تنها راه تغییر یافتن یک تصمیم واقعی است.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

روابط زناشویی

چطور میشه معشوق خود را فراموش کرد ؟!

عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست می خورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه می شوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشته اید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلی ها این کار را انجام داده  و با موفقیت روبه رو شده اند. ما روش آن را به شما آموزش می دهیم.

 راههای فراموش کردن عشق


مراحل

 

 

بخش اول: تغییر دیدگاهتان
۱. بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید. اگر تصور می کنید نمی توانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوق العاده ای را با هم گذرانده اید و بخش مهمی از قلبتان را به او داده اید. حالا که تصمیم گرفته اید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعی اش را ببینید.

 

 

• اگر به شما دروغ می گوید یا فریبتان می دهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمی آید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگی تان را پیش ببرید.

 

 

• همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمی توانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز می توانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیده اش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.

 

 

• به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشق های بیشتر، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست می آورید. اگر خودتان، خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدی تان چطور می تواند باورتان کند؟
۲. درک کنید که آدم های دیگری هم هستند–فقط شما نمی بینید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشته اید که شما را به نقطه ای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمی بینید. فراموش کردن سخت ترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.

 

 

• همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامه مان پیش می رود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگی شان با آدم های زیادی رابطه عاشقانه برقرار می کنند. 

 

 

• سعی کنید خوش بین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود می شناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوش بین بودم کمکتان می کند زودتر فراموش کنید.
۳. بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرف مقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشته اید. این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمی دانسته است که شما چقدر عاشقش بوده اید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوست داشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد.

 

 

• اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشته اید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح می دهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟

 

 

• درگیر این ایده نشوید که «شاید کس بهتری را پیدا نکنم». نباید هیچوقت خودتان را اسیر کسی کنید که به دردتان نمی خورد. بیرون بروید، به استانداردهای خودتان باور داشته باشید و سعی کنید کسی که می خواهید را پیدا کنید.بهتر است مستقل و شاد باشید تا در رابطه با کسی که به فکرتان نیست.
۴. اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفته اید و هیچ جوابی دریافت نکرده اید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است. 

 

 

• با یک فرد بی طرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانواده تان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بی طرف سبک ترتان می کند و کمک می کند زودتر فراموش کنید.

 

 

• با درد به طرقی سازنده برخورد کنید. وانمود نکنید که غصه ای ندارید. راه های فرار خلاقانه ای پیدا کنید مثل هنر یا گفتگو تا دردتان را از طریق آن بیرون بریزید. سعی کنید بیشتر وقت ها به آن فکر نکنید زیرا فکر کردن مداوم به آن بدترش می کند.
۵. تصمیم بگیرید می خواهید همچنان دوست بمانید یا نه. به خودتان بستگی دارد. خیلی سخت است که دوستی یک عشق قدیمی را با استقلال تازه تان در کنار هم داشته باشید. بیشتر افراد تصور می کنند آسان تر است که یک دوستی دور با فردمقابل نگه دارید اما تصمیم با خودتان است.
بخش دوم: برگرداندن استقلال شخصی
۱. به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث می شود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید.

 

 

• با محلی ها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایده ای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلی ها معاشرت کنید، به داستان هایشان گوش دهید و خوش بگذرانید. 

 

 

• زمان هایی را به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد شوید. اگر نتوانید به تنهایی شاد باشید، چطور فردی که قرار است بعدها به زندگی تان بیاید می تواند با شما شاد شود؟
۲. به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانواده تان در هر شرایطی در دسترس شما هستند – از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی می کنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانواده تان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت.

 

 

• برای اتفاقاتی که می افتد به نزدیک ترین دوستتان پناه ببرید. اگر آمادگی شنیدن نصیحت دارید، از دوستتان بخواهید این کار را بکند. بهترین دوست شما از دیدی شما را می بیند که خودتان نمی توانید و دیدگاهی واقعاً تازه به شما خواهد داد. دوست نزدیک شما هر کاری هم که نتواند بکند، فرصتی برای بیرون ریختن حرف های دلتان در اختیار شما قرار می دهد و باعث می شود فکر کنید ارزشمندید.
۳. همه یادگاری های رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکس ها، یادداشت ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحت کننده ای است اما روحیه تان را بهتر خواهد کرد.

 

 

• به خاطر داشته باشید که برداشتن و دور کردن به معنی از بین بردن نیست. ممکن است دوست داشته باشید که همه یادگاری هایتان را نگه دارید، درست همانطور که ممکن است نخواهید آن فرد را به طور کل فراموش کنید. شاید دلتان بخواهد وقتی به کل رابطه را پشت سر گذاشتید، نگاهی به آن یادگاری ها بیندازید.
۴. همانطور که غصه می خورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلی ها تصمیم می گیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصله اش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانستید آن را فراموش کنید.

 

 

• چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی می بودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.

 

 

• فقط از طریق نوشتن نیست که می توانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راه های عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوق العاده خواهد بود.
۵. از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه می خورید که تصور می کنید به جسمتان آسیب می زند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید.
۶. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماه ها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدم های زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند. 

 

 

• خیلی ها تصور می کنند که اگر وارد رابطه های سرسری شوند کمک می کند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدم های جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطه هایی نشوید چون ارزشش را ندارد.

 

 

• از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دل شکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید. 

 

 

• خودتان باشید. مهم نیست که با چه کسی آشنا شوید، فقط باید خودتان باشید. برای اینکه کسی دوستتان داشته باشد، باید خود واقعی تان را به او نشان دهید. آنها باید بپذیرند که اشتباهاتشان را بپذیرند، آنها را برای پارتنر جدیدشان عنوان کنند و بدانند که پارتنرشان هم آنها را قبول می کند.
نکات

 

 

• کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگی تان تبدیل نکنید.

 

 

• وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی گذراند تلف نکنید.

 

 

• اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.

 

 

• یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او می اندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا می توانید از آن استفاده کنید.

 

 

• اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهی اوقات احساس ناراحتی و گریه باعث می شود حالتان بهتر شود.

 

 

• زمان بهترین دارو است.

 

 

• به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگی تان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.

 

 

• تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام های قبلی تان را چک نکنید.

 

 

• فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترین ها هستید!

چراغ قرمز هایی در روابط با همسر

همسر داری

حتماً شنیده اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم ها توصیه می کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه ها، گاه برای این هستند که هم خانم ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم های متاهل در جاده ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده ام. به آنها توجه کنید.


چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!

بر خلاف تصور برخی از خانم ها، مردها از زن هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی آید. آنها زن های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می دهند. زنی که سرد و بی عاطفه است به اندازه ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی خواهند نقش یک تکیه گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمی آید. یک زن داتاً سعی می کند موقعیت های جدی و موقعیت های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می دانند و برای هر کاری می خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه ی کمبودها و کاستی های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.

چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!

بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد ها با زن هایی که تمام زندگی شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی آیند. همچنین از زن هایی که سخت خرید می کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه ها می شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می کنند، سراغ خریدنش هم نمی روند. زن هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند. گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم هایی که زیاد خرید می کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید ها همراهی شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.

چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!

مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه هایشان، چک کردن تلفن ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن هاست. به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس ها رفتار کنید و زندگی تان را وارد همان چالش هایی کنید که از آنها می ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه های زندگی مشترک تان را محکم تر کنید. متاسفانه برخی خانم ها با مردهایی ازدواج می کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل های بیش از اندازه می خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال های روانی و رفتاری خود خانم ها دارد. اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می دهد یا… او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!

چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!

همه می دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می کند و به سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می دهد، عصبانی می شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می شوند. اگر می خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ وقت با حدس زدن جمله هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی تان را خدشه دار نکنید.

چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!

بخواهید یا نخواهید، مردها از زن هایی که برای رسیدن به خواسته هایشان از در تهدید وارد می شوند بیزارند، پس اگر می خواهید رابطه تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی دهد، مشکل تان بزرگ تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید .

چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید !

متاسفانه برخی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش خارج می شود، دربست در اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن ها هم زندگی شان را محدود به همسرشان می کنند و چون از همه فرصت ها و خواسته هایشان می گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی خورد.

چراغ قرمز هفتم: از زن های دیگر بدگویی نکنید!

برخی از خانم ها گمان می کنند توجه همسرشان به زن های دیگر، تقصیر آن زن هاست، در نتیجه می خواهند با بدگویی از آن زن ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن ها فکر می کنند، تحقیر خانم های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب های آنها می تواند تصور همسرشان را نسبت به زن های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف هایی است که مردها از شنیدن شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی دهند که شما چه نظری در مورد خانم های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می خواهند می بینند؛ پس با انتقال این قضاوت های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.

۹ علت اصلی خیانت !

بیشتر خانم‌‌ها این کابوس را دارند که همسرشان سراغ زنی دیگر برود به‌خصوص اینکه هر روز در اطراف‌شان زندگی‌هایی را می‌بینند که به دلیل همین موضوع از هم پاشیده‌ و تمام عشق و محبت روزهای اول ازدواج نابود شده‌است.
در این مواقع مدام سؤال‌های متفاوت و تکراری در ذهن رژه می‌روند مثل اینکه « چرا اینگونه شده؟ مگر زن او چه چیزی کم داشت؟ او که از هر نظر زنی کامل و نمونه بود. چرا شوهرش قدر او را ندانست؟اگر چنین بلایی بر سر زندگی من بیاید چه کنم؟ » و انواع این پرسش‌ها که احتمالا هم پاسخ صددرصدی برای آنها وجود ندارد. ما در این مطلب سعی کرده‌ایم به بعضی از این سؤالات پاسخ دهیم تا شاید بتوان از این واقعه تلخ پیشگیری کرد.

 

۹ علت مهم خیانت
۱ – حس تنوع طلبی :
در آقایان بیشتر از خانم‌ها دیده می‌شود؛ پیش می‌آید که بعضی مردها درگیر چنین روابطی شوند.

۲ – سردی روابط :
وقتی بین زوج‌ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می‌شود و دیگر خبری از احساس شور و هیجان نیست.

۳ – سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر :
در زندگی زناشویی افراد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برای‌شان یکنواخت و تکراری شده باشد.

۴ – ازدواج های اجباری :
زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می‌دهند، احتمال آنکه به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

۵ – انتقام گرفتن :
زن و شوهر ممکن است به‌دلیل رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می‌کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می‌دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می‌کند. این مورد در زنان شایع است، چرا که دائما زنان به این فکرند تا کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.

۶ – برآورده نشدن نیازهای جنسی :
بعضی افراد که در روابط جنسی به مشکل برمی‌خورند به جای آنکه از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلات‌شان را حل کنند، سعی می‌کنند به همسرشان خیانت کنند.

۷ – کنجکاوی :
گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می‌روند و به اصطلاح می‌خواهند ببینند چه خبر است.

۸ – احساس ناامنی در رابطه :
یکی دیگر از دلایل، ایجاد بی مهری است. مثلا زمانی که یکی از طرفین به دفعات به همسرش بگوید تو را ترک می‌کنم، حس ناامنی در او به وجود خواهد آمد.

۹ – داشتن انتظارات و رفتارهای غیرمعقول :
این انتظارات می‌توانند در مسائل زناشویی و مادی باشند، هرکدام به نوعی به زندگی آسیب می‌رسانند.
بگوییم خیانت یا نامهربانی؟
اگر یک مرد با زنی غیر از همسر خود در ارتباط باشد، از نگاه عموم خیانت محسوب می‌شود اما اگر همین مرد مدارکی را دال بر مشروع بودن رابطه اش به قانونگذار ارائه دهد، ازدواج دوم است و از نگاه قانون دیگر خیانت نیست در حالی که خانواده این رفتار را یک نوع خیانت می‌دانند. پس می‌توان گفت این جامعه و قانون یک جامعه است که میزان خیانت و نا مهربانی را مشخص می‌کند.
زنان،قدرت مقابله با خیانت را دارند
زنان قدرت کافی برای مقابله با خیانت را دارند تنها کافی است از این باور که همه مردها مثل هم هستند و جز به رابطه جنسی به چیز دیگری فکر نمی‌کنند دست بردارند و در جهت بهبود شرایط زندگی مشترک خود تلاش کنند. لازم است زنان بیاموزند که برای مردان مهم‌ترین چیز در زندگی مشترک این است که ارزشمند و مورد احترام باشند و به آنها نشان دهند که تا چه اندازه به او احترام می‌گذارند و او را توانمند می‌دانند.
چند نوع خیانت داریم؟!
خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع متفاوتی است:
۱ – خیانت رفتاری :
منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط‌های جنسی تشکیل می‌دهد و در جامعه ما نیز رایج است.
۲ – خیانت ذهنی :
افرادی که در فکر و تخیلات‌شان مدام به شخصی دیگر می‌اندیشند و از آنجا که زاده ذهن‌شان است، آن فرد شخصی ایده‌آل به شمار می‌آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می‌آفریند، زیرا آن شخص دائم شریک زندگی‌اش را با فرد ایده‌آل ساخته ذهنش مقایسه می‌کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می‌شود.
۳ – خیانت کلامی :
در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می‌گیرند.
کدام مردان بیشتر خیانت می‌کنند
در این رابطه نمی‌توان قانون کلی صادر کرد اما گاهی می‌توان با توجه به تجربه گفت کدام مردها بیشتر احتمال دارد در زندگی زناشویی خیانت کنند اما هیچ قطعیتی وجود ندارد؟
بی اعتماد به نفس‌ها
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند و تصویر خوبی از خود در ذهن ندارند؛ برای آنکه عزت نفس شان را حفظ و تقویت کنند و به نوعی احساس منفی درونی‌شان را بهبود بخشند، می‌کوشند از طریق رفتارهای‌شان نشان دهند عزت نفس‌شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه‌هایی خارج از سیستم خانواده می‌گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ‌ها باعث ایجاد این تصورات می‌شوند. مرد می‌خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.
آنها که به دنبال هیجان هستند
افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسران‌شان قرار می‌گیرند، مثلا اشخاصی که کنترل‌های هیجانـــی ندارنــد یا اینکــه دچار ضعف شخصیت هستنــد. بـه خصوص آنکه یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند، زیرا برای‌شان تولید هیجان می‌کنند و این احساس را به دست می‌آورند که افرادی زرنگ‌ هستند و دیگران نمی‌توانند این قضیه را بفهمند.
اینکه فردی در جامعه همیشه کانون توجه باشد و همه را جذب خودش کند، می‌تواند بر شخصیت و رفتار او تاثیر منفی بگذارد. هرچند گاهی نوع تربیت، فرد را به سمتی سوق می‌دهد که عزت نفس پیدا کند و هرگز به فکر خیانت به همسر خود نیفتد.
مردان محو بقیه
در مواقعی که با مرد موردنظر خود به یک رستوران یا کافی شاپ می‌روید بهتر است به این نکته هم توجه داشته باشید که آن مرد تا چه اندازه محو شماست و با شما ارتباط چشمی دارد. آیا مستقیم به چشمان شما نگاه می‌کند یا بالای سر و شانه‌های‌تان را، یا مدام می‌چرخد و به پشت سرش نگاه می‌کند. آیا در هر جمعی تمامی حواس او متوجه شماست یا حضور شما برای او فرقی ندارد؟
مردانی با پدر خیانتکار
عوامل ژنتیک نیز در بحث خیانت موثر است، چراکه بسیاری از ویژگی های شخصیتی که برشمردیم همگی به ژنتیک مربوط است، اما احتمال دارد فاکتور ژنتیک تحت تاثیر محیط زندگی فرد تعدیل شود. برای مثال اگر در خانواده‌ای تربیت صحیح و اصول اخلاقی حرف نخست را بزند، به طور حتم فرد راه دیگری را برای زندگی مشترک خود در پیش خواهد گرفت و در مقابل اگر از کودکی شاهد خیانت‌های پدر به مادر باشد، این احتمال وجود دارد که راه پدر را ادامه دهد.
مردان «نه» نگو!
افرادی که عزت نفس ندارنـــد، محکــــم نیستنــد، نمی‌توانند «نه بگویند» و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند. گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه‌ای قرار گیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم خیانت نمی‌کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد یا به بیان دیگر ارزش‌های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی‌دهد که دست از پا خطا کند.
مردان پایین‌ تر از همسر
گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت‌های اجتماعی و مالی برتری‌هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند، چراکه در پی ثابت کردن خود و توانایی‌هایش هم به خود و هم به همسرش است.
در مقابل خیانت چه کنید
در ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و سریع واکنش نشان ندهید. باید این اجازه را به خود بدهید چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرتان این موضوع را مطرح کنید، دلایل این اتفاقات را بررسی کنید، علت این رفتار را بیابید و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودتان در زندگی مشترک داشته باشید. از تصمیم‌گیری های عجولانه بپرهیزید. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبه‌رو می‌شوند فورا از طلاق حرف می‌زنند. بهترین کار این است که بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروید و مسائل را حل کنید و یک بازنگری در رابطه تان داشته باشید. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی‌تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می‌شود یا بدتر.

منبع : زندگی ایده آل

تاثیر عجیب کم خوابی برروی خیانت کردن به همسر!!

 

تاثیر عجیب کم خوابی برروی خیانت کردن به همسر!! www.campfa.ir

مزایای بسیاری در داشتن یک خواب خوب وجود دارد که از آن جمله انرژی بیشتر و حال خوب است؛ اما محققان اخیرا مزیت دیگری معرفی کرده‌اند که براساس آن خواب کافی می‌تواند فرد را از خیانت به همسرش بازدارد.

 

دانشمندان دریافته‌اند که بخشی از مغز که مسئول کنترل بر نفس است با کمبود خواب تحت تاثیر قرار گرفته و می‌تواند به تصمیمات بسیار نادرست منجر شود.
از آنجایی کنترل بر نفس تا حد زیادی تعیین‌کننده میزان مقاومت انسان در برابر وسوسه‌هاست، خواب دارای وقفه می‌تواند بدین معنی باشد که افراد بیشتر از حد افراط کرده و برای مثال به خیانت روی می‌آورند.
منطقه قشر پریفرانتال مغز بر کنترل نفس تاثیر گذاشته و نیروی آن با گلوکز تامین می‌شود.
هنگامی که افراد از کنترل نفس استفاده می‌کنند، از گلوکز استفاده کرده و با کاهش این ماده، تصمیمات نادرست بیشتر می‌شود.

کمبود خواب، میزان گلوکز قشر پریفرانتال را که در زمان خواب بازیابی می‌شود، کاهش می‌دهد. کمبود گلوکز منجر به تاثیر مستقیم بر روی کنترل نفس شده که به معنی قرار گرفتن افراد در معرض وسوسه است. شاید حتی میزان کمی از کم خوابی بتواند فرد را از کنترل نفس خود محروم کند.
دانشمندان در پژوهش خود تنها ۲۲ دقیقه اختلاف میان خواب افرادی که خیانت کرده‌اند و دیگران، مشاهده کردند. این در حالیست که پیش از این دانشمندان نشان داده بودند که کمبود خواب باعث کاهش میل جنسی شده و همچنین خستگی و تنش را به همراه دارد.
همچنین از مضرات کم‌خوابی باید به این امر اشاره کرد که منجر به چاقی می‌شود.

منبع: isna.ir

فقط دخترها بخوانند: ۶ مردی که مرد زندگی هستند

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowfU9bWoY93TUP.jpg

 

فهمیدن اینکه آیا یکی از همین مرد‌های اطرافتان، مرد زندگی شماست یا نه، کمی زمان می‌برد. پس با نشانه‌های یک مرد رویایی آشنا شوید و ببینید که چه کسی در اطرافتان این نشانه‌ها را در رفتار‌هایش بروز می‌دهد.

ما نه کف دستتان را می‌خوانیم و نه فالتان را می‌گیریم؛ برای اینکه بگوییم کدام مرد، مرد زندگی شماست، نه می‌توانیم جادو کنیم و نه چیزی را پیشگویی کنیم. تنها می‌توانیم با دیدن و یادآوری برخی نشانه‌ها، امکان شناسایی مرد رویاییتان را برای شما فراهم کنیم. فهمیدن اینکه آیا یکی از همین مرد‌های اطرافتان، مرد زندگی شماست یا نه، کمی زمان می‌برد. پس با نشانه‌های یک مرد رویایی آشنا شوید و ببینید که چه کسی در اطرافتان این نشانه‌ها را در رفتار‌هایش بروز می‌دهد. 
نشانه اول؛ احترام
وقتی می‌خواهیم ببینیم که آیا یک مرد، مرد واقعی زندگی شماست، به اولین نکته‌ای که باید توجه کنیم، وجود احترام است. احترام موضوعی است که در صدر جدول خوشبختی قرار دارد و خودش را به هزار و یک جلوه نشان می‌دهد و البته احترام یک موضوع ۲جانبه است؛ موضوعی که هم شما باید برای رعایت‌کردنش تلاش کنید و هم همسرتان باید در رفتار‌هایش آن ‌را نشان دهد. اگر می‌خواهید بدانید احترام در رابطه میان شما و نامزدتان جایی دارد، می‌توانید از نشانه‌های زیر کمک بگیرید: 
_ اهل سازش است و به خاطر منافع مشترکتان کوتاه می‌آید. او گذشت‌های شما را می‌بیند و برای کم کردن فشار روی شما و ارتباطتان، گاهی از خواسته‌هایش می‌گذرد. 
_ به احساسات و نگرانی‌های شما گوش می‌کند و بدون نصیحت کردن یا رنجیدن، برای درک کردنشان تلاش می‌کند. 
_ می‌داند که یک آدم بی‌عیب و نقص نیستید اما شما را همان‌طور که هستید دوست دارد و با دیگران مقایسه‌تان نمی‌کند. 
 برای نظر‌های شما ارزش قائل است؛ قبل از هر تصمیم اساسی‌ای، نظر شما را می‌پرسد و با تک‌روی سعی نمی‌کند حرف خودش را به کرسی بنشاند. 
_ وقتی موفقیتی به دست می‌آورید با تمام وجود برایتان خوشحال می‌شود و سعی می‌کند زمینه را برای موفقیت‌های آینده‌تان فراهم کند. 
_ احترام فقط در لحن خوب و رفتار پرمحبت خودش را نشان نمی‌دهد. پس اول ببینید که نامزدتان نشانه‌های بالا را در رفتار‌هایش نشان می‌دهد یا خیر و بعد وجود آن‌ها را در رفتارهای خودتان بررسی کنید. 
نشانه دوم : اولویت‌های مشترک 
همه ما ایده‌آل‌هایی در ذهنمان داریم که از بچگی، ‌وقتی صحبت ازدواج در آینده می‌آید، در ذهنمان چرخ می‌زنند. از ویژگی‌های ظاهری‌ای مثل قد و وزن گرفته تا شرایط مالی، تحصیلات و خصلت‌های رفتاری. مسلما هیچ دختری دوست ندارد همسر آینده‌اش بی‌پول یا بدخلق باشد اما اولویت‌گذاری آدم‌ها برای این ویژگی‌ها یکسان نیست. یکی به شأن اجتماعی اهمیت بیشتری می‌دهد و یکی به خلق‌وخو؛ یکی خانواده برایش مهم است و یکی هم پول. اما برای شما کدام مهم‌تر است؟ 
_ برای انتخاب همسر، به الگوهای دیگران نگاه نکنید و سعی کنید که این موضوعات مهم را از نظر خودتان دسته‌بندی کنید. 
_ مهم نیست که از نظر بقیه فردی که انتخاب کرده‌اید چقدر شگفت‌انگیز یا ایده‌آل است، مهم این است که این فرد چقدر به معیارهای خود شما نزدیک باشد و البته اینکه از مرزبندی‌ها و خط قرمز‌هایتان هم عبور نکند. 
_ اگر به یک مورد خاص فکر می‌کنید و برای ازدواج فردی را بررسی می‌کنید، اول ۱۰ ویژگی مهمی که برایتان در اولویت قرار دارند را روی کاغذ بیاورید و بعد در مورد ایده‌آل بودن یا نبودن این فرد تصمیم بگیرید. حتی اگر او ۷ ویژگی از این ۱۰ تا را داشته باشد، می‌تواند یک همسر مناسب برای شما باشد. 
_ تا اینجای کار ۵۰ درصد مشکل حل شده. حالا وقت آن است که از این همسر آینده هم بخواهیم اولویت‌هایش را روی کاغذ بنویسد و ببیندکه آیا شما هم می‌توانید همسر اید‌آلی برایش باشید یا نه! 
نشانه سوم : از خط قرمز‌ها نمی‌گذرد
در هر ارتباطی خط قرمز‌هایی هست که شکسته شدنشان همه چیز را به هم می‌ریزد و البته محدودیت‌های همه ارتباط‌ها مثل هم نیستند. وقتی هم که پای زندگی مشترک به میان بیاید، خط قرمز‌ها پیچیده‌تر و گاهی هم غیرقابل عبور‌تر می‌شوند و به همین دلیل یکی از اصلیترین نشانه‌هایی که به شما می‌گوید یک مرد، همسر ایده‌آل شماست، احترام به همین خط قرمز‌هاست. 
_ بعضی از خط قرمز‌ها در همه ارتباط‌ها مثل هم هستند و بعضی‌های دیگر هم تنها در مورد زندگی مشترک شما صادق هستند. پس اگر او می‌خواهد برایتان بهترین همسر دنیا باشد، باید هر دوی این مسیرهای ممنوعه را بشناسد و به آن‌ها احترام بگذارد. 
_ یک همسر ایده‌آل نباید تنها و تنها از مسیرهایی که خودش درست می‌داند عبور کند بلکه باید نگاهی به مفهوم درست در ذهن شما بیندازد و در صورتی که می‌بیند انجام یک کار به تصور ذهنی شما در موردش آسیب می‌زند، از انجام دادنش دست بردارد. 
_ شما هم در این مورد یک وظیفه دارید. درست است که بسیاری از این مرزبندی‌ها جزو کلیشه‌هایی هستند که همه مرد‌ها از آن باخبرند اما اگر مورد دیگری در ذهنتان وجود دارد، انتظار نداشته باشید که مردتان آن را حدس بزند بلکه با توضیح آن موضوع و بیان دلایلتان، اهمیت این خط قرمز را بازگو کنید و از او بخواهید که به این محدودیت احترام بگذارد. 
نشانه چهارم : اجازه می‌دهد خودتان
همه ما دوست داریم بهترین باشیم. بهتر از چیزی که هستیم و حتی بهتر از چیزی که در توانمان هست. به خصوص اگر مقابل فردی بنشینیم که دوستش داریم و نگران از دست دادنش هستیم، دوست داریم خودمان را به‌مراتب بهتر از خود واقعیمان جلوه دهیم و ضعف‌ها و شکست‌هایمان را در مقابلش پنهان کنیم. دوست داریم او فکر کند، قوی‌ترین و ایده‌آل‌ترین دختر جهان هستیم و هیچ جای دنیا، فردی به مهربانی، صبوری و دانایی ما پیدا نمی‌شود ولی مدتی که بگذرد، ‌این تلاش برای بیش از حد خوب بودن و در واقع یکی دیگر بودن، برایمان خسته‌کننده می‌شود و میل ماندن در آن رابطه را از وجودمان دور می‌کند. 
_ باید بدانید در یک رابطه ایده‌آل و در مقابل مردی که مرد زندگیتان است، شما هیچ نیازی به پنهان کردن خود واقعیتان نخواهید داشت. 
_ می‌دانید او شما را همان‌طور که هستید دوست دارد و حتی اگر هزار زن قدرتمند‌تر و دانا‌تر از شما مقابلش ظاهر شوند، ‌باز هم شما را انتخاب می‌کند. 
_ این حس به شما اعتماد به نفس می‌دهد و نمی‌گذارد که با حسادت، ترس‌ها و بی‌اعتمادی‌های بی‌مورد یا احساس ناامنی، زندگی مشترکتان را خراب کنید. 
نشانه پنجم : از شما دفاع می‌کند
گرچه بهترین حالت ممکن این است که ازدواج شما همه را خوشحال کند و کوچک‌ترین سردی و مشکلی در این مسیر پیش نیاید اما نباید فراموش کنید که این حالت رویایی همیشه هم اتفاق نمی‌افتد. تفاوت‌های خانوادگی، تفاوت در انتظار‌ها و سبک زندگی و بسیاری عوامل دیگر می‌تواند انتقاد دیگران را متوجه شما و تصمیم مشترکتان کند. انتقادهایی که گاهی از طرف خانواده و اطرافیان شما بیان شده و گاهی هم به نامزدتان گفته می‌شوند و گوش او را پر می‌کنند. 
_ اگر او همسر ایده‌آل شما باشد، با شنیدن این داوری‌ها و گوشه کنایه‌ها از تصمیمش دلسرد نمی‌شود و برای راضی کردن دیگران، به فکر تغییر برنامه‌هایش نمی‌افتد. 
_ شاید شما ۲ نفر با گرفتن یک تصمیم مشترک بتوانید راه را برای این ازدواج هموار‌تر کنید اما یک مرد ایده‌آل هرگز بار این تغییرات را به دوش شما نمی‌اندازد و با قرار دادنتان در برابر دیگران، به‌دنبال حاشیه امنی برای خودش نمی‌گردد. 
نشانه ششم : حستان به شما می‌گوید… 
حتی اگر او تمام نشانه‌هایی که یک همسر ایده‌آل باید داشته باشد را دارد، باز هم به معنای این نیست که او مردی است که برای آرامش شما آفریده شده است. با وجود بررسی تمام این موضوعات، دست آخر باید به این فکر کنید که چه حسی درباره این مرد دارید. 
_ آیا هر زمان که او را می‌بینید احساس شوق و هیجان سراغتان می‌آید؟ آیا بعد از هر دیدار، با اشتیاق منتظر گذاشتن قرار بعدی می‌مانید؟ آیا وقتی صحبت از ازدواج می‌شود، دلتان می‌خواهد که زود همه‌چیز جفت‌وجور شود و برای همیشه در کنار او باشید؟ 
_ اگر پاسخ شما به این سوال‌ها منفی است اما وقتی دو‌دو‌تا چهارتا می‌کنید، می‌بینید که او ایرادی ندارد که بخواهید به خاطرش از ازدواج صرف‌نظر کنید، ‌دست نگه‌دارید! 
_ حسی که شما باید به همسر آینده‌تان داشته باشید، حرف اول و آخر را می‌زند؛ حسی که اگر نباشد، ‌با وجود تمام ویژگی‌های مثبت هم نمی‌تواند شما را به ماندن در یک زندگی دلگرم کند.

راهی برای نفوذ به قلب همسران بد قلق

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowwJHIxrVAK92k.jpg

 

تصور معنای واژه «مرد بدقلق» کار سختی نیست. برخی از کسانی را می شناسیم که کنار آنها بودن و تحمل رفتارشان به هیچ وجه آسان نیست. البته زن بد قلق هم کم نیست و این نوشتار چگونگی رفتار با مردان بدقلق را یادآوری می کند .

 اگر این افراد در زمره همکاران و دوستان ما باشند و برخورد ما با آنها در زمانی کوتاه و محدود انجام بگیرد، چندان مشکل ساز و غیرقابل تحمل نیست.

قضیه از جایی بغرنج می شود که این افراد همسر یا شریک زندگی ما باشند یا راهی به قلب ما باز کنند. آن وقت است که بدون خواندن این نوشتار و استفاده از راهکارهای توصیه شده اش، بعید به نظر می رسد بتوانید رابطه تان را مدتی طولانی و به شکلی مسالمت آمیز حفظ کنید.

مطالعه این مقاله کمک شایانی به رفع مشکلات و موانع ارتباطی موجود میان شما و افراد بدقلق خواهد کرد، به شرط آن که راهکارها و توصیه های آن را بارها تکرار کنید و در نیمه راه خسته یا دلزده نشوید.
توجه داشته باشید که به هر حال دوست داشتن آدم های بدقلق، مسوولیت پذیری، همدلی، بلوغ عاطفی و انعطاف پذیری فراوانی می طلبد؛ پس چنانچه در خود چنین صفاتی را نمی بینید بهتر است قبل از به کار بستن این توصیه ها در انتخاب خود تجدیدنظر کنید.
اما اگر عزمتان را جزم کرده اید که راهی به قلب مرد بدقلقتان باز کنید، به شما مژده می دهیم که پس از به کار بردن این راهکارها جایزه عاطفی شگفت انگیزی نصیب شما خواهد شد.
_  اجازه ندهید بدقلقی و رفتار تحریک آمیز مرد بدقلق شما، شما را هم بدقلق کند. توجه داشته باشید که رفتار دفاعی و بدخلقی و بدقلقی می تواند واگیردار باشد، پس نه به موضع دفاعی پناه ببرید و نه اعلام جنگ و آشوب کنید. فقط نفس عمیقی بکشید و اقتدار و تحمل خود را از دست ندهید.
_ هیچ وقت فراموش نکنید که احترام گذاشتن به مرزهای آدم های بدقلق، آنها را از پرخاش بازمی دارد. پس بشدت مراقب مرزهای مردهای بدقلق باشید.
_ حتی در خوشایندترین مواقع نیز از یاد نبرید که آدم های بدقلق نیز روزی روحیه ای مثل انسان های دیگر داشته اند و به دلیل تجربه های بد –ترس ها و روابط شکست خورده– به شخصیت های امروزی تبدیل شده اند. پس در رفتاری که با آنها پیش می گیرید همواره جانب ملاطفت و مهربانی را رعایت کنید.
_ دقت کنید که چه موضوعاتی مرد بدقلق شما را خوشحال می کند. این موضوعات همان راه هایی هستند که با کمی توجه و تدبیر می توانید مسیر دستیابی به موفقیت را برای شما هموار کنند. برعکس، بسیار دقت کنید که مرد بدقلق شما از چه کارها و رفتارهایی بیزار است و تا می توانید از این اعمال و رفتار پرهیز کنید تا مرد بدقلق شما وارد لاک دفاعی نشود.
_ همواره به خاطر داشته باشید هیچ چیز مرد بدقلق را زودتر از این خلع سلاح نمی کند که نشان دهید برایش اهمیت قایلید. بنابراین توجه به نیازهای مردان بدقلق و برآوردن آنها نیمی از پیروزی است.
هیچ چیز مانند مهربانی مرد بدقلق را آرام نمی کند. مهربانی و به کاربردن کلمات مهرآمیز و رفتاری دوستانه و محبتی سخاوتمندانه، حتی بدقلق ترین مردها را هم ناگهان آرام کرده و تهاجم رفتاری شان را خنثی می کند
_ تا وقتی مرد بدقلق شما آرام نشده یا شما نیرو و توان روانی و تحمل موردنیاز برای برخورد آرام را پیدا نکرده اید، فاصله ایمن را با او حفظ کنید.
_ زنانی که شوهران بدقلق دارند، باید همواره از افراد بدقلق دیگر (دوست یا همکار) دوری کنند تا بتوانند انرژی خود را برای رویارویی با همسر بدقلق خود ذخیره کنند.
_ هیچ چیز مانند مهربانی مرد بدقلق را آرام نمی کند. مهربانی و به کاربردن کلمات مهرآمیز و رفتاری دوستانه و محبتی سخاوتمندانه، حتی بدقلق ترین مردها را هم ناگهان آرام کرده و تهاجم رفتاری شان را خنثی می کند.
_ تحمل مرد بدقلق صبر و شکیبایی فراوانی می طلبد. اما کنارآمدن با مرد بدقلق به جز شکیبایی نامحدود، به قدرت درک فراوان هم نیاز دارد. زنی از این معرکه پیروز بیرون می آید که در برابر وسوسه خشمگین شدن مقاومت و در مواجهه با هر تنگنایی، پیش از هر چیز راهی برای شکیبایی، تفاهم و همدلی بیشتر پیدا کند.
_ زنان نازک نارنجی و حساس نمی توانند هیچ مرد بدقلقی را تحمل کنند، مگر آن که پوستشان را کلفت کنند و خونسرد باشند.
_ نگرانی ها، تشویش ها و رفتارهای لجبازانه و قهرآلودی که شما با خود به میدان درگیری با مرد بدقلق می آورید، در پیش نرفتن اوضاع به میل شما دو نفر تاثیر بسزا و نقشی تعیین کننده خواهد داشت.
_  به یاد داشته باشید که روابط و رفتار متقابل میان شما و مرد بدقلق خیابانی دوطرفه است که در آن، هر عملی، بازتاب و عکس العملی در پی خواهد داشت؛ پس تا می توانید درخصوص آنچه می گویید یا انجام می دهید محتاط و دقیق باشید. به خاطر داشته باشید که رفتارها و واکنش های بدون اندیشه، شما را از دستیابی به بهترین نتیجه ها محروم خواهد کرد.
_ با افراد بدقلق یکی به دو نکنید. به جای بحث و مجادله، لحظه ای درنگ و سکوت کنید و به جای آشوب به پا کردن، منتظر آرام شدن اوضاع باشید.
 
_ اجازه دهید مرد بدقلق شما مثل هر آدم دیگری درددل کند و حرف های دلش را بزند. حتی او را تشویق کنید دغدغه هایش را بیرون بریزد و از غصه ها و نگرانی ها و ترس هایش با شما حرف بزند. همین اقدام، نخستین گام برای ایجاد تغییر است.
_ به احساسات مرد بدقلق بیشتر از مشکلات او توجه کنید. متاسفانه بیشتر اوقات بسیاری از ما به جای تمرکز بر انگیزه های رفتاری، بر خود رفتار تمرکز می کنیم. این اشتباهی بس خطرناک است چراکه درواقع انگیزه ها، رفتارها را می سازند.
_ در مواجهه با افراد بدقلق هم، نخست باید انگیزه آنها را از رفتاری که نشان می دهند بررسی کنید. موضع افراد بدقلق همواره بر پایه واکنش های احساسی است. اگر این احساسات را خنثی کنید، واکنش ها نیز خود به خود خنثی می شوند.
_ یکی از بهترین راه هایی که سبب می شود مرد بدقلق از بدقلقی دست بردارد این است که او را از قابل اعتماد بودن خود مطمئن سازید. اگر افراد بدقلق درک کنند که کنار شما در امان هستند، رفتاری متفاوت در پیش می گیرند.
_ به جای حدس زدن علت ناراحتی مرد بدقلق، موضوع را از خود او بپرسید. حوصله کنید و اجازه دهید وی همه چیز را توضیح دهد. از لا به لای توضیحات او نکات سودمند بسیاری را خواهید فهمید.
_ هیچ چیز افراد بدقلق را سریع تر و زودتر از این بر ما نمی شوراند که آنها را نکوهش کنیم. ملامت هر فرصتی را برای تفاهم و سازگاری از بین می برد. بنابراین در مواجهه با افراد بدقلق به ویژه مردان، از ملامت بپرهیزید و به جای آن تنها درباره احساس خودتان حرف بزنید.
_ هرگز سخن یک مرد بدقلق را قطع نکنید. معنای قطع کردن سخن طرف گفت و گو این است که آنچه شما می خواهید بگویید اهمیت بیشتری دارد. هوشیار باشید که این کار وقتی پای یک مرد بدقلق در میان باشد، بسیار خطرناک است.
_ برای حل مشکلات پیش آمده بر هیچ راه حلی پافشاری نکنید، بلکه برای رسیدن به راه حل با یکدیگر همکاری کنید. این کار نیازمند گفت و گو در محیطی صمیمانه و آرامش بخش است.
در چنین مواقعی، ابتدا موضوع مطرح شده را از دیگر مسایل جدا و همه واکنش های احساسی را از آن دور کنید، سپس اصل مساله را مطرح کنید و به دنبال راهکار بگردید.
در چنین مواقعی از متهم کردن، فریاد کشیدن، زبان بازی، سفسطه گری، دست انداختن، سرافکنده کردن، مچ گیری، متلک گویی یا هرگونه به بن بست کشیدن موضوع خودداری کنید.

_ زمان حرف زدن خود را با دقت انتخاب کنید. بسیار مهم است که بدانید در فضای آشوب زده درگیری، امکان گفت و گوی منطقی وجود ندارد.

۳ شکایت رایج خانم ها از شوهرشان

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowZvEowiVgGQh9.jpg

 

در ارتباط برقرار کردن با شوهرتان به طور معمول با مواردی روبه رو می شوید که ما آنها را در قالب ۳ شکایت رایج زنان عنوان می کنیم.

شوهرم در مورد احساساتش حرف نمی زند :
برخی زن ها می گویند که شوهرشان هنگامی که ناراحت یا افسرده است، صحبت نمی کند. این سکوت شما را عذاب می دهد چون در مقابل چنین سکوت هایی، فکرهای عجیب و غریبی به ذهنتان خطور می کند و می خواهید سردر بیاورید که چه مشکلی برای همسرتان پیش آمده است.
شوهرم پیگیر حرف نمی شود و گفت و گو را ادامه نمی دهد :
نوع گفت و گوی زن ها، گفت و گوی آزاد است و اغلب همین موضوع باعث می شود که مردان دنبال حرف را نگیرند در صورتی که خانم ها به جزئیات در گفت و گوها علاقه مند هستند و انتظار دارند که شوهرشان در این نوع گفت و گو شرکت کند اما مشکل کار اینجاست که مردها نمی دانند چگونه می توانند این کار را انجام دهند.
شوهرم با همه صحبت می کند، جز من :
بعضی زنان گله می کنند، هنگامی که شوهرشان از سرکار به خانه می آید به آنها می گوید حوصله صحبت کردن ندارد چون خیلی خسته است اما اگر همان موقع یک دوست با آنها تماس بگیرد زمان زیادی با او صحبت می کند. اینگونه مشکلات از آنجا نشأت می گیرد که: برای زن، گفت و گو نشان دهنده دلبستگی، علاقه و محبت است اما برای مرد گفت و گو یعنی؛ کار.
کی صحبت کنید؟
یادتان باشد هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و این اصلی ترین بخش مهارت های گفت و گو با همسر است.

اگر شما خانم خانواده هستید :
باید بدانید که مردان مثل زنان نمی توانند بی مقدمه شروع به صحبت کردن کنند یا از روی احساسات شان با شما بحث کنند. پیدا کردن یک زمان مناسب برای جلب رضایت همسرتان برای هیچ خانمی کار مشکل و پیچیده ای نخواهد بود، فقط کافی است کمی از ذکاوت زنانه خود استفاده کنید.
اگر شما مرد خانواده هستید :
در این صورت کار شما کمی مشکل خواهد بود. توجه داشته باشید که با زنان وقتی که احساساتی شوند نمی توان منطقی صحبت کرد. این احساسات می تواند غم، اندوه، شادی، هیجان، یأس و… باشد. با این اوصاف شاید به فکرتان خطور کند که صحبت کردن با زنان کار دشواری است و پیش خودتان بگویید: «پس کی می شود با او صحبت کرد» در مقابل این سؤال، باید بگوییم درست است که زنان روحیه حساسی دارند و خیلی زود احساساتی می شوند اما شما به عنوان همسر و شریک زندگی اش تنها فردی هستید که اجازه دارید به عمق این احساسات وارد شوید و او را آرام کنید.
اگر شوهرتان، دل به حرف زدن نمی دهد حتما…
دلایلی وجود دارد که باعث می شود شوهرتان نتواند با شما ارتباط خوبی برقرار کند و در نتیجه گفت و گوی مطلوبی با هم نداشته باشید. ممکن است کم حرفی شوهرتان ناشی از عوامل زیر باشد:
۱ – ممکن است شوهرتان در خانواده ای رشد کرده که در آن افراد کمتر با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند.
۲ – شاید شوهرتان تجربه مثبتی از گفت و گو با شما ندارد و دفعات پیش که با هم صحبت می کردید آنقدر بحث جدی شده که در نهایت ایجاد کدورت کرده است.
۳ – احساس می کند حرفی ندارد که بتواند با شما بگوید و اگر صحبت کند شما او را درک نخواهید کرد.

مواظب این ۴ مساله در رابطه زناشویی تان باشید

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowihidIiLsFuyq.jpg

 

زن و شوهرهای مدرن مانند قدیمی ها با هم صمیمی و یکدل نیستند ؛ آنها به همدیگر اعتماد ندارند. به جای صحبت کردن در مورد مسائل و حل کردن آنها ، بحث و جدل کرده و آن را پیچیده تر می کنند.

اما به طور کلی این ۴ دسته از مسائل هستند که این مشکلات را تشکیل می دهند :

_ رابطه جنسی :
این مسئله همواره یکی از مهمترین مسائل مشکل ساز بین زن و مردهاست.فردی که میل جنسی بالایی دارد همواره فرد مقابل خود را به خاطر میل جنسی کمتر سرزنش می کند. این مسئله به دو طرف فشار وارد می کند و اگر در طولانی مدت برای آن راه حلی پیدا نشود منجر به جدایی زناشویی و نهایتا جدایی عاطفی بین آنها خواهد شد. هر دو طرف در زندگی احساس ناامنی و حسادت می کنند و از زندگی زناشویی شان رضایت حاصل نمی کنند.
راه حل :
به یک مشاور خانواده مراجعه کنید.
_ پول :
مهمترین مشکل بین زوج های امروز “پول” است. یک طرف م یخواهد پول را خرج کند و طرف دیگر می خواهد آن را پس انداز کند. یک طرف خوب پول در می آورد و دیگری نه و….
راه حل :
اگر زوج ها بتوانند یاد بگیرند که با یکدیگر برنامه ریزی کنند این مسائل بوجود نخواهد آمد. به عنوان مثال ،می توانند مقداری از پول را خرج و باقیمانده را پس انداز کنند.در ضمن ، بار مالی خانواده نباید بر دوش یک نفر باشد.
_ مسئولیت پذیری :
یکی از طرفین به نظافت و مسائل خانه اهمیت زیادی داده و دیگری هیچ اهمیتی برای این موضوع قائل نیست.
راه حل :
اگر همسرتان به تمیزی و نظافت خانه اهمیتی نمی دهد از او طلب کمک کنید. صراحتا از او درخواست کنید که به شما کمی کمک کند تا بتواند در حس مسئولیت پذیری نسبت به تمیزی و نظافت خانه مشترک تان با شما شریک باشد.
_ تربیت فرزندان :
این مسئله نیز یکی دیگر از مهمتریم مسائلی است که بین زن و شوهر ها اختلاف ایجاد م یکند. هر کدام از آنها سعی می کنند فرزندشان را مطابق با نظر و روش خود تربیت کنند.
راه حل :
توصیه می کنیم حداقل یکسال قبل از تصمیم به بچه دار شدن در مورد روش های تربیتی کودکان تان با یکدیگر گفتگو کنید. روش های خود را بیان داده و دلیل هر کدام را برای دیگری توضیح دهید. و سعی کنید در آخر با یکدیگر به یک نتیجه مشترک برسید.

 

عوامل دلسرد شدن همسران از هم

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowXVQKVmV5eb78.jpg

 

یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

بسیاری از زوج‌ها علی رغم حسن نیتشان، به روش‌های متفاوتی باعث دلسردی همسرشان می‌شوند. گاهی به یکدیگر احترام نمی‌گذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمی‌گیرند، گاهی قدرت‌طلبی می‌کنند و گاهی تحقیر و سرزنش.
نوع برخورد هر انسانی، نمادی از سلامتی روان و آگاهی اوست. برای آنکه برخورد سالمی داشته باشیم در ابتدا باید روان سالمی داشته باشیم. اگر مشکلات ارتباطی ناشی از مشکلات درونی نباشد، مهارت‌های ارتباطی پیشقدم می‌شوند.
یکی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یک رابطه موثر، شناخت عواملی است که رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.
در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد کننده اشاره می‌کنیم:
سلطه پذیری
گاهی احساس می‌کنیم، برای اینکه کار‌ها خوب پیش رود باید ما کار‌ها را انجام بدهیم. برای همین هم است که نظر همسرمان یا پیشرفت‌های او را نمی‌بینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیرکانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار می‌دهند.
ترساندن
کمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس می‌شود. همسرانی که توقع دارند همسرشان بر اساس ملاک‌های کمالگرایانه آن‌ها عمل کنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال می‌دهند.
تصدیق نکردن پیشرفت
وقتی پیشرفت‌های همسرتان را تصدیق نمی‌کنید باعث دلسرد شدن همسرتان می‌شوید. تصدیق کردن پیشرفت‌های همسر باعث تشویق آن‌ها برای تغییر می‌شود.
حساسیت بیش از حد
وقتی همسری می‌خواهد بر‌تر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس می‌شود، چرا که این اعتقاد اشتباه را دارد که وقتی کسی می‌شوم که از دیگران سر‌تر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یک دوست خود صحبت می‌کند یا از لباس قشنگ کسی حرف می‌زند، طرف مقابل این صحبت‌ها را کنایه از نواقص خود می‌بیند و واکنش نشان می‌دهد. این نوع رفتار‌ها ممکن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا که هم منظور او را بد تعبیر کرده‌اید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستاده‌اید

آگاهی از رفتار‌ها و تاثیر آن بر طرف مقابل می‌تواند ما را در بهبود یک رابطه کمک کند. دلسرد کردن همسر، در واقع تلاش برای خاموش کردن آتش یک زندگی پویا، انرژی دهنده و صمیمی است. توانایی در برخوردی موثر، چیزی است که بر اثر دقت و تمرین به دست می‌آید. باید برای جلوگیری از رفتارهایی که به روابط و در ‌‌نهایت به زندگی ما لطمه می‌زنند برنامه‌ای داشته باشیم.

۵ نیاز اساسی مردان در روابط زناشویی

http://www.campfa.ir/wp-content/uploads/2013/12/btowZoD7iQk4mZIc.jpg

 

زمانی که زن صمیمانه شوهرش را بدون آن که بخواهد او را تغییر دهد، بپذیرد و باور داشته باشد، شوهرش احساس می کند که نیاز او به پذیرفته شدن از سوی همسرش برآورده شده است.

– اعتماد

۲ –  پذیرش ( باورد داشتن )
۳ – قدردانی
۴ –  تحسین
۵ – تایید
۶ –  تشویق

، تفاوت های بسیاری در بین زن و مرد وجود دارد و عدم شناخت و آگاهی نسبت به این تفاوت ها گاه باعث ایجاد مشکلات فروانی در روابط و زندگی زناشویی ایجاد می کند. و به همین دلیل در این مقاله به وجود نیازهای اساسی که یک مرد در روابط دارد و همسرش باید به آنان توجه ویژه داشته باشد.

۱ – مرد به اعتماد نیاز دارد 
هنگامی که زن به شوهرش به گونه ای بنگرد که او را باور دارد، مرد احساس می کند که همسرش او را باور دارد. از اعتماد داشتن به مرد چنین استنباط می شود که او تمام توان خود را به کار می گیرد و برای همسر خود نهایت تلاش خود را می کند. وقتی واکنش زن نشان دهنده باور مثبتی درباره توانایی های همسرش است، همین باور مثبت، نخستین نیاز اساسی عاشقانه مرد را برآورده می کند و خود مرد نیز توجه بیشتری به احساسات و نیازهای همسرش می نماید.

۲ – مرد به پذیرش نیازمند است
زمانی که زن صمیمانه شوهرش را بدون آن که بخواهد او را تغییر دهد، بپذیرد و باور داشته باشد، شوهرش احساس می کند که نیاز او به پذیرفته شدن از سوی همسرش برآورده شده است. مفهوم باور داشتن به این معنی است که زن ، شوهرش را به گونه ای صمیمانه بپذیرد و از او استقبال کند.این صحبت به این معنی نیست که زن فکر کند شوهرش از هر جهت کامل و بی نقص است، بلکه حاکی از آن است که زن تلاش نمی کند که همسرش را اصلاح نماید. او به شوهر اعتماد می کند که خودش در پی اصلاح و بهبود خویش باشد. وقتی مرد حس می کند که مورد قبول و پذیرش همرش وافع شده، بسیار راحت تر می تواند به سخنان همسرش گوش دهد و او را درک نماید و نیاز او را به گونه ای شایسته برآورده کند.

۳ – مرد به تقدیر و تشکر نیاز دارد
وقتی که زن نشان می دهد که از رفتار و تلاش همسرش، شخصا” سود برده است، مرد حس می کند که همسرش از او قدردانی می کند. تقدیر و سپاس گزاری، واکنش طبیعی شخصی است که مورد حمایت قرار می گیرد. هنگامی که مرد مورد تقدیر قرار می گیرد، احساس می کند که تلاش های او بی فایده نبوده است و به همین دلیل دلگرم می شود تا بیشتر تلاش کند. مرد در این زمان ، خود به خود نیرو می گیرد و انگیزه پیدا می کند تا با شریک زندگی خود بیشتر احترام بگذارد.

۴ – مرد به تحسین نیاز دارد
درست همان گونه که زن نیازمند عشق و محبت شوهرش است، مرد نیز به تحسین و ستایش همسرش نیاز دارد. برای تحسین و ستایش مرد، باید با خشنودی و خرسندی و رضایت به او نگریست. مرد زمانی احساس ستایش می کند که همسرش از ویژگی های منحصر به فرد یا استعدادهای او به وجد آید که از جمله آن ویژگی ها یا استعدادها می توان به شوخ طبعی ، مقاومت، صداقت، شرافت و مهربانی و دیگر فضایل اشاره کرد. و در نهایت این که وقتی مردی احساس کند که مورد ستایش و تحسین واقع شده، اطمینان خاطر پیدا می کند و خود را وقف همسرش می نماید.

۵ –  مرد به تایید نیازمند است
هر مردی در اعماق وجود خویش دوست دارد که در نزد همسرش یک قهرمان باشد. نمره ای که مرد از آزمون های همسرش گرفته ، نمره تایید و قبولی است. موفقیت زن تایید کننده مهربانی و خوب بودن مرد بوده و هم چنین بیان کننده خشنودی و رضایت همسر مرد است. ( البته گاهی این موافقت ناشنه توافق با شوهرش نیست. ) نظر موافق زن، حاصل دلایل مثبت آن چه مرد انجام می دهد است. وقتی مرد موافقت همسرش را به دست می آورد، به راحتی می تواند به احساسات او احترام بگذارد.

۶ – مرد به تشویق نیاز دارد
زن باید با تشویق کردن همسرش این نیاز اساسی او را برآورده سازد. زن با اطمینان به توانایی ها و قابلیت های همسرش و تشویف او، احساساتی چون شجاعت و امیدواری را به وی منتقل می کند. وقتی زن به همسرش اعتماد می کند و او را باور دارد و مورد تحسین و قدردانی خویش قرار می دهد ، موجب دلگرمی شوهرش می شود و او می کوشد آن گونه که باید ، باشد. مرد زمانی که مورد تشویق و تحین قرار می گیرد، انگیزه پیدا می کند تا خود را عاشقانه وقف همسرش نمایید.