ایستایی وجود ندارد ، هر چه هست جوشش و جاری بودن است.
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

روابط زناشویی

مسکن هایی برای بعد از طلاق

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btow8FrG95Da8LXa.jpg

 

بعضی از افراد طلاق گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تله حمایت های نامناسب می افتند.

متاسفانه بر اساس تازه ترین آمارهای سازمان ثبت اسناد در سال گذشته به ازای هر ۵ ازدواج یک واقعه تلخ طلاق در کشور به ثبت رسیده است. این آمار نشان می دهد بسیاری از زوج ها که بیشترین آن ها جوان هستند با پدیده شوم طلاق دست و پنجه نرم می کنند. پدیده ای که آسیب های روانی و اجتماعی بی شماری در پی دارد. از هجوم آسیب هایی چون افسردگی، استرس، بی اعتمادی و بدبینی گرفته تا بسترسازی برای بسیاری از بزهکاری های اجتماعی که در کمین افراد طلاق گرفته و حتی کودکان طلاق است. اما چطور می توان روزهای پس از طلاق را با آسیب های کمتری سپری کرد؟!

 در اینجا به بیان راه حل هایی در این باره پرداخته ایم که بخشی از آن را در ادامه می خوانید.

۱ – علت واقعی طلاق را بشناس!
در هیچ طلاقی یک نفر صد در صد مقصر و یک نفر کاملا بی گناه نیست. طلاق حاصل انتخابی غلط یا شیوه ارتباطی نادرست است. بنابراین دو نفر در این ماجرا سهم دارند. این که به عنوان یک فرد مطلقه بتوانیم سهم خودمان را در طلاق معلوم کنیم و شیوه های ارتباط غلط مان را بشناسیم، قدم اول را برای تغییر برداشته ایم. تا وقتی دیگری را صد در صد مقصر می دانیم در یک کینه همیشگی باقی می مانیم و لزومی برای تغییر نمی بینیم. وقتی هم کاملا سهم خودمان را صد در صد می دانیم تا آخر عمرمان فقط احساس گناه می کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفس مان کاهش می یابد. کشف این که کجای راه را غلط رفته ایم البته چیز ساده ای نیست. یک مشاوره خانواده که در مشاوره بعد از طلاق تخصص دارد حتما در این زمینه می تواند کمک های بسیار ی ارائه دهد.
۲ – شرایط بعد از طلاق را بشناس
هر کسی بعد از طلاق شرایط خاص خود را دارد. یک خانم ممکن است به زندگی با خانواده پدری برگردد، یکی ممکن است مستقل با فرزندانش زندگی کند، مردی ممکن است زندگی مجردی در پیش گیرد. هر کدام از این ها شرایط خاص خودش را دارد. اگر این شرایط را نشناسیم، ممکن است هر ناکامی ریز و درشت را به طلاق ربط دهیم. اما شناخت شرایط باعث می شود آن را مدیریت کنیم و زندگی کمتر روی بدش را به ما نشان دهد.

۳ – مستقل باش
بعضی ها قبل از ازدواج هم با خودشان مشکل حل ناشده ای داشته اند که در زندگی مشترک بروز کرده و نقش مهمی در بروز طلاق هم بازی کرده است. هچنین کسی که قبل از طلاق نسبت به تنهایی، طرد دیگران یا نه شنیدن حساس باشد بعد از طلاق هم دوباره با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند. کسی که هنوز به استقلال مالی (درآمد مستقل بر پایه شغل)، استقلال عاطفی (وابستگی نداشتن به خانواده چه به شکل وابستگی و چه به شکل کینه) و استقلال فکری (عقاید مستقل برای خود که انتخاب خود فرد است نه خانواده) نرسیده باشد، بعد از طلاق مشکلات بیشتری خواهد داشت. اما در صورتی که فرد از همان ابتدا استقلال داشته یا حداقل در ماه های ابتدایی ازدواج به این استقلال رسیده باشد، بعد از طلاق هم با مشکلات کمتری دست و پنجه نرم می کند. یادتان باشد وابستگی عاطفی یا مالی یا فکری می تواند بعد از ازدواج از والدین به همسر هم منتقل شود و کسی که همه چیزش به همسرش منوط بوده است بعد از طلاق ناگهان با یک خلاء بزرگ رو به رو می شود. اما برعکس کسی که استقلال عاطفی و مالی و فکری دارد بعد از طلاق می تواند گلیم خودش را از آب بکشد.

۴ – حمایت مناسب بگیر!
بعضی از افراد طلاق گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تله حمایت های نامناسب می افتند. در صورتی که دوستان یا خانواده فرد اصول حاکم بر روابط زوجین را بدانند یا حداقل خودشان افراد موفق و آگاهی در این زمینه باشند، احتمال حمایت خوب بیشتر است. البته بهترین حمایت فکری را یک روان شناس یا مشاور می تواند ارائه دهد. اما اگر برای فرد حمایتی وجود نداشته باشد یا خودش نخواهد از دیگران حمایت بگیرد، گذشتن از دوره سوگ بعد از طلاق بسیار سخت می شود. از همه بدتر زمانی است که دیگران حمایت های نامناسب می کنند. مثلا تقصیر را کاملا به گردن همسر سابق، دوست یا عضو خانواده شان می گذارند. وقتی خود فرد طلاق گرفته را کاملا مقصر می دانند و با جملاتی مثل «اون که زن/ مرد خوبی بود چرا طلاق گرفتین؟» یا «خوشی زده بود زیر دلت» بیشتر باعث آزار روحی می شوند تا حمایت عاطفی و فکری. این که فرد طلاق گرفته بداند شرایطش به گونه ای است که حتی با وجود استقلال بهتر است از یک متخصص باتجربه درباره مشکلاتش راهنمایی بگیرد و از مشکلاتش بگوید و هیجان هایش را خالی کند، عبور از روزهای بعد از طلاق را راحت تر می کند.

۵ – با معنا زندگی کن!

جمله مشهوری وجود دارد که «هر کسی چرایی برای زندگی خود دارد با هر چگونه ای خواهد ساخت.» کسانی که معنایی برای زندگی خود نیافته اند بعد از طلاق بیشتر از همیشه می توانند به وادی بی معنایی بیفتند.

توصیه هایی به همسران مردان پرخاشگر

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowzKfNHfPG1AiX.jpg

 

بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است. افرادی که جنبه خود کنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و…………

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می‌گیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل به شرکت در اعمال آسیب‌زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است. در ایران یکی از عمده ترین علت‌های مرگ و میر جوانان پرخاشگری آن‌ها به یکدیگر است. نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همان‌گونه که الیوت ارونسون گفته است عصر ما عصر پرخاشگری است.
 
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
خانواده می‌تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از :
-نحوه برخورد  والدین با نیازهای کودک
– وجود الگوهای نامناسب
– تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
– تنبیه والدین و مربیان
 
عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از :
زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا.
با این مقدمه احتمالا متوجه شده اید که بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است. افرادی که جنبه خودکنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و برای درمان خود از انجام توصیه های مشاورین امر غفلت نورزند چرا که ادامه دار شدن این پرخاشگری در کانون خانواده  خصوصا در قبال همسر می تواند موجبات تزلزل نظام خانواده را ایجاد کند.
 
لذا در ادامه به خانمهایی که دارای همسر عصبانی و پرخاشگر هستند این توصیه ها را ارایه می دهیم :
_  ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید. سپس می توانید مطمئن باشید که طغیان شوهر پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
_ اگر مطمئن شوید که بددهنی شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
 
_ آگاهی دقیق از میزان و زمان بددهنی همسرتان، به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید.
_   فردى که از همسرش توجه، عاطفه و محبت مى خواهد باید توجه داشته باشد که دیگرى نیز این حق را دارد که چنین انتظارى داشته باشد. از سوى دیگر، درک نیازهاى واقعى و طبیعى همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگى مى شود و بى توجهى به آن خودخواهى است.
_ با قاطعیتی آمیخته با احترام، از او بخواهید عادت خویش در به کار بردن زور و قدرت مردانه را ترک کند، لازم است به او بگویید تا خواسته های شما را دقیقا ندانم نمی توانم کاری برای شما بکنم. خوب است تا در این مورد وارد مذاکره شویم و با مصالحه پیش ببریم. لذا وقتی که احساس پرخاشگری دارد بایستی به خودش زمان بدهد، قدم بزند تا بتواند ناراحتی حقیقی و گله هایی را که با شما دارد؛ از عصبانیت ناشی از مشکلاتی مانند مسائل مربوط به کارش را تشخیص داده و با هم قاطی نکند. آنگاه گفتگو را از سر بگیرد. حتی امکان دارد بخواهد به اتاقی دیگر برود و به بالش ضربه بزند.(اطاقش را خالی کند) تازمانی که از رفتار خود پشیمان شود و بتواند ناراحتی های بیرون از منزل را درمان کند. به او اجازه بدهید بداند علی رغم اینکه از او حمایت می کنید تا خودش را از شر خشم کهنه پاکسازی کند، نباید آن را به شما منتقل کند.
 
_ همسر پرخاشگر شما، نیاز دارد از کمکهای تخصصی بهره مند شود تا خشم خود را بشناسد و درمان کند. شوهر شما وقتی با شما قهر می کند و یا احتمالا الفاظ رکیک به کار می برد به احتمال زیاد از خودش متنفر می شود، اما چون راه و روش دیگری نمی شناسد و نمی داند چطور باید عمل کند این گونه عمل می کند. شما می توانید به متخصص خبره ای مراجعه کنید تا همسرتان مدیریت خشم را فرا بگیرد و منشا اولیه عصبانیت او پیدا شود.
_  ضمن اینکه در مقابل شوهر خود که وجودش در زندگی شما مهم و مۆثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی تان استحکام خود را از دست ندهد. یکی از این راه ها، جلب حمایت اطرافیان است.
می توانید برای تسکین احساسات برانگیخته ی خود:
۱ – به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
۲ – برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.

۳ – در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.

این کارها همسرتان را دلسرد می کند

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowIRFedQIYSht9.jpg

 

یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

بسیاری از زوج‌ها علی رغم حسن نیتشان، به روش‌های متفاوتی باعث دلسردی همسرشان می‌شوند. گاهی به یکدیگر احترام نمی‌گذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمی‌گیرند، گاهی قدرت‌طلبی می‌کنند و گاهی تحقیر و سرزنش.
 
نوع برخورد هر انسانی، نمادی از سلامتی روان و آگاهی اوست. برای آنکه برخورد سالمی داشته باشیم در ابتدا باید روان سالمی داشته باشیم. اگر مشکلات ارتباطی ناشی از مشکلات درونی نباشد، مهارت‌های ارتباطی پیشقدم می‌شوند. 
یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند. 
 
در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد کننده اشاره می‌کنیم:
 
سلطه پذیری 
گاهی احساس می‌کنیم، برای اینکه کار‌ها خوب پیش رود باید ما کار‌ها را انجام بدهیم. برای همین هم است که نظر همسرمان یا پیشرفت‌های او را نمی‌بینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیرکانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار می‌دهند. 
 
ترساندن 
کمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس می‌شود. همسرانی که توقع دارند همسرشان بر اساس ملاک‌های کمالگرایانه آن‌ها عمل کنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال می‌دهند. 
 
تصدیق نکردن پیشرفت 
وقتی پیشرفت‌های همسرتان را تصدیق نمی‌کنید باعث دلسرد شدن همسرتان می‌شوید. تصدیق کردن پیشرفت‌های همسر باعث تشویق آن‌ها برای تغییر می‌شود. 
 
حساسیت بیش از حد 
وقتی همسری می‌خواهد بر‌تر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس می‌شود، چرا که این اعتقاد اشتباه را دارد که وقتی کسی می‌شوم که از دیگران سر‌تر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یک دوست خود صحبت می‌کند یا از لباس قشنگ کسی حرف می‌زند، طرف مقابل این صحبت‌ها را کنایه از نواقص خود می‌بیند و واکنش نشان می‌دهد. این نوع رفتار‌ها ممکن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا که هم منظور او را بد تعبیر کرده‌اید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستاده‌اید.
 
آگاهی از رفتار‌ها و تاثیر آن بر طرف مقابل می‌تواند ما را در بهبود یک رابطه کمک کند. دلسرد کردن همسر، در واقع تلاش برای خاموش کردن آتش یک زندگی پویا، انرژی دهنده و صمیمی است. توانایی در برخوردی موثر، چیزی است که بر اثر دقت و تمرین به دست می‌آید. باید برای جلوگیری از رفتارهایی که به روابط و در ‌‌نهایت به زندگی ما لطمه می‌زنند برنامه‌ای داشته باشیم.

اختلاف زناشویی تا چند درجه؟

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowISGdkPdGjkqu.jpg

 

یکی از شکایت های معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است.

چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.

لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.
اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.
بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید.
شرایط حل کردن اختلاف های زناشویی
فرض کنید پدر و مادرتان شما را از مدت ها قبل برای تعطیلات آخر هفته دعوت کرده اند اما همسر شما هفته کاری بسیاری شلوغی را داشته و ناچار است بعضی از کارها را همین آخر هفته که برنامه مهمانی رفتن داشتید، انجام دهد. چطور این مشکل را حل می کنید؟
جر و بحث می کنید و با اصرار از همسر خسته و گرفتارتان می خواهید آخر هفته شما را همراهی کند؟ دعوا می کنید، قهر می کنید و درنهایت به جای مهمانی، می مانید خانه و آبغوره می گیرید یا با هم خیلی منطقی و آرام حرف می زنید و راه حل مناسبی پیدا می کنید؟ اگر شما هم مثل همه زن و شوهرهایی که به روابطشان اهمیت می دهند این گزینه آخری را بیشتر می پسندید، گام های زیر ا دنبال کنید تا بهترین جواب را بیابید.

گام اول : مشکلتان را در چند کلمه توصیف کنید و به همسرتان اجازه پاسخ دادن بدهید
بازکردن و تشریح مساله ای که ذهنتان را درگیر کرده به شما و همسرتان یک نمای کلی از مساله می دهد. اجازه ندهید مساله ای که برایتان پیش آمده. پیش از مطرح شدن در نطفه خفه شود؛ تا زمانی که شما موضوع را کاملا شرح نداده اید، نمی توانید از همسرتان توقع حدس زدن و درک کردن داشته باشید.
نمونه
شما : اگر ما آخر این هفته برویم خانه پدر و مادر تو، دیگر فرصت نمی کنیم اظهارنامه مالیاتی مان را تا پیش از شروع هفته کاری پر کنیم.
همسر شما : والدین من برای این مه مانی از مدت ها پیش برنامه ریزی کرده اند. فکر نمی کنم بتوانیم مهمانی را لغو کنیم.
برای حل موضوع از روش هایی استفاده کنید که به نفع هردوی شما باشد. به این نکته مهم حتما توجه کنید: هرگز به همسرتان نگویید او چه کار می تواند بکند، در عوض به او بگویید که چه کاری از دست خودتان ساخته است
گام دوم : مسائل مهم را باهم حل کنید
این مرحله، مرحله شناسایی است؛ سعی نکنید نظراتتان را به همسرتان تحمیل و مشکل را شخصا حل کنید. فقط درباره مسائل و نرگانی های مهمی که به مشکل شما مربوط می شوند، گفت و گو کنید. به نگرانی های همسرتان نیز با دقت گوش فرا دهید. منصف باشید. درباره هر آنچه که شما و همسرتان را نگران کرده حرف بزنید و هدفتان را تعیین کنید؛ دیدن یک تصویر کلی و به ذهن سپردن لیستی از مسایل مهم و نگرانی های شما و شریک زندگی تان. این لیست در واقع مجموعه نگرانی های مشترک شماست که می خواهید در گام بعدی آنها را حل کنید.
اختلاف زناشویی,زن و شوهر,چگونگی حل اختلاف
نمونه
شما: من توی این هفته سه شب جلسه دارم، برای کارم هم ضرب الاجل تعیین شده، به علاوه به همسایه ها قول دادم سه شنبه شب با هم جلسه داشته باشیم. این اظهارنامه مالیاتی هم که باید تا هفته بعد کامل شود تو این هفته باید همه این کارها را انجام بدم.
حسابی خلقم تنگ شده، تازه هیچ علاقه ای هم به شرکت در جلسه ساختمان و این کارهای اجتمایع هسایه ها ندارم. واقعا حس می کنم بدجوری تحت فشارم.
همسر شما: من هم خیلی دلم می خواهد پدر و مادرم را قبل از اینکه مسافرت بروند ببینم. در چند ماه گذشته نتوانستم درست و حسابی پیش آنها باشم. غیر از این، مادرم خاله و دایی ام را هم به خاطر ما دعوت کرده. خیلی دوست دارم که کل این تعطیلات آخر هفته را پیش والدینم باشم. دلم می خواهد تو هم به دیدن آنها بیایی و توی این مهمانی خانوادگی شرکت کنی.
گام سوم : از یک راهکار دوسر برد، بهره بگیرید
برای حل موضوع از روش هایی استفاده کنید که به نفع هردوی شما باشد. به این نکته مهم حتما توجه کنید: هرگز به همسرتان نگویید او چه کار می تواند بکند، در عوض به او بگویید که چه کاری از دست خودتان ساخته است. خیلی از اوقات ممکن است اولین پیشنهاد بهرتین راه حل نباشد. اما احتمالا بهترین راهکار، زمانی به دست می آید که شما و همسرتان دارید با هم درمورد نگرانی هایتان گفت و گو می کنید و سعی در یافتن راه حلی مناسب دارید.
نمونه
شما: شاید من بتوانم چهارشنبه شب و صبح پنج شنبه را در خانه بمانم و فرم اظهارنامه مالیاتی را پر کنم. بعد بقیه تعطیلات را بدون نگرانی بیایم و پیش تو و والدینت باشم.
همسر شما: من هم به والدینم می گویم تو مجبور بودی این فرم را پر کنی؛ به همین دلیل نتوانستی زودتر بیایی. می خواهم جلسه امشب همسایه ها را هم لغو و به تو در پرکردن فرم کمک کنم.
چند راهکار عملی
این راهکارها می توانند یک مشاجره خانوادگی را پیش از آنکه شروع شود متوقف کنند
_ مسائل را از زاویه دید همسرتان ببینید.
_ پیش از آنکه بخواهید هر جمله تحریک کننده ای بگویید، تا ۵۰ بشمارید. این وقفه به شما کمک می کند تا آرام شوید و زمان کافی داشته با شید که عبارت مناسب تری را جایگزین کنید.
_ به یکدیگر زخم زبان نزنید، هرگز از عبارات تحقیرآمیز استفاده نکنید، شخصیت طرف مقابل را زیرسوال نبرید، قضاوت، عیب جویی، سرزنش و ترشرویی نکنید، کلام دیگری را قطع نکنید یا با حالت قهر و قدم های سنگین از اتقا خارج نشویند.
_ از خودتان بپرسید آیا می توانم (یا باید بتوانم) خودم مشکل را حل کنم.
_ از گفتگوهای سنگین پیش از صبحانه یا هر زمان دیگری که گرسنه هستید، بپرهیزید. چون هیچکس حال و حوصله بحث کردن با معده خالی را ندارد. بهتر است جلسات حل اختلافتان پس از ساعت هشت شب نیز نباشد چون خستگی هم به اندازه گرسنگی می تواند جرقه یک مشاجره اساسی باشد.
سه راه برای خنثی کردن یک مشاجره
این توصیه ها می توانند آتش یک دعوای خانوادگی را پیش از شعله ورشدن خاموش کنند.
_ از حس عصبانیت به عنوان یک علامت هشداردهنده باری توقف جر و بحث بهره بگیربید. از محل دور شوید و خودتان را مشغول کاری کنید؛ مدیتیشن، ورزش یا هر فعالیتی که دوباره آرامش را به شما برگرداند.
_ ارتباط عاطفی خود را با همسرتان حفظ کنید. با او همدلی کنید و قدرشناس باشید تا بین شما فاصله نیفتد. مراقب باشید تا تلاشی را که همسرتان برای دلجویی از شما می کند، ببینید. از ایجاد شکاف در روابطتان بپرهیزید.
_ خود و همسرتان را آرام کنید. نفس عمیق بکشید، لحن مکالمه را آرام تر کنید، چند دقیقه به خودتان زمان بدهید تا تمام گام های مثبتی را که تا به حال با هم در جهت حل اختلاف برداشته اید، مرور کنید و درباره احساستان با هم حرف بنزید. هرچه در آرام کردن خود و همسرتان موفق تر باشید گفت و گوی شما هم مفیدتر خواهد بود.

دلایل خیانت در زن و شوهرهای ایرانی

چطوری بفهمیم همسرمان به ما خیانت کرده-خیانت شوهر-خیانت زن

دلایل خیانت در زن و شوهرهای ایرانی www.campfa.ir

آمارها و گزارش های روانشناسان و دادگاه های خانواده نشان می دهد در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است.با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم.

 

 

 

روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند.

 

اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده ایم.

 

خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می شود؟

 

– خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از:

۱- خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط های جنسی تشکیل می دهد و در جامعه ما نیز رایج است.

 

۲- خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می آفریند چرا که آن شخص دایما شریک زندگی اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می شود.

 

۳- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می آید.

 

چه دلایلی منجر می شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟

 

– دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.

۱- سردی روابط: وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.

 

۲- سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.

 

۳- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود: افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشندت از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.

 

۴- داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.

 

۵- ازدواج های اجباری: زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

 

۶-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائما زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.

 

۷- برآورده نشدن نیازهای جنسی: افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند.

 

۸- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کندن و این احساس را به دست می آورند که افرادی زرنگ اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود.

 

۹- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود می شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد.

 

۱۰- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است.

 

با توجه به عللی که برشمردید در جامعه امروز ما، کدام یک از دلایل در زمینه خیانت همسران پر رنگ تر است؟

 

– نمی توان جواب قطعی به این سوال داد، چرا که ما در زمینه آمار مشکل داریم. در مورد خیلی از پدیده ها، تحقیقات محکم، علمی و دقیق انجام نمی شود، لذا با نداشتن آمار نمی توان پاسخ دقیقی داد اما اگر بر مبنای تجربیات و مشاوره های بالینی بگوییم، دلایلی چون هیجان خواهی، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنان به ظاهر خود و مشکلات جنسی نقش های پررنگ تری دارند. در مورد مسائل جنسی باید اشاره کرد به دلیل نگاه متفاوت زنان و مردان نسبت به این قضیه، ممکن است دچار مشکلات جنسی شوند. از نگاه مردان ارتباط جنسی، نشان دهنده مردانگی است و برای زنان، بعد عاطفی و هیجانی دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به این نگاهی که دارند اگر در روابط زناشویی شان آن ابعاد مورد توجه قرار نگیرد در جایی خارج از روابط خانواده، به دنبالش می گردند. باید این نکته را یادآوری کرد در جامعه کنونی که افراد تحت فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، امید خود را به آینده از دست می دهند و به رفتارهایی چون اعتیاد یا خیانت گرایش پیدا می کنند.

 

جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزایش خیانت زن و شوهر نسبت به به هم دخیل هستند؟

 

– نقش شان، به خصوص در آموزه ها و تربیت های گذشته، بسیار زیاد است. به عنوان مثال این فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خیانت مردان قابل قبول تر از خیانت زنان است. اگر مردی خیانت کند، گفته می شود شیطنت کرده است اما در مورد زن می گویند مشکل اخلاقی دارد. در جامعه ای که به طور ضمنی تعدد زوجات را تایید می کند آن هم بدون مسئولیت و تعهد، مسلم است به رواج خیانت کمک می شود. فشارهای اجتماعی در جامعه نیز سبب استرس می شود و این استرس بر روی زندگی تاثیر می گذارد و منجر به اختلالات زناشویی و تعارضات می شود. برخی از افراد برای رها شدن از این استرس ها می خواهند آرامش را در رابطه دیگر جستجو کنند. وقتی جامعه آستانهتحملش را نسبت به این دسته از رفتارهای غیرمعقول بالا می بردو هیچ راهکاری برای جلوگیری از آن ارائه نمی دهد، زشتی این مسئله از بین می رود و ما خیانت را چه در دوران پیش از ازدواج یا بعد از ازدواج می بینیم.

 

خیانت به همسر تا چند سال گذشته بیشتر از طرف مردان بود اما امروزه شاهد هستیم زنان نیز به این ناهنجاری اخلاقی روی آورده اند، از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

 

– زمانی که مردان در گذشته خیانت می کردند، زنانشان برای مقابله با نارضایتی شوهر، خود را وقف امور خانوادهمی کردندو از این طریق تحملشان را بالا می آوردند و پیش خود می گفتند واقعیت زندگی همین است، مردان همه اینگونه اند اما امروزه با توجه به اطلاعاتی که از رسانه های مختلف کسب کرده اند و اینکه در جامعه حضوری پررنگ دارند، درصدد تغییر تابوهای گذشته برآمده اند. برنامه های تلویزیونی ماهواره نیز به این وضعیت دامن زده است. این برنامه ها که معمولا با توجه به فرهنگ های کشور دیگر است، برای بالا بردن جذابیت و هیجان، به پخش فیلم و سریال هایی می پردازند که تمرکز اصلی بر روی خیانت است، همه به هم خیانت می کنند و هیچ اتفاقی نمی افتد و تبعاتی نیز ندارد و نشان دادن اینگونه از برنامه ها سبب می شود خیانت، زشتی خود را در خانواده از دست بدهد.

 

آینده خیانت در جامعه را چگونه می بینید؟

 

– با توجه به شرایط خاص جامعه مان، آینده درخشانی را در زمینه ازدواج نخواهیم داشت چرا که سیاستمداران و سیاستگذاران و متخصصان به این مسئله از دیدگاه علمی نگاه نمی کنند و آسیب شناسی دقیقی انجام نمی دهند که برمبنای آن راهکار ارائه دهند. فقط روش های ضربتی مقطعی است که نمی تواند عملکرد موفقی داشته باشد. چیزی که روی زمین است به زیر زمین خواهد رفت و از بین نمی رود و پنهانی تر خواهد شد.

 

زمانی که همسر با خیانت زن یا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترین عکس العملی که باید نشان داد، چیست؟

 

– در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سریع واکنش نشان ندهند. باید این اجازه را به خود بدهند چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرشان این موضوع را مطرح کنند، دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابندت و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند. از تصمیم گیری های عجولان بپرهیزند. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبرو می شوند فورا از طلاق حرف می زنند. بهترین کار این است بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می شود یا بدتر.

 

آیا ازدواج هایی را که بر اثر خیانت زن یا مرد تخریب شده است، می توان دوباره ترمیم کرد؟

 

– بله. البته به دلایل خیانت کردن بستگی دارد. مثلا اگر دلیل خیانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند می توانند با کمک مشاور، رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانیتی که در افراد قربانی خیانت ایجاد می شود با تامل حل و فصل خواهد شد.

 

بهترین کمکی که به فرد آسیب دیده از بی وفایی همسر می توان کرد چیست؟

 

– باید به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصر نشمارند و قبول کنند این رفتاری است که رخ داده و حقشان است که دچار خشم و عصبانیت شوند. باید حتما آنها را به روانشناس ارجاع داد، چرا که مشاور به فرد آسیب دیده کمک می کند به این مسئله از نگاه واقع بینانه تر بنگرد. گاهی ممکن است این دسته از افراد دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی شوند که نیاز به دارودرمانی دارند. باید به این اشخاص امیدواری داده شود احتمال ترمیم وجود دارد، هر چند که زمانبر است.

 

همسران چگوه هباید زندگی شان را از خطر خیانت و بی وفایی همسران حفظ کنند؟

 

– اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد مانند زیبایی یا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می شود. پس باید حتما یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است. زندگی مشترک نیاز به توجه و تقویت دارد. ازدواج مانند گیاهی است که باید به آن رسید تا رشد پیدا کند. وقتی دختر و پسر با یکدیگر ازدواج کردند مثل آن است نهالی را کاشته باشند و اگر آبیاری نشود، خشک می شود. توصیه ام این است که افراد پس از ازدواج خاطرات خوب خود را با یکدیگر مرور کنند و اینکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است همیشه زنده نگهدارند.

منبع:سپیده دانایی،برترین ها

چه کنیم که زندگی عاشقانه و آرامی داشته باشیم ؟

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowR3cRP4Ma2S7Y.jpg

 

کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.

گذشت کنیم؛ مطمئنا زندگی بدون خطا نیست و هر کدام از ما دچار اشتباهاتی می شویم و با گذشت می شود زندگی شیرین تری داشت.

  این را قبول کنیم که او با یکسری عادات و خوی ها بزرگ شده است و راحت نمی تواند آنها را کنار بگذارد. به او فرصت دهیم.

  به خاطر همسر خود کمی از مطالب مفید و روانشناسی استفاده کنیم؛ چرا که ما تجربه کافی را در اوایل زندگی نداریم.

  قدر حال را بدانیم شاید فردا دیگر دیر باشد.

  این را خوب درک کنیم که می توانید بهترین لحظات رو با همسر خود داشته باشیم؛ هیچ کس نمی تواند جای همسرمان رو بگیرد.

  صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.

  منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی طرفانه قضاوت کنیم.

  مثبت نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه های خوب زندگی را فراموش نکنیم.

  یکدل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می شود و یکدلی به وجود می آورد.

  ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می باشد.

  با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می توانیم مالک قلب های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی برقرار کنیم.

  محبت پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکار است. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.

  سعی کنیم همدیگر را در کارهایی که در دست انجام داریم تشویق کنیم؛ چراکه هیچ کس مثل زن و شوهر نمی توانند مشوق هم باشند.

  راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه های زندگی را سست می کند.

  محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.

  به نیازهای همسرمان توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می شود او خواسته های خود را به راحتی بیان کند.

  بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می توانیم به هدف های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودگیش جلوگیری کنیم.

  با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از زوجین باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می شود.

  قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسئولیت ها و همکاری هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه های خاصی نیازمند نیستیم!

  احساس مسئولیت داشته باشیم؛ زن یا شوهر باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.

  سعی کنیم حرمت هم را همیشه رعایت کنیم. حتی موقع دعوا !

  خوش قول باشیم؛ برای حرف ها و قول های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسئول بدانیم چون خوش قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.

  سلایق و علایق او را بدانیم تا با این کار به او بگوئیم که چقدر برایمان مهم است؛ در بسیاری از موارد زن وشوهر از هم توقع دارند که او را خوب بشناسد و بدانند که او چی دوست دارد.

  خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : “اگر من جای او بودم چه می کردمâ€

  سختی ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک تر می نماید.

  روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می کند.

  به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی های زندگی مان را می پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می شود.

  همدیگر را آرام کنیم؛ روزها همیشه بدون مشکل نیستند و شرایط سخت از زندگی جدایی ناپذیر است. اگر یک روز همسرمان عصبانی بود باید سعی کنیم او را آرام کنیم و بر عصبانیت او نیافزاییم.

  با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته تر است.

  با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می تواند طوفانی از خشم و غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.

  برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.. فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.. از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می شود.

  روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می شود. هرگز نباید از نقطه ضعف ها به عنوان اسلحه ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.

  مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.

  مقایسه نکنیم؛ با مقایسه، هم همسر خود را از خود ناراحت می کنیم و هم زندگی را برخود سخت می گیریم اما باید بدانیم که تمام انسان ها نمی توانند شبیه هم باشند.

  سعی کنیم در هر زمانی جویای حال همسر خود باشیم؛ این امر باعث می شود تا حس اهمیت زن وشوهر برای هم بیشتر شود.

  روزهای خوب با هم بودن رو به یاد هم بیاریم؛ این امر باعث می شود تا روز های با خاطرات تلخ راحتتر فراموش شود.

  شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می کند حتی الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف های او توجه داریم.

بخوان تا سال اول ازدواج طلاق نگیری

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowK2BDcrQHQXs6.jpg

 

روزنامه ای در پاسخ به سوال یکی از مخاطبان خود بخشهایی از مشکلات زوجین در ابتدای سال های زندگی مشترک و نحوه حل آنها را بررسی کرده است که اطلاع از آنها برای حفظ یا ایجاد پایداری زندگی مشترک بخصوص برای جوانان یا افراد تازه مزدوج، کاربردی است.

پسری ۲۲ ساله هستم. حدود ۱۸ ماه پیش با دختری ازدواج کردم و اکنون در دوران عقد هستیم. همسرم ۲۰ ساله است و ۲ ماه است که می گوید دوستت ندارم و طلاق می خواهد. من خیلی دوستش دارم. خانواده اش نیز او را حمایت می کنند ولی من علتش را نمی دانم. راهنمایی ام کنید. دوست ندارم از دستش بدهم.

چند نکته قابل توجه:

اول اینکه سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است: بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی.
بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸ سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است، هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزو ها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰ سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند.
وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.
سال های پرتنش

از سوی دیگر دو سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آنجا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر دو نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.
برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.
بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.
اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.
نقش خانواده ها

ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود بخصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (بویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.
برخی از والدین بسختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل ساز ترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.
برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باور ها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.

 چه باید کرد؟

اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:

با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدنش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد.

در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزو ها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.

گفت و گو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.

تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید. با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آن ها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بد تر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما بر نمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.

درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی هایتان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.

فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.

اشتباهات زنانه در زندگی مشترک

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowp8lXbzndq9F0.jpg

آیا پیش آمده است که از انجام کاری که مطمئن بودید همسرتان را خوشحال می‌کند نتیجه عکس گرفته باشید؟ آیا هنگامی که او به هر گونه لطف شما به طرزی منفی پاسخ می‌ گوید، یکه می ‌خورید؟

بسیاری از زنان در نحوه ارتباط خود با همسران شان مرتکب اشتباهاتی می‌ شوند که رابطه آنان را دچار اختلال می ‌کند. بسیاری از این اشتباهات در نتیجه الگوهای رفتاری است که ما از مادران و مادربزرگ‌ های خود گرفته‌ایم. هنگامی که این عادت ‌ها و روش ‌ها را در دنیای امروز به کار می ‌بریم احساس بدی به ما می ‌دهند و باعث می ‌شوند همسران مان نیز رفتار بدی با ما داشته باشند. بعضی از این اشتباهات از این گونه‌اند:
اشتباه اول : زنان در حق مردان مادری کرده و آنان را با بچه‌ها اشتباه می‌گیرند
به این جملات توجه کنید : « مواظب باش کیف پولت را فراموش نکنی »، « قبض برق را پرداختی؟ »، « می دانی ماشین بنزین ندارد؟ »، « چند بار باید گفت این حوله‌ های خیس را روی زمین نینداز » و« اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتما سرما می ‌خوری. » یکی از معمول ‌ترین و مخرب ‌ترین عادات ارتباطی زنان با مردان است. ما به گونه‌ای با آنان رفتار می ‌کنیم که گویی کودکی بیش نیستند و این‌ طور فرض می ‌کنیم که ناتوانند و نمی ‌توانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند ما زندگی ‌شان را بگردانیم. البته این پیش ‌فرض‌ های ما در بسیاری از مواقع حقیقت دارند، اما موضوعی که در این جا اهمیت دارد این است : هنگامی که با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار می‌ کنید او نیز شما را مایوس نکرده و مانند بچه‌ای کوچک رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد، او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف می‌ نماید.

این جمله یعنی اینکه زنان بیش از حد در حق مردان مفید واقع می‌شوند و کارهای را که خودشان می‌بایست انجام دهند برایشان انجام می‌دهیم برای مثال :
_  در حق آنها زیاد از حد مفید هستید، مثلا :
دنبال کلید‌هایش می‌گردیم، لباس‌ هایش را پشت سرش جمع می ‌کنیم و مانند آن.

_ راه انداختن بازی‌های کلامی با انها جهت بیرون کشیدن اطلاعات :
گرسنه ای؟ چی دوست داری؟ چی کار کردی؟

_ ما چنین فرض می‌کنیم که مردها کم حافظه‌و فراموشکارند و اطلاعاتی که می‌بایست خودشان به خاطر داشته باشند ما باید به آنها گوش زد کنیم :
وقتی رسیدی زنگ بزنی، وقت دکتر امروزت یادت نره! یادت نره بچه‌ها رو از مدرسه بیاری!
_ آن‌ها را نکوهش می‌کنید ، گویی بچه‌اند :
نمی‌ بینی هوا سرد است؟ چند بار بگم چراغ‌ها را قبل از خوابیدن خاموش کن!
_به عهده گرفتن کارهایی که فکر می‌کنید نمی‌توانند به درستی انجام دهند :
یک روز با بچه‌ها فرستادمش که برن لباس بخرن فاجعه بود! دیگه همچین کاری را نمی‌کنم.
_ اصلاح اشتباهات و امر ونهی کردن به آنها :
اگر جای تو بودم از سمت چپ رانندگی می‌کردم! اگر جای تو بودم از رضا به خاطر کاری که انجام دادم معذرت خواهی می‌کردم.

اما چرا ؟؟؟
ما زن‌ ها برای مادری کردن آموزش دیده‌ایم و برای آن نیز پاداش می‌ گیریم. وقتی بچه بودید یگانه الگوی تان مادرتان بود. همواره شاهد بودید که او چگونه از خواهر و برادرتان حمایت می‌ کرد. شما نیز آموختید حمایت‌ گر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید. هم چنین شاهد بودید چگونه مادرتان در حق پدرتان مادری می‌کرده است، در نتیجه شما نیز چنین آموختید. پس وقتی بزرگ شدید و ازدواج کردید عینا همین کار را با همسرتان انجام دادید. ما به این دلیل در حق مردان زندگی مان مادری می‌کنیم که آن ها را به خود وابسته سازیم. وقتی تلاش می ‌کنیم کلیه نیازهای شوهر خود را برآورده سازیم او را شدیدا به خود وابسته می‌ کنیم. مردان نیز عادت دارند که در حق شان مادری شود، مردها در کودکی همواره شاهد بوده‌اند که مادرشان از آن ها مراقبت کرده است، بنابراین برای شان عادی است به همسر خود اجازه دهند این نقش را ادامه دهد.

اما چرا بعد از مدتی با وجود تمام این فداکاری‌هایتان ، باز هم روابطتان خراب می‌شود؟؟
_علی رغم اینکه در ابتدا این روابط جوانب مثبتی دارد اما بعد از گذشت زمان همسرتان از شما منزجر شده و علیه‌ شما طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کار خود ادامه دهید، اما یک روز شورش خواهد کرد چون الان او همانند یک پسر بچه‌ای است که همیشه آرزوی این را دارد که خانه، هم چنین مادر خود را ترک گفته و مستقل زندگی کند و با برقراری رابطه‌ای جدید آنها مادرشان (همسرانشان) را با یک معشوقه معاوضه می‌کنند.
_ با همسرتان طوری رفتار می‌ کنید که گویی او بی ‌لیاقت است، و لذا او نیز احساس بی ‌لیاقتی کرده و در نتیجه اعتماد به نفسش پایین خواهد آمد و باعث به وجود آمدن یک چرخه‌ی معیوب در زندگی می‌شود. وقتی یک مرد احساس خوبی نسبت به خودش ندارد شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت.
راه حل :
_ از انجام دادن کار‌هایی که همسرتان خودش می‌تواند انجام دهد پرهیز کنید: اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد. ولی هیچ‌گاه جواب سرد کننده‌ای به او ندهید مثلا به او نگویید خودت برو بگرد من که مادرت نیستم، حتی توصیه نمی ‌کنم که در حق همسرتان مهربان و حمایت‌ گر نباشید، بلکه هدف این است که کمتر مانند یک مادر با او رفتار کنید.
_  با همسرتان مانند شخصی لایق، دانا و قابل اعتماد رفتار کنید. به جای او فکر نکنید و تقویمش نباشید. یک بار که وقت دکترش را فراموش کرد دفعه‌ی بعدی آن را به خاطر می‌سپارد.
_  مسئولیت‌ها را به او واگذار کنید و اگر از انجام آنها برنیامد سعی نکنید مسولیت‌ها را از او سلب نمایید. به او اجازه دهید اشتباه کند و عواقب آن را نیز بپذیرد، زیرا تنها از این راه می ‌تواند بیاموزد کارها را به درستی انجام دهد.
_ از رفتارهای مادرانه خود لیستی تهیه کنید، چند هفته مراقب اعمال و رفتارتان باشید. اولین قدم در تغییر رفتارهای خود آگاه شدن از آن ها است.

اشتباه دوم : زنان، خود و ارزش‌هایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردان، خود را در مرتبه دوم قرار می‌دهند!
تصور کنید بر سر میز شام یک تکه از ماهی‌های بزرگتر آن یکی است آن را به کی می‌دهید؟ چرا به همسرتان؟ و خودتان را در رتبه دوم قرار می‌دهید.
_  ما علاقه، عادت‌ها و فعالیت‌های خود را بخاطر همسرمان کنار می‌گذاریم چون این علایق خوشایند او نیست ؛ مردانی که از درون احساس ناامنی زیادی دارند، شما را از سیستم‌های حمایتیتان جدا کنند. زیرا آنها نیاز دارند که احساس کنند همسرشان در کنترل کامل آنها باشد. اما اگر کسی دیگر این کار را با خودشان انجام دهد و آنها در کنترل خود بگیرد شکوه سر می‌دهند و اینکه زن در کنترل مرد باشد دو اثر سوء دارد:
– بیش از حد به مرد خود وابسته می‌شوید چون جز او کسی را ندارید.
– شما منزوی و گوشه گیر شده و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود.
_  از لحاظ احساسی بوقلمون ‌صفت شده و برای اینکه مردتان را راضی کنید به هر شکلی که او می‌خواهد در می‌آیید: یکی از معمول‌ترین راه‌هایی که ارزش خود را زیر پا گذاشته و خود را در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داده و همه چیز خود را حتی قیافه، رفتار و عقایدشان را تغییر داده تا به شکل زن ایده‌ال او در آیند. خود را در معرض جراحی‌های خطرناک قرار داده فقط بخاطر اینکه همسرشان او را با قیافه دیگر و یا هیکل دیگر بیشتر دوست بدارد و می‌پسندد.
_ برای اینکه رویاهای مرد مورد علاقه‌تان را تحقق ببخشیم، رویا‌هایمان را به کلی فراموش می‌کنیم. زنی که از کار خود استعفا می‌دهد تا به شغل همسر خود برسد و به او کمک کند و بعد از سه سال که آنها قطع رابطه می‌کنند خود را بیکار و نیازمند می‌بیند.
چرا زنان در روابط خود را فدای دیگران می‌کنند؟
زنان به دلایل زیادی این کار را انجام می‌دهند چون هزاران سال است که به زنان آموزش داده اند که خود را فدای شوهرانشان کنند. (علایق، استعداد، و شغل‌هایشان را و ….) چون مادران و مادر بزرگانمان خود را این گونه دیده‌اند . به عوض آن که تلاش کنیم رویا‌های خودمان را تحقق ببخشیم فدا کردن انها در راه مردانمان را نوعی ایثار و قربانی می‌دانیم. خیلی ساده است که بگوییم:
می توانم درسم را تمام کنم و یک مهندس شوم، اما دوست داشتم حمایت بیشتری از همسرم که در رشته عمران تحصیل می‌کرد، بکنم، بنا براین تصمیم گرفتم از حق خودم بگذرم. وقتی شخصیت خودتان را برای این که بیشتر دوست داشته شوید زیرا پا می‌گذارید نتیجه این خواهد شد که خودتان را کمتر دوست داشته باشید.

راه حل: چگونه از فدا کردن رویاها در روابطمان پرهیز کنیم
_ از تمامی رویا‌ها و خواسته‌های گذشته‌تان که بخاطر عشق شوهرتان زیر پا گذاشته‌اید لیستی تهیه کنید (درسته که سخته اما این کار را انجام دهید) تا در اینده دیگر مرتکب چنین کاری نشوید.
_رویاهایتان را تعقیب کنید و شخصیت خود را تمام و کمال بخاطر بسپارید و به خاطر شخصی به هر رنگی در نیاید به امید اینکه مردی را بیابید که بتواند شما را اغنا کند. هر چه زنی کامل‌تر باشید احتمال اینکه مستاصل شوید کمتر است و ارزش‌هایتان را کمتر زیر پا می‌گذارید.

دعواهای زناشویی تا کی؟!

دعواهای زناشویی تا کی؟!

 

شاید بارها برایتان پیش آمده که در حال گفت و گو با همسرتان هستید، اما گمان می‌کنید که او به حرف‌هایتان گوش نمی‌دهد یا اینکه هرچه سعی می‌کنید صحبت‌هایتان به نتیجه مناسب و دلخواهی برسد این‌طور نمی‌شود و برعکس پس از تمام شدن گفت و گو متوجه می‌شوید نه تنها حرف‌هایتان با هم یکی نشده و به یک نتیجه مشترک نرسیده‌اید، بلکه این گفت و گوی نامطبوع را با دلخوری از یکدیگر به پایان رسانده‌اید…

این قبیل مشکلات که این روزها خیلی همه گیر شده، به راحتی می‌تواند با گذشت زمان بنیان خانواده را سست کند و مشکلاتی اساسی را در زندگی مشترکتان به وجود بیاورد.
اما این مشکلات از کجا سرچشمه می‌گیرند؟ آیا نشانه تفاهم نداشتن شما با همسرتان است یا نشان دهنده نداشتن مهارت لازم برای یک گفت‌وگوی مطلوب؟

رایج‌ترین مشکلات زوج‌های جوان چیست؟
_ رابطه با خانواده‌ها
این از رایج‌ترین مشکلاتی است که اغلب زوج‌های جوان با آن مواجه می‌شوند و هرکدام سعی دارند که رابطه صمیمی سابق خود را با خانواده نگه دارند.

_ حسابدار خانواده کیست؟
در ابتدای زندگی مشترک، از آنجا که راهی طولانی در پیش است، طرفین می‌خواهند برای اطمینان خاطر بیشتر، سررشته امور را در دست بگیرند، اما حقیقت این است که شما در نهایت باید برای این کار تصمیمی بگیرید که هر دو از آن راضی باشید.

_ گذراندن تعطیلات
بعد از شروع یک زندگی مشترک، زن و شوهر دوست دارند تعطیلات شان را همان گونه که در دوران مجردی تصور می‌کردند سپری کنند، در چنین شرایطی ممکن است که نظرات متفاوتی در خصوص نحوه گذراندن تعطیلات عنوان شود.

_ معاشرت با دوستان
بعد از ازدواج، معاشرت کردن با دوستان متأهل از سرگرمی‌های پرطرفدار زوج‌های جوان است. زن و شوهر سعی می‌کنند دوستان خود را به یکدیگر معرفی کرده و باب معاشرت با آن‌ها را باز کنند. در این مورد، رقابتی پنهانی ممکن است به وجود بیاید که تنها چاره آن، صحبت کردن در این مورد است.

_ تربیت بچه‌ها
اگر زن و شوهر در این مورد به اتفاق نظر نرسند، در آینده کوچک‌ترین دردسری را که کودک شان بیافریند به گردن یکدیگر خواهند انداخت که نتیجه آن، کدورت‌هایی است که به سختی از یاد می‌رود.

تصمیم گیری مشترک، تحمیل نظرات نیست
آیا درست است که همیشه یکی از دو نفر تصمیم بگیرد و انتظار داشته باشد که دیگری آن را قبول کند؟ آیا در صورتی که نظرها متفاوت باشد، درست است که همیشه یکی به سود دیگری کنار برود؟ مسلماً نه… بدیهی است که در هیچ زندگی زناشویی‌، جای اختلاف نظر خالی نیست و این اختلاف نظرها به شرط کوچک و بی اهمیت بودن، به زندگی هیجان می‌بخشد و آن را از یکنواختی نجات می‌دهد.

این ۲ نکته را روی دیوار خانه‌تان بنویسید
سعادت زناشویی، حفظ شادابی و طراوت عشق، مستلزم این است که زن و مرد نظر خود را ابراز کرده، ریشه و علل اختلاف نظر را بررسی و زمینه را برای گرفتن تصمیم مشترک فراهم کنند. زن و شوهر باید این واقعیت را پذیرا شوند که وجود اختلاف نظر در زندگی زناشویی، اجتناب ناپذیر است و در این صورت اگر به دنبال خوشبختی هستند، سعی کنند نظرات شان را هرچه بیشتر به هم نزدیک کنند.

یک راهنمای فوق‌العاده برای اینکه از شر بگو مگوها خلاص شوید :
دستور آشپزی برای همه زوج‌های جوان :
مواد لازم برای گرفتن تصمیم مشترک:
گذشت
ابراز حسن نیت
سعی کنید هیچ وقت نگویید
کی حق دارد؟
کی حق ندارد؟
کدام درست است؟
کدام غلط است؟

۱۰ نکته مهم در زندگی زناشویی که هر زن و مردی باید بداند

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowDJF0uH2uRQ2t.jpg

از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع‌کردن صحبت طرف مقابل‌تان،‌ خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان می‌توانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ می‌توانید در بین صحبت‌های همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تایادتان نرود

تصور کنید که دو کودک در حال بازی هستند. یک دفعه صدای فریادشان بلند می‌شود که : ازت بدم میاد … ازت متنفرم … اما چند دقیقه بعد باز هم می‌بینید که دارند با هم بازی می‌کنند و خوشحالند. گاهی دو آدم بزرگسال هم در روابط‌شان به همین شکل هستند. فقط کافی است در نیمکت کنارشان بنشینید و آنها را نگاه کنید. تا به حال این تجربه را داشته‌اید؟
سؤال جالب اینجاست چه اتفاقی برای کودکان می‌افتد که ‌آنها ۵ دقیقه پیش دشمن بودند و در حال حاضر باز هم  با هم بازی می‌کنند؟ جواب این سؤال ساده است. آنها شادی را به جای برقراری عدالت انتخاب می‌کنند. آنها لحظه‌شان را می‌بینند و سعی می‌کنند  از بازی‌شان لذت ببرند. بزرگ‌ترین مشکلات ما هم اگر تنها مانند کودکان رفتار کنیم،‌ حل می‌شوند. البته زندگی زناشویی همیشه به  سادگی بازی‌های کودکانه نیست اما همیشه یکسری نکات کلی و البته ساده برای مقابله با مشکلات زندگی وجود دارد. با رعایت این۱۰ نکته با تنش‌های زندگی‌تان خداحافظی کنید.
۱ – زبان‌تان را گاز بگیرید
 انتقاد و قضاوت را بس کنید. بیشتر مردم از همان اول رابطه که مرحله عشق ورزیدن است شروع به انتقاد می‌کنند. به یاد داشته باشید که هیچ‌کس نمی‌تواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسین‌شدن مورد انتقاد قرار بگیرند. انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را می‌دهد که او به اندازه کافی برای شما خوب نیست. این حس (به خصوص برای مردها) سردشدن رابطه را به دنبال دارد. قبل از هر چیز سعی کنید همسرتان را بشناسید و بعد از آن تفاوت‌های قابل قبول همدیگر را بپذیرید.
۲ – متفاوت سپاسگزاری کنید
درباره تفاوت‌ها شفاف‌سازی کنید. اینکه تفاوت را چه معنی می‌کنید، مهم است. ما همیشه حقایق را از بین فیلترهای متفاوتی رد می‌کنیم که وجود آن فیلترها به فرهنگ، ‌جنسیت و خانواده بستگی دارد. تنها شرط یک ازدواج خوب، حفظ کردن عشق در رابطه است. می‌توانید همسرتان را در نوع سپاسگزاری‌تان غافلگیر کنید. اگر او چیزهایی را همیشه دوست داشته که شما با آن مخالفت می‌کردید، می‌توانید با موافقت خود به او حس متفاوت بدهید. اگر همسرتان همیشه تیر و کمان دوست داشته و به نظر شما خرید تیرو کمان از خرج‌های غیرضروری زندگی بوده، ‌می‌توانید با پس‌اندازهایی که برای  تفریح خود کنار گذاشته‌اید،‌ برایش یک تیروکمان بخرید.
 از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع‌کردن صحبت طرف مقابل‌تان،‌ خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان می‌توانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ می‌توانید در بین صحبت‌های همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تایادتان نرود
خواندن این مطلب را به شما عزیزان پیشنهاد می کنیم :
هدایای تصویری روز مادر
۳ – معذرت‌خواهی کنید
شما می‌توانید بگویید که من به دلیل مشکلاتی که باعث آن شدم، معذرت می‌خواهم. در هر رابطه‌ای این بهترین شکل معذرت‌خواهی است. اصلا مهم نیست شما چقدر مقصر هستید حتی اگر ۱۴درصد تقصیرها گردن شماست برای آن قسمت معذرت‌خواهی کنید. ازدواج وقتی خوب پیش می‌رود که حداقل یک نفر بتواند معذرت‌خواهی کند. غرور داشتن در رابطه زناشویی چیز قابل قبولی نیست. معذرت‌خواهی در نهایت روح بزرگ شما را نشان و حس بهتری به‌زندگی‌تان می دهد.
۴ – خوب گوش‌دادن را تمرین کنید
دفاع از خود را بس کنید. این مشکلی را حل نمی‌کند. سعی کنید شنونده خوبی باشید. خوب گوش‌دادن بهترین هدیه‌ای است که می‌توانید به شریک زندگی‌تان بدهید. از همین حالا تمرین کنید تا بتوانید بدون قطع کردن صحبت طرف مقابل‌تان،‌ خوب گوش کنید. بعد از صحبت همسرتان می‌توانید از او بپرسید که آیا نوبت من شده که حرف بزنم؟ می‌توانید در بین صحبت‌های همسرتان یکسری چیزها را یادداشت کنید تا یادتان نرود. در نهایت بحث می‌توانید یک نتیجه‌گیری داشته باشید. اگر به دنبال نتیجه هستید باید صبور باشید. هنگامی که هر دوی شما کنترل اعصابتان را از دست بدهید نتیجه این می‌شود که همسرتان با عصبانیت به درون اتاق می‌رود و در را به هم می‌کوبد. نگذارید بحث‌تان به این شکل بی‌نتیجه بماند. اگر شما آرام باشید همسرتان هم آرام می‌شود و از حرف‌های شما بل نمی‌گیرد.
۵ – دلگرمی بدهید
همیشه در ابتدای هر رابطه  همه چیز گل و بلبل است و عادت داریم فقط نکات مثبت را ببینیم. اگر بعد از مدتی دیدیم بعضی مسائل آنطور نیستند که ما فکر می‌کردیم  باید سعی کنیم بقیه چیزها را خراب نکنیم. همسر ما حتما نکات مثبتی هم دارد. معمولا بازسازی روابط سخت است اما غیرممکن نیست. برای نگه داشتن ازدواج‌تان باید کاری کنید که همسرتان احساس ارزشمندی و برگزیدگی کند. معمولا  افرادی که ازدواج‌های طولانی‌تری دارند،‌ می‌فهمند چطور باید به همدیگر توجه کنند. این درک باعث می‌شود که فضایی صمیمی در خانه به وجود بیاید و در مقابل هم  شما می‌توانید انتقادهای سازنده‌تان را پیش ببرید. به عنوان مثال وقتی همسرتان دارد با برادرش شوخی می کند حتی اگر از نوع شوخی‌اش خوش‌تان نیامده اما به او بگویید شیوه‌ای که او برای شوخی استفاده کرده را دوست دارید. همسر شما از انتقاد سازنده‌تان استفاده نمی‌کند مگر اینکه فضایی از عشق و احترام وجود داشته باشد.
۶ – روی خودتان تمرکز کنید نه همسرتان
همیشه حق با شما نیست. همیشه این شما نیستید که درست می‌گویید. سعی کنید کمی از اختلاف‌تان فاصله بگیرید و از دور نگاه کنید. حالا وقت آن است که درست ببینید. حتما به همین شکل است که طرف مقابل هم مقصر است اما به خود یادآوری کنید که من هم بی‌تقصیر نبودم. اگر هر یک از ما آدم‌های منطقی‌تری باشیم روابط‌مان بی‌تنش‌تر خواهد بود. روی خودتان تمرکز کنید و سعی کنید برای اصلاح نقص‌هایتان تلاش کنید.
۷ – تحت شرایط استرس‌زا، ‌فشار نیاورید
همیشه شرایط سختی در ازدواج پیش می‌آید. این شرایط می تواند شامل شرایط بی‌کاری،‌ فشار مالی یا حتی بیماری یکی از طرفین باشد. مثلا کسی را تصور کنید که فردا صبح عمل جراحی مهمی دارد. همسر او می تواند شب قبل از عمل جراحی فضایی از غم‌وغصه را در خانه به وجود آورد یا اینکه یک مهمانی بگیرد و تمام دوستان با روحیه همسرش را دعوت و سعی کند آن شب از فکر کردن به نتیجه عمل دوری کنند. انتخاب‌های ما در زندگی خیلی مهم هستند. مثلا یک همسر هم می‌تواند بنشیند و آنقدر فضا را ناراحت‌کننده کند تا به حدی برسد که یک دغدغه جدید هم به وجود بیاید. شما در شرایط سخت زندگی‌تان باید از به وجود آمدن  فشار جدید جلوگیری کنید.
۸ – همه چیز در جزئیات خلاصه می‌شود
اگر همسر شما یک روزهایی به دلیل شرایط کاری‌اش بداخلاق و نا آرام می شود، اگر خیلی صبح‌ها برای شما چای می ریزد اما یک روز صبح با عصبانیت در را به هم می‌کوبد. این دلیل نمی‌شود که بگویید همسر من هیچ‌وقت من را درک نمی‌کند. نکات مثبت را همیشه در یادتان نگه دارید، این باعث می‌‌شود که عصبانیت شما قابل کنترل شود. اگر گاهی خلق و خوی او با توجه به شرایطی که خارج از فضای خانه دارد تغییر می‌کند،‌ شما هم راه بیایید. از او تعریف کنید. به او بگویید که چقدر از با او بودن لذت می برید و خوشحال هستید. گاهی لازم است که حتی کوچک‌ترین مهارتش را بزرگ کنید و بگویید که عزیزم تو در این کار بهترین هستی. به جزئیات رابطه‌تان دقت کنید و همه چیز را یک وظیفه ندانید. این مسائل صمیمیت رابطه را بیشتر و تنش‌ها را کمتر می‌کند.
۹ – تنها شما می‌دانید که باید چه کار کنید
تمام مجلات سبک زندگی پر هستند از روش‌هایی که شما می‌توانید برای به وجود آوردن یک زندگی عاشقانه به کار گیرید. اما در آخر باید بدانید که شما به هیچ‌کدام از این توصیه‌ها نیاز ندارید. شما تنها کسی هستید که می‌دانید باید چه کاری انجام دهید. اصلا مهم نیست که چقدر از ازدواج‌تان گذشته یا چقدر احساس صمیمیت نسبت به زندگی مشترک‌تان دارید، ‌مهم این است که بعد از ورق زدن این صفحات ۳ عمل خاص را برای بهبود مسائل در زندگی‌تان به کار ببرید.
۱۰ – راه مخصوص خودتان را پیدا کنید
شاید خیلی از راه‌ها را امتحان کرده باشید،‌ اما باید بتوانید راهی را که مختص زندگی خودتان است پیدا کنید؛ راهی که برای خوشحال کردن و به صمیمیت رسیدن با همسرتان جواب بدهد. این روش را یکی از همکاران ما پیاده کرده و به نتیجه رسیده به همین دلیل این سه روش را به عنوان مثال با شما درمیان می‌گذاریم.
– من توانستم شام مورد علاقه‌اش را بپزم و وقتی او بعد از کار به‌منزل برگشت با میز شام چیده روبه‌رو شود.
– آخر ماه تمام وسایل شخصی‌ام را ریختم و بعد از دسته‌بندی همسرم با اتاق مرتب شده‌ام رو به رو شد.
– به او گفتم که می‌خواهم صبح روز جمعه زمانم را طوری تنظیم کنم که درباره نگرانی‌ها و دلمشغولی‌هایش صحبت کنیم.

بگردید و ۳ روش مخصوص به خود و رابطه‌تان را پیدا کنید. بدانید که تنها قدم اول و شروع گردگیری رابطه سخت است.

 

منبع:سیب سبز