به عهد و پیمان خود وفا کنید (قران کریم)
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
خانه » آرشیو برچسب: متن عاشقانه غمیگن و دپرس

بایگانی برچسب ها: متن عاشقانه غمیگن و دپرس

متن سوزناک و دلنوشته غم انگیز تیر ۹۲

عکس غمناک جدید,اس ام اس غم انگیز جدید

متن سوزناک و دلنوشته غم انگیز تیر


خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش …
.
.

.

 

تو برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم : باشد ، برو خیالی نیست …
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست !
.
.
غمگینم همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر میکند که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر …
.
.

غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد !
.
.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍ ﺷﺪﻡ ولی
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯿﺰﯼ
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﯽ
ﻣﺮﺍ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺭﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ !
کافی است ﺗﻨﻬﺎ ﺗــــﻮ ﻣﺮﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯽ ؛ ﮐﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﭘﯿﺮﻭﺯﻡ ﮐﻦ …
.
.
از همه آشناترم رفت و دیگه منو نخواس
فرصت گفتن نداد حتی برای التماس
.
.
خواستم آرزوهایم را به رخ روزهایم بکشم دیدم تو با روزها دست به یکی کرده ای ؛ آنها خودت را دارند و من فقط حسرتت را ؛ زبانم بند آمد !
.
.
از تو گفتن سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو …
.
.
سخت است ببازی تمام احساس پاکت را و هنوز نفهمیده باشی اصلا دوستت داشت ؟
روزگار با ما خوب تا نکرد ، ما را خوب “تا” کرد …
.
.
اونی که سکته ی قلبی کرده مُرده
اونی که سکوت قلبی کرده مُرده تر …

.
.
روزها رفتند و من دیگر ، خود نمیدانم کدامینم
آن من سرسخت مغرورم یا من مغلوب دیرینم ؟
بگذرم گر از سر پیمان ، میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید ، عاقبت روزی به دیدارم
(فروغ فرخزاد)
.
.
ﻳﻪ زمانی ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻳﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ؛ ﻣﺜﻞ ﺍﻻﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ باشه !
.
.
ساده ی ساده از دست میروند همه ی آن چیزها که سخت سخت به دست آمدند !
.
.
قلبم بوی کافور میدهد ؛ شب به شب در آن مرده شورهـا آرزویی را غسل می دهند و کفن می کنند …
.
.
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﮕﻴﺮﻱ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻛﻨﻲ ؟ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﻲ ﺑﻜﺸﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ، ﻧﺮﺥ ﺧﻨﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ ؟
.
.
هرکه آید گوید :
گریه کن ، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
چند سالی است که من میگریم
در پی تسکینم
ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
.
.
دنیا دنیای ریاضیست …
وقتی عشق را تقسیم کردند و تو خارج قسمت من شدی !
.
.
من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکــاریم …
.
.
یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه : برگرد ، غمگینم …
.
.
نه صدای تو می آید
نه صدای قلبم
ما چه عاشقانه مرده ایم !
.

campfa.ir

.
کار من سخت تر از آنی شده که تو فکر میکردی عاشقت شدن دست من نبود که فراموش کردنت دست من باشد ؛ پس بیخود هی نگو “عادت میکنی”
.
.
سیگار را ترک می کنی می گویی : برای سلامتی مضر است !
حالا من از تو می پرسم : عشق من چه ضرری داشت که ترکم کردی ؟
.
.
هر روز خاکستر میشوم و فردا ققنوسی جدیدم !
.
.
مهم نیست که تو با من چه میکنی ، بیا ببین “برای تو” من با خودم چه میکنم !
.
.
عاقبت من شد سرنوشت جناغ ، همه سر شکستنم شرط بسته اند …
.
.
کاش میشد در غروب آفتاب
بی صدا با سایه ها کوچید و رفت …
.
.
خیلی سخته که برای دیگران مثل کوه استوار باشی اما تو خودت آروم آروم بشکنی …
.
.
خب مردمان حسود چرا ساکت ایستاده اید ؟ بروید به کارهایتان برسید ، نگران نباشید ؛ او دیگر خیال بازگشتن ندارد !
.
.
انسان فقط از جنگ ، زلزله و سیگار نمی‌میرد ؛ انسان روزی از لبخند‌هایی که نمیزند و اشکهایی که نمیریزد خواهد مرد !
.
.
همه پناهم پشت فاصله هاست !
.
.
من به سوختن عادت دارم ، کبریتو بنداز و برو …
.
.
کسی چه می داند شاید دست هایت را در جیبم جا گذاشته ای که همیشه در میان آن به دنبال چیزی میگردم !
.
.
وقتی “رفتی” تا آخر “برو”
وقتی “ماندی” تا آخر “بمان”
این تن خسته است از نیمه رفتن ها ، از نیمه ماندن ها …
.

campfa.ir
.
به شوقِ پرواز بغل میگیرم آرزوهایم را …
.
.
ماههاست فراموشش کرده ام ؛ خاطراتش را هم …
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش ذوق میکنند ؟!
.
.
این کلمات از نبودنت می آیند !
.
.
ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺷﯽ …
.
.
سالهاست که دیگر فرهاد چایش را تلخ مینوشد …
.
.
یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد …
و بعضی اوقات هم یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند …
حرف ها چه کارها که نمی کنند !!!
.
.
ﻳﻜﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻫﻮﺍﻱ ﺍﻳﻨﺎﯾﻲ ﻛﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﻴﺨﻨﺪﻭﻧﻦ رو ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﺍﯾﻨﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺸﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻥ …
.
.
خدایا مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت ؟
.
.
سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست …
.
.
این همه نامه های مرا به آتش نکش ؛ خون بهای دل من زیاد است !
.
.
برای هر اتفاقی می توان پاسخی یافت جز برای رفتن های نابهنگام …
شاید رفتن خود پاسخ یک اتفاق است و هیچکس نمیداند جز آنکه رفته است !
.
.
آنهایی که حرف برای گفتن کم دارند ، درد برای نگفتن زیاد دارند …
.
.
خودمو بغل میگیرم و میگم : غصه نخور … شاید درست نشه ولی تموم که میشه !
.
.
بهار دارد مى آید ، ترسم اما از نرفتن سردى توست !
.
.
خلاصه بگویم ماجرا از آنجا شروع شد که در شب آرزوها من او را آرزو کردم و او عشقش را …
.
.
همه چیز آرام است ولی دل من استثناست …
.
.
همه چیز تقصیر تو نبود ، من هم مقصر بودم که احمقانه باور کرده بودم بودن در عین نبودنت را …
.
.
ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻱ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻲ …
.
.
بالای قبر خود نشسته ام ، زار میزنم :
چرا هر روز مرا می کشید ولی خاکم نمیکنید !؟!؟!
.
.
کاش انتظار به اندازه کشیدن یک نخ سیگار بود !
فرستنده : محدثه
.
.
مثل “رعد و برق” هیچکس ما را با هم ندید !
.
.
تا تو را غرق در خاطراتت کنن :
یه آهنگ پیشواز …
دو خط شعر …
کمی هوای بهاری …
یک وجب پیاده رو …
یه جاده خلوت تو حوالی خونتون …
دو کلمه حرف …
بوی یه عطر خاص …
همه و همه کافیه برای اینکه تو چند ساعت وسط اتاقت دراز بکشی و خیره بشی به سقف ، یک آه بلند بکشی و توی دلت بگی : “سلامتی خودم و این همه صبرم” و صدای بارون بشه آرامش دهنده ترین آهنگ اون روزت …