بایگانی برچسب ها: جالب
به طور میانگین هر فرد روزانه ۶۰هزار فکر دارد که ۸۰ درصد آنها منفی است. حال تصور کنید چگونه این افکار روی بدن اثر میگذارد و به طور نیمه خودآگاه و منفی الگوهای فکری و رفتاری شما را تحت تاثیر قرار میدهد. راه گفتن کلمات به خودتان را بازسازی کنید.
واقعا با تصدیقهای مکرر میتوانید پاسخ به عصبانیت را تغییر دهید. این تاییدها یک الگوی رفتاری مثبت در افکار شما بر جا میگذارد. به جای عصبی بودن، پیام های مثبت به خودتان القا کنید، مثلا: من قوی هستم، من شکرگزار هستم و میتوانم هر کاری را انجام دهم. این افکار مثبت را در طول روز با خود تکرار کنید تا اینکه استرس را از بین ببرید و نگرش شما عوض شود.مهارتهای کنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود کاهش دهید. یکی از بزرگترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت است…وقتی نمیتوانیم عصبانیت خود را کنترل کنیم از چند جهت دچار آسیب میشویم:
عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین میبرد زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یکدیگر هستند.
عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیحشان میشود.
عصبانیت موجب کاهش مهارتهای اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
عصبانیت به معنای از دست دادن کار است زیرا روابط را نابود میکند.
همچنین عصبانیت به معنای شکست در کاری است که در صورت عصبانی نشدن و داشتن خلقی نرمتر میتوان در آن موفق شد.
عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس میشود (و این رابطه دو طرفه است، عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است).
هنگام عصبانی بودن دچار اشتباهات بسیاری میشویم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشکل است.
مهارتهای کنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید. افرادی که کنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامهای برای کنترل عصبانیت دارند. نکات زیر، مسائل مهمی هستند که به شما در کنترل عصبانیت کمک میکنند. این نکات را به خاطر سپرده و بهکار گیرید.
نکته اول:
این سؤال را از خود بپرسید: «آیا این موضوع ۱۰ سال دیگر هم برایم مهم است؟» از این طریق میتوانید به مسئله از دیدگاهی آرامتر بنگرید.
نکته دوم:
از خود بپرسید: «بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟» اگر کسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری کردن سه دقیقه بیشتر، مسئله آنچنان مهمی نیست.
نکته سوم:
تصور کنید که خود شما نیز همان کار (کاری که موجب عصبانیتتان شده است) را انجام دهید. با خود رو راست باشید. قبول کنید که گاهی اوقات شما نیز جلوی یک راننده دیگر درمیآیید… بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی میشوید؟
نکته چهارم:
از خود بپرسید: «آیا طرف مقابل این کار را بهطور عمدی نسبت به من انجام داده است؟» در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد که این مسئله فقط بر اثر بیدقتی و تعجیل رخ داده و کسی نمیخواسته شما را ناراحت کند یا بیازارد.
نکته پنجم:
تجربهای آرامشبخش را تجسم کنید. چشمانتان را ببندید و در ذهن خود سفر کنید. این کار را در مکانهای امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.
انجام کارهای زیر نیز بسیار به شما کمک میکند:
۱- وقفه بیندازید
تا ۱۰ شمردن فقط برای بچهها نیست. قبل از اینکه در موقعیتی پیچیده واکنش نشان دهید، چند لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و تا ۱۰ بشمرید. کُند کردن واکنش میتواند کمکتان کند اعصابتان آرامتر شود. در صورت لزوم، کمی از فرد یا موقعیت مورد نظر دور شوید تا کمی عصبانیتتان فروکش کند.
۲ – وقتی آرام شدید، عصبانیتتان را بروز دهید
به محض اینکه توانستید خود را کنترل و درست فکر کنید، ناراحتی و عصبانیتتان را به طریقی قاطع اما غیرمقابلهای ابراز کنید. نگرانیها و نیازهایتان را واضح و مستقیم بیان کنید، بدون اینکه بخواهید کسی را ناراحت یا کنترل کنید.
۳ – ورزش کنید
فعالیت فیزیکی میتواند راه خروجی احساسات باشد، به خصوص اگر در حال انفجار هستید. اگر احساس میکنید عصبانیتتان شدیدا بالا رفته است، به پیادهروی یا دویدن بروید یا زمانی را به انجام فعالیت فیزیکی موردنظرتان اختصاص دهید. فعالیتجسمانی موادشیمیایی مختلفی را در مغز فعال میکند که باعث میشود احساس شادی بیشتری داشته باشید و خیلی بیشتر از قبل احساس آرامش کنید.
۴ – قبل از حرف زدن فکر کنید
در آن لحظه که از عصبانیت داغ کردهاید، خیلی راحت اتفاق میافتد که چیزی به زبان بیاورید که بعد احساس پشیمانی کنید. قبل از اینکه حرفی بزنید، زمانی وقت صرف کنید تا هم خودتان خوب فکر کنید و هم اجازه دهید افراد دیگر درگیر در آن موقعیت خوب فکر کنند.
۵ – راهکارهای ممکن را مشخص کنید
به جای اینکه روی موضوعی که عصبانیتان کرده تمرکز کنید، به این فکر کنید که چطور میتوانید آن مشکل را حل کنید.
اتاق نامرتب فرزندتان عصبانیتان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر به خانه میرسد؟ برنامه شام را عقبتر بیندازید – یا توافق کنید که خودتان چند روز هفته را به تنهایی شام بخورید. به خودتان یادآور شوید که عصبانیت هیچ چیز را حل نمیکند و فقط ممکن است همه چیز را بدتر کند.
۶ – جملات «من» دار استفاده کنید
برای جلوگیری از انتقاد کردن و تقصیر را به گردن کسی انداختن – که ممکن است فشار موقعیت را بیشتر کند – و برای توصیف وضعیت از جملات «من» دار استفاده کنید. محترمانه و مشخص صحبت کنید. مثلا به جای اینکه بگویید «تو هیچ وقت در کارهای خانه به من کمک نمیکنی» بگویید «من ناراحتم، بدون اینکه به من برای جمع کردن ظرفها کمک کنی، میز غذا را ترک کردی.»
۷ – کینه به دل نگیرید
بخشش ابزار بسیار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی، احساسات مثبت را در شما از بین ببرد، خواهید دید که غرق در تلخی حس بیانصافی میشوید اما اگر بتوانید کسی که عصبانیتان کرده را ببخشید، هر دوی شما میتوانید از آن موقعیت درس بگیرید. واقعبینانه نیست که انتظار داشته باشید همه درست همانطور که شما دوست دارید رفتار کنند.
۸ – برای از بین بردن فشار موقعیت، از شوخطبعی استفاده کنید
شوخی کردن میتواند کمی از فشار را کم کند. البته منظور ریشخند و مسخره کردن نیست چون میتواند به احساسات طرف مقابل آسیب زده و همه چیز را بدتر کند.
۹ – مهارتهای تمدد اعصاب را تمرین کنید
وقتی از کوره درمیروید، مهارتهای تمدد اعصاب را وارد کار کنید. تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک صحنه آرامشبخش، تکرار یک کلمه یا جمله تسلیبخش میتواند کمکتان کند. همچنین میتوانید به موسیقی گوش دهید، در دفترخاطراتتان بنویسید یا چند حرکت یوگا انجام دهید.
۱۰ – بدانید چه زمان باید کمک بگیرید
یاد گرفتن کنترل عصبانیت برای همه سخت است. اگر عصبانیتتان خارج از کنترل به نظر میرسد، میتوانید کمک بگیرید تا کاری نکنید که بعدها پشیمان شوید یا به اطرافیانتان صدمه بزنید. کلاسهای کنترل اعصاب یا یوگا و همچنین مشاوره گرفتن از یک روانشناس میتواند کمک خوبی برای شما باشد.
این یک آزمون استاندارد روانشناسی، برای سنجش اعصاب شماست. شما باید خودتان را در هر یک از ۱۰ موقعیت زیر تصور کنید و گزینه مناسب خودتان را پیدا کنید و علامت بزنید…
بعد از آن، باید نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهای هر گزینه بخوانید و مجموع نمراتتان را حساب کنید تا بفهمید که آیا شما از آن آدمهایی هستید که زیر فشارهای زندگی، به هم میریزند و تسلیم میشوند یا اینکه با صبر و اعتمادبهنفس، در برابر مشکلات زندگی مقاومت میکنید و میایستید.
۱)فرض کنید کارفرمایتان از شما میخواهد به دفتر او بروید و هنگامی که شما را در دفترش میبیند، با لحن تندی با شما برخورد میکند. شما در این حالت، کدامیک از کارهای زیر را انجام میدهید؟
۱) احساس شکست و تحقیر میکنید و هنگامی که به محل کارتان برمیگردید، ماجرا را برای بقیه همکارانتان هم تعریف میکنید. (۲ نمره)
۲) به محل کارتان برمیگردید و سعی میکنید همه چیز را فراموش کنید. (۵ نمره)
۳) موضوع را با یکی از صمیمیترین دوستانتان در میان میگذارید و سعی میکنید با کمک او راه حلی برای مشکلتان پیدا کنید. (۷ نمره)
۲)فرض کنید که یک هفته است وارد محل کار جدیدی شدهاید اما هر چه تلاش میکنید، نمیتوانید با هیچکدام از همکاران جدیدتان دوست شوید. چه کار میکنید؟
۱) حوصلهتان از این کار جدید سر میرود. دیر سر کار میروید و زود برمیگردید. (۲ نمره)
۲) کارتان را به درستی انجام میدهید اما همزمان به دنبال کار مناسبتری هم میگردید. (۵ نمره)
۳) سعی میکنید بفهمید که مشکل از شماست یا همکارانتان. سعی میکنید علت این نوع رابطه را کشف کنید و راهحلی برایش پیدا کنید. (۷ نمره)
۳)فرض کنید چند ساعت روی یک پروژه وقت گذاشتهاید اما کامپیوترتان دچار مشکلی میشود و تمام اطلاعاتی که روی سیستم ذخیره کرده بودید، از دست میرود. آنوقت شما…
۱) دلتان میخواهد با مشت به صفحه مانیتور بکوبید و آن را خرد کنید. (۲ نمره)
۲) با عصبانیت از محل کارتان بیرون میآیید و از صحنه دور میشوید. (۵ نمره)
۳) ناراحت میشوید اما به این فکر میکنید که از چه راهی میشود دوباره این اطلاعات را به دست آورد و ذخیره کرد. (۷ نمره)
۴)فرض کنید که یک هفته برای پروژهتان زحمت کشیدهاید و فقط چند ساعت دیگر تا موعد تحویل پروژه وقت دارید اما هنوز قسمتهایی از کارتان مانده است که باید کامل شود. چه کار میکنید؟
۱) میخواهید کارتان را تمام کنید ولی آنقدر هیجانزده و عصبی هستید که نمیتوانید روی کارتان تمرکز کنید. (۲ نمره)
۲) با خودتان میگویید: شاید بد نباشد اگر کمی هم استراحت کنم. (۵ نمره)
۳) با خودتان میگویید: «من که تا اینجا آمدهام، این چند ساعت را هم کار میکنم» و بعدش هم تصمیم میگیرید کارتان را به اتمام برسانید. (۷ نمره)
۵)فرض کنید کارفرمایتان شما را از سر کارتان اخراج میکند. چه کار میکنید؟
۱) آنقدر نگران و پریشان میشوید که شب خوابتان نمیبرد. (۲ نمره)
۲) تصمیم میگیرید که چند روزی از کار به دور باشید (مثلا بروید مسافرت) و بعدش برگردید و به یک شغل جدید فکر کنید. (۵ نمره)
۳) نیازمندیهای روزنامه را باز میکنید و به دنبال کار میگردید و از طریق دوستان و آشنایانتان هم جویای کار میشوید. (۷ نمره)
۶)فرض کنید در ارتباط با صمیمیترین دوستتان دچار شک و تردید شدهاید. چه کار میکنید؟
۱) مدام به این فکر میکنید که دوستتان قصد دارد شما را فریب بدهد و به شما خیانت کند. (۲ نمره)
۲) ارتباطتان را با او قطع میکنید. (۵ نمره)
۳) تصمیم میگیرید با او حرف بزنید و بفهمید که مشکل کجاست. (۷ نمره)
۷)فرض کنید رابطهتان با صمیمیترین دوستتان به هم خورده است. آنوقت شما…
۱) خودتان را به بیخیالی میزنید و میگویید تقصیر خودش بود! (۲ نمره)
۲) سعی میکنید با دوست دیگری، یک ارتباط صمیمانه برقرار کنید. (۵ نمره)
۳) سعی میکنید بفهمید مشکلتان کجای کار بوده و اگر رفعشدنی است، مشکل را رفع کنید؛ وگرنه، در ارتباطهای بعدی، بیشتر دقت کنید. (۷ نمره)
۸)شب است و شما در بزرگراه رانندگی میکنید که ناگهان اتومبیلتان دچار مشکل میشود و در تاریکی تنها میمانید. آنوقت شما…
۱) وحشت میکنید که مبادا به شما حمله کنند یا ماشینتان را بدزدند. (۲ نمره)
۲) ماشین را قفل میکنید و برای کمک گرفتن به نزدیکترین محل میروید. (۵ نمره)
۳) سعی میکنید از ماشینهای دیگر کمک بگیرید. (۷نمره)
۹) درست رانندگی میکنید که ماشین پشت سرتان دستش را می گذارد روی بوق و میخواهد از شما سبقت بگیرد. چه کار میکنید؟
۱) میگذارید رد شود ولی به او ناسزا میگویید. (۲ نمره)
۲) اهمیت نمیدهید چون هنوز فاصلهاش با شما زیاد است. (۵ نمره)
۳) کنار میکشید تا از شما سبقت بگیرد و رد شود. (۷ نمره)
۱۰)پلیس دارد به اشتباه شما را جریمه میکند در حالی که شما اطمینان دارید هیچ خلافی مرتکب نشدهاید. چه کار میکنید؟
۱) با پلیس جر و بحث میکنید و به او میگویید به هیچ عنوان این جریمه را قبول نخواهید کرد. (۲ نمره)
۲) میدانید که بحث کردن با او هیچ فایدهای ندارد و به همین دلیل جریمه را سریع قبول میکنید. (۵ نمره)
۳) سعیتان را میکنید که در کمال آرامش او را متقاعد کنید اما وقتی میبینید که او به هیچ وجه، قبول نمیکند جریمه را قبول میکنید. (۷ نمره)
تفسیر آزمون
به کسانی که در این آزمون، بیشتر از ۶۵ امتیاز آوردهاند باید تبریک گفت و آنهایی هم که امتیازشان بین ۳۰ تا ۶۵ شده است، باید بدانند که در مواجهه با استرسهای زندگیشان کمی مشکل دارند و بهتر است درباره راههای مقابله با استرس بیشتر مطالعه و تمرین کنند.
منبع : مجله زندگی ایده آل
خوشبختی موضوعی نسبی است. بعضی از ما اگر در غار زندگی کنیم راضی هستیم و برخی دیگر اگر در قصر باشیم باز هم ناراحت هستیم.
دکتر فرناز عطائی متخصص روانپزشکی گفت: در تمام اعصار، اندیشمندان درباره معنای خوشبختی بررسی کرده اند. راستی خوشبختی چیست؟
وی با طرح سوالات زیر میزان رضایت شما را از زندگی ارزیابی می کند.
اگر می خواهید بدانید که نسبت به دیگران چقدر خوشبخت هستید، پرسشنامه زیر را تکمیل کنید.
۱ ـ وقتی مسابقه ای را می بازم از آن لذت نمی برم.
Rدرست Qغلط
۲ ـ وقتی کسی درباره من لطیفه ای می گوید از آن لذت می برم.
Rدرست Qغلط
۳ ـ وقتی کسی از دوستانم در حضور من جایزه ای را می برد خوشحال می شوم.
Rدرست Qغلط
۴ ـ اگر کسی در صف از من جلو بزند اعتراض می کنم.
Rدرست Qغلط
۵ ـ خیلی زود از سرگرمیها و تفریحات حوصله ام سر می رود
Rدرست Qغلط
۶ ـ اغلب روزها خیال پردازی می کنم.
Rدرست Qغلط
۷ ـ آرزوهای زیادی دارم.
Rدرست Qغلط
۸ ـ بیش از اندازه چاق هستم.
Rدرست Qغلط
۹ ـ از خواندن رمان لذت می برم.
Rدرست Qغلط
۱۰ ـ از خوابیدن متنفرم
Rدرست Qغلط
۱۱ ـ فکر می کنم جذاب هستم.
Rدرست Qغلط
۱۲ ـ انتقادات را به خوبی پذیرا می شوم.
Rدرست Qغلط
محاسبه امتیازات:
با توجه به جوابهای زیر ، در ازای هر جواب مشابه به خود یک امتیاز بدهید.
۱٫غلط ۲٫درست ۳٫درست ۴٫غلط ۵٫ غلط ۶٫ غلط ۷٫ غلط ۸٫ غلط ۹٫ درست ۱۰٫ غلط ۱۱٫ درست ۱۲٫ درست
امتیاز ۱۲ – 9 : نسبت به دیگران شما انسان خوشبختی هستید. میان انتظاری که از زندگی دارید و آنچه از آن می گیرید تعادلی برقرار کرده اید. اشخاص با امتیاز بالا ، مانند شما ، از تعادل اجتماعی خوبی بهره مندند. شما از آن جهت مورد توجه دیگران قرار دارید که از سیاست “زندگی کن و بگذار زندگی کنند” پیروی می کنید.
امتیاز ۸ – 5 : شما فراز و نشیبهای خودتان را دارید. اما در اغلب مواقع به شکل متعادل و متوسطی خوشبخت هستید. اشتیاق سوزانی برای تغییر دادن زندگی تان ندارید. شما اگر با اشخاص خوشبخت تر از خود معاشرت کنید در وضعیت بهتری قرار می گیرید.
امتیاز ۴ – 0: می توانید به مراتب خوشبخت تر از این باشید. جوابهای خود را مرور کنید. سعی کنید ببینید چه می توانید بکنید تا از این که هستید بهتر شوید.
توضیحات:
این پرسشنامه براساس اهتمام دکتر تئو لنتز ، مدیر سابق انجمن پژوهشهای شخصیتی در سن لوییز میسوری تهیه شده است. دکتر لنتز بزرگ ترین پژوهش درباره خوشبختی را انجام داده. اشخاصی که مورد بررسی قرار گرفتند زنان و مردانی بودند که طیف سنی ۱۶ تا ۵۰ سال را تشکیل می دادند. حداقل تحصیلات این اشخاص دوازده سال بود. دکتر لنتز براساس ارقام و اطلاعاتی که به دست آورد به “معیار خوشبختی” دست یافت. مباحث دوازده گانه زیر را به دقت بخوانید تا در این مورد اطلاعات بهتری به دست آورید.
۱ ـ غلط. انسان خوشبخت حتی اگر چیزی را از دست بدهد ، باز هم خودش را دوست دارد. او می داند که خصوصیات مطلوب و تحسین برانگیز دیگری دارد و با اتکا به آنها برای خود تصویر ذهنی مثبتی درست می کند.
۲ ـ درست. اشخاص خوشبخت به راحتی بیشتری می توانند به خودشان بخندند ، زیرا از تصویر ذهنی مطلوبی برخوردارند. آنها خودشان را بیش از اندازه جدی نمی گیرند.
۳ ـ درست. انسان شاد و خوشبخت با دیگران برخوردی همدلانه دارد. او به قدر کافی احساس خوب دارد و از این حیث به کسی غبطه نمی خورد.
۴ ـ غلط. انسان خوشبخت می تواند تا حدودی رفتارهای ناخوشایند دیگران را تحمل کند.
۵ ـ غلط. نسبت به کسی که خشنود و خوشحال نیست ، انسان خوشبخت از انعطاف لازم برخوردار است. او به راحتی مایوس نمی شود. می تواند زمانهای ناراحتی را تحمل کند و به هدفهای خود برسد.
۶ ـ غلط. انسان خوشبخت برای جبران ذهنیتی بد در خیال فرو نمی رود.
۷ ـ غلط. افراد خوشبخت آرزوهای زیادی ندارند و با آنچه دارند راضی هستند.
۸ ـ غلط. اگر خوشبخت باشید ، در چیزی افراط نمی کنید. افراد پرخور اغلب احساس خوشبختی نمی کنند.
۹ ـ درست. افراد خوشبخت آن قدر انعطاف پذیر هستند که از واقعیت فاصله بگیرند و از تصورات دیگران لذت ببرند.
۱۰٫غلط. دلیلش روشن نیست ، اما اشخاص خوشبخت به راحتی بیشتری می خوابند. شاید برای آنان که احساس خوشبختی نمی کنند پایان دادن به روز از آن رو سخت است که لحظات لذت بخش کافی را تجربه نکرده اند. از این رو دیرتر می خوابند تا شاید لحظه خوشایندی را تجربه کنند.
۱۱٫ درست. افراد خوشبخت پذیرای خود هستند و در مقام لعن و نفرین خود حرف نمی زنند. افراد غیرخوشبخت اغلب تصویر جسمانی بدی دارند و درباره خود اندیشه منفی دارند.
۱۲٫ درست. افراد خوشخبت وقتی اشکالاتشان برملا می شود چیزی از خود کم نمی کنند. آنها می توانند بدون اینکه حالت تدافعی بگیرند ، انتقادات را قبول کنند.
منبع:عصرایران
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
مدل های جید دکوراسیون داخلی منزل
والدین چینی که نگران ازدواج کردن فرزندان خود هستند دست به اقدامی جالب زده اند تا بتوانند فرزندان خود را سامان دهند. این والدین نگران و مضطرب برای پیدا کردن عروس و داماد مورد علاقه شان آگهی میدهند .
این اتفاق جالب در یکی از پارکهای شانگهای رخ میدهد و آخر هفته ها والدین با در دست داشتن مشخصات فرزندانشان به این پارک آمده و دنبال همسر مناسب میگردند.
این والدین با امید یافتن زوج مناسب فرزندشان اطلاعاتی نظیر سن ، قد، میزان تحصیلات و مهارتها و درآمد فرزندان خود را به همراه عکس آنها در یک برگه آگهی مینویسند و در محلی که برای این کار مشخص شده است نصب میکنند.
اکثرا همه به دنبال یافتن دامادی با خصوصیاتی مثل مسئولیت پذیری، درآمد ثابت ، و یا صاحب خانه و ماشین هستند و برای عروس خانمها ویژگیهایی مثل مهربانی و شغل مناسب و داشتن مدرک دانشگاهی مد نظر است . والدین بعد از اینکه آگهی فرزند خود را آماده کردند با دیگر والدین در این مکان گفتگو میکنند تا شاید بتوانند از میان آنان گمشده خود را پیدا کنند.
یک پدر ۵۵ ساله که به دنبال یافتن عروسی مناسب برای پسر ۲۹ ساله خود است میگوید از ۶ ماه پیش از وجود چنین مکانی در یک روزنامه باخبر شده است و هر هفته به این مکان می آید تا بتواند برای پسر خود همسر ایده آلش را پیدا کند. او میگوید اگر نتواند به هر دلیلی به این مکان بیاید از همسرش خواسته است تا این کار را انجام دهد.
آنها به دنبال یک دختر با مدرک دانشگاهی هستند و اگرچه دختران زیادی را در این مدت به پسرشان معرفی کرده اند اما هنوز او همسر ایده آلش را پیدا نکرده است . این پدر ۵۵ ساله معتقد است پسرش به قدری مشغله دارد که خود قادر به یافتن همسرش نیست و این ایده جالب به خانواده ها اجازه میدهد تا بتوانند فرزندانشان را یاری کنند تا همسر مناسبی پیدا کنند.
او میگوید از این کار خسته نمیشود و اینقدر این کار را ادامه میدهد تا بتواند به نتیجه برسد. سن ازدواج در کشور چین به سرعت رو به افزایش است و این امر باعث نگرانی خانواده ها شده است به طوریکه آنها تصمیم گرفته اند خودشان وارد عمل شده و آینده فرزندانشان را اینگونه یاری دهند.
که قدم میزنی به مثل عروس
ای که در پیش آینه با تاپ
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
ریمل وسایه و رژ و پنکک
که قدم میزنی به مثل عروس
ای که در پیش آینه با تاپ
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
ریمل وسایه و رژ و پنکک
شدهای – چشم خواهری! – خوشگل
میبری از بزرگ و کوچک دل
می شود بند عفت از این ناز
چون کمربند سبز تهران، باز!
نگو اصلا که: “ذاتا این مدلم”
خودم اینکارهام عزیز دلم
من که این قدر خویشتن دارم
باز، دیوانه میشوم دارم!
که اگر موجبات ننگی تو
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!
خواهرم توی این بریز و بپاش
تا حدودی به فکر ما هم باش
پیش خود فکر کن که مرد غریب
گر ببیند تو را به این ترتیب
از لبش آب راه میافتد
طفلکی در گناه میافتد
من خودم بی خیال دنیاشم
نه که منظور من خودم باشم
مشکل از سوی جوجه کفترهاست
غصهام معضل جوانترهاست
که به یک جلوه ی زن از مریخ
خل و دیوانه میشوند از بیخ
رشته را میکنند هی پنبه
بس که ناواردند و بی جنبه
ما که داریم خانهای در بست
_تازه ویلای دوستان هم هست!_
غالبا عصرها همانجایم
هفتهای یک دو روز تنهایم
الغرض این از این همین دیگر
روسری را جلو بکش خواهر!
همواره خواستگاری و مراسم عروسی در هر نقطه از جهان با سنتهای خاص خود همراه و برای افرادی که در نقاط دیگر جهان ساکن هستند جالب توجه بوده است.شاید در این بین خواستگاری در بعضی از سرزمین ها و مراسم عروسی آنها کم نظیر و در نوع خود بسیار تعجب برانگیز و غیرقابل باور باشد.
به عنوان نمونه در «ماداگاسکا» وقتی جوانی به خواستگاری می رود شرط مهم قبول تقاضای او از طرف پدر عروس این است که سر یک سفره بنشیند و با عروس آینده خود به صرف غذا در داخل یک ظرف بپردازند. و عده ای هم باید شاهد طرز غذا خوردن او باشند، و اگر غذا خوردن خواستگار را پسندیده باشند با ازدواج موافقت می شود.
در «جزایر اقیانوس آرام» طریقه ازدواج به صورت دیگری است و در این جزایر خواستگار باید آنقدر به پدر عروس پول و تحف و هدیه بدهد که پدر عروس به اصطلاح سیر شود و در این وقت پدر عروس به طرف دختر می رود و قسمتی از موی سر دختر را می تراشد و آنها را در مشت خود نموده و تحویل داماد می دهد و بدین ترتیب موافقت خود را اعلام می دارد.
در «بین قبایل افریقایی کنگو گیشنازا» مرسوم است که دختر و پسر که با هم نامزد شده اند نزد رئیس قبیله می روند، و رئیس قبیله کاسه ای که مملو از ریگ می باشد بدست عروس می دهد و او موظف است قسمتی از ریگ داخل کاسه را روی زمین بریزد. سپس تعداد ریگ ها شمرده می شود و این تعداد ریگ علامت سالهای زندگی آنها می باشد. و فی المثل تعداد ریگ ها ۱۵ عدد باشد، عروس و داماد می توانند فقط ۱۵ سال با هم زندگی نمایند.
در «بالکان» عروسی ها در دهات بعضی از کشورهای این شبه جزیره جالب بوده، و ترتیب روز جشن عروسی به صورت دیگری است و آن این است که داماد در شب عروسی از روی خجالت سوار بر اسب شده و از دهکده فراری می شود. به دنبال او عده ای دختر و پسر به راه می افتند و آن قدر او را با اسب های خود تعقیب می کنند تا به او دست یابند و ناز داماد را می خرند، و او را به دهکده باز می گردانند، و تحویل عروس در حال انتظار می دهند.
در بین «تاتارها» رسم براین است که شب عروسی خانواده عروس ترتیب مخفی ساختن عروس را در بین تعداد بیشماری از دختران می دهند و داماد باید آن قدر به جستجو بپردازد تا بتواند عروس خود را از بین صدها دختر قد و نیم قد و هم شکل و شمائل پیدا کند و اگر موفق به پیدا کردن عروس نشود، چه بسا که عروسی به هم بخورد و به فسخ بیانجامد، برای این که خانواده عروس یقین پیدا خواهند کرد که داماد علاوه بر بی عرضه بودن علاقه به عروس ندارد! و بدین ترتیب عروسی به هم می خورد و چند روز بعد جوان دیگری به خواستگاری می رود تا هوش خود را بیازماید.
البته در ایران هم در بعضی از روستاهای بزرگ رسوم مربوط به خواستگاری و طریقه برپا کردن مجالس عروسی در نوع خود جالب و تماشایی است.