حوادث چون روزها سپری می شوند.
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آرشیو برچسب: روابط زناشویی

بایگانی برچسب ها: روابط زناشویی

فواید یک رابطه زناشویی سالم

رابطه زناشویی,رابطه زناشویی سالم

روانشناسی زناشویی – یکی از بزرگترین مشکلات زوجین امروزی این است که نمیدانند داشتن یک رابطه زناشویی سالم و مطلوب تا چه اندازه در زندگی تاثیرگذار است. ما شما را با تعدادی از فواید یک رابطه سالم و درست آشنا میکنیم.

– کاهش اضطراب: تحقیقات نشان میدهد یکی از اثرات قابل توجه رابطه جنسی، پایین آوردن فشارخون و کاهش استرس  و اضطراب است.  در این تحقیق که در دانشگاهی در اسکاتلند بررسی شد ، محققان ۲۴ زن و ۲۲ مرد را تحت شرایط استرس زا مانند سخنرانی در جمع قرار داده و فشارخون آنها را در این شرایط ثبت کردند. نتایج نشان داد کسانی که قبل از قرار گرفتن در معرض شرایط استرس زا رابطه جنسی داشته اند، واکنش بهتری نسبت به استرس نشان دادند.

-کاهش فشارخون: دربررسی دیگری مشخص شد که روابط جنسی منظم و مداوم، فشار دیاستولیک (عدد کمتر یا عدد دوم درخواندن فشارخون) را کاهش می دهد.  همانطور که میدانید بالا بودن فشارخون یک عامل خطرساز برای بیماری عروق کرونر قلب، حمله قلبی، بیماری های کلیوی و سکته مغزی است.

-تقویت سیستم ایمنی: ۱ یا ۲ بار ارتباط  جنسی در هفته موجب افزایش میزان یک آنتی بادی به نام ایمونوگلوبین A  یا IgA در بدن می شود که می تواند بدن را در مقابل سرما خوردگی و سایر عفونتها ایمن سازد. برای بررسی این اثر، محققان دانشگاه پنسیلوانیا نمونه بزاق ۱۱۲ نفر (حاوی IgA) را مورد آزمایش قرار دادند. در کسانی که ۱ یا ۲ بار در هقته ارتباط جنسی داشتند، میزان این آنتی بادی به مراتب بالاتر بود.

– اثری مشابه ورزش: ارتباط جنسی میتواند نوعی ورزش باشد. متخصصان انجمن آموزش جنسی امریکا معتقدند که ارتباط جنسی ورزشی است که هم شرایط جسمی و هم شرایط روحی را بهبود می بخشد. این رابطه موجب بهبود عملکرد قلب و عروق، افزایش توان، انعطاف پذیری و تعادل می شود.

– سوزاندن کالری: ارتباط جنسی به مدت ۳۰ دقیقه، در حدود ۸۵ کالری انرژی مصرف می کند. این مقدار انرژی شاید قابل توجه نباشد اما در دراز مدت اثرات مفیدی بر سلامتی دارد. این میزان مصرف کالری، تقریبا معادل پیاده روی ملایم است.

– بهبود سلامت سیستم قلبی- عروقی: تحقیقات متخصصان انگلیسی نشان داد که بر خلاف تصور عموم که معتقدند  افزایش فعالیت بدنی در حین رابطه جنسی موجب سکته می شود، این رابطه هیچ نقشی در بروز سکته ندارد. برای انجام این مطالعه که در نشریه اپیدمیولوژی و سلامت جامعه به چاپ رسید، ۹۱۴ مرد به مدت ۲۰ سال مورد ارزیابی قرار گرفتند و مشخص شد که رابطه جنسی و تداوم آن هیچ ارتباطی با خطر بروز سکته ندارد. بعلاوه به اثبات رسید که داشتن ۲ بار رابطه جنسی در هفته یا بیشتر، خطر مرگ ناشی از حمله قلبی را در مردان به نصف کاهش می دهد.

– افزایش اعتماد به نفس: در مطالعه ای که توسط محققان دانشگاه تگزاس انجام  گرفت، ۲۳۷ علت علمی برای برقراری ارتباط جنسی ذکر شد. تقویت اعتماد به نفس و داشتن احساس خوب در مورد خود، یکی از این علل به شمار می رود. همچنین مشخص شد اگر بین شما و شریک جنسیتان رابطه عاشقانه ای وجود داشته باشد، این اثر قوی تر خواهد بود.

– حال خوب: رابطه عاشقانه، صمیمی و از همه مهم تر ارتباط جنسی مطلوب، احساس  و حال عمومی شما را به میزان قابل ملاحظه ای بهبود می بخشد. تحقیقات نشان می دهند افرادی که از رابطه جنسی خوبی برخوردارند، شادتر و سالم تر از سایر افراد میباشند

– افزایش صمیمیت بین زوجین: ارتباط و ارضای جنسی سطح هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق و محبت معروف است را افزایش می دهد و موجب ایجاد تعهد و اعتماد می گردد. محققان دانشگاه کارولینای شمالی ۵۹ زن غیر یائسه را قبل و بعد از رابطه جنسی صمیمانه مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج نشان داد هر چه مدت تماس بیشتر باشد میزان اکسی توسین نیز بالاتر خواهد بود.

– تسکین درد: با افزایش ترشح اکسی توسین، اندروفین افزایش یافته و درد کاهش می یابد. ارتباط جنسی و افزایش ترشح اکسی توسین موجب بهبود سردرد، درد ناشی از التهاب مفاصل و کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی می شود. درمطالعه ای که در نشریه بیولوژی و پزشکی به چاپ رسید، اثر هورمون اکسی توسین در تسکین درد در ۴۸ داوطلب مورد بررسی قرار گرفت. این افراد از اکسی توسین استنشاقی استفاده کرده و سپس در انگشتشان خراشی ایجاد گردید. استنشاق اکسی توسین درد را به نصف کاهش داد.

– کاهش خطر سرطان پروستات در مردان : طبق  تحقیقات انجام شده در استرالیا انزال مکرر به ویژه در دهه ۲۰ زندگی مردان، خطر سرطان پروستات را کاهش می دهد. نتایج این تحقیق در نشریه بین المللی اورولوژی به چاپ رسید. این مطالعه نشان داد که ۵ یا بیش از ۵ بار انزال در هفته به ویژه در دهه ۲۰ زندگی مردان، خطر سرطان پروستات را به یک سوم کاهش می دهد.

– تقویت عضلات لگن در زنان: ورزش و تحرک عضلات لگن در حین ارتباط جنسی فواید بسیاری برای زنان دارد، از جمله این که لذت جنسی را افزایش داده و خطر بی اختیاری ادرار، افتادگی واژن، رحم و مثانه را نیز کاهش می دهد. این عضلات معمولا در اثر زایمان، چاقی و افزایش سن رفته رفته ضعیف می شوند. برای تقویت این عضلات می توانید، عضلات لگن را منقبض کرده (حالتی مشابه قطع کردن و نگه داشتن ادرار)، تا ۳ بشمارید و سپس رها کنید.

– بهبود خواب: ترشح اکسی توسین در هنگام ارضای جنسی موجب بهبود خواب می شود. خواب کافی و مطلوب در تنظیم وزن و فشارخون موثر است. علاوه بر اثرات هورمونی، تحرک در حین رابطه جنسی نیز موجب آرامش و بهبود خواب  می گردد.

فقط دخترها بخوانند: ۶ مردی که مرد زندگی هستند

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowfU9bWoY93TUP.jpg

 

فهمیدن اینکه آیا یکی از همین مرد‌های اطرافتان، مرد زندگی شماست یا نه، کمی زمان می‌برد. پس با نشانه‌های یک مرد رویایی آشنا شوید و ببینید که چه کسی در اطرافتان این نشانه‌ها را در رفتار‌هایش بروز می‌دهد.

ما نه کف دستتان را می‌خوانیم و نه فالتان را می‌گیریم؛ برای اینکه بگوییم کدام مرد، مرد زندگی شماست، نه می‌توانیم جادو کنیم و نه چیزی را پیشگویی کنیم. تنها می‌توانیم با دیدن و یادآوری برخی نشانه‌ها، امکان شناسایی مرد رویاییتان را برای شما فراهم کنیم. فهمیدن اینکه آیا یکی از همین مرد‌های اطرافتان، مرد زندگی شماست یا نه، کمی زمان می‌برد. پس با نشانه‌های یک مرد رویایی آشنا شوید و ببینید که چه کسی در اطرافتان این نشانه‌ها را در رفتار‌هایش بروز می‌دهد. 
نشانه اول؛ احترام
وقتی می‌خواهیم ببینیم که آیا یک مرد، مرد واقعی زندگی شماست، به اولین نکته‌ای که باید توجه کنیم، وجود احترام است. احترام موضوعی است که در صدر جدول خوشبختی قرار دارد و خودش را به هزار و یک جلوه نشان می‌دهد و البته احترام یک موضوع ۲جانبه است؛ موضوعی که هم شما باید برای رعایت‌کردنش تلاش کنید و هم همسرتان باید در رفتار‌هایش آن ‌را نشان دهد. اگر می‌خواهید بدانید احترام در رابطه میان شما و نامزدتان جایی دارد، می‌توانید از نشانه‌های زیر کمک بگیرید: 
_ اهل سازش است و به خاطر منافع مشترکتان کوتاه می‌آید. او گذشت‌های شما را می‌بیند و برای کم کردن فشار روی شما و ارتباطتان، گاهی از خواسته‌هایش می‌گذرد. 
_ به احساسات و نگرانی‌های شما گوش می‌کند و بدون نصیحت کردن یا رنجیدن، برای درک کردنشان تلاش می‌کند. 
_ می‌داند که یک آدم بی‌عیب و نقص نیستید اما شما را همان‌طور که هستید دوست دارد و با دیگران مقایسه‌تان نمی‌کند. 
 برای نظر‌های شما ارزش قائل است؛ قبل از هر تصمیم اساسی‌ای، نظر شما را می‌پرسد و با تک‌روی سعی نمی‌کند حرف خودش را به کرسی بنشاند. 
_ وقتی موفقیتی به دست می‌آورید با تمام وجود برایتان خوشحال می‌شود و سعی می‌کند زمینه را برای موفقیت‌های آینده‌تان فراهم کند. 
_ احترام فقط در لحن خوب و رفتار پرمحبت خودش را نشان نمی‌دهد. پس اول ببینید که نامزدتان نشانه‌های بالا را در رفتار‌هایش نشان می‌دهد یا خیر و بعد وجود آن‌ها را در رفتارهای خودتان بررسی کنید. 
نشانه دوم : اولویت‌های مشترک 
همه ما ایده‌آل‌هایی در ذهنمان داریم که از بچگی، ‌وقتی صحبت ازدواج در آینده می‌آید، در ذهنمان چرخ می‌زنند. از ویژگی‌های ظاهری‌ای مثل قد و وزن گرفته تا شرایط مالی، تحصیلات و خصلت‌های رفتاری. مسلما هیچ دختری دوست ندارد همسر آینده‌اش بی‌پول یا بدخلق باشد اما اولویت‌گذاری آدم‌ها برای این ویژگی‌ها یکسان نیست. یکی به شأن اجتماعی اهمیت بیشتری می‌دهد و یکی به خلق‌وخو؛ یکی خانواده برایش مهم است و یکی هم پول. اما برای شما کدام مهم‌تر است؟ 
_ برای انتخاب همسر، به الگوهای دیگران نگاه نکنید و سعی کنید که این موضوعات مهم را از نظر خودتان دسته‌بندی کنید. 
_ مهم نیست که از نظر بقیه فردی که انتخاب کرده‌اید چقدر شگفت‌انگیز یا ایده‌آل است، مهم این است که این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیک باشد و البته اینکه از مرزبندی‌ها و خط قرمز‌هایتان هم عبور نکند. 
_ اگر به یک مورد خاص فکر می‌کنید و برای ازدواج فردی را بررسی می‌کنید، اول ۱۰ ویژگی مهمی که برایتان در اولویت قرار دارند را روی کاغذ بیاورید و بعد در مورد ایده‌آل بودن یا نبودن این فرد تصمیم بگیرید. حتی اگر او ۷ ویژگی از این ۱۰ تا را داشته باشد، می‌تواند یک همسر مناسب برای شما باشد. 
_ تا اینجای کار ۵۰ درصد مشکل حل شده. حالا وقت آن است که از این همسر آینده هم بخواهیم اولویت‌هایش را روی کاغذ بنویسد و ببیندکه آیا شما هم می‌توانید همسر اید‌آلی برایش باشید یا نه! 
نشانه سوم : از خط قرمز‌ها نمی‌گذرد
در هر ارتباطی خط قرمز‌هایی هست که شکسته شدنشان همه چیز را به هم می‌ریزد و البته محدودیت‌های همه ارتباط‌ها مثل هم نیستند. وقتی هم که پای زندگی مشترک به میان بیاید، خط قرمز‌ها پیچیده‌تر و گاهی هم غیرقابل عبور‌تر می‌شوند و به همین دلیل یکی از اصلیترین نشانه‌هایی که به شما می‌گوید یک مرد، همسر ایده‌آل شماست، احترام به همین خط قرمز‌هاست. 
_ بعضی از خط قرمز‌ها در همه ارتباط‌ها مثل هم هستند و بعضی‌های دیگر هم تنها در مورد زندگی مشترک شما صادق هستند. پس اگر او می‌خواهد برایتان بهترین همسر دنیا باشد، باید هر دوی این مسیرهای ممنوعه را بشناسد و به آن‌ها احترام بگذارد. 
_ یک همسر ایده‌آل نباید تنها و تنها از مسیرهایی که خودش درست می‌داند عبور کند بلکه باید نگاهی به مفهوم درست در ذهن شما بیندازد و در صورتی که می‌بیند انجام یک کار به تصور ذهنی شما در موردش آسیب می‌زند، از انجام دادنش دست بردارد. 
_ شما هم در این مورد یک وظیفه دارید. درست است که بسیاری از این مرزبندی‌ها جزو کلیشه‌هایی هستند که همه مرد‌ها از آن باخبرند اما اگر مورد دیگری در ذهنتان وجود دارد، انتظار نداشته باشید که مردتان آن را حدس بزند بلکه با توضیح آن موضوع و بیان دلایلتان، اهمیت این خط قرمز را بازگو کنید و از او بخواهید که به این محدودیت احترام بگذارد. 
نشانه چهارم : اجازه می‌دهد خودتان
همه ما دوست داریم بهترین باشیم. بهتر از چیزی که هستیم و حتی بهتر از چیزی که در توانمان هست. به خصوص اگر مقابل فردی بنشینیم که دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را به‌مراتب بهتر از خود واقعیمان جلوه دهیم و ضعف‌ها و شکست‌هایمان را در مقابلش پنهان کنیم. دوست داریم او فکر کند، قوی‌ترین و ایده‌آل‌ترین دختر جهان هستیم و هیچ جای دنیا، فردی به مهربانی، صبوری و دانایی ما پیدا نمی‌شود ولی مدتی که بگذرد، ‌این تلاش برای بیش از حد خوب بودن و در واقع یکی دیگر بودن، برایمان خسته‌کننده می‌شود و میل ماندن در آن رابطه را از وجودمان دور می‌کند. 
_ باید بدانید در یک رابطه ایده‌آل و در مقابل مردی که مرد زندگیتان است، شما هیچ نیازی به پنهان کردن خود واقعیتان نخواهید داشت. 
_ می‌دانید او شما را همان‌طور که هستید دوست دارد و حتی اگر هزار زن قدرتمند‌تر و دانا‌تر از شما مقابلش ظاهر شوند، ‌باز هم شما را انتخاب می‌کند. 
_ این حس به شما اعتماد به نفس می‌دهد و نمی‌گذارد که با حسادت، ترس‌ها و بی‌اعتمادی‌های بی‌مورد یا احساس ناامنی، زندگی مشترکتان را خراب کنید. 
نشانه پنجم : از شما دفاع می‌کند
گرچه بهترین حالت ممکن این است که ازدواج شما همه را خوشحال کند و کوچک‌ترین سردی و مشکلی در این مسیر پیش نیاید اما نباید فراموش کنید که این حالت رویایی همیشه هم اتفاق نمی‌افتد. تفاوت‌های خانوادگی، تفاوت در انتظار‌ها و سبک زندگی و بسیاری عوامل دیگر می‌تواند انتقاد دیگران را متوجه شما و تصمیم مشترکتان کند. انتقادهایی که گاهی از طرف خانواده و اطرافیان شما بیان شده و گاهی هم به نامزدتان گفته می‌شوند و گوش او را پر می‌کنند. 
_ اگر او همسر ایده‌آل شما باشد، با شنیدن این داوری‌ها و گوشه کنایه‌ها از تصمیمش دلسرد نمی‌شود و برای راضی کردن دیگران، به فکر تغییر برنامه‌هایش نمی‌افتد. 
_ شاید شما ۲ نفر با گرفتن یک تصمیم مشترک بتوانید راه را برای این ازدواج هموار‌تر کنید اما یک مرد ایده‌آل هرگز بار این تغییرات را به دوش شما نمی‌اندازد و با قرار دادنتان در برابر دیگران، به‌دنبال حاشیه امنی برای خودش نمی‌گردد. 
نشانه ششم : حستان به شما می‌گوید… 
حتی اگر او تمام نشانه‌هایی که یک همسر ایده‌آل باید داشته باشد را دارد، باز هم به معنای این نیست که او مردی است که برای آرامش شما آفریده شده است. با وجود بررسی تمام این موضوعات، دست آخر باید به این فکر کنید که چه حسی درباره این مرد دارید. 
_ آیا هر زمان که او را می‌بینید احساس شوق و هیجان سراغتان می‌آید؟ آیا بعد از هر دیدار، با اشتیاق منتظر گذاشتن قرار بعدی می‌مانید؟ آیا وقتی صحبت از ازدواج می‌شود، دلتان می‌خواهد که زود همه‌چیز جفت‌وجور شود و برای همیشه در کنار او باشید؟ 
_ اگر پاسخ شما به این سوال‌ها منفی است اما وقتی دو‌دو‌تا چهارتا می‌کنید، می‌بینید که او ایرادی ندارد که بخواهید به خاطرش از ازدواج صرف‌نظر کنید، ‌دست نگه‌دارید! 
_ حسی که شما باید به همسر آینده‌تان داشته باشید، حرف اول و آخر را می‌زند؛ حسی که اگر نباشد، ‌با وجود تمام ویژگی‌های مثبت هم نمی‌تواند شما را به ماندن در یک زندگی دلگرم کند.

مواظب این ۴ مساله در رابطه زناشویی تان باشید

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowihidIiLsFuyq.jpg

 

زن و شوهرهای مدرن مانند قدیمی ها با هم صمیمی و یکدل نیستند ؛ آنها به همدیگر اعتماد ندارند. به جای صحبت کردن در مورد مسائل و حل کردن آنها ، بحث و جدل کرده و آن را پیچیده تر می کنند.

اما به طور کلی این ۴ دسته از مسائل هستند که این مشکلات را تشکیل می دهند :

_ رابطه جنسی :
این مسئله همواره یکی از مهمترین مسائل مشکل ساز بین زن و مردهاست.فردی که میل جنسی بالایی دارد همواره فرد مقابل خود را به خاطر میل جنسی کمتر سرزنش می کند. این مسئله به دو طرف فشار وارد می کند و اگر در طولانی مدت برای آن راه حلی پیدا نشود منجر به جدایی زناشویی و نهایتا جدایی عاطفی بین آنها خواهد شد. هر دو طرف در زندگی احساس ناامنی و حسادت می کنند و از زندگی زناشویی شان رضایت حاصل نمی کنند.
راه حل :
به یک مشاور خانواده مراجعه کنید.
_ پول :
مهمترین مشکل بین زوج های امروز “پول” است. یک طرف م یخواهد پول را خرج کند و طرف دیگر می خواهد آن را پس انداز کند. یک طرف خوب پول در می آورد و دیگری نه و….
راه حل :
اگر زوج ها بتوانند یاد بگیرند که با یکدیگر برنامه ریزی کنند این مسائل بوجود نخواهد آمد. به عنوان مثال ،می توانند مقداری از پول را خرج و باقیمانده را پس انداز کنند.در ضمن ، بار مالی خانواده نباید بر دوش یک نفر باشد.
_ مسئولیت پذیری :
یکی از طرفین به نظافت و مسائل خانه اهمیت زیادی داده و دیگری هیچ اهمیتی برای این موضوع قائل نیست.
راه حل :
اگر همسرتان به تمیزی و نظافت خانه اهمیتی نمی دهد از او طلب کمک کنید. صراحتا از او درخواست کنید که به شما کمی کمک کند تا بتواند در حس مسئولیت پذیری نسبت به تمیزی و نظافت خانه مشترک تان با شما شریک باشد.
_ تربیت فرزندان :
این مسئله نیز یکی دیگر از مهمتریم مسائلی است که بین زن و شوهر ها اختلاف ایجاد م یکند. هر کدام از آنها سعی می کنند فرزندشان را مطابق با نظر و روش خود تربیت کنند.
راه حل :
توصیه می کنیم حداقل یکسال قبل از تصمیم به بچه دار شدن در مورد روش های تربیتی کودکان تان با یکدیگر گفتگو کنید. روش های خود را بیان داده و دلیل هر کدام را برای دیگری توضیح دهید. و سعی کنید در آخر با یکدیگر به یک نتیجه مشترک برسید.

 

عوامل دلسرد شدن همسران از هم

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowXVQKVmV5eb78.jpg

 

یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

بسیاری از زوج‌ها علی رغم حسن نیتشان، به روش‌های متفاوتی باعث دلسردی همسرشان می‌شوند. گاهی به یکدیگر احترام نمی‌گذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمی‌گیرند، گاهی قدرت‌طلبی می‌کنند و گاهی تحقیر و سرزنش.
نوع برخورد هر انسانی، نمادی از سلامتی روان و آگاهی اوست. برای آنکه برخورد سالمی داشته باشیم در ابتدا باید روان سالمی داشته باشیم. اگر مشکلات ارتباطی ناشی از مشکلات درونی نباشد، مهارت‌های ارتباطی پیشقدم می‌شوند.
یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.
در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد کننده اشاره می‌کنیم:
سلطه پذیری
گاهی احساس می‌کنیم، برای اینکه کار‌ها خوب پیش رود باید ما کار‌ها را انجام بدهیم. برای همین هم است که نظر همسرمان یا پیشرفت‌های او را نمی‌بینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیرکانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار می‌دهند.
ترساندن
کمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس می‌شود. همسرانی که توقع دارند همسرشان بر اساس ملاک‌های کمالگرایانه آن‌ها عمل کنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال می‌دهند.
تصدیق نکردن پیشرفت
وقتی پیشرفت‌های همسرتان را تصدیق نمی‌کنید باعث دلسرد شدن همسرتان می‌شوید. تصدیق کردن پیشرفت‌های همسر باعث تشویق آن‌ها برای تغییر می‌شود.
حساسیت بیش از حد
وقتی همسری می‌خواهد بر‌تر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس می‌شود، چرا که این اعتقاد اشتباه را دارد که وقتی کسی می‌شوم که از دیگران سر‌تر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یک دوست خود صحبت می‌کند یا از لباس قشنگ کسی حرف می‌زند، طرف مقابل این صحبت‌ها را کنایه از نواقص خود می‌بیند و واکنش نشان می‌دهد. این نوع رفتار‌ها ممکن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا که هم منظور او را بد تعبیر کرده‌اید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستاده‌اید

آگاهی از رفتار‌ها و تاثیر آن بر طرف مقابل می‌تواند ما را در بهبود یک رابطه کمک کند. دلسرد کردن همسر، در واقع تلاش برای خاموش کردن آتش یک زندگی پویا، انرژی دهنده و صمیمی است. توانایی در برخوردی موثر، چیزی است که بر اثر دقت و تمرین به دست می‌آید. باید برای جلوگیری از رفتارهایی که به روابط و در ‌‌نهایت به زندگی ما لطمه می‌زنند برنامه‌ای داشته باشیم.

این الگو در زندگی تان مخرب است

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowYUimgnKdG27Q.jpg

 

اگر این رفتار همسرتان به تازگی اتفاق افتاده، باید به دنبال علت این تغییر رفتار باشید. با همسرتان گفت وگو کنید؛ گفت وگویی صمیمانه و به دور از بحث و جدل. از وی بخواهید اگر چیزی او را آزار می دهد با شما در میان بگذارد. 

متاسفانه در بسیاری مواقع زوجین در مواجهه با مشکلات به جای مقابله مستقیم و مسئله مدار، به دنبال راه حل های غیر مستقیم و هیجان مدار اشتباه می روند که نه تنها به حل مسئله کمکی نمی کند، بلکه به مشکلات آن ها می افزاید. سه الگوی ارتباطی مخرب که بیشترین تنش را در روابط زناشویی ایجاد می کند شامل موارد زیر است:

۱ – انتقادی یا دفاعی :
از پذیرش اشتباهات خود امتناع و هر انتقادی را رد می کنند، درباره عقاید خود سرسخت و انعطاف ناپذیر هستندوطرف مقابل را سرزنش می کنند.
۲ – کناره گیری و سلطه پذیری :
کم حرف هستند، عقاید و نظرات خود را بیان نمی کنند، خیلی مطیع دیگران هستند، احساسات خود را بروز نمی دهند، قهر می کنند.
۳ – کنترل کننده :
زیاد حرف می زنند و سوال می کنند، مدام حرف های طرف مقابل را قطع می کنند و موضوع صحبت را به بیراهه می کشانند.
برای این که درگیر این سبک های مخرب نشویم بهتر است خود را به دو ابزار قدرتمند مجهز سازیم :
۱ – گوش کردن :
وقتی ما درگیر افکار و احساسات خودمان هستیم نمی توانیم به آنچه طرف مقابل می گوید گوش دهیم. وقتی با همسرتان گفت وگو می کنید اجازه دهید حرف هایش را به طور کامل بزند و قبل از این که پاسخ دهید معنا و مفهوم عباراتی را که بیان کرده است دوباره برایش بازگو کنید و از همسرتان بخواهید برداشت شما را تایید یا تصحیح کند. وقتی مطمئن شدید حرف هایش را فهمیده اید، نوبت شماست که حرف های خودتان را بزنید.
۲ – بیان صریح احساسات :
به طور مستقیم و با استفاده از ضمیر «من» به بیان احساسات خود بپردازید. با گفتن عباراتی مانند «تو مرا ناراحت می کنی» یا «تو به حرف های من اهمیت نمی دهی» همسرتان را سرزنش نکنید. با استفاده از جملاتی مستقیم مانند «من ناراحتم» و… به توصیف احساساتتان بپردازید تا احتمال نشان دادن واکنش همدلانه و آشتی جویانه از سوی همسرتان را بالا ببرید.گفت وگو باید بر اساس یک رویکرد برنده – برنده باشد که در آن هر دو طرف سود می برند. مذاکره کار مشترکی است که در آن هر کسی حاضر است به خاطر حفظ رابطه، از سهم خود بگذرد. به این ترتیب حتی اگر ما از حق خود بگذریم به خاطر هدفی خوب و مفید است و به جای آن چیزی به دست آورده ایم و این مسئله باید دو طرفه باشد.

۵ نیاز اساسی مردان در روابط زناشویی

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowZoD7iQk4mZIc.jpg

 

زمانی که زن صمیمانه شوهرش را بدون آن که بخواهد او را تغییر دهد، بپذیرد و باور داشته باشد، شوهرش احساس می کند که نیاز او به پذیرفته شدن از سوی همسرش برآورده شده است.

– اعتماد

۲ –  پذیرش ( باورد داشتن )
۳ – قدردانی
۴ –  تحسین
۵ – تایید
۶ –  تشویق

، تفاوت های بسیاری در بین زن و مرد وجود دارد و عدم شناخت و آگاهی نسبت به این تفاوت ها گاه باعث ایجاد مشکلات فروانی در روابط و زندگی زناشویی ایجاد می کند. و به همین دلیل در این مقاله به وجود نیازهای اساسی که یک مرد در روابط دارد و همسرش باید به آنان توجه ویژه داشته باشد.

۱ – مرد به اعتماد نیاز دارد 
هنگامی که زن به شوهرش به گونه ای بنگرد که او را باور دارد، مرد احساس می کند که همسرش او را باور دارد. از اعتماد داشتن به مرد چنین استنباط می شود که او تمام توان خود را به کار می گیرد و برای همسر خود نهایت تلاش خود را می کند. وقتی واکنش زن نشان دهنده باور مثبتی درباره توانایی های همسرش است، همین باور مثبت، نخستین نیاز اساسی عاشقانه مرد را برآورده می کند و خود مرد نیز توجه بیشتری به احساسات و نیازهای همسرش می نماید.

۲ – مرد به پذیرش نیازمند است
زمانی که زن صمیمانه شوهرش را بدون آن که بخواهد او را تغییر دهد، بپذیرد و باور داشته باشد، شوهرش احساس می کند که نیاز او به پذیرفته شدن از سوی همسرش برآورده شده است. مفهوم باور داشتن به این معنی است که زن ، شوهرش را به گونه ای صمیمانه بپذیرد و از او استقبال کند.این صحبت به این معنی نیست که زن فکر کند شوهرش از هر جهت کامل و بی نقص است، بلکه حاکی از آن است که زن تلاش نمی کند که همسرش را اصلاح نماید. او به شوهر اعتماد می کند که خودش در پی اصلاح و بهبود خویش باشد. وقتی مرد حس می کند که مورد قبول و پذیرش همرش وافع شده، بسیار راحت تر می تواند به سخنان همسرش گوش دهد و او را درک نماید و نیاز او را به گونه ای شایسته برآورده کند.

۳ – مرد به تقدیر و تشکر نیاز دارد
وقتی که زن نشان می دهد که از رفتار و تلاش همسرش، شخصا” سود برده است، مرد حس می کند که همسرش از او قدردانی می کند. تقدیر و سپاس گزاری، واکنش طبیعی شخصی است که مورد حمایت قرار می گیرد. هنگامی که مرد مورد تقدیر قرار می گیرد، احساس می کند که تلاش های او بی فایده نبوده است و به همین دلیل دلگرم می شود تا بیشتر تلاش کند. مرد در این زمان ، خود به خود نیرو می گیرد و انگیزه پیدا می کند تا با شریک زندگی خود بیشتر احترام بگذارد.

۴ – مرد به تحسین نیاز دارد
درست همان گونه که زن نیازمند عشق و محبت شوهرش است، مرد نیز به تحسین و ستایش همسرش نیاز دارد. برای تحسین و ستایش مرد، باید با خشنودی و خرسندی و رضایت به او نگریست. مرد زمانی احساس ستایش می کند که همسرش از ویژگی های منحصر به فرد یا استعدادهای او به وجد آید که از جمله آن ویژگی ها یا استعدادها می توان به شوخ طبعی ، مقاومت، صداقت، شرافت و مهربانی و دیگر فضایل اشاره کرد. و در نهایت این که وقتی مردی احساس کند که مورد ستایش و تحسین واقع شده، اطمینان خاطر پیدا می کند و خود را وقف همسرش می نماید.

۵ –  مرد به تایید نیازمند است
هر مردی در اعماق وجود خویش دوست دارد که در نزد همسرش یک قهرمان باشد. نمره ای که مرد از آزمون های همسرش گرفته ، نمره تایید و قبولی است. موفقیت زن تایید کننده مهربانی و خوب بودن مرد بوده و هم چنین بیان کننده خشنودی و رضایت همسر مرد است. ( البته گاهی این موافقت ناشنه توافق با شوهرش نیست. ) نظر موافق زن، حاصل دلایل مثبت آن چه مرد انجام می دهد است. وقتی مرد موافقت همسرش را به دست می آورد، به راحتی می تواند به احساسات او احترام بگذارد.

۶ – مرد به تشویق نیاز دارد
زن باید با تشویق کردن همسرش این نیاز اساسی او را برآورده سازد. زن با اطمینان به توانایی ها و قابلیت های همسرش و تشویف او، احساساتی چون شجاعت و امیدواری را به وی منتقل می کند. وقتی زن به همسرش اعتماد می کند و او را باور دارد و مورد تحسین و قدردانی خویش قرار می دهد ، موجب دلگرمی شوهرش می شود و او می کوشد آن گونه که باید ، باشد. مرد زمانی که مورد تشویق و تحین قرار می گیرد، انگیزه پیدا می کند تا خود را عاشقانه وقف همسرش نمایید.

مسکن هایی برای بعد از طلاق

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btow8FrG95Da8LXa.jpg

 

بعضی از افراد طلاق گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تله حمایت های نامناسب می افتند.

متاسفانه بر اساس تازه ترین آمارهای سازمان ثبت اسناد در سال گذشته به ازای هر ۵ ازدواج یک واقعه تلخ طلاق در کشور به ثبت رسیده است. این آمار نشان می دهد بسیاری از زوج ها که بیشترین آن ها جوان هستند با پدیده شوم طلاق دست و پنجه نرم می کنند. پدیده ای که آسیب های روانی و اجتماعی بی شماری در پی دارد. از هجوم آسیب هایی چون افسردگی، استرس، بی اعتمادی و بدبینی گرفته تا بسترسازی برای بسیاری از بزهکاری های اجتماعی که در کمین افراد طلاق گرفته و حتی کودکان طلاق است. اما چطور می توان روزهای پس از طلاق را با آسیب های کمتری سپری کرد؟!

 در اینجا به بیان راه حل هایی در این باره پرداخته ایم که بخشی از آن را در ادامه می خوانید.

۱ – علت واقعی طلاق را بشناس!
در هیچ طلاقی یک نفر صد در صد مقصر و یک نفر کاملا بی گناه نیست. طلاق حاصل انتخابی غلط یا شیوه ارتباطی نادرست است. بنابراین دو نفر در این ماجرا سهم دارند. این که به عنوان یک فرد مطلقه بتوانیم سهم خودمان را در طلاق معلوم کنیم و شیوه های ارتباط غلط مان را بشناسیم، قدم اول را برای تغییر برداشته ایم. تا وقتی دیگری را صد در صد مقصر می دانیم در یک کینه همیشگی باقی می مانیم و لزومی برای تغییر نمی بینیم. وقتی هم کاملا سهم خودمان را صد در صد می دانیم تا آخر عمرمان فقط احساس گناه می کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفس مان کاهش می یابد. کشف این که کجای راه را غلط رفته ایم البته چیز ساده ای نیست. یک مشاوره خانواده که در مشاوره بعد از طلاق تخصص دارد حتما در این زمینه می تواند کمک های بسیار ی ارائه دهد.
۲ – شرایط بعد از طلاق را بشناس
هر کسی بعد از طلاق شرایط خاص خود را دارد. یک خانم ممکن است به زندگی با خانواده پدری برگردد، یکی ممکن است مستقل با فرزندانش زندگی کند، مردی ممکن است زندگی مجردی در پیش گیرد. هر کدام از این ها شرایط خاص خودش را دارد. اگر این شرایط را نشناسیم، ممکن است هر ناکامی ریز و درشت را به طلاق ربط دهیم. اما شناخت شرایط باعث می شود آن را مدیریت کنیم و زندگی کمتر روی بدش را به ما نشان دهد.

۳ – مستقل باش
بعضی ها قبل از ازدواج هم با خودشان مشکل حل ناشده ای داشته اند که در زندگی مشترک بروز کرده و نقش مهمی در بروز طلاق هم بازی کرده است. هچنین کسی که قبل از طلاق نسبت به تنهایی، طرد دیگران یا نه شنیدن حساس باشد بعد از طلاق هم دوباره با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند. کسی که هنوز به استقلال مالی (درآمد مستقل بر پایه شغل)، استقلال عاطفی (وابستگی نداشتن به خانواده چه به شکل وابستگی و چه به شکل کینه) و استقلال فکری (عقاید مستقل برای خود که انتخاب خود فرد است نه خانواده) نرسیده باشد، بعد از طلاق مشکلات بیشتری خواهد داشت. اما در صورتی که فرد از همان ابتدا استقلال داشته یا حداقل در ماه های ابتدایی ازدواج به این استقلال رسیده باشد، بعد از طلاق هم با مشکلات کمتری دست و پنجه نرم می کند. یادتان باشد وابستگی عاطفی یا مالی یا فکری می تواند بعد از ازدواج از والدین به همسر هم منتقل شود و کسی که همه چیزش به همسرش منوط بوده است بعد از طلاق ناگهان با یک خلاء بزرگ رو به رو می شود. اما برعکس کسی که استقلال عاطفی و مالی و فکری دارد بعد از طلاق می تواند گلیم خودش را از آب بکشد.

۴ – حمایت مناسب بگیر!
بعضی از افراد طلاق گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تله حمایت های نامناسب می افتند. در صورتی که دوستان یا خانواده فرد اصول حاکم بر روابط زوجین را بدانند یا حداقل خودشان افراد موفق و آگاهی در این زمینه باشند، احتمال حمایت خوب بیشتر است. البته بهترین حمایت فکری را یک روان شناس یا مشاور می تواند ارائه دهد. اما اگر برای فرد حمایتی وجود نداشته باشد یا خودش نخواهد از دیگران حمایت بگیرد، گذشتن از دوره سوگ بعد از طلاق بسیار سخت می شود. از همه بدتر زمانی است که دیگران حمایت های نامناسب می کنند. مثلا تقصیر را کاملا به گردن همسر سابق، دوست یا عضو خانواده شان می گذارند. وقتی خود فرد طلاق گرفته را کاملا مقصر می دانند و با جملاتی مثل «اون که زن/ مرد خوبی بود چرا طلاق گرفتین؟» یا «خوشی زده بود زیر دلت» بیشتر باعث آزار روحی می شوند تا حمایت عاطفی و فکری. این که فرد طلاق گرفته بداند شرایطش به گونه ای است که حتی با وجود استقلال بهتر است از یک متخصص باتجربه درباره مشکلاتش راهنمایی بگیرد و از مشکلاتش بگوید و هیجان هایش را خالی کند، عبور از روزهای بعد از طلاق را راحت تر می کند.

۵ – با معنا زندگی کن!

جمله مشهوری وجود دارد که «هر کسی چرایی برای زندگی خود دارد با هر چگونه ای خواهد ساخت.» کسانی که معنایی برای زندگی خود نیافته اند بعد از طلاق بیشتر از همیشه می توانند به وادی بی معنایی بیفتند.

توصیه هایی به همسران مردان پرخاشگر

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowzKfNHfPG1AiX.jpg

 

بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است. افرادی که جنبه خود کنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و…………

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می‌گیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل به شرکت در اعمال آسیب‌زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است. در ایران یکی از عمده ترین علت‌های مرگ و میر جوانان پرخاشگری آن‌ها به یکدیگر است. نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همان‌گونه که الیوت ارونسون گفته است عصر ما عصر پرخاشگری است.
 
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
خانواده می‌تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از :
-نحوه برخورد  والدین با نیازهای کودک
– وجود الگوهای نامناسب
– تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
– تنبیه والدین و مربیان
 
عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از :
زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا.
با این مقدمه احتمالا متوجه شده اید که بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است. افرادی که جنبه خودکنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و برای درمان خود از انجام توصیه های مشاورین امر غفلت نورزند چرا که ادامه دار شدن این پرخاشگری در کانون خانواده  خصوصا در قبال همسر می تواند موجبات تزلزل نظام خانواده را ایجاد کند.
 
لذا در ادامه به خانمهایی که دارای همسر عصبانی و پرخاشگر هستند این توصیه ها را ارایه می دهیم :
_  ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید. سپس می توانید مطمئن باشید که طغیان شوهر پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
_ اگر مطمئن شوید که بددهنی شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
 
_ آگاهی دقیق از میزان و زمان بددهنی همسرتان، به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید.
_   فردى که از همسرش توجه، عاطفه و محبت مى خواهد باید توجه داشته باشد که دیگرى نیز این حق را دارد که چنین انتظارى داشته باشد. از سوى دیگر، درک نیازهاى واقعى و طبیعى همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگى مى شود و بى توجهى به آن خودخواهى است.
_ با قاطعیتی آمیخته با احترام، از او بخواهید عادت خویش در به کار بردن زور و قدرت مردانه را ترک کند، لازم است به او بگویید تا خواسته های شما را دقیقا ندانم نمی توانم کاری برای شما بکنم. خوب است تا در این مورد وارد مذاکره شویم و با مصالحه پیش ببریم. لذا وقتی که احساس پرخاشگری دارد بایستی به خودش زمان بدهد، قدم بزند تا بتواند ناراحتی حقیقی و گله هایی را که با شما دارد؛ از عصبانیت ناشی از مشکلاتی مانند مسائل مربوط به کارش را تشخیص داده و با هم قاطی نکند. آنگاه گفتگو را از سر بگیرد. حتی امکان دارد بخواهد به اتاقی دیگر برود و به بالش ضربه بزند.(اطاقش را خالی کند) تازمانی که از رفتار خود پشیمان شود و بتواند ناراحتی های بیرون از منزل را درمان کند. به او اجازه بدهید بداند علی رغم اینکه از او حمایت می کنید تا خودش را از شر خشم کهنه پاکسازی کند، نباید آن را به شما منتقل کند.
 
_ همسر پرخاشگر شما، نیاز دارد از کمکهای تخصصی بهره مند شود تا خشم خود را بشناسد و درمان کند. شوهر شما وقتی با شما قهر می کند و یا احتمالا الفاظ رکیک به کار می برد به احتمال زیاد از خودش متنفر می شود، اما چون راه و روش دیگری نمی شناسد و نمی داند چطور باید عمل کند این گونه عمل می کند. شما می توانید به متخصص خبره ای مراجعه کنید تا همسرتان مدیریت خشم را فرا بگیرد و منشا اولیه عصبانیت او پیدا شود.
_  ضمن اینکه در مقابل شوهر خود که وجودش در زندگی شما مهم و مۆثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی تان استحکام خود را از دست ندهد. یکی از این راه ها، جلب حمایت اطرافیان است.
می توانید برای تسکین احساسات برانگیخته ی خود:
۱ – به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
۲ – برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.

۳ – در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.

این کارها همسرتان را دلسرد می کند

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowIRFedQIYSht9.jpg

 

یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

بسیاری از زوج‌ها علی رغم حسن نیتشان، به روش‌های متفاوتی باعث دلسردی همسرشان می‌شوند. گاهی به یکدیگر احترام نمی‌گذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمی‌گیرند، گاهی قدرت‌طلبی می‌کنند و گاهی تحقیر و سرزنش.
 
نوع برخورد هر انسانی، نمادی از سلامتی روان و آگاهی اوست. برای آنکه برخورد سالمی داشته باشیم در ابتدا باید روان سالمی داشته باشیم. اگر مشکلات ارتباطی ناشی از مشکلات درونی نباشد، مهارت‌های ارتباطی پیشقدم می‌شوند. 
یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند. 
 
در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد کننده اشاره می‌کنیم:
 
سلطه پذیری 
گاهی احساس می‌کنیم، برای اینکه کار‌ها خوب پیش رود باید ما کار‌ها را انجام بدهیم. برای همین هم است که نظر همسرمان یا پیشرفت‌های او را نمی‌بینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیرکانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار می‌دهند. 
 
ترساندن 
کمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس می‌شود. همسرانی که توقع دارند همسرشان بر اساس ملاک‌های کمالگرایانه آن‌ها عمل کنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال می‌دهند. 
 
تصدیق نکردن پیشرفت 
وقتی پیشرفت‌های همسرتان را تصدیق نمی‌کنید باعث دلسرد شدن همسرتان می‌شوید. تصدیق کردن پیشرفت‌های همسر باعث تشویق آن‌ها برای تغییر می‌شود. 
 
حساسیت بیش از حد 
وقتی همسری می‌خواهد بر‌تر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس می‌شود، چرا که این اعتقاد اشتباه را دارد که وقتی کسی می‌شوم که از دیگران سر‌تر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یک دوست خود صحبت می‌کند یا از لباس قشنگ کسی حرف می‌زند، طرف مقابل این صحبت‌ها را کنایه از نواقص خود می‌بیند و واکنش نشان می‌دهد. این نوع رفتار‌ها ممکن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا که هم منظور او را بد تعبیر کرده‌اید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستاده‌اید.
 
آگاهی از رفتار‌ها و تاثیر آن بر طرف مقابل می‌تواند ما را در بهبود یک رابطه کمک کند. دلسرد کردن همسر، در واقع تلاش برای خاموش کردن آتش یک زندگی پویا، انرژی دهنده و صمیمی است. توانایی در برخوردی موثر، چیزی است که بر اثر دقت و تمرین به دست می‌آید. باید برای جلوگیری از رفتارهایی که به روابط و در ‌‌نهایت به زندگی ما لطمه می‌زنند برنامه‌ای داشته باشیم.

اشتباهات زنانه در زندگی مشترک

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowp8lXbzndq9F0.jpg

آیا پیش آمده است که از انجام کاری که مطمئن بودید همسرتان را خوشحال می‌کند نتیجه عکس گرفته باشید؟ آیا هنگامی که او به هر گونه لطف شما به طرزی منفی پاسخ می‌ گوید، یکه می ‌خورید؟

بسیاری از زنان در نحوه ارتباط خود با همسران شان مرتکب اشتباهاتی می‌ شوند که رابطه آنان را دچار اختلال می ‌کند. بسیاری از این اشتباهات در نتیجه الگوهای رفتاری است که ما از مادران و مادربزرگ‌ های خود گرفته‌ایم. هنگامی که این عادت ‌ها و روش ‌ها را در دنیای امروز به کار می ‌بریم احساس بدی به ما می ‌دهند و باعث می ‌شوند همسران مان نیز رفتار بدی با ما داشته باشند. بعضی از این اشتباهات از این گونه‌اند:
اشتباه اول : زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچه‌ها اشتباه می‌گیرند
به این جملات توجه کنید : « مواظب باش کیف پولت را فراموش نکنی »، « قبض برق را پرداختی؟ »، « می دانی ماشین بنزین ندارد؟ »، « چند بار باید گفت این حوله‌ های خیس را روی زمین نینداز » و« اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتما سرما می ‌خوری. » یکی از معمول ‌ترین و مخرب ‌ترین عادات ارتباطی زنان با مردان است. ما به گونه‌ای با آنان رفتار می ‌کنیم که گویی کودکی بیش نیستند و این‌ طور فرض می ‌کنیم که ناتوانند و نمی ‌توانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند ما زندگی ‌شان را بگردانیم. البته این پیش ‌فرض‌ های ما در بسیاری از مواقع حقیقت دارند، اما موضوعی که در این جا اهمیت دارد این است : هنگامی که با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار می‌ کنید او نیز شما را مایوس نکرده و مانند بچه‌ای کوچک رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد، او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف می‌ نماید.

این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع می‌شوند و کارهای را که خودشان می‌بایست انجام دهند برایشان انجام می‌دهیم برای مثال :
_  در حق آنها زیاد از حد مفید هستید، مثلا :
دنبال کلید‌هایش می‌گردیم، لباس‌ هایش را پشت سرش جمع می ‌کنیم و مانند آن.

_ راه انداختن بازی‌های کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات :
گرسنه ای؟ چی دوست داری؟ چی کار کردی؟

_ ما چنین فرض می‌کنیم که مردها کم حافظه‌و فراموشکارند و اطلاعاتی که می‌بایست خودشان به خاطر داشته باشند ما باید به آنها گوش زد کنیم :
وقتی رسیدی زنگ بزنی، وقت دکتر امروزت یادت نره! یادت نره بچه‌ها رو از مدرسه بیاری!
_ آن‌ها را نکوهش می‌کنید ، گویی بچه‌اند :
نمی‌ بینی هوا سرد است؟ چند بار بگم چراغ‌ها را قبل از خوابیدن خاموش کن!
_به عهده گرفتن کارهایی که فکر می‌کنید نمی‌توانند به درستی انجام دهند :
یک روز با بچه‌ها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! دیگه همچین کاری را نمی‌کنم.
_ اصلاح اشتباهات و امر ونهی کردن به آنها :
اگر جای تو بودم از سمت چپ رانندگی می‌کردم! اگر جای تو بودم از رضا به خاطر کاری که انجام دادم معذرت خواهی می‌کردم.

اما چرا ؟؟؟
ما زن‌ ها برای مادری کردن آموزش دیده‌ایم و برای آن نیز پاداش می‌ گیریم. وقتی بچه بودید یگانه الگوی تان مادرتان بود. همواره شاهد بودید که او چگونه از خواهر و برادرتان حمایت می‌ کرد. شما نیز آموختید حمایت‌ گر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید. هم چنین شاهد بودید چگونه مادرتان در حق پدرتان مادری می‌کرده است، در نتیجه شما نیز چنین آموختید. پس وقتی بزرگ شدید و ازدواج کردید عینا همین کار را با همسرتان انجام دادید. ما به این دلیل در حق مردان زندگی مان مادری می‌کنیم که آن ها را به خود وابسته سازیم. وقتی تلاش می ‌کنیم کلیه نیازهای شوهر خود را برآورده سازیم او را شدیدا به خود وابسته می‌ کنیم. مردان نیز عادت دارند که در حق شان مادری شود، مردها در کودکی همواره شاهد بوده‌اند که مادرشان از آن ها مراقبت کرده است، بنابراین برای شان عادی است به همسر خود اجازه دهند این نقش را ادامه دهد.

اما چرا بعد از مدتی با وجود تمام این فداکاری‌هایتان ، باز هم روابطتان خراب می‌شود؟؟
_علی رغم اینکه در ابتدا این روابط جوانب مثبتی دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر شده و علیه‌ شما طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کار خود ادامه دهید، اما یک روز شورش خواهد کرد چون الان او همانند یک پسر بچه‌ای است که همیشه آرزوی این را دارد که خانه، هم چنین مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگی کند و با برقراری رابطه‌ای جدید آنها مادرشان (همسرانشان) را با یک معشوقه معاوضه می‌کنند.
_ با همسرتان طوری رفتار می‌ کنید که گویی او بی ‌لیاقت است، و لذا او نیز احساس بی ‌لیاقتی کرده و در نتیجه اعتماد به نفسش پایین خواهد آمد و باعث به وجود آمدن یک چرخه‌ی معیوب در زندگی می‌شود. وقتی یک مرد احساس خوبی نسبت به خودش ندارد شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت.
راه حل :
_ از انجام دادن کار‌هایی که همسرتان خودش می‌تواند انجام دهد پرهیز کنید: اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد. ولی هیچ‌گاه جواب سرد کننده‌ای به او ندهید مثلا به او نگویید خودت برو بگرد من که مادرت نیستم، حتی توصیه نمی ‌کنم که در حق همسرتان مهربان و حمایت‌ گر نباشید، بلکه هدف این است که کمتر مانند یک مادر با او رفتار کنید.
_  با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. به جای او فکر نکنید و تقویمش نباشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعه‌ی بعدی آن را به خاطر می‌سپارد.
_  مسئولیت‌ها را به او واگذار کنید و اگر از انجام آنها برنیامد سعی نکنید مسولیت‌ها را از او سلب نمایید. به او اجازه دهید اشتباه کند و عواقب آن را نیز بپذیرد، زیرا تنها از این راه می ‌تواند بیاموزد کارها را به درستی انجام دهد.
_ از رفتارهای مادرانه خود لیستی تهیه کنید، چند هفته مراقب اعمال و رفتارتان باشید. اولین قدم در تغییر رفتارهای خود آگاه شدن از آن ها است.

اشتباه دوم : زنان، خود و ارزش‌هایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار می‌دهند!
تصور کنید بر سر میز شام یک تکه از ماهی‌های بزرگتر آن یکی است آن را به کی می‌دهید؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار می‌دهید.
_  ما علاقه، عادت‌ها و فعالیت‌های خود را بخاطر همسرمان کنار می‌گذاریم چون این علایق خوشایند او نیست ؛ مردانی که از درون احساس ناامنی زیادی دارند، شما را از سیستم‌های حمایتیتان جدا کنند. زیرا آنها نیاز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد. اما اگر کسی دیگر این کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگیرد شکوه سر می‌دهند و اینکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:
– بیش از حد به مرد خود وابسته می‌شوید چون جز او کسی را ندارید.
– شما منزوی و گوشه گیر شده و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود.
_  از لحاظ احساسی بوقلمون ‌صفت شده و برای اینکه مردتان را راضی کنید به هر شکلی که او می‌خواهد در می‌آیید: یکی از معمول‌ترین راه‌هایی که ارزش خود را زیر پا گذاشته و خود را در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داده و همه چیز خود را حتی قیافه، رفتار و عقایدشان را تغییر داده تا به شکل زن ایده‌ال او در آیند. خود را در معرض جراحی‌های خطرناک قرار داده فقط بخاطر اینکه همسرشان او را با قیافه دیگر و یا هیکل دیگر بیشتر دوست بدارد و می‌پسندد.
_ برای اینکه رویاهای مرد مورد علاقه‌تان را تحقق ببخشیم، رویا‌هایمان را به کلی فراموش می‌کنیم. زنی که از کار خود استعفا می‌دهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه می‌کنند خود را بیکار و نیازمند می‌بیند.
چرا زنان در روابط خود را فدای دیگران می‌کنند؟
زنان به دلایل زیادی این کار را انجام می‌دهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فدای شوهرانشان کنند. (علایق، استعداد، و شغل‌هایشان را و ….) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را این گونه دیده‌اند . به عوض آن که تلاش کنیم رویا‌های خودمان را تحقق ببخشیم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعی ایثار و قربانی می‌دانیم. خیلی ساده است که بگوییم:
می توانم درسم را تمام کنم و یک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته عمران تحصیل می‌کرد، بکنم، بنا براین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیرا پا می‌گذارید نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشید.

راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم
_ از تمامی رویا‌ها و خواسته‌های گذشته‌تان که بخاطر عشق شوهرتان زیر پا گذاشته‌اید لیستی تهیه کنید (درسته که سخته اما این کار را انجام دهید) تا در اینده دیگر مرتکب چنین کاری نشوید.
_رویاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال بخاطر بسپارید و به خاطر شخصی به هر رنگی در نیاید به امید اینکه مردی را بیابید که بتواند شما را اغنا کند. هر چه زنی کامل‌تر باشید احتمال اینکه مستاصل شوید کمتر است و ارزش‌هایتان را کمتر زیر پا می‌گذارید.