فرهنگ و هنر
سومین فیلم از سری آثار «کلاه قرمزی» با عنوان «کلاه قرمزی و بچه ننه» در حالی از دیروز در شبکه نمایش خانگی عرضه شد که در اقدامی عجیب این فیلم نسبت به نسخه اکران شده دارای یک سری حذفیات است.
نسخه ویدیویی «کلاه قرمزی و بچه ننه» دارای دو مورد حذفی نسبت به نسخه اکران شده است و جالب اینکه وجه مشترک هر دو مورد حذفی، استفاده از لفط «بی تربیت» است؛ گویا کلمه «بی تربیت» هم به دامنه واژگان خط قرمزی بدل شده!!!
در مورد اول که به دقایق ابتدایی فیلم مربوط می شود «کلاه قرمزی» دربدر به دنبال پیدا کردن دستشویی است و در نهایت به خرابه ای می رسد؛ در خرابه دستپاچگی «کلاه قرمزی» موجب آن می شود که درآوردن شلوارش با مشکل مواجه شده و در این هنگام این عروسک شیرین زبان می گوید:«ای شلوار بی تربیت! الان چه وقته گیر کردنه.» این دیالوگ و نمای مربوط به آن به طور کامل از نسخه ویدیویی حذف شده.
در مورد دوم «کلاه قرمزی» را روی یک بلندی در حال درددل با فرشته های آسمانی می بینیم که به ناگاه تعادلش را از دست داده و از بلندی به پایین می افتد. «کلاه قرمزی» بعد از افتادن خطاب به فرشته می گوید:«ای فرشته بی تربیت! پشت پا؟!» این دیالوگ هم از فیلم حذف شده.
شاید اگر با فیلمی طرف بودیم که مفاهیم خاص سیاسی را تداعی می کرد این سانسور منطقی بود اما در شرایطی که با فیلمی در ژانر کودک طرفیم این سانسور واقعا عجیب به نظر می رسد. دیگر نکته جالب درباره نسخه ویدیویی «کلاه قرمزی» عرضه آن در تیراژ یک میلیون نسخه است که به نظر می رسد رکوردی در شبکه ویدیویی باشد. درنظر بگیرید که به احتمال زیاد و با احتساب فروش کامل تیراژ اول فیلم حدود ۳ میلیاردی حاصل می شود که باز هم در حد و اندازه های شبکه ویدیویی رقم هنگفتی است.
عکس مهراوه شریفی نیا
کارگردان سریال «معمای شاه» گفت: در حال حاضر ۴۰ درصد از بازیگران سریال مشخص نشدهاند که به زودی پس از انتخاب، اسامی آنها اعلام خواهد شد.
وی دربارهی حضور داریوش ارجمند در سریال «معمای شاه» توضیح داد: به احتمال قوی آقای ارجمند به خاطر همکاری با پروژه «ستایش» نتواند در «معمای شاه» حضور پیدا کند. ما برای ایفای نقش داریوش ارجمند مدتهاست که مانور دادهایم اما فکر نمیکنم ایشان بتوانند حضور داشته باشند مگر اینکه «ستایش» کنسل شود.
ورزی در پایان گفت: قرار است سریال «معمای شاه» را ۲۶ دی ماه، روز فرار شاه کلید بزنیم و پس از کلید خوردن تولید پروژه را آغاز کنیم.
سریال «معمای شاه» که زندگی محمدرضا پهلوی را از سال ۱۳۱۵ و بازگشت وی از سوئیس تا مرگ او در سال ۱۳۵۹ به تصویر میکشد، به تهیهکنندگی و کارگردانی محمدرضا ورزی در ۴۵ قسمت ۵۰ دقیقهای تولید میشود.
در این سریال تلویزیونی سعید داخ (دکتر شریعتی)، جعفر دهقان (رضاشاه)، حسین نورعلی(محمدرضاشاه)، نقی سیفجمالی(بهبودی)، بهرنگ علوی(فردوست)، رامبد شکرآبی(ژنرال پرون)، گیتی ساعتچی (تاج الملوک)، علی شجره (علیرضا پهلوی)، باران زمانی (شهناز)، احمد نجفی(رزمآرا)، جمشید جهانزاده (هژیر)، رامین راستاد (پهلبد)، علی فرجامفر(غلامرضا پهلوی)، جهانگیر بنارش (سیدحسن امامی)،اکبر معززی(علی امینی)، سپند امیرسلیمانی(اسداله اعلم)، فخرالدین صدیقشریف(شریف امامی)، قطبالدین صادقی(شاپور ریپورتر) ایفای نقش میکنن
پس از بازی این دو در مجموعه رومانتیک « گرگ و میش » برخی گزارشات از آغاز رابطه ی عشقی بین این دو بازیگر خبر داده بودند که ممکن بود به ازدواج آنها ختم شود؛ تا اینکه استوارت در یک رابطه پنهانی با روبرت ساندزر کارگردان فیلم « سفید برفی و شکارچی » به خبر داغ محافل تبدیل شد . به نظر می رسد آنها در حال حاضر یک دوستی معمولی را ادامه می دهند.
این دو در ماه اوت به طور رسمی از هم جدا شدند. پس از انتشار این خبر توسط وکیل آنها « داوسون کریک » بسیاری از مجلات از جمله مجله پیپل این حرکت بازیگر « عملیات غیر ممکن » را نادانسته عنوان کردند . فرزند ۶ ساله آنها « سوری » با مادرش زندگی می کند ولی برخی خبرها از خریدن سوری به قیمت ۵۰ میلیون دلار توسط پدرش حاکیست. گفته می شود اخیرا « تام » رابطه جدیدی را با خانمی ناشناس آغاز کرده است.
شاید این جدایی غم انگیزترین و شوک برانگیزترین خبر تابستان ۲۰۱۲ بود . « دپ» و « پارادایس » پس از ۱۴ سال زندگی مشترک و دو فرزند به طور ناگهانی و بدون هیچ مقدمه ای از هم جدا شدند.
سوپر مدل آلمانی پس از اعلام رابطه ای جدید با محافظش به زندگی با سیل پس از ۸ سال پایان داد.
پس از برملا شدن رابطه مخفی ریتا اورا با جوناهیل ، راب کارداشیان به جدایی از او رضایت داد.
طلاق آنها یکی از پر زد و خوردترین جداییهای ستارگان هالیوود بود. بازیکن ۲۵ ساله تیم NFL پس از ۴ ماه از بازیگر ۳۷ ساله فیلم زنان مستأصل جدا شد. گفته می شود مشاجره و دعوای آنها همچنان ادامه دارد.
یک رابطه مثلثی و دعوای ریحانا و ترون بر سر براون که موجب شده براون رابطه عشقی خود با ریحانا پایان دهد.
سویفت پس از آشنایی با هری استایلز از برگزیدگان جایزه فیلم کودکان ، تصمیم به پایان دادن رابطه اش با کانر کندی کرد.
این رابطه چندین بار قطع و از سر گرفته شده ولی به نظر می رسد تصمیم سلنا پس از آشکار شدن رابطه بیر با باربارا پالوین قطعی شده است.
تینا و جو سیمسون
پس از انتشار اخباری مبنی بر همجنس گرایی جو ، تینا در پاییز امسال از جو طلاق گرفت. جالب آنجاست که آنها تصمیم به گذراندن تعطیلات آخر سال نودر کنار هم دارند.
«آخه اینم شد کار مردِ حسابی؟! یه روز میگی کار هست… یه روز میگی پیشنهاد دارم باید فکر کنم… یه روز میگم دوباره چیه؟ میگی فعلا اوضاع کارمون خرابه… یه روز یهو میبینیم دو ماهه نشستی تو خونه و داری در و دیوار رو نگاه میکنی و هی از جیب میخوریم! یه روز…
ناسلامتی این بچهها آینده دارن، خرج درس و دانشگاه دارن، فردا دخترمون جهیزیه میخواد، زبونم مو درآورد از بس بهت گفتم کنار این کار کوفتیت به فکر یه آب باریکه هم باش! به خدا اگه واسه خاطر بچه هام نبود….» آنهایی که تصور میکنند زندگی همه آدم معروفها و ستارهها گل و بلبل است سخت در اشتباهند! البته هستند آنهایی که به واسطه پرکاری و کیفیت بالا، همیشه دستشان به دهانشان رسیده و هیچ وقت سراغ شغل دوم و سومی که نرفتهاند هیچ، حتی به فکرشان هم خطور نکرده!
اما خیلی از همین بازیگرها و خوانندههایی که میبینیم و دوستشان داریم، روزگار باب میلشان نیست و اغلب در غم جفت و جور کردن معاش و خرج زندگی یا سراغ شغلهای جانبی در کنار حرفهشان میروند یا حاضر به حضور در کارهای بیکیفیتی میشوند تا بالاخره صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند! بماند که یکسریشان از روی علاقه و همینطوری دل خوش کنی دست روی یک تجربه کاری جدید میگذارند تا هم منبع درآمدی برایشان باشد و هم سرشان را گرم کنند.
این روزها همه به دنبال مشهور شدناند! هر کس هم برای خودش دلیلی دارد؛ شاید یکی از مهمترین دلایلش این باشد که دیگر همه آدمها میدانند اگر مشهور شوند، راحتتر میتوانند دروازههای تجارت و پولدار شدن را طی کنند! اصولا بسیاری از ستارهها و چهرههای سرشناس دیروز و امروز یاد گرفتهاند باید در کنار هنرشان از چهره و شهرتشان نیز نهایت بهره را ببرند تا دیگر در مواقع بیکاری و متعاقبا بیپولی تن به حضور در هر کاری ندهند.
این اتفاق مخالفان و موافقان زیادی دارد؛ یک عده از قدیمیترها میگویند هنرمندهای جوان امروز دارند از چهرهشان سوءاستفاده میکنند و با لقب «کاسب» صدایشان میزنند، عدهای دیگر هم بهشدت موافق این قضیه هستند و میگویند اگر در کنار هنر درآمدی نباشد، فایدهای ندارد و کیفیت هنرمند پایین خواهد آمد. اینجا قرار نیست این دو فلسفه را به قضاوت بنشینیم، بلکه برای سنگینتر بودن وزن پروندهمان تصمیم گرفتیم چهرههای مشهور هنر ایران را که روزی سراغ شغل دوم و بیزینس رفتهاند معرفی کنیم و بگوییم این روزها هر کس مشغول چه کاریست.
در فهرست بلند بالای ما از مهندس و معمار وجود دارد تا قناد و کافهچی و مزون دار! اینکه بازیگرها بخواهند از چهرهشان برای موفقیت بیشتر در تجارتهایشان بهره ببرند یک اتفاق کاملا جاافتاده در جهان است، اما یادتان باشد اگر هنرمندان ایرانی در استفاده از چهرهشان در تبلیغات برندهای گوناگون ممنوع نبودند، خیلیهایشان سراغ بیزینس و ریسک کردن در تجارتهای مختلف نمیرفتند. کمتر پیش آمده ستارههای قدیمی سینمای ایران سراغ بیزینس بروند، اما همان اندک چهرههایی هم که این کار را کردهاند برایتان آوردهایم.
سرشناسترینشان مرحوم «محمدعلی فردین» است که روزگاری تجارت فرش میکرد و البته اواخر عمر در میدان ونک قنادی شیک و تر و تمیزی هم داشت. ناگفته نماند «محمدعلی فردین» روزگاری صاحب سینما جمهوری بود که بعدها آن را به مرحوم «علی حاتمی» فروخت و او نیز آن را به نام دختر پرطرفدار سینمای ایران «لیلا حاتمی» زد.
هرچند آن هم بعد از مدتی بنا به دلایل نامعلوم دچار آتشسوزی شد و دفتر سینما جمهوری برای همیشه بسته شد! «ناصر ملک مطیعی» هم علاوه بر همکار بودن با محمدعلی فردین در سینما، در صنف او نیز همکار بود و روزگاری شیرینیفروشی مجللی داشت، اما این روزها در یکی از املاکیهای مشهور تهران مشغول فعالیت است.
بوتیک در سرخه بازار؛ این روزگاری یکی از منابع درآمد ستاره زن مشهور سینمای ایران بود که گفته میشود این روزها در خیابان یوسفآباد فروشگاه لوازم ورزشی دارد، اما یکی دیگر از بازیگران نسل قدیم سینمای ایران که صاحب رستوران بود «محمدعلی تبریزیان» ملقب به «همایون» بود که امروز هیچ خبری از او در دست نیست.
تماشا: کلا از سر و روی این بشر جنجال می بارد! حالا خواسته یا ناخواسته اش را نمی دانیم ولی فعلا که داستانش همینی است که می بینیم. از برنامه پرحرف و حدیث و البته پرستاره عید نوروزش بگیر تا ۹ ماه استعلاجی اجباری و انفجار خبر حضور مجددش در تلویزیون با شب یلدا.
الان هم که جنجال سر این است که چرا آقا شب یلدا را به کام یکسری ها تلخ کرده و خب یکسری ها هم که همیشه طرفدارش بوده اند و هستند پس تلخ شدن کامشان هم با احسان علیخانی برایشان شیرین به نظر می آید!
خلاصه که سرتان را درد نیاوریم. انگار احسان خان تلویزیون از رایحه جنجال استفاده می کند و هر جا می رود، همراهش است! بعد از اجرای ویژه برنامه شب یلدا او را در دفتر کارش پیدا کردیم و چند سوالی از برنامه یلدایش پرسیدیم و او هم نه تنها جواب داد که برای اولین بار به تماشا گفت که آخرهای دی ماه دوباره به تلویزیون برخواهد گشت.
نمی دانیم خوشحال شدید یا ناراحت، ولی اتفاقی است که دارد می افتد. اولین گفت و گوی احسان را بعد از پایان ممنوع الکاری اش بخوانید. با او در حال و هوای شب یلدایش حرف زدیم وحضور روی آنتن بعد از ۹ ماه. در این گفت و گو با علیخانی و البته ما همراه باشید:
خودت آیتم سالمندان برنامه شب یلدا را چند بار قبل از پخش دیده بودی؟ اصلا بیشترین وقتی که بعد از دیدن آن آیتم احساساتی شدی زمان پخش در برنامه ات بود یا اتاق مونتاژ؟
– جالب است این سوال را کردی. فکر کنم آن آیتم را ۴ بار قبل از پخش در برنامه همراه بچه های تدوین دیده بودم. جالب است هر بار صحنه هایش در اتاق مونتاژ پخش می شد، همه جا سکوت حاکم می شد و بچه ها آهسته گریه شان می گرفت. اولین بار است دارم این را می گویم آن آیتمی که شما دیدید، حتی یک دهم آن چیزی نبودکه گرفته بودیم. یعنی به توصیه آقای زین العابدین (مدیر شبکه سوم) خیلی از تلخی آن آیتم کم کردیم. باور نمی کنید قصه های زندگی پیرزن ها و پیرمردهایی که آنجا بودند چه شکلی بوده.
اصلا اگر همه فیلم هایمان را می دیدی، دیوانه می شدی. به حرمت اینکه آن شب هم شب میلاد بود و هم شب یلدا، سعی کردیم تلخی آن آیتم را خیلی کمتر از چیزی که باید باشد، کنیم تا تبدیل به چیزی شد که دیدید. به آدم ها توصیه می کنم هر از گاهی به اینجور جاها بروند تا حساب کار دستشان بیاید. بروند تا بفهمند چه خبر است. البته این شکلی استنباط نکنید که آدم مدعی هستم و شکل زندگی ام خیلی متفاوت تر از دیگران است و همه چیز را رعایت می کنم، نه، من هم شبیه بقیه رفقا هستم، ولی واقعا اتفاق آزاردهنده ای است؛ اینکه ببینی یک پیرمرد ۸۵ ساله، سال هاست در حسرت دیدن بچه ها و نوه هایش است و آنگونه اشک می ریزد.
در حالی که بچه هایش دوتا محله بالاتر همان شهر دارند زندگی شان را می کنند و حاضر نیستند به پدر یا مادرشان سر بزنند! وقتی این تصاویر را دیدم و احساس کردم خودم را هم تکان داده، گفتم بگذار جوانترهایمان هم ببینند، چون پیری در آینده ای که خیلی هم دور نیست، سراغ ما هم خواهد آمد.
وقتی آیتم های برنامه ات پخش می شد، مثلا وقتی بابک جهانبخش ترانه اش را می خواند، حس و حال خودت چه شکلی بود؟ بیشتر استرس جمع و جور کردن و خوب اجرا کردن برنامه ات را داشتی یا نه، تو هم مثل همه آنهایی که داشتند برنامه ات را می دیدند تو حال و هوای خودت بودی؟
– اتفاقا خیلی ها به من گفتند شب اجرای برنامه انگار تو حال خودت بودی و غمگین به نظر می رسیدی. شاید یکی از دلایلش این باشد که در این مدتی که نبودم، محبت مردم خیلی شامل حالم شده و همه اش این دلشوره را داشتم که آیا حالا که برگشته ام می توانم دوباره رضایتشان را جلب کنم یا نه؟ دوم اینکه وقتی آیتم سالمندان پخش شد و بعدش هم بابک جهانبخش ترانه اش را خواند خودم هم تحت تاثیر اتفاقات قرار گرفته بودم.
بعد از آن هم «مهدی یراحی» ترانه «هر جای دنیایی دلم اونجاست» را خواند که صحنه به صحنه و پلان به پلان «ماه عسل» 90 را برایم یادآوری کرد و یک ذره توی حال خودم بودم؛ حتی وقتی نوار برنامه را دیدم، دیدم پلان هایی از من گرفته اند که خودم در حال خواندن ترانه مهدی یراحی ام و اصلا هم حواسم نیست! وگرنه سال هاست اتفاقی به اسم اضطراب و استرس را در کارم تجربه نکرده ام، شاید جاهایی نگران اتفاقی در برنامه شوم، ولی اینکه از حیث خودم و اجرایم دچار استرس شوم، نه!
دوست دارم اولین رسانه ای باشیم که می خواهد یک خبر خوش به مخاطبانش بدهد. دوباره کی احسان علیخانی را در تلویزیون می بینیم؟
– اولین بار است دارم این حرف را می زنم. یک برنامه خواهم داشت که قرار است در همان دکور برنامه شب یلدا (که احتمالا تقویت خواهد شد) ساخته شود. این برنامه طرحش از خودم است اما هنوز برای اجرا کردن یا نکردن در حال مشورت با دوستانم هستم. این برنامه ۳۵ قسمت است که ویژه تمام قهرمانان المپیک و پارالمپیک است که تا امروز پاره ای از اتفاقاتش از جمله تصاویر مستندش را ضبط کرده و الان حدود ۳۵ قسمت مستندهایمان را گرفته ایم.
جنس برنامه مان این شکلی است که به هر کدام از قهرمان هایمان این اختیار را داده ایم که بتواند ۵ نفر اولی که دوست داشته روی سکوی المپیک کنارش قرار بگیرند و آنها را در قهرمانی اش سهیم می داند، با خودش به استودیوی ما بیاورد. آن قهرمان می نشیند و آن ۵ نفر هم پشت سر او می نشینند و بعد از گفت و گوهایی که بین همه آدم های در استودیو اتفاق می افتد، مراسم اهدای مدال المپیک را بازسازی می کنیم با این تفاوت که این بار به جای بالا رفتن قهرمان از سکو، آن ۵ نفر روی سکو می روند و آن قهرمان به آنها مدال می دهد و تیتراژ برنامه هم همزمان شروع به پخش می کند. این روزها خودم دارم به چگونه اجرا کردن این برنامه فکر می کنم و احتمال دارد خودم اجرایش کنم. حالا در همین یکی دو روز آینده تصمیمان مشخص می شود.
شروع ماه شادی
زمان پخش این برنامه از تلویزیون مشخص شده؟
– احتمالا از اواخر دی ماه، ۲۵ یا ۲۶ دی ماه.
یعنی آخر ماه صفر.
– آفرین، آن زمان وارد ماه ربیع می شویم که ماه مبارک و شادی هم هست. انشاءالله از شبکه سه هم پخش خواهد شد.
ولی به نظر کار سختی است که این هم آدم را بخواهی با همراهانشان از همه جای ایران به برنامه ات بیاوری!
– بله؛ از اواخر شهریور برای این برنامه کارمان را شروع کرده ایم. برای ساخت مستندهای برنامه مان تمام ایران را گشته ایم. از اشنویه که سیامند رحمان آنجا زندگی می کند تا مشهد، کرمان، شیراز، بوشهر و هرجایی که فکرش را بکنید.
تنها کسی که تا امروز ما جا مانده، احسان حدادی است که او هم آمریکاست. در کل فضای برنامه را دوست دارم و جنس گفت و گوها و فضای مورد علاقه ام را که خانوادگی و اجتماعی است. در آن حفظ کرده ام. این آدم ها سمبل های ورزش کشورمان هستند. بنابراین خیلی دوست دارم این حوزه را تجربه کنم.
بازی مهران مدیری در سریال «قلب یخی» منجر به حادثهای شد که وی را مجبور کرد تا با دستکش در سریال جدیدش مقابل دوربین برود.
به گزارش ایسنا، بازی مهران مدیری در سری جدید سریال «قلب یخی» با حادثهای تلخ همراه بود. در یکی از سکانسها که سکانس پرزحمت و پر هزینهای بود، پای مدیری میلغزد و او برای حفظ تعادل به شیشههای شکسته چنگ میاندازد و ناگهان انگشت کوچک دست راستش قطع میشود.
مدیری درگیر و دار فیلمبرداری، با وجود قطع انگشت، بازی در سکانس را به پایان میرساند. بعد از آن تازه گروه، متوجه ماجرا میشوند و مدیری و انگشتش را به بیمارستان میرسانند. انگشت مدیری پیوند زده میشود اما حس و عصب آن بازنمیگردد.
از این رو شما در عکسهای منتشر شده از سریال «ویلای من» میبینید که مهران مدیری دستکش سیاه چرمی به دست دارد. البته عکسهایی که در آن مدیری دستکش به دست ندارد هم گویای این قضیه هست و مشخص است که انگشت قطع شده همچنان در پانسمان و بانداژ است.
این خواننده جذاب و دوست داشتنی ۲۳ ساله در صدر یک فهرست ۲۰ نفره ستارگان قرار گرفت که سال گذشته میلادی مقدار زیادی از ثروت خود را صرف انجمنهای خیریه کرده اند.
عکس تیلور سویفت
این خواننده پر حاشیه روزهای اخیر با بخشش ۴ میلیون دلاری اش به موزه زنان توانست این عنوان را از آن خود کند . وی همچنین جوانترین نامزد دریافت جایزه جشنواره جان اف کندی به خاطر کارهای خیریه اش است.
بنابرگزارشات “میلی کروز” ۲۰ ساله نفر دوم این لیست است ، او یک انجمن حمایت از حیوانات را سرپرستی میکند و همچنین در صدد راه اندازی یک موسسه برآورده کننده آرزوهای کودکان مبتلا به بیماریهای لاعلاج است . “چنینگ تاتوم” نفر سوم این فهرست ۲۰ نفره است و لیدی گاگا و جاستین بیبر نیز در این فهرست نفر چهارم و پنجم هستند.
گفتنی است در این میان اسامی ستارگان دیگری چون پینک، سلنا گومز، بیانسه و همسرش ، بن افلک نیز دیده میشود.
او پس از خروج از ایران، در فرانسه سکنی گزید و در فیلم «زنان بدون مردان» ساخته شیرین نشاط و تئاتر «رویای طاهرگان خاموش» به همراه شبنم طلوعی به ایفای نقش پرداختزندگینامه :زهرا امیرابراهیمی متولد۱۳۶۰ شمسی بازیگر تلویزیون و سینمای ایرانی است.وی در ابتدا با ایفای نقش در مجموعه تلویزیونی نرگس به شهرت رسید؛ سپس فیلمی جنسی منتسب به وی پخش شدامیرابراهیمی در رشته بازیگری تئاتر فارغالتحصیل شد. کار سینما را با ساخت فیلمی کوتاه با عنوان خت در سال ۱۳۷۸ آغاز کرد.امیرابراهیمی در عکاسی نیز فعال است. وی از سال ۱۳۸۴ خورشیدی عکاسی را به صورت حرفهای ادامه داد و تاکنون دو نمایشگاه با عنوان دید اول و دید دوم برگزار کردهاست. عکسهای او به موضوعات اجتماعی میپردازد.زهرا امیرابراهیمی در سال ۱۳۸۵ خورشیدی درگیر انتساب دو فیلم به خودش شد که دارای صحنه های غیر اخلاقی بودند. با پخش وسیع این فیلمها بر روی اینترنت و سیدیهای خانگی، امیرابراهیمی انتساب آنها را به خودش انکار و آن را یک تهمت ناروا و برچسب غیرانسانی نامید.
پس از خروج از ایرانامیرابراهیمی پس از ترک ایران در دو فیلم سینمایی «سفر به هیدالو» (۱۳۸۴) و «انتظار» (۱۳۸۹) بازی کردهاست.او پس از خروج از ایران، در فرانسه سکنی گزید و در فیلم «زنان بدون مردان» ساخته شیرین نشاط و تئاتر «رویای طاهرگان خاموش» به همراه شبنم طلوعی به ایفای نقش پرداخت.