باورها و ارزش‌ها، بهترين راهنما و مشاور زندگي شما هستند.(آنتوني رابينز)
خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
خانه » آرشیو برچسب: طنز (صفحه ی 3)

بایگانی برچسب ها: طنز

طنز: خواص ازدواج برای دختر خانم ها!!

طنز: خواص ازدواج برای دختر خانم ها!! | www.campfa.ir
قبل از ازدواج وزن ایده‌آل با چهره‌ای بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوی. نتیجه‌گیری اخلاقی: آمادگی بدن در مقابله با روزهای سخت..
 

 

_ قبل از ازدواج وزن ایده‌آل با چهره‌ای بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوی.
 نتیجه‌گیری اخلاقی: آمادگی بدن در مقابله با روزهای سخت

_ قبل از ازدواج ایستادن در صف سینما و استخر، بعد از ازدواج ایستادن در صف شیر و گوشت.
نتیجه‌‌گیری اخلاقی: آموزش ایستادگی

_ قبل از ازدواج تعطیلات رفتن به دیزین واسکی، بعد از ازدواج در تعطیلات شست و شوی خانه و لباس.
نتیجه‌گیری اخلاقی: پر شدن اوقات‌فراغت

_ قبل از ازدواج نوشتن کتاب شعر و رمان، بعد از ازدواج نوشتن داستان پرنده در قفس.
 نتیجه‌گیری اخلاقی: شهرت بادآورده

_ قبل از ازدواج صحبت تلفنی بی‌‌محاسبه زمان، بعد از ازدواج اتهام به پرحرفی حتی برای ده دقیقه.
نتیجه‌گیری اخلاقی: حفظ عضلات صورت

_ قبل از ازدواج رفتن به سفرهای هفتگی، بعد از ازدواج در حسرت رفتن به پارک سر کوچه.‌

نتیجه‌گیری اخلاقی: در امنیت کامل به سر بردن.

کارهای پیش پا افتاده آبادانیها+عکس

 

کارهای پیش پا افتاده آبادانیها+عکس| www.campfa.irیک سری کارها هست که برای همه ی نوع بشر سخت ، طاقت فرسا و در اکثر اوقات غیر قابل ممکن بوده که همین کار های بسیار سخت ، برای اقوام آبادانی عزیزمون ، فوق العاده کارهای پیش پا افتاده بوده و هست ، که به یه سری از این کارها بصورت تصویری اشاره میکنیم….اینجا آبادان ساعت ۵ عصر ، بازگشت جاسم بعد از ۶ساعت غواصی بدون اکسیژن ! امروز هم بدترین صیدش بوده ! یه کوسه کوچلو گرفته ! چهره شرمنده اش هم گویای این موضوعه

 

 

این عکس رو یکی‌ از رفیقای آبادانیم فرستاده گفته جمعه‌ها میریم دریا تفریح تو هم بیا حال میده…..

 

 

 

یک حرکت ورزشی فوق العاده ساده بنام شنا فیلی

 

 

مجدداً جاسم در حال شخم زدن با یکی از آفتابه ترین ماشین هاش

 

 

بازی دو تا داداش کوچیکه جاسم با یک قایق خیلی معمولی

 

 

و ورزش های معمولی آبادان

 

 

داداش جاسم در حال ورزش صبحگاهی

 

 

برگشت از دریا

 

رازهای موفقیت – طنززززززز

 درس نخوانید. هیچکس از درس خواندن به جایی نرسیدهبه جز علی دایی.
 
 از کودکی معاملات زمین و مسکن را جدی بگیرید، همه که قرار نیست از دزدی بهجایی برسند.
 

 یک پدر پولدار برای خود دست و پا کنید. از همان روز اول در بیمارستان باتطمیع پرستار و یک جابجا کردن ساده ی دستبندهایتان یک عمر آسوده باشید، بگذاریدبرای یک بار هم که شده یک بچه آریستوکرات دنبال معنویت بدود.
 
اگر پدرِ پولدار نشدلااقل یک زن یا شوهر مایه دار برای خود دست و پا کنید. یادتان باشد فیلم های هندی وآبگوشتی را برای شما ساخته اند و هنوز که هنوز است فلاسفه بر سر مفهوم عشق و زیباییبا هم دست به یقه اند اما بر سر مفهوم پول کسی شک ندارد.
 
بلوف بزنید. به هرکسمی رسید بگویید شرکت زده اید و فلان پروژه را در دست انجام دارید. یادتان باشد یک بلوف زن موثر و بجا از یک رزومه پر و پیمان  (c.v.) مفیدتر است.
 
حتا اگر خال زشتی همروی صورتتان دارید با «محمد رضا شریفی نیا» طرح دوستی بریزید. هر ماه ، پنج فیلم ازشما اکران می شود و یک شبه از علافِ محله «قازقُل آباد» تبدیل به سوپراستار دستنیافتنی می شوید.
 
شما فقط ششصد میلیون تومان تا موفقیت فاصلهدارید. آن را تهیه کنید بعد فیلم بسازید. اگر هیچ تلاشی نکنید حتما پرفروش ترینخواهد شد. راستی ، فکرش را نکنید کارتِ کارگردانی هم با کارت سوخت می آید دممنزلتان.

اگر حتی توی بیابان های جاده ی قم یا در اعماق کویر نمک یک تکه زمین دارید دیگرلازم نیست کاری بکنید ، ثروت و موفقیت در چنگال شماست.
 
لازم نیست پدربزرگ خیلی پولداری برای خود تهیه کنید کافیست فقط یک خانه ی کلنگیحوالی کولی آباد داشته باشد ، بسِ تان است. اول پدربزرگ مهربان را به خانه ی آخرتراهنمایی کنید. سپس خانه را بکوبید و با چند فرغون بتُن ، پی ریزی کنید و چند تاستون لاغرتر از گردن مرتاض های هندو را هم عَلَم کنید و تیغه بزنید و آن را متری  (قیمت پایه) یک میلیون و سیصد معامله کنید. همیشه به خاطر داشته باشید در زلزلهتهران خشک و تر با هم می سوزند و هرچه بسازید« کُن فیَکون » خواهد شد پس خرج بیخودنکنید.
 
تولیدی« خنزر پنزر » بزنید. مثلا زیر کفش بسازید نه خود کفش. کفش را چینی ها میسازند.
 
دریک شرکت دولتی استخدام شوید. از هرکس به دستتان رسید پله ای بسازید و پله پله بالا،بالاتر و به ملاقات خدا بروید .در ضمن به یاد داشته باشید کسی که نخواهد بالا برود غیرمستقیم قبول کردهنردبان این و آن باشد.
 
در مسابقات فوتبال سالنی جام رمضان شرکت کنید و هرچیز و هرکس را کهدیدید «دریبل» بزنید. توجه داشته باشید که برای کار تیمی به کسی پول نمی دهند.برایمطالعه بیشتر در این خصوص فیلمهای علی کریمی را ببینید.
 
اگر هیچ هوش واستعدادی ندارید لااقل کُشتی بگیرید. برای فتیله پیچ کردن یا اجرای «سَگَک دوبل »کهنباید استعداد خدادادی داشت، «خر زور بودن» کفایت می کند. یکی دو سال کشتی بگیریدبعد کاندیدای شورای شهر بشوید.
 
در خیابان استاد نجات اللهی، مغازه ی فروش کارتتبریک های ژیگولی وعروسک پشمالو بزنید. از فروش قبل از روز «‌وَلِنتاین» به نان ونوایی می رسید.
 
جعل سند کنید و آرم طرح ترافیک دولتی بگیرید و دانه ای پانصد تومان آزاد بفروشید. وقتی هم گند قضیه درآمد راست راست برای خودتان در اداره راه بروید و به چشمهمکارانتان زُل بزنید، آنقدر زل بزنید که آنها به خودشان شک کرده و در پایان وقتاداری خود را به اولین پاسگاه کلانتری معرفی نمایند

آخرش که سرنوشت هممون همینه: پیری

1.jpg

2.jpg

3.jpg

4.jpg

5.jpg

6.jpg

تاریخ پیدایش امتحانات/طنز

دوران ماقبل تاریخ

خوشبختانه در زمان انسان.های اولیه، هیچ امتحانی وجود نداشت و هر کس هر کاری دلش می.خواست، انجام می.داد و نه خبری از مدرسه بود و نه درس و کتاب و معلم. این دوره را می.توان عصر طلایی دانش.آموزان نامید و حد.اکثر کاری که بچه..ها انجام می.دادند، این بود که بپرند جلوی ماموت..ها و برای آن.ها شیرین.کاری کنند تا حواس ماموت پرت شود و سایر اعضای خانواده بتوانند سر فرصت شکارش کنند. بر.خلاف ادعاهای مطرح شده، طرح.های یافت شده بر روی دیواره.های برخی غار.های قدیمی، هیچ ربطی به امتحان کتبی نداشته و مربوط به دفترچه.ی خاطرات یک نوجوان عصر حجری است که استعداد کاریکاتور کشیدن داشته و حتی به قیمت کشیده شدن گوشش توسط بابا و عمو.ها و دایی.ها و ماموت..ها، باز هم قلم را کف غار نگذاشت!

دوران نوسنگی

پس از کاربرد گسترده.ی سنگ در زندگی بشر و اختراع خط میخی، پای اولین امتحان.ها هم به زندگی انسان باز شد. در مدارس این دوره، امتحان دادن با قلم و چکش روی لوح.های سنگی خودش نصف سال تحصیلی طول می.کشید و نصف دیگر سال هم زمانی بود که معلم سرش به صحیح کردن ورقه.ها، کندن خط دور غلط.ها و حک کردن نمره.ی پای لوح سنگی، گرم می.شد!
در این دوره بود که عده.ای از معلم.ها و دانش.آموزان زرنگ که از شدت کوبیدن قلم و چکش روی برگه.ی امتحانی، مچ درد گرفته بودند، امتحان شفاهی را ابداع کردند که هنوز هم پس از هزاران سال، مورد توجه معلمان و دانش.آموزان قرن ۲۱ است!

تبدیل تاریخ میلادی به شمسی

دوران کشف آتش

کشف آتش، بازار امتحان را حسابی داغ کرد و بشر که از این کشف بسیار هیجان زده شده بود، از صبح تا شب چیز.های مختلف را روی آتش می.گرفت تا ببینند پس از پخته شدن چه تغییراتی می.کند. در این دوره بود که کباب چنجه، گِل پخته برای آجر و کوزه، ماهی دودی، تخمه.ی بو داده و غیره … در سایه.ی همین امتحان.ها اختراع شد. این دوره برای دانش.آموزانی که از زنگ اول چیز.های مختلف را روی آتش می.گرفتند و بعد از پخته شدن مزه مزه می.کردند، دوران نقره.ای نام گرفت.

دوران اختراع بخار

کشف نیروی بخار، با بخار شدن امتحان.های مدارس هم.زمان شد. شرط معدل برای ورود به برخی مدارس و آموزشگاه.ها و باز شدن پای امتحان بزرگ (کنکور خودمان!) به زندگی بچه.های مردم از خصوصیات این دوره بود! در این دوره، انسان با کمک نیروی بخار توانست؛ موتور محرکه و اختراع.های زیادی به وجود آورد که همه.ی این.ها فقط به کشف فرمول.های تازه.ی ریاضی و فیزیک و حرکت و سکون منجر شد و کار دانش.آموزان قرن.های بعد را هر روز مشکل و مشکل.تر کرد!

عصر الکتریسیته

مرحوم ادیسون با اختراع برق کمک زیادی به بشریت کرد هر چند که در برخی موارد به ضرر دانش..آموزان تمام شد که از جمله.ی این موارد می.توان به اختراع چراغ مطالعه برای مطالعه تا پاسی از شب و خراب شدن شب.هایی که تا قبل از .آن به خواب و استراحت و شنیدن قصه. و خوردن آجیل پای کرسی می.گذشت، اشاره کرد. حا.لا این..ها یک طرف، مثال زده شدن خود ادیسون برای دانش..آموزان که: “یاد بگیر! نصف تو بود، ۵۰۰ تا اختراع کرده بود و پدر و مادرش می.توانستند پُز بچــه.ی مخترع.شان را جلوی در و همسایه بدهند!” در شب.های امتحان و روز.های گرفتن کارنامه و مشاهده.ی نمره.های متوسط و پایین، یک طرف دیگر!

دوران اینترنت و کامپیوتر

در عصر کامپیوتر اگر.چه با ظهور بازی.های کامپیوتری و سایت.ها و وبلاگ.های جالب و آموزنده، وزنه.، کمی به نفع دانش.آموزان سنگین شد، امّا ارائه.ی تحقیق.های اینترنتی و تایپ شده و روی CD رایت شده هم به امتحان.های .آخر سال اضافه شد، که خلاصه تا حدودی ضد حال بود! امّا در مجموع از این دوران می.توان به عنوان دوران برنزی دانش..آموزان جهان یاد کرد چون هر چه باشد بهانه.ی خراب شدن. هارد و سوختن cpu و مانیتور کامپیوتر برای نرساندن تحقیق.ها، هنوز هم کاربرد دارد!

دوران نانوتکنولوژی

این عصر هم معایب و مزایای خاص خودش را دارد. از طرفی دانش آموزان با استفاده از مداد، خودکار، پاک کن، خط کش و ماشین حساب و تخته ی وایت برد و حتی تقلب هایی که به کمک تکنولووژی نانو تهیه شده، به جنگ امتحان ها می رو ند و از طرف دیگر، معلم ها و دبیران محترم هم موقع طرح سؤال های امتحان از نکته های بسیار ریز و نانوی کتاب ها سؤال در می آورند که این همه نانو بینی حتی از انیشتین هم برنمی آید!

بهترین پَ نه پَ های جدید آبان ماه

دوستم میگه: ماشینتو تو روزنامه تبلیغ کردی میخوای بفروشیش؟ پـَـَـه نــه پـَـَـه معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم.

********

رفتم تو کوچه دارم ماشین می شورم همسایه مون اومده میگه ااا ماشین می شوری
پ نه پ حوصله ام سر رفته دارم با ماشینم آب بازی می کنم!!

********
رفتیم رستوران گارسون اومده میگه چیزی میل دارین؟؟؟
گفتم پ نه پ غذامونو همین الان خوردیم گفتیم بیایم اینجا آروقشو بزنیم دور هم بخندیم!!

********

رفتم واسه ثبت نام رانندگی زنه میگه واسه آموزش اومدین !؟؟!! گفتم پ نه پ پول میدم که منو سوار ماشینتون کنین بشینم رو پای راننده قان قان کنم !!!!

********

با گل رفتم بیمارستان
نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین
گفتم پ نه پ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات…

********

داشتم تلویزیون میدیدم
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
پ نه پ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!!! …

********

به راننده تاکسیه میگم مرسی نگه دارید می گه پیاده میشی؟؟پ نه پ می خوام ببینم لنت و ترمزت سالمه؟

********

رفتم داروخونه…میگم باند دارین؟ میگه واسه زخم؟…پ نه پ… بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده…بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.!!

********

سیگارو میبینه تو دستما…!!!! بازم سوال میکنه سیگار میکشی؟؟؟
پ نــه پ میخوام با دودش مثل سرخپوستا باهات رمزی حرف بزنم ببینم به چند زبان غیر زنده تسلط داری …!!!!

********

جلو توالت عمومی…آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین.؟ پ نه پ ما سوسکیم اومدیم نهار

********

آقا کامپیوتره خونه رو آورده واسه ویروس کشی میگه با نرم افزار ویروس کشی میکنین پ نه پ میندازیمش تو آب جوش تا پاستوریزه شه ویروساش بمیرن

********

 

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی ۲ لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

********

یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

********

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

********

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

********

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم

********

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازیم

********

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!! ـ

********

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

********

پشت در اتاق عمل وایستادم منتظر دکترم که برم برای زایمان… پرستاره اومده نگام میکنه میگه زاءو شمایی؟… میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواهرمه.. ترسیده منو فرستاده جاش!!!!…

********

تو اتاق نمونه گیری آزمایشگاه به مریضه میگم : سابقه بیماری خاصی داری ، میگه :
واسه صحت جوابای آزمایشم میپرسی؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواستم بدونم اگه واقعا مریضی دعات کنم خدا شفات بده!!!!!!!!!

********

ساعت ۸ صبح کلاس داریم .منم خمیازه میکشم و دهنم یه متر باز میشه .
استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت

********

سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!

********

تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله ..
دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته ..لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

********

اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم … رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم

********

من : سلام علی خوبی ؟ علی : سلام ،شما ؟ من : آرمینم . علی : اٍ
آرمین تویی ؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ راهنمای ۴۷۳ ، بفـــرمائید! .

********

بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش. فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟
پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!!!

********

زنگ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای بیایی تو ؟ پـــ نــه پــــــ میخوام ببینم اف ف سالمه یا نه.

********

خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟ میگه خط تلفن؟ پـــ نــه پــــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم.

********

نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟ پـــ نــه پــــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده

********

داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟ چیزی پرید تو گلوت؟ گفتم پـــ نــه پــــــ دارم خودم رو آماده پرواز میکنم.

********

از دانشگاه برگشتم خونه مامانه میگه اومدی ؟ پ ن پ….. هنوز تو راهم این داداش دوقولومه اومده چند روز جامونو با هم عوض کنیم.

********

تو خیابون از یارو میپرسم ساعت دارید میگه میخاید بدونید چنده؟ پ نه پ میخوام مدل ساعتتو ببینم لنگشو بخرم ست شیم!!!!

********

رفتم بقالی میگم آقا یه شیشه آب بدین لطفا، میگه : آب معدنی؟ پـــ نــه پـــــ آب فاضلاب، می خوام چرخه ٔ بازیافت رو توی دهانم انجام بدم.

********

به خانمه تو بانک میگم خودکار دارین؟ میگه میخوای چیزی بنویسی؟ پ نه پ میخوام باش نودل چینی بخورم !!!

مطالب طنز!!!!!!!!!

جووووووودی جووووووووووون !!!

هیچوقت نفهمیدم چطوری شد که جودی نیم وجب بچه بود بابالنگ دراز اومد حضانتشو به عهده گرفت بعد جودی خرس گنده شد بابالنگ دراز یه پسر بیست و چهار ساله بود!!!
بابا لنگ دراز تو فریزر مونده بود یا جودی رفت تو زودپز آیا؟!…
 

دروغ اطلاعاتی!!!

پسره شمارمو شانسی گرفته میگه:میخوام بیشتر باهات آشنا بشم،میشه اسمتو بگی

گفتم:سید کبری علمداری هستم،  پدرم تو اطلاعات کار می کنه..

الان یارو ۳هفتس گوشیش خاموشه  :))))))

***Mario***

یادتونه سوپر ماریو بازی میکردیم
موقعی ک ب جوجه تیغی میخورد
چن متر میرفت هوا
بعد با چشمای گرد شده نگامون میکرد
الان دارم فکر میکنم تو اون لحظه با زبون بی زبونی داشته فحش بارعمه مون میکرده :‏)

 

هههههههههههههههههه

شاعر میگه :

بنی آدم اعضای یکدیگرند…اما دقیقن مشخص نکرده من جیگر کی ام !!!!

 

چرا ؟؟؟؟؟

یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتشنشان های محترم ،

چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت

مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!

 

کنکور فوتبال

۱)      تیم فوتبال آبادانی ؟

الف) نفت آبادان               ب) گازوئیل آبادان

 ج) بنزین آبادان               د)روغن آبادان

 

۲)      باشگاه انگلیسی ؟

الف) میلز برو                  ب) میلز بیا

ج) میلز بودی حالا             د)میلز پاشو بروحوصلتو ندارم

 

۳)      دروازه بان انگلیس در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ؟

 الف) دیوید سیمن             ب) دیوید سی گرم

 ج) دیوید سی مثقال            د) دیوید سی تن

 

۴)      بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟

الف) حسن صالح حمید زیچ      ب)حمید صالح حسن زیچ

ج) حسن حمید صالح زیچ        د) باباچن نفر به یه نفر؟؟

 

۵)      مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟

الف) اندی کول                    ب)اندی شانه

ج) اندی پشت بازو                د) اندی مرسی هیکل

 

روووووح

یه آدمایی هستن که زنگ میزنن رو خط ثابت خونه , بعد می پرسن کجایی؟؟ به روح اعتقاد دارن اینااا؟؟؟

 

یکم خنده (۱۶-)
یه روز صبح یه مریض به دکتر مراجعه میکنه و از کمر درد شدید شکایت میکنه . دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه: خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد گرفتی؟

مریض پاسخ میده: من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده!! در بالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید. من یخچال را که روی بالکن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!! دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچاله.

مریض بعدی میاد و دکتر بهش میگه: >> به نظر میرسه که تصادف بدی با یک ماشین داشتی. مریض قبلی من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟

مریض پاسخ میده: باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود. ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم. من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!!!!!

وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه که حالش از دومریض قبلی وخیمتره. دکتره در حالی که شوکه شده بوده دوباره میپرسه:از کدوم جهنمی فرار کردی؟

مریض پاسخ میده:خب، راستش توی یه یخچال بودم که یهو یه نفر اون را از طبقه سوم پرتاب کرد پایین!!!!!

 

آی حالشو گرفته

دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.

 پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:

لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین

مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را

ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست

باعشق : روبرت

 دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد،

برادر، پسرعمو، پسردایی …. خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند

باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می

کند، به این مضمون:

روبرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان

عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان…..

مرد و آرزو هایش

مردی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. مرد برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد. قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به مرد گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم. مرد ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت: نگذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کنم، ۱۰ برابر آن را برای همسرت برآورده می کنم! مرد کمی تامل کرد و گفت: مشکلی ندارد.

آرزوی اول خود را گفت… من می خواهم زیباترین و خوشتیپ ترین مرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت: اگر زیباترین شوی همسرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم مرد های دیگر به دنبالش بیافتد و تو او را از دست بدهی. مرد گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او به جز من نخواهد ماند. پس آرزویش برآورده شد.

بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت همسرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند. مرد گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.

آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد. مرد گفت: می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!

نکته اخلاقی: مردها  خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.

قابل توجه خواننده های مذکر: این جا پایان این داستان

بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.

زن دچار حمله قلبی ۱۰ برابر خفیف تر از شوهرش شد!

دیکتاتور
دیکتاتور کیست !؟

بچه ای است ۲ ساله که ۲۰ نفر مجبورند به خاطر اون کارتون نگاه کنند !!!!

دل خسته

من نمی ترسم.

بجز از سایه ی خود

اندک از تاریکی

کمی از خش خش باد

گاهی از خنده ی گل

دیگر از هیچ…نمی ترسم من!

…………………………………..

می شود  آیا

که آرام گیرد نفسم

زیر انبوهی خاک…

سوالات دانشگاه آزاد اسلامی

 

-کدام مورد کوتاه‌تر است؟

الف) مدت خوشحالی بعد از قبول‌شدن در دانشگاه

ب) عمر پدر دانشجویان دانشگاه آزاد

ج) مانتوی خواهران دانشجو

د) پای فارغ‌التحصیلان نسبت به دستشان

۲-در کدام نقطه هنوز واحدی از دانشگاه آزاد احداث نشده است؟

الف) فلات تبت
ب) کوههای کلیمانجارو
ج) جزایر گالاپاگوس
د) قطب جنوب و حومه

۳-در مورد غذای سلف بین کدام دو مورد ارتباط بیشتری وجود دارد؟

الف) تعداد قمری‌های دانشگاه و زرشک پلو با مرغ
ب) ارتفاع چمن فضای سبز دانشگاه و قورمه سبزی
ج) تعداد گربه‌های دانشگاه و چلوگوشت
د) به علت رعایت مسایل بهداشتی از نوشتن گزینه‌ی آخر معذوریم.

۴-علت سقوط هواپیمای کنگوایرلاینز چه بود؟

الف) مطلع‌شدن خلبان از قبولی پسرش در دانشگاه آزاد چند لحظه قبل از سقوط
ب) اعلام خبر ورود دکتر جاسبی به کنگو در تلویزیون هواپیما
ج)مسئول کنترل سوخت هواپیما فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد بوده است.
د) تمام موارد فوق به نحوی در بروز این حادثه‌ی دلخراش موثر بوده است.

۵-داغ‌ترین خبر سال چه بود؟

الف) انفجار شاتل کلمبیا
ب) محاکمه‌ی صدام
ج) انقراض نسل اورانگوتان‌ها‌ در برمه
د) فارغ‌التحصیلی یک دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزادی در هشت ترم

۶-کدام مورد در بین دانشجویان دانشگاه آزاد دیده نمی‌شود؟
الف) حال و حوصله درس‌خواندن
ب) جنبش نرم‌افزاری و تولید علم
ج) عبرت از گذشتگان
د) امید به آینده

۷-طراح سوالات کدام مورد را شدیداً تکذیب می‌کند؟
الف) نشر اکاذیب
ب) خصومت با دانشگاه آزاد
ج) همکاری با القاعده
د) هیچکدام

عاشق یعنی…

عاشق یعنی…  عاشق به کسی میگن که گوش و چشم و زبان و … خلاصه تموم وجودش جز به نام و یاد معشوق نباشه اگر بود…. دیگه ادعای عشق نکن جانم!!