌التحصیلان نسبت به دستشان

۲-در کدام نقطه هنوز واحدی از دانشگاه آزاد احداث نشده است؟

الف) فلات تبت
ب) کوههای کلیمانجارو
ج) جزایر گالاپاگوس
د) قطب جنوب و حومه

۳-در مورد غذای سلف بین کدام دو مورد ارتباط بیشتری وجود دارد؟

الف) تعداد قمری‌های دانشگاه و زرشک پلو با مرغ
ب) ارتفاع چمن فضای سبز دانشگاه و قورمه سبزی
ج) تعداد گربه‌های دانشگاه و چلوگوشت
د) به علت رعایت مسایل بهداشتی از نوشتن گزینه‌ی آخر معذوریم.

۴-علت سقوط هواپیمای کنگوایرلاینز چه بود؟

الف) مطلع‌شدن خلبان از قبولی پسرش در دانشگاه آزاد چند لحظه قبل از سقوط
ب) اعلام خبر ورود دکتر جاسبی به کنگو در تلویزیون هواپیما
ج)مسئول کنترل سوخت هواپیما فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد بوده است.
د) تمام موارد فوق به نحوی در بروز این حادثه‌ی دلخراش موثر بوده است.

۵-داغ‌ترین خبر سال چه بود؟

الف) انفجار شاتل کلمبیا
ب) محاکمه‌ی صدام
ج) انقراض نسل اورانگوتان‌ها‌ در برمه
د) فارغ‌التحصیلی یک دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزادی در هشت ترم

۶-کدام مورد در بین دانشجویان دانشگاه آزاد دیده نمی‌شود؟
الف) حال و حوصله درس‌خواندن
ب) جنبش نرم‌افزاری و تولید علم
ج) عبرت از گذشتگان
د) امید به آینده

۷-طراح سوالات کدام مورد را شدیداً تکذیب می‌کند؟
الف) نشر اکاذیب
ب) خصومت با دانشگاه آزاد
ج) همکاری با القاعده
د) هیچکدام

عاشق یعنی…

عاشق یعنی…  عاشق به کسی میگن که گوش و چشم و زبان و … خلاصه تموم وجودش جز به نام و یاد معشوق نباشه اگر بود…. دیگه ادعای عشق نکن جانم!!