روابط زناشویی
عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست می خورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه می شوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشته اید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلی ها این کار را انجام داده و با موفقیت روبه رو شده اند. ما روش آن را به شما آموزش می دهیم.
حتماً شنیده اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم ها توصیه می کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه ها، گاه برای این هستند که هم خانم ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم های متاهل در جاده ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده ام. به آنها توجه کنید.
چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!
بر خلاف تصور برخی از خانم ها، مردها از زن هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی آید. آنها زن های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می دهند. زنی که سرد و بی عاطفه است به اندازه ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی خواهند نقش یک تکیه گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی آید. یک زن داتاً سعی می کند موقعیت های جدی و موقعیت های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می دانند و برای هر کاری می خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه ی کمبودها و کاستی های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.
چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!
بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد ها با زن هایی که تمام زندگی شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی آیند. همچنین از زن هایی که سخت خرید می کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه ها می شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می کنند، سراغ خریدنش هم نمی روند. زن هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند. گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم هایی که زیاد خرید می کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید ها همراهی شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.
چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!
مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه هایشان، چک کردن تلفن ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن هاست. به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس ها رفتار کنید و زندگی تان را وارد همان چالش هایی کنید که از آنها می ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه های زندگی مشترک تان را محکم تر کنید. متاسفانه برخی خانم ها با مردهایی ازدواج می کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل های بیش از اندازه می خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال های روانی و رفتاری خود خانم ها دارد. اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می دهد یا… او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!
چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!
همه می دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می کند و به سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می دهد، عصبانی می شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می شوند. اگر می خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ وقت با حدس زدن جمله هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی تان را خدشه دار نکنید.
چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!
بخواهید یا نخواهید، مردها از زن هایی که برای رسیدن به خواسته هایشان از در تهدید وارد می شوند بیزارند، پس اگر می خواهید رابطه تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی دهد، مشکل تان بزرگ تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید .
چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید !
متاسفانه برخی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش خارج می شود، دربست در اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن ها هم زندگی شان را محدود به همسرشان می کنند و چون از همه فرصت ها و خواسته هایشان می گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی خورد.
چراغ قرمز هفتم: از زن های دیگر بدگویی نکنید!
برخی از خانم ها گمان می کنند توجه همسرشان به زن های دیگر، تقصیر آن زن هاست، در نتیجه می خواهند با بدگویی از آن زن ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن ها فکر می کنند، تحقیر خانم های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب های آنها می تواند تصور همسرشان را نسبت به زن های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف هایی است که مردها از شنیدن شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی دهند که شما چه نظری در مورد خانم های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می خواهند می بینند؛ پس با انتقال این قضاوت های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.
در آقایان بیشتر از خانمها دیده میشود؛ پیش میآید که بعضی مردها درگیر چنین روابطی شوند.
وقتی بین زوجها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم میشود و دیگر خبری از احساس شور و هیجان نیست.
در زندگی زناشویی افراد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.
زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج میدهند، احتمال آنکه به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.
زن و شوهر ممکن است بهدلیل رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب میکنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار میدهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی میکند. این مورد در زنان شایع است، چرا که دائما زنان به این فکرند تا کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.
بعضی افراد که در روابط جنسی به مشکل برمیخورند به جای آنکه از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی میکنند به همسرشان خیانت کنند.
گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی میروند و به اصطلاح میخواهند ببینند چه خبر است.
یکی دیگر از دلایل، ایجاد بی مهری است. مثلا زمانی که یکی از طرفین به دفعات به همسرش بگوید تو را ترک میکنم، حس ناامنی در او به وجود خواهد آمد.
این انتظارات میتوانند در مسائل زناشویی و مادی باشند، هرکدام به نوعی به زندگی آسیب میرسانند.
منبع : زندگی ایده آل
دانشمندان دریافتهاند که بخشی از مغز که مسئول کنترل بر نفس است با کمبود خواب تحت تاثیر قرار گرفته و میتواند به تصمیمات بسیار نادرست منجر شود.
از آنجایی کنترل بر نفس تا حد زیادی تعیینکننده میزان مقاومت انسان در برابر وسوسههاست، خواب دارای وقفه میتواند بدین معنی باشد که افراد بیشتر از حد افراط کرده و برای مثال به خیانت روی میآورند.
منطقه قشر پریفرانتال مغز بر کنترل نفس تاثیر گذاشته و نیروی آن با گلوکز تامین میشود.
هنگامی که افراد از کنترل نفس استفاده میکنند، از گلوکز استفاده کرده و با کاهش این ماده، تصمیمات نادرست بیشتر میشود.
کمبود خواب، میزان گلوکز قشر پریفرانتال را که در زمان خواب بازیابی میشود، کاهش میدهد. کمبود گلوکز منجر به تاثیر مستقیم بر روی کنترل نفس شده که به معنی قرار گرفتن افراد در معرض وسوسه است. شاید حتی میزان کمی از کم خوابی بتواند فرد را از کنترل نفس خود محروم کند.
دانشمندان در پژوهش خود تنها ۲۲ دقیقه اختلاف میان خواب افرادی که خیانت کردهاند و دیگران، مشاهده کردند. این در حالیست که پیش از این دانشمندان نشان داده بودند که کمبود خواب باعث کاهش میل جنسی شده و همچنین خستگی و تنش را به همراه دارد.
همچنین از مضرات کمخوابی باید به این امر اشاره کرد که منجر به چاقی میشود.
منبع: isna.ir
فهمیدن اینکه آیا یکی از همین مردهای اطرافتان، مرد زندگی شماست یا نه، کمی زمان میبرد. پس با نشانههای یک مرد رویایی آشنا شوید و ببینید که چه کسی در اطرافتان این نشانهها را در رفتارهایش بروز میدهد.
تصور معنای واژه «مرد بدقلق» کار سختی نیست. برخی از کسانی را می شناسیم که کنار آنها بودن و تحمل رفتارشان به هیچ وجه آسان نیست. البته زن بد قلق هم کم نیست و این نوشتار چگونگی رفتار با مردان بدقلق را یادآوری می کند .
_ زمان حرف زدن خود را با دقت انتخاب کنید. بسیار مهم است که بدانید در فضای آشوب زده درگیری، امکان گفت و گوی منطقی وجود ندارد.
در ارتباط برقرار کردن با شوهرتان به طور معمول با مواردی روبه رو می شوید که ما آنها را در قالب ۳ شکایت رایج زنان عنوان می کنیم.
برخی زن ها می گویند که شوهرشان هنگامی که ناراحت یا افسرده است، صحبت نمی کند. این سکوت شما را عذاب می دهد چون در مقابل چنین سکوت هایی، فکرهای عجیب و غریبی به ذهنتان خطور می کند و می خواهید سردر بیاورید که چه مشکلی برای همسرتان پیش آمده است.
نوع گفت و گوی زن ها، گفت و گوی آزاد است و اغلب همین موضوع باعث می شود که مردان دنبال حرف را نگیرند در صورتی که خانم ها به جزئیات در گفت و گوها علاقه مند هستند و انتظار دارند که شوهرشان در این نوع گفت و گو شرکت کند اما مشکل کار اینجاست که مردها نمی دانند چگونه می توانند این کار را انجام دهند.
بعضی زنان گله می کنند، هنگامی که شوهرشان از سرکار به خانه می آید به آنها می گوید حوصله صحبت کردن ندارد چون خیلی خسته است اما اگر همان موقع یک دوست با آنها تماس بگیرد زمان زیادی با او صحبت می کند. اینگونه مشکلات از آنجا نشأت می گیرد که: برای زن، گفت و گو نشان دهنده دلبستگی، علاقه و محبت است اما برای مرد گفت و گو یعنی؛ کار.
باید بدانید که مردان مثل زنان نمی توانند بی مقدمه شروع به صحبت کردن کنند یا از روی احساسات شان با شما بحث کنند. پیدا کردن یک زمان مناسب برای جلب رضایت همسرتان برای هیچ خانمی کار مشکل و پیچیده ای نخواهد بود، فقط کافی است کمی از ذکاوت زنانه خود استفاده کنید.
در این صورت کار شما کمی مشکل خواهد بود. توجه داشته باشید که با زنان وقتی که احساساتی شوند نمی توان منطقی صحبت کرد. این احساسات می تواند غم، اندوه، شادی، هیجان، یأس و… باشد. با این اوصاف شاید به فکرتان خطور کند که صحبت کردن با زنان کار دشواری است و پیش خودتان بگویید: «پس کی می شود با او صحبت کرد» در مقابل این سؤال، باید بگوییم درست است که زنان روحیه حساسی دارند و خیلی زود احساساتی می شوند اما شما به عنوان همسر و شریک زندگی اش تنها فردی هستید که اجازه دارید به عمق این احساسات وارد شوید و او را آرام کنید.
زن و شوهرهای مدرن مانند قدیمی ها با هم صمیمی و یکدل نیستند ؛ آنها به همدیگر اعتماد ندارند. به جای صحبت کردن در مورد مسائل و حل کردن آنها ، بحث و جدل کرده و آن را پیچیده تر می کنند.
اما به طور کلی این ۴ دسته از مسائل هستند که این مشکلات را تشکیل می دهند :
به یک مشاور خانواده مراجعه کنید.
اگر زوج ها بتوانند یاد بگیرند که با یکدیگر برنامه ریزی کنند این مسائل بوجود نخواهد آمد. به عنوان مثال ،می توانند مقداری از پول را خرج و باقیمانده را پس انداز کنند.در ضمن ، بار مالی خانواده نباید بر دوش یک نفر باشد.
اگر همسرتان به تمیزی و نظافت خانه اهمیتی نمی دهد از او طلب کمک کنید. صراحتا از او درخواست کنید که به شما کمی کمک کند تا بتواند در حس مسئولیت پذیری نسبت به تمیزی و نظافت خانه مشترک تان با شما شریک باشد.
توصیه می کنیم حداقل یکسال قبل از تصمیم به بچه دار شدن در مورد روش های تربیتی کودکان تان با یکدیگر گفتگو کنید. روش های خود را بیان داده و دلیل هر کدام را برای دیگری توضیح دهید. و سعی کنید در آخر با یکدیگر به یک نتیجه مشترک برسید.
یکی از آگاهیهای لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق میدهند.
بسیاری از زوجها علی رغم حسن نیتشان، به روشهای متفاوتی باعث دلسردی همسرشان میشوند. گاهی به یکدیگر احترام نمیگذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمیگیرند، گاهی قدرتطلبی میکنند و گاهی تحقیر و سرزنش.
نوع برخورد هر انسانی، نمادی از سلامتی روان و آگاهی اوست. برای آنکه برخورد سالمی داشته باشیم در ابتدا باید روان سالمی داشته باشیم. اگر مشکلات ارتباطی ناشی از مشکلات درونی نباشد، مهارتهای ارتباطی پیشقدم میشوند.
یکی از آگاهیهای لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق میدهند.
در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد کننده اشاره میکنیم:
سلطه پذیری
گاهی احساس میکنیم، برای اینکه کارها خوب پیش رود باید ما کارها را انجام بدهیم. برای همین هم است که نظر همسرمان یا پیشرفتهای او را نمیبینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیرکانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار میدهند.
ترساندن
کمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس میشود. همسرانی که توقع دارند همسرشان بر اساس ملاکهای کمالگرایانه آنها عمل کنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال میدهند.
تصدیق نکردن پیشرفت
وقتی پیشرفتهای همسرتان را تصدیق نمیکنید باعث دلسرد شدن همسرتان میشوید. تصدیق کردن پیشرفتهای همسر باعث تشویق آنها برای تغییر میشود.
حساسیت بیش از حد
وقتی همسری میخواهد برتر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس میشود، چرا که این اعتقاد اشتباه را دارد که وقتی کسی میشوم که از دیگران سرتر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یک دوست خود صحبت میکند یا از لباس قشنگ کسی حرف میزند، طرف مقابل این صحبتها را کنایه از نواقص خود میبیند و واکنش نشان میدهد. این نوع رفتارها ممکن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا که هم منظور او را بد تعبیر کردهاید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستادهاید
آگاهی از رفتارها و تاثیر آن بر طرف مقابل میتواند ما را در بهبود یک رابطه کمک کند. دلسرد کردن همسر، در واقع تلاش برای خاموش کردن آتش یک زندگی پویا، انرژی دهنده و صمیمی است. توانایی در برخوردی موثر، چیزی است که بر اثر دقت و تمرین به دست میآید. باید برای جلوگیری از رفتارهایی که به روابط و در نهایت به زندگی ما لطمه میزنند برنامهای داشته باشیم.
زمانی که زن صمیمانه شوهرش را بدون آن که بخواهد او را تغییر دهد، بپذیرد و باور داشته باشد، شوهرش احساس می کند که نیاز او به پذیرفته شدن از سوی همسرش برآورده شده است.
– اعتماد
، تفاوت های بسیاری در بین زن و مرد وجود دارد و عدم شناخت و آگاهی نسبت به این تفاوت ها گاه باعث ایجاد مشکلات فروانی در روابط و زندگی زناشویی ایجاد می کند. و به همین دلیل در این مقاله به وجود نیازهای اساسی که یک مرد در روابط دارد و همسرش باید به آنان توجه ویژه داشته باشد.